با شروع اعتراضات مردمی در بسیاری از کشور های عربی و خاورمیانه، و با بالا گرفتن این اعتراضات در کشورهایی مانند عراق، در کردستان عراق، که از جانب رسانههای غربی به عنوان مهد دموکراسی و آزادی نامگذاری شده است، اعتراضاتی شروع شد، که سیستم فاسد حکومتی را به شدیدترین شیوه به چالش کشید. این اعتراضات که از روز ۱۷٫۰۲٫۲۰۱۱، شروع است تاکنون ادامه دارد و تا این مقطع حکومت حریم کردستان را ناچار به عقب نشینی های جدی کرده است. در همین راستا بو د که حکومت حریم کردستان برای زهر چشم گرفتن از هزاران کارگر ایرانی مقیم کردستان عراق که عملا، به بخشی از نیروی این عتراضات تبدیل شده بودند، اقدام به دیپورت فعالین سیاسی و اجتماعی ایرانی، مقیم کردستان کرد.بسیاری از پناهندگان سیاسی، کارگران مهاجر و کرد ایرانی مقیم این کردستان عراق که به خاطر فشارهای پلیسی جمهوری اسلامی و حاکم بودن یک سیستم سرکوبگر پلیسی در ایران، ناچار شده بودند، مرزهای کشور را درنوردیده و به خاطر فرار از سرکوب جمهوری اسلامی ونجات پیدا کردن از جهنمی که جمهوری اسلامی برای مردم ایران درست کرده است، همچنین برای پیدا کردن کار و دستیابی به یک زندگی به دور از ترس و خفقان سیاسی ، وارد کشور جنگ زده ی عراق شوند. این پناهندگان از پایهای ترین حقوق و مزایای اجتماعی، بیمه ی درمانی، کار دائم، بیمه ی بیکاری، بهداشت و حتی آب و برق دائم، محروم هستند. این مهاجرین و فعالین سیاسی، که غالباً برای گذراندن زندگیشان ناچارند به کارهای طاقت فرسا و طولانی مدت، بدون تعلق گرفتن بیمه و مزایای اجتماعی (به انان)، تن بدهند، همان کسانی هستند، که به همراه،هم طبقه ایی های شان در عراق و کردستان، به شدید ترین شیوه توسط کمپانی های تجاری و کلاهبرداری زیر نظر، مسئولین فاسد حکومتی استثمار میشوند و بسیاری از انان به علت نبود قانون کار که بتواند از کارگر دفاع کند، حتی از گرفتن حقوق ماهانه ی خود محروم میشوند و در بسیاری مواقع مانند برده، توسط این کمپانی های پول قاپی و دزدی به فروش می رسند. این پناهندگان همچون تمام کارگرانی که از کشورهای اسیای جنوب شرقی و آفریقا به این کشور آمدهاند، در وضعیت بسیار نامناسب اقتصادی و اجتماعی به سر میبرند و به عنوان شهروندان درجه چندم و کارگران مهاجر به وحشیانه ترین شیوه استثمار میشوند و مورد بیحرمتی حاکمان ناسیونالیست و چاقوکشان وابسته به حکومت حریم کردستان هستند.
پناهندگان ایرانی ای که، در کردستان عراق زندگی میکنند، همان طو ر که گفته شد غالباً فعالین سیاسی بوده که، دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی آنها را ناچار کرده است به کشوری مانند عراق پناه ببرند.در کردستان عراق در بیست سال گذشته، از دوره ی به قدرت رسیدن، احزاب ملیشیایی و قومی تاکنون، اکثریت قریب اتفاق مردم آن از آب اشامیدنی سالم محروم هستند، برق ندارند و علیرغم درآمد سرسام اور ناشی از فروش نفت، اکثریت مردم این کشور زیر خط فقر هستند و حتی نفت را از کشورهای همجوار مانند ایران به صورت قاچاق وارد می کنند. در شرایطی که مردم عراق اینگونه زندگی میکنند، بدون شک زندگی برای پناهندگان سیاسی و اجتماعی مقیم این کشور بسیار وحشتناک تر است.این پناهندگان همان کسانی هستند، که ناچارند با درآمد بسیار پایین، کرایه خانههای بسیار بالا را پرداخت کنند و با کمترین امکانات و درآمد در کشوری با تورم بالا، زندگی کنند.
در کنار این مسائل الیگارشی فرعونی حکومت حریم کردستان، متشکل از دو قبیله ی بارزانی و طالبانی، خون اکثریت مردم کردستان عراق را به شیشه کرده و مردم آزادی خواه و برابری طلب کردستان عراق را در روز روشن به گلوله می بندد. کشن تاکنون چندین نفر از معترضین و زخمی کردن صدها نفر در طول یکی دو ماه گذشته، با نظامی کردن شهرها و حاکم کردن یک فضای امنیتی با کمک نیروهای مرکز یعنی نیروهای امنیتی بغداد و …،تنها نمونه ی کوچکی از جنایات حکومت به اصطلاح خودی حاکم در کردستان عراق است.
جمهوری اسلامی عراق و کردستان، برای امتیاز گرفتن از دولت های منطقه به علت نداشتن بنیه های اقتصادی قدرتمند تولیدی، و سیاستهای ارتجاعی اش، همواره در مسائل سیاسی کوتاه آمده و به دولت های جنایتکار و خونخوار منطقه از جمله جمهوری اسلامی باج داده است و دست این رژیم را در مسائل سیاسی کردستان عراق باز کرده است.حضور دهها هزار اطلاعاتی و لباس شخصی که در قالب کمپانی های تجاری به این کشور آمدهاند، در کنار قرار گاه رمضان و کنسولگری این رژیم در شهر اربیل و سلیمانیه خود نشان از واقعیت گفته ی من است.
حکومت حریم کردستان بارها، راه را برای ترور فعالین اپوزیسیون ایرانی توسط جمهوری اسلامی باز کرده است و در دو دهه و نیم گذشته، بسیاری از نیروهای اپوزیسیون که در این منطقه ساکن بودهاند بارها مورد تعرض مسلحانه و تروریستی نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفته اند.در این دو دهه و نیم، ما بارها شاهد، ترور فعالین احزاب و سازمان های اپوزیسیون ایرانی، خانوادههای وابسته به این احزاب و حمله نیروهای سپاه پاسداران به مقر حزب دمکرات کردستان به پیشقراولی اتحادیه ی میهنی کردستان عراق( یکیه تی)، بوده ایم. در همین شهر سلیمانیه که الان به محل اصلی اعتراضات مردمی در کردستان عراق تبدیل شده است، دو تن از پیشمرگان کومه له به نام عثمان وله ژیر و شخصی دیگری از اهالی مریوان، را جلو مقر کومه له به گلوله بستند و به شیوه ی وحشیانه ترور کردند. به اتومبیل کومه له که مشغول توزیع نشریه بود، تیراندازی شده و سرنشین آن را کشتند.ترور فعالین سیاسی توسط رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی محدود به کردستان عراق نشد و به کشورهای اروپایی هم کشیده شد.
چند تن از رهبران حزب دمکرات منجمله عبدالرحمن قاسملو در وین اتریش، صادق شرفکندی در میکونوس المان( برلین)، و غلام کشاورز از رهبران حزب کمونیست ایران و کومه له ی سابق در قبرس به دست مزدوران جمهوری اسلامی کشته شد. این نمونهها تنها، نمونههایی بارزی از صدها موردی هستند که به مسأله ایی جهانی تبدیل شده است.اگرچه، پرونده ی آنها توسط دولت های اروپایی پیگیری شده است، اما تاکنون جواب روشنی به این احزاب و سازمان ها و مردم انقلابی ایران که جویای حقیقت هستند از جانب اتحادیه اروپا و این دولت ها، داده نشده است.
کشتار و ترور جمهوری اسلامی در سی و دو سال گذشته بیشمار است. در دهه ی ۶۰ شمسی دهها هزار زندانی سیاسی توسط این رژیم جنایتکار به دار اویخته شدند. در سالیان اخیر هزاران نفر توسط این رژیم زیر نام ارازل و اوباش کشته اند و در ماهها ی اخیر خبر گزاری های بینالمللی اعلام کردند که در هر ۸ ساعت یک اعدام در ایران صورت می گیرد.
با این حقایقی که در بالا اشاره شد و با هزاران جنایت دیگری که روزانه نیروهای حزب الله ای وابسته به جمهوری اسلامی در سراسر جهان بخصوص در کشورهای منطقه، انجام میدهند، از ترور و بمب گذاری گرفته، تا ترانزیت مواد مخدر به سراسر جهان، از چاقو کشیدن به روی معترضین تا سرکوب در بیدادگاههای رژیم، همه و همه حاکی از آن است، که این رژیم یکی از جنایتکارترین رژیم های دنیاست و پناهندگان ایرانی در هر کشوری که باشند باید به عنوان پناهندگان سیاسی، مورد حمایت سیاسی و اجتماعی قرار بگیرند و دیپورت آنها به ایران چه توسط دولت ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق و چه توسط دولت های اروپایی سوئد، نروژ و دیگر دولتها که تازگیها اقدام به دیپورت فعالین سیاسی ایرانی نموده اند، باید متوقف شود و پذیرش آنها به عنوان پناهنده ی سیاسی بدون هیچ بهانه و مدرکی صورت پذیرد.هرگونه دیپورت پناهندگان ایرانی توسط هر کشوری محکوم است و این عمل ارتجاعی توسط کشورهای مختلف منجمله حکومت حریم کردستان، باید توسط تمام آزادی خواهان سراسر دنیا شدیداً محکوم شود.
تا آنجا که به حکومت حریم کردستان بر میگردد، این حکومت به دلیل نبود استقرار سیاسی در عراق و سرکار بودن حکومت ایلی و عشایری در منطقه ی تحت نفوذ ناسیونالیسم کورد، امکان هرگونه جنایتی از این کشور منجمله دیپورت پناهندگان سیاسی و اجتماعی ایرانی مقیم کردستان عراق به ایران، ممکن است و در روزهای اخیر ما شاهد نمونههای زیادی بودیم که در زیر به آن اشاره خواهم کرد. این نیمچه حکومت همواره به رژیم اسلامی ایران، خوش خدمتی کرده است تا بتواند، از یک طرف ایران را قانع کند تا، مرزهایش را برای ورود کالاهای ایرانی و ورود مواد غذایی به عراق باز بگذارد و از طرف دیگر در شرایطی که، حکومت حریم با اعتراضات توده ایی از قبیل اعتراضات این اواخر روبرو بشود، بتواند از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی برای سرکوب معترضین بهره بگیرد. سفرهای جلال طالبانی و نچیرفان بارزانی به ایران در این اواخر و نزدیکی بیش از پیش هوشیار زیباری نخست وزیر عراق به ایران خود دلایل واقعی برای صحت این گفته است.
من به عنوان یک فعال سیاسی و کمونیست، به عنوان کسی که چند سالی از حیاتم را ،در کردستان عراق زندگی کردهام و بعد از اخراج از کومه له ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران )به جرم دگراندیش بودن و به خاطر اختلافات استراتژیک با این حزب از جمله شیوه ی برخورد به حکومت فئودال های کردستان و دفاع از کمونیسم و آزادی خواهی مردم کردستان عراق، بارها از جانب افراد ناشناس تهدید به مرگ و دیپورت به ایران، شدهام و بعد از اینکه کومه له کارت شناسایی من را گرفت، عملاً با خطر دیپورت به ایران روبرو شدم. تا اینکه در نهایت ناچار شدم به کشور امن ثالثی بروم و الان در کشور آلمان درخواست پناهندگی نموده ام، از همین جا اعلام میکنم که، هر گونه دیپورت فعالین سیاسی ایرانی مقیم کردستان عراق را به شدت محکوم میکنم و آن را جنایتی بزرگ و قتل عمد یا به دار کشیدن ازادی محسوب می نمایم.
حکومت اوباش ناسیونالیست کرد در این اواخر، اقدام به دیپورت چند تن از فعالین سیاسی منجمله رضا خدایی اهل کرمانشاه و مهدی ازاعضای مجاهدین خلق که از مرز پشدر دیپورت و تحویل اطلاعات ایران داده شده اند .
ناصر متین اهل پیراشهر که در چهار ماه قبل مشغول تحصیل بوده است
قباد کاکایی اهل کامیاران مقیم شهر سلیمانیه نموده است.
اردشیرفاتحی که از اعضای جامعه حقوق بشر بوده در شهر رانیه با قید ضمانت آزاد شده و قراراست محاکمه شود
ادریس صادقی دستگیرشده و در زندان به سر می برد.
این افراد تنها جمع محدودی از کسانی است که توسط پلیس امنیت سلیمانیه( آسایش)، دستگیر و دیپورت شدهاند، یا در مرز دیپورت هستند.
وضعیت کسانی که به دلیل اختلاف با احزاب اپوزیسیون ایرانی مقیم کردستان عراق، از این احزاب جدا شده یا اخراج شدهاند، کسانی که این احزاب حاضر نیستند، از آنها پشتیبانی و حمایت کنند، بسیار وخیم تر است. در صورت دیپورت این فعالین سیاسی به ایران، بدون شک چیزی جز مرگ در انتظار آنها نخواهد بود. همین روزهای گذشته بود که مقاله ایی توسط یکی از این فعالین به نام مسعود نوری پور منتشر شد و از تمام آزادی خواهان و برابری طلبان سراسر جهان درخواست حمایت نموده بود. این رفیق از فعالین سیاسی و کمونیست است که مدتها در تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران فعالیت داشته است اما بعد از اختلافی که این اواخر با این حزب پیش آمد، از این حزب اخراج شد. این رفیق تنها یک نمونه است و نمونههای فراوانی وجود دارد که هر لحظه خطر دیپورت به ایران همچون شمشیر داموکلس بر بالای سر انان قرار دارد.
من به عنوان یک فعال سیاسی و یک انسان کمونیست همصدا با رفقایم در کمپین نه به دیپورت و تمام کسانی که در تلاش برای تثبیت حق پناهندگی به کشورهای اروپایی و دیگر کشورها هستند ، به حکومت حریم کردستان و دولت های اروپایی اعلام میکنم که دیپورتها را متوقف کند. به جان انسانها اهمیت بدهد و نگذارد جان این انسانها قربانی دیپلوماسی های بورژوایی و کثیفشان، با مرتجعترین حکومت های منطقه و خوش خدمتی به انان شود.
بدون شک دیپورت فعالین سیاسی، زنگ خطری برای اپوزیسیون ایرانی مقیم کردستان عراق نیز می باشد. این اپوزیسیون که در این اواخر تمام تبلیغاتش در راستای تبلیغات جریانات حاکم در کردستان عراق بود، با سکوت خود یا با تأیید جنایات حکومت حریم کردستان، نشان داد که ربطی به منافع کارگر و زحمتکش کرد در کردستان ایران، ندارد و تمام فعالیت آن برای سهیم شدن در قدرت محلی مانند احزاب برادرشان در کردستان عراق است.
این اپوزیسیون از راست و مذهبی اش گرفته تا چپ و کمونیستش، به خاطر گرفتن حقوق ماهانه اش از حکومت حریم، بر جنایات این حکومت، سرپوش میگذارد و در قبال دیپورت فعالین سیاسی ایرانی مقیم کردستان عراق سکوت می کند. آیا این خوش خدمتی مستقیم به حکومت حریم کردستان و خوش خدمتی غیر مستقیم به رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی نیست؟
باید از خودشان پرسید و باید جواب این سکوت معنادارشان را دیر یا زود بدهند.
حسن معارفی پور
۰۱٫۰۵٫۲۰۱۱