متن سخنرانی محسن ابراهیمی در مراسم اول مه حزب کمونیست ایران در تورنتو

من هم روز جهانی کارگران را تبریک میگویم به شما عزیزان، به کارگران و کمونیستها ومخصوصا کارگرانی که همین امروز مشغول نبرد مرگ و زندگی با طبقات حاکم در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا و ایران هستند.

هر اول مه یک ویژگی دارد. در این فرصت کوتاه من لازم میدانم چند کلمه در باره ویژگی اول مه امسال بگویم. مهترین اتفاقی که رخ داده است و تصویر جدیدی در مقابل طبقه کارگر جهان و کمونیسم، یعنی همان جنبش واقعی برای تغییر وضع موجود گذاشته است، انقلابات منطقه است. این انقلابات، تا همینجا تصویر دنیا و توازن قوا را به نفع طبقه کارگر عوض کرده است.

۱- مدتهاست که دنیا محل یک تازی سرمایه داری بازار آزاد بود ه است. سرمایه داری بازار آزاد، بلوک شرق، یعنی همان سرمایه داری دولتی را شکست داده بود و به نام آزادی فردی و رفاه و دمکراسی یکه تازی میکرد. اعلام کردند تاریخ پایان یافته است و تا توانستند در غرب و شرق و شمال و جنوب به معیشت و حقوق سیاسی کارگران و توده های وسیع تعرض کردند. انقلابات منطقه، یک موج برگشت عظیم در مقابل این تعرض وسیع به زندگی کارگران است. انقلابات منطقه، در مقابل دیکتاتورهایی است که اغلبشان به عنوان قهرمانان پیاده کردن سرمایه داری بازار آزاد قلمداد میشدند. انقلابات منطقه به دوران یکه تازی سرمایه داری بازار آزاد نقطه پایان گذاشته است. 

۲- مدتها بود تقسیم مردم جهان به اقوام و مذاهب و فرقه ها دیگر نرم شده بود. سعی کرده بودند شهروند و برابری شهروندان را از ادبیات سیاسی حذف کنند. فرض بر این بود که انسانها مسیحی و مسلمان و پروتستان و کاتولیک و سنی و شیعه و ترک و کرد و ارمنی و آذری به دنیا می آیند و حقوقشان هم بر این اساس متفاوت است. تئوری هم برایش درست کرده بودند. تئوری نسبیت فرهنگی. دختر  جوان را در قلب لندن قتل ناموسی میکردند و به نام نسبیت فرهنگی از زیر بار مجازات در میرفتند. میگفتند فرهنگ خودشان است. انقلابات جاری این تصویر را زیر رو کرد. دیگر مردم جهان با دیدن قیافه ایرانی و عرب یاد احمدی نژاد و شیخ حسن نصرالله و خمینی و بن لادن نمی افتند. یاد ندا آقاسلطان می افتند. یاد کارگران مبارزه مصر و تونس میافتند. یاد میدان تحریر میافتند که نمونه شکوهمندی از برابری و انسانیت بود.

۳- با انقلابات جاری هم ترویسم دولتی آمریکا و هم تروریسم اسلامی زمینه از دست داده اند. از یکطرف امریکا دیگر نمیتواند به نام دمکراسی و سرنگونی دیکتاتور، یک کشور را با خاک یکسان کند و از طرف دیگر هم فرقه های آدمکش اسلامی نمیتوانند به نام مبارزه با غرب زنجیر پاره کنند. مردم خودشان برای آزادی، برای حرمت انسانی به میدان آمده اند. قطب سوم با قدرت به میدان آمده است. هر چقدر این قطب قویتر شود همانقدر میدان برای دو قطب تروریستی جهانی تنگتر میشود.

۴- بار دیگر انقلاب  در ادبیات سیاسی جهان به عنوان راه رهایی از ستم و فلاکت و نابرابری جا باز کرد. یک بار دیگر معلوم شد که توده های کارگر و محروم جامعه اگر متحد به میدان بیایند قادر هستند دنیای موجود را زیر رو رو کنند. بار دیگر معلوم شد که تغییر امکانپذیر است و تغییر دست طبقه کارگر وتوده های محروم است. دیدیم که در چه فاصله کوتاهی، حکومتهایی که تصور میشد ابدی هستند و دیکتاتورهایی که تصور میشد جاودانه هستند مثل خانه کاغذی فروریختند. اگر در اول این قرن، انقلاب اکتبر، اعتماد به قدرت خود را به طبقه کارگر بازگرداند و طبقه کارگر را وارد معادلات سیاسی قرن بیست کرد؛ امروز، انقلابات منطقه، طبقه کارگر و توده های ستمدیده را وارد معادلات سیاسی قرن بیست و یک کرده است.

۵- روشن است که همه اینها توازن سیاسی را هم در جهان و هم در ایران به نفع مبارزه برای آزادی و برابری تغییر داده است. علیرغم اینکه، حکومت اسلامی ماشین کشتارش را پیش از اول مه را براه انداخته است و چوبه های دارش را نشان کارگران و مردم میدهد؛ کارگران پتروشیمی، با اعتصاب قدرتمندشان به میدان آمدند و در یکی از کلیدی ترین صنایع، در آستانه اول مه، یک عقب نشینی جدی به طبقه حاکم در ایرن تحمیل کردند. حکومت را مجبو کردند زیر توافقنامه ای را امضا کند که تا چند ماه دیگر به خواسته ها شان پاسخ خواهد داد. این همان حکومتی است که هر اعتراض کارگری را با اوباش مسلسل بدستش پاسخ داده است. به نظر میرسد هم کارگران و هم حکومت، اوضاع منطقه را در محاسباتشان وارد کرده اند.  جمهوری اسلامی احساس ضعف کرده است و کارگران احساس قدرت. چون حکومت اسلامی ناظر سقوط دیکتاتورهای سرمایه داری است. و کارگران ایران، میلیونها کارگر در منطقه را کنار خود می بینند.

در پایان باید تاکید کنم که با انقلابات منطقه، فرجه بزرگی در مقابل طبقه کارگر و محرومین در ایران باز شده است. مردم در ۲۵ بهمن گذشته با شعار مبارک بن علی، نوبت سید علی، علنا گفتند که این فرجه را دیده اند و سید علی را کنار دیکتاتورهای ساقط شده خواهند فرستاد. به میدان آمدن قدرتمند طبقه کارگر در ایران، میتواند این روز با شکوه را بسیار نزدیکتر کند.*

اول مه ۲۰۱۱