تلاشهای بی ثمر برای جان دادن به کلیسا و پادشاهی در اروپا!

مقدمه:

در شرایطی که اروپا صحنه حاد مبارزه طبقاتی است، فقر و بیکاری و از دست دادن حمایتهای دولتی مردم را بیش از همیشه تحت فشار قرار داده و دهها جنبش وسیع از شرق تا غرب اروپا را در برگرفته. در شرایطی که فرانسه و انگلستان بطور اخص صحنه اعتصابات و تظاهرات بسیار گسترده بر علیه سیاستهای دست راستی حکومتها بوده اند و در شرایطی که زندگی به شیوه قدیم یعنی شیوه زندگی زیر سیاستهای “دولتهای رفاه” بیش از همیشه تیدیل می شود به یک رویای دست نیافتنی،در شرایطی که کلیسا خصوصا کلیسای کاتولیک زیر فشار افکار عمومی و افتضاحات دو دهه گذشته به انزوای کامل کشیده شده و در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر، کلیسا و بنگاه سلطنت دست به دو اقدام تبلیغاتی زدند که بلکه آب رفته را به جوبهاشان برگردانند.

همزمانی این اقدامات و تلاشها و بکارگیری بسیار وسیع مدیای جهانی و سرمایه گذاری ملیاردی روی سوژه های کلیسا و سلطنت بسیار قابل تامل است. راستی اینها چقدر باید مستاصل شده باشند، چقدر باید احساس خطر کرده باشند؟

اجازه بدهید کمی در این دو ماجرا تامل کنیم:

(۱)”ارتقاع مقام پاپ مرده”!(۱)

تابوت پاپ جان پل دوم که ۵ یال پیش بعد از ۲۷ سال مقام پاپی مرده بود گذاشتند در مقابل واتیکان و دنیا را فراخواندند تا اعلام کنند که این پاپ مرده “ارتقاع یافته” و یک پله دیگر بالا برود می شود “مقدس”! ماجرا اینست که برای این ارتقاع مقام یک “معجزه لازم بود” که یکی از همین خودیهاشان که راهبه ای است بدستشان داد و ادعا کرد که مریضی پارکینسونش با دعا برای پاپ مرده “شفا پیدا کرده” و این پاپ هنوز نمرده که اسمش جان بندیکت ۱۶ هست سریع پرید وسط و آن پاپ مرده را “ارتقاع داد”!

کلیسای کاتولیک ضربه دیده کمپینهای مردم بر علیه اش دارد بازی تبلیغاتی راه می اندازد. می گویند یک ملیون و نیم نفر در مقابل واتیکان جمع شدند. می گویند خاندان سلطنتی اسپانیا و نخست وزیر ایتالیا و آن لخ والسای لهستان سابق هم شمع بدست اوجا بودند تا شهادت دهند که اون پاپ مرده لهستانی که خیلی هم با قدرت “ضد کمونیست بود” اینقدر به خدا نزدیک شده که به سرش اگر کسی قسم بخورد شفا هم می یابد! حالا مردم ایران فکر می کنند فقط آخوندهای ما جفنگ می گویند! خیر در مسابقه جفنگ گوئی این طرف دنیائیها هم حریف می طلبند!

این نمایش حساب شده فقط یک چیز را نشان می دهد : تقلای صاحبان مافیای کلیسا و مذهب برای بازگرداندن کلیسا به اروپا. خودشان اذعان دارندکه در چند سال گذشته کلیساهای اروپا از مردم خالی شده و کلیساهای آمریکا و جاهای دیگر هم  به مشکل کمبود داوطلب کشیش جوان دچار گردیده! چاره را این دیده اند که جنازه پاپ مرده و “معجزاتش” را به خدمت بگیرند! کی باور می کند؟!

(۲) دوک و دوشز کمبریج! (ازدواج ویلیام با کاترین)

اگر در آنسوی اروپا یعنی ایتالیا امروز صحنه خیمه شب بازی معجزه بازی پاپ مرده بود، هفته گذشته تمامش در اینسوی اروپا یعنی انگلستان ، اربابان فرسوده سلطنت انگلیس سناریوی دیگری را گذاشته بودند برای سرکار گذاشتن مردم!

اینطرف، در انگلیس هم خاندان مفت خور سلطنت بعد از ماجرای مرداندن “پرنس دیانا” که مدتها قبل از مرگش یک دوست پسری داشت و می گفتند حامله هم هست، بدجوری خار و خفیف افکار عمومی شده بود. گزارشگر سی ان ان می گفت که یک جنبشی در انگلستان و کشورهای “تحت امپراطوری” انگلیس هست که اسمش جمهوریخواهی است. مردم در استرالیا بدجوری چند سالی است به این ماجرای سلطنت گیر داده اند! خلاصه مردم در انگلیس و توابع دارند سر عقل می آیند که آخر یعنی چه یک خانواده مفت بخورد و در اشرافیت زندگی کند از جیب مردمی که دارند هر روز فقیر تر هم می شوند؟

مردم ادعای اینکه سلطنت ابزار “اتحاد مردم است” را مسخره می کنند و حق هم دارند. اتحاد کی با کی و این خاندان مفت خور که در قصرشان نشسته اند چگونه “اتحاد” ساز هستند؟ اینهم همان اندازه فریب است که فریب کلیسا که خودش را رابط مردم و خدا می داند و در سابقه اش فقط جنایت و حمایت از جنایت خوابیده. وقتی قدرت داشت مستقیم جنایت می کرد و آدم می سوزاند و وقتی قدرتش کم شد تبدیل شد به حامی حکومتها!

سناریو را در انگلستان اینجور چیدند که پسر دیانا که قرار است بعدا “پادشاه انگلیس” بشود، ۶ سالی است که عاشق یک دختر خانم شده که از نژاد “آریائی” (ببخشید نژاد سلطنتی انگلیس” نبوده و فقط یک بچه پولدار بوده که این خودش خیلی کار “مدرنی است” و حتی مردمی! خود دوک (ویلیام) هم بسیار “مردمی بوده” بطوری که مادر مرحومش مرتب او را در بچگی می برده مردم را نشانش می داده و لذا ویلیام مردمی با کیت مردمی رفتند در کلیسا که طبعا با پوشش تلویزیونی جهانی ، دو ملیون مردم افتخار پیدا کردند این مردمی های سلطنتی را ببینند و نزدیک یک ملیون هم مستقیم ایستادند جلوی کاخشان که مطمئن شوند این مردمیها واقعی هستند!

خلاصه اینکه بارگاه سلطنت انگلیس اینقدر نمور شده و نم کشیده که با هزار قسم و آیه آخرین تیرهای ترکشش را روی “مردمی بودن” شازده و شازده خانمش سرمایه گذاری کرد. چرا؟ چرا اینها مجبور شده اند نظام پادشاهی شانرا بچسبانند به مردم؟ حتما چیزی عمیق دارد تغییر می کند. اینست که تلویزیونهاشان هم دارند می گویند که “امید است این ازدواج خون تازه ای در نظام سلطنت باشد”!

آخرش چی؟!

همانطور که خواننده شاهد است، طی چند روز کلیسا و نظام سلطنت هر دو دست به یک بازی مشابه زدند. هر دو احساس خطر کرده اند. هر دو حتی علنا دارند می گویند که بساطشان از رونق افتاده است. هر دو دارند علنا می گویند که این نمایشات جهت “ترمیم” وضعیتشان در مقابل مردم است. چه دلیلی هست که این نمایشات بگیرد و اینها بتوانند زمانرا به عقب برگردانند؟ اگر دوک و دوشز خیلی مردمیند که دیگر کاخ نشینی چرا؟ بشوند مثل بقیه مردم! کلیسای کاتولیک را زنده هایش نمی توانند نجات دهند، مرده هایش آنهم قرن بیست و یکم و آنهم با “معجزه شفا” حتما نجات نخواهد داد!

پشت این تقلاهای بی ثمر ، تاریخ و انسانیت دارند اعلام می کنند که دوران کلیسا و کاخ سلطنتی دارد به سر می رسد. ملیاردها خرج تبلیغاتی و پخش جهانی تلویزیونی هم نجات بخش این ها نیست. انسانیت مترقی، طبقه کارگر و زحمتکشان مزدبگیر فکری و یدی باید ناقوس رسوائی و مرگ این نظامها را همه جا به صدا درآوردند!

 

منابع دیگر:

(۱)داستان ارتقای مقام پاپ مرده(جان پل دوم):

http://www.suntimes.com/5115155-417/vigil-honors-john-paul.html

http://www.cbs8.com/story/14551047/pope-beatifies-john-paul-ii-before-15m-faithful

http://en.wikipedia.org/wiki/Beatification

(۲)دوک و دوشز کمبریج!(ازدواج در خاندان ساطنت انگلیس)

http://en.wikipedia.org/wiki/Wedding_of_Prince_William,_Duke_of_Cambridge
,_and_Kate_Middleton