در آستانه ی اول ماه می، روز اعلام دوباره پیکار کارگران برای خودرهایی

در آستانه ی اول ماه می، روز اعلام دوباره پیکار کارگران برای خودرهایی و ماهیت فدراسیون جهانی اتحادیه‌های کارگری (WFTU) به ریاست یک چماقدار حکومتی

فدراسیون جهانی اتحادیه‌های کارگری که در آخرین کنگره خود علی رضا محجوب را در هیأت رئیسه خود جای داد، نمونه ی  تشکلی اسارت آور است که همچنان به بازتولید اسارت نیروی کار وظیفه مند است. این تشکل، در سوم اکتبر۱۹۴۵ بنیان گزاری شد. در این کنگره بنیانگزار، نمایندگانی از پنجاه و شش سازمان دولتی و پنجاه و پنج کشور و بیست سازمان بین‌المللی که شصت و هفت میلیون کارگر را نمایندگی می‌کردند، شرکت داشتند. در سال ۱۹۴۹چند اتحادیه‌های کارگری  )بورژوایی ( در پشتیبانی از طرح مارشال از آن جدا شدند. در پی این انشعاب، WFTU  در برگیرنده ی اتحادیه های کارگری وابسته به دولت و احزاب حاکم در کشورهای سوسیالیستی موجود و اتحادیه های کارگری وابسته به احزاب «برادر» بود. اتحادیه های کارگری دولتی چین و یوگوسلاوی نیز، پس از قدرت یابی خروشچف و اعلام سیاست جدید شوروی، از آن جدا شدند.

در پی فروپاشی سوسیالیسم دولتی در شوروی و بلوک آن، فعالیت های WFTU کاهش یافت و برخی از اتحادیه های عضو آن به کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری وابسته به دمکرات مسیحی ها (ICFTU) پیوستند. WFTU  همچنان در تبلیغات خود مدعی است که با هماهنگ سازی و در اتحاد با اتحادیه های کارگری کشوهای «جهان سوم» در «مبارزه» با فقر، راسیسم، امپریالیسم، مسایل محیط زیستی وعلیه استثمار کارگران تحت سلطه سرمایه داری، ووو مبازره  می کند.
شاید برای «دستیابی به چنین اهدافی» است که WFTU  در آخرین کنگره خود، در آستانه ماه می، این مهره سرکوبگر جنبش کارگری در ایران که در این مدت سی و دوساله پیوسته علیرغم تصفیه های خونین باندها و حذف یکدیگر، وی همچنان در مجلس اسلامی سرمایه، در راس خانه کارگر اشغالی، در رهبری شوراهای اسلامی کار ووو پیوسته کارگزار حاکمیت سرمایه در بالاترین پست های مدیریت اجرایی و سیاسی و قانونگزاری نشانیده شده است، به عضویت هیأت رئیسه خود بر می گزیند. و در اوج  رسوایی و ایزوله شدن حکومت اسلامی در ایران، در حالی که خیزش سراسری  هرآینه تومار این حکومت را در هم می پیچد و در هر گوشه اعتصاب و اعتراض کارگری و خیزش  اجتماعی برپاست، حکومت اسلامی سرمایه را برای سرکوب جنبش و خیز کارگران و حکومت شوندگان، تیمار و پشتیبانی می کند.
خانه کارگر با پیشینه، اساسنامه و ماهیت و کارکرد و تاریخ و ساختاری سرکوب‌گرانه و ارتجاعی و ضد انسانی، همواره در این تلاش بوده است تا به نهادهایی همانند سازمانی جهانی کار و نهادهای بین المللی صنفی، وارد شده و خود را یک نهاد «مستقل کارگری»، بشناساند. کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری آزاد ICFTU  یکی از چنین ارگان هایی ست.[ ] این تشکل جهانی،در سال ۱۹۴۹ و در برابر WFTU تشکیل شد و در برگیرنده ۲۴۱ اشکل کارگری وابسته از ۱۵۶ کشور است. تلاش های کارگزاران و لابی های حکومت اسلامی برای پیوستن به این نهاد تاکنون با شکست روبرو شده است. کنفدراسیون جهانی کار WCL ارگان کارگری احزاب دمکرات مسیحی اروپایی است و در لاهه  بنیانگزاری شد.از قدیمی ترین کنفدراسیون های کارگری بود که در  سال ۱۹۲۰ در هلند شکل گرفت و در بردارنده ی یکصد و چهل و چهار اتحادیه ی کارگری از  یکصد و شانزده کشور بود. این نهاد پشتیبانی از سه جانبه گرایی نیز همانند ICFTU، از نفوذ حکومت اسلامی پرهیز کرده بود و در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۶ به سرآغاز خود یعنی ICFTU پیوست و به فعالیت مستقل خود زیر نام کنفدارسیون جهانی پایان داد.
خانه کارگر حکومتی درپی پذیرفته نشدن در ICFTU در بهار۴ ۲۰۰  با لابی گری تلاش ورزید به دعوت چند تشکل آسیایی به عنوان میهمان در کنگره این کنفدراسیون شرکت کند تا با این ترفند، خانه ی کارگر به عنوان تشکلی «مستقل» شناخته شود. طرح حکومت اسلامی این بار نیز با شکست روبرو شد. فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری (WFTU) لانه ی دیگری بود برای این نفوذ. بارها نمایندگانی نهاد بین المللی پوسیده، به ایران سفر کرده و در هم اندیشی با محجوب ها و علی ربیعی ها، تلاش ورزیده اند خانه ی کارگر، این بازوی اصلی سرمایه و حکومت اش برای سرکوب کارگران  در ایران را نمایندگان مستقل و راستین کارگران ایرانی معرفی کنند. در پانزدهمین کنگره این فدراسیون، در دسامبر ۲۰۰۵ در هاوانا مرکز کوبا، علیرضا محجوب، در حالیکه همزمان نماینده ی مجلس سرمایه و دبیرکل خانه ی کارگراشغالی بود شرکت داشت. نمایندگان کمیسیون کارگری سازمان فدائیان اکثریت و حزب توده نیز که به همراه محجوب در این نشست شرکت داشتند، مدعی بودند که محجوب تنها به دعوت شخصی «ادیب میرو» در کنگره شرکت کرده است! و این در حالی بود که می دانستند و به آشکار تنظیم و دعوت از  آنها برای شرکت در کنگره در سفر دبیرکل فدراسیون به تهران انجام گرفته بود. طیف توده ای که اکنون ناچار به اشاره هایی شده اند، سال ها با شرکت در این کنگره، در کنار محجوب ها، حضور و نقش و مبادلات حکومت با این تشکل را لاپوشانی می کرده اند.  تلاش طیف توده ای همواره این بوده است که روابط جهموری اسلامی با احزاب و اتحادیه «برادر» در این فدرسیون را به رابطه محجوب با « ادیب میرو» از سوریه جلوه دهند. در خرداد، شهریور ۱۳۸۶ هیأت ویژه ی WFTU  و دبیرکل جدید آن «جورج ماکاریوس» دوباره در سفر به ایران و دیدار با رهبران خانه ی کارگر و شوراهای اسلامی کار، در قزوین سخنرانی کرد و از کارگزاران سرکوب، برای شرکت در کنفرانس این فدرسیون دعوت کرد  این دیدار تنها شش روز پس از ربودن منصور اسالو و دیگران نمایندگان سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد انجام می گرفت. و  زبان و گلوی اسالو پیشتر با چاقوی سید صادقی ها و به سردستگی محجوب بریده شده بود.
محجوب موجود ناشناخته ای نیست، اما همانند علی ربیعی، پدیده ی منحصر به فردی در حکومت اسلامی است.
وی از همان آغاز حاکمیت اسلامی سرمایه، در مدیریت این نظام نقشی تعیین کننده داشته است. او مدت سه دهه، گاهی نمایندگی دولت سرمایه، و گاهی در چهره‌ی «نماینده‌ کارگران» و نیز«مردم تهران» در مجلس اسلامی بوده است. وی از همان روز اشغال خانه کارگر با دشنه و چماق و گلوله از سال ۱۳۵۸ ا نون عضو شورای مرکزی خانه ی کارگر و همزمان، دبیر کل این شبکه سرکوب است. در سال۱۳۵۸ عضو مرکزی و از سال ۵۹ تا انحلال ح. ج. ا. به دستور خمینی که «حزبیت» ‌را عامل انشعاب در امت خود می دانست، به عضویت دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی درآمد. سال ۱۳۶۰ در نقش مشاور و بازرس ویژه‌ی نخست وزیر دولت خامنه‌ای و میرحسین موسوی کارگزار شد و در سال ۱۳۶۱به عضویت هیأت پیگیری فرمان هشت ماده‌ای «امام» درآمد. وی همزمان، از سال ۱۳۶۲-۱۳۶۰، از سوی خانه کارگر و وزارت کار، به عنوان «نماینده » کارگران در نهاد «سه جانبه‌ی» «شورای عالی کار» ماموریت یافت. پس از انجام وظایف پذیرفته شده، اینک باید به گوشه دیگر این میدان جا بجا می شد،‌ نیازی به تغیر نامش نبود، و از سال ۱۳۶۲ تا  ۱۳۷۰به عنوان نماینده دولت از وزارت کار، در حالیکه رئیس هیأت امنای دانشگاه اسلامی کار را به عهده داشت، درشورای عالی کار، نظم سرمایه را به سیاق اسلامی به پیش می‌برد. همچنان که نمایندگی تهران در مجلس شورای اسلامی دوره های پنجم و ششم، نماینده رئیس‌جمهور در امور کارگری دولت میر حسین موسوی و هاشمی رفسنجانی، مسئول شاخه ی کارگری در حزب جمهوری اسلامی، عضو شورای عالی اشتغال و شورای عالی تأمین اجتماعی، رئیس فراکسیون کارگری مجلس سرمایه را به یدک می کشد، محجوب با هزار رنگ و نیرنگ، در رقابت جناح‌ها، با آن همه حذف خونین و بی‌رحمانه درون جناحی،‌ همچنان ماندگار بوده است. پس ازنشستن علی اکبر هاشمی رفسنجانی در پست رئیس قوه مجریه سرمایه در سال ۱۳۶۸، محجوب در پست مشاورت و بازرسی ویژه‌ی رئیس جمهور در امور کارگری کارگزار شد، در حالیکه همچنان،‌ تا کنون (سال ۱۳۹۰) در مجلس اسلامی لانه گزیده است. وی اکنون این سزاواری را با این همه خدمت به سرمایه می یابد تا در هیأت رئیسه با آن پیشینه وی و حکومت و نظامش، نه تنها در تعیین سرنوشت کارگران ایران، بلکه میلیون ها کارگر گرفتار آمده در چنبره ی فدراسیون جهانی اتحادیه‌های کارگری (WFTU)، نقش ضدانسانی داشته باشد.
در پی این روابط و تلاش هاست که در شانزدهمین کنگره (wftu ) از ۶ آوریل ۲۰۱۱ ( ۱۷ فروردین۱۳۹۰) به مدت یک هفته در آتن یونان برگزار شد، محمد حمزەای مسئول روابط بین المللی خانە کارگر جمهوری اسلامی از ورود علیرضا محجوب، دبیر کل خانە کارگر جمهوری اسلامی بە شورای رهبری فدراسیون جهانی سندیکا ها ی کارگری خبر داد. محمد حمزەای، که خود در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران کارگزار رژیم و سال ها پیش، باز نشستە شدە بود در پی تشکیل سندیکای مستقل کارگران واحد ، برای سرکوب کارگران به میدان آورده شد تا با بسیج اوباشان به نظم سرمایه کمک رساند، اعلام کرد: ” در این کنگره جورج ماوریکوس [؟] به عنوان دبیر کل، شعبان عزوز به عنوان رییس و علی رضا محجوب دبیر کل خانه کارگر ایران به عنوان عضو هیأت رییسه  wftu به مدت ۵ سال انتخاب شدند.
«سی دی ماوریکس» در باره برگزاری این کنگره جهانی گفت: «چیزی برای ترسیدن نداریم. به همین دلیل است که چنین کنگره‌ای را کاملا عمومی و دموکراتیک برگزار می‌کنیم.»[   ]
در آستانه روز اول ماه مه، فدراسیون جهانی  «احزاب برادر»، علیرغم  رقابت های «برادران» طیف توده ای-اکثریت که زیر نام «کمیسیون ارتباطات» دراین کنگره شرکت کرده بودند و اسنادشان  به کنگره که به سه زبان تهیه شده بود «غیب شد» و خود را «سرخ» می دیدند اما زردی فدراسیون سراپایشان را فراگرفت، محجوب  را برگزیدند دهان گیر تر بود. گزینش محجوب، یک دهن کجی و توهین به جنبش کارگری ایران است. محجوب، این نماینده علنی باندهای مافیایی حاکم در ایران، در حالی به راس این فدراسیون دولتی، سوسیال دمکراتهای میانه و راست نشانیده می شود که حکومت اسلامی در رسواترین شرایط نکبت بار خویش به سر می برد و در تلاش برای  جایگزینی تشکل دیگری زیر نام «کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری کشور» به جای شوراهای اسلامی کار منحل و بایکوت شده از سوی کارگران است.

«کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری کشور» جایگزین شوراهای اسلامی کار
«آرش فراز» در بهمن ماه در رقابت باندها با یکدیگر زیر نام  «عضو هیئت مدیره کانون عالی انجمنهای صنفی سراسر کشور»، که هیچگاه وجود خارجی ندارد، اجازه یافت تا در یک گردهمایی ارگان مجهول دولتی دیگری از آستین باندها بیرون آورد. وی به همراه حمید حاج اسماعیلی، «سند ملی کار شایسته » را در نشستی ارائه داد تا در زمان لازم با حذف و ناکارآیی کامل شورای های اسلامی کار، جایگزین زرد و ارتجاعی دیگری جایگزین آن ها سازند. شبکه خبر «آتی نیوز» وابسته به باندهای حکومتی اعلام کرد که: « با اعلام اینکه ایجاد کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری کشور در مواد ۱۳۶ و ۱۳۷ قانون کار مورد تاکید قرار گرفته است، گفت: با توجه به آغاز به کار این کانون عالی وزیر کار و امور اجتماعی قول داده است تا نماینده این کانون در شورای عالی کار حضور یابد و دارای حق رای نیز شود.» و  محورهای اصلی سند جایگزین خود را اینگونه خلاصه آورد:
  «حقوق بنیادین کار، گفتگوهای اجتماعی، حمایت های اجتماعی و توسعه اشتغال مولد از محورهای اصلی این سند» است. حاج اسماعیلی،« مشاور کانون عالی » این تشکل حکومتی، انگیزه  بورژوازی از سرهم بندی چنین تشکل زردی چنین اعلام کرد: «شوراهای اسلامی کار برآمده از اراده کارگران نیستند بنابراین باید فعالیت کانون عالی توسعه داده شود…در گذشته حدود ۴ هزار شورای اسلامی کار در کشور فعالیت داشته و هم اکنون به حدود ۱۲۰۰ شورا کاهش یافته است.»[ ]
در حالیکه بیش از ۸۵ در صد کارگران با قراردادهای موقت کمتر از سی روز،‌ سی روز، شش ماهه ووو مشغول به کارند و تنها در اگر کارفرما به بستن قرارداد موافقت کند، قادر به ادامه زندگی فلاکت باری خواهند بود. اعتراف یکی از رقبای شورای اسلامی کار شنیدنی است:
«حمید حاج اسماعیلی در این خصوص که به نظر می رسد نه تنها قانون کار برای حمایت از معیشت و آینده شغلی کارگران روزمزد هیچ برنامه‌ای ارائه نکرده است، بلکه هیچ دستگاه و نهادی نیز به این موضوع نمی پردازد، گفت: متاسفانه عدم اجرای دقیق قانون کار و ضعف در نظارت ها باعث می شود تا نه تنها نیروی کار نتواند در بسیاری از موارد به حق و حقوق قانونی خود برسد، بلکه در صد قابل توجهی از آنان نیز در کارگاه های کوچک به حداقل ها نیز نرسند.
مشاور «کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری کشور»، اظهار داشت: هم اکنون به دلیل عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار یک کارفرما می تواند به راحتی نیروی کار خود را اخراج کند حتی اگر همه حقوق وی را طبق قانون نیز رعایت کرده باشد.
حاج اسماعیلی خاطر نشان کرد: از سویی عده‌ای سودجو نیز از فرصتی که خلاء قانون کار در اختیارشان قرار داده است نهایت استفاده را می برند و با راه اندازی مشاغلی کاذب برای خود تحت عنوان “کارفرما” و یا “سرکارگر”، درصد قابل توجهی از درآمد روزانه افراد روزمزد را به بهانه پیدا کردن کار روزانه برای آنها به جیب می زنند. این فعال کارگری افزود: در واقع مافیای کارفرمایی غیرقانونی از حاصل کار نیروی روزمزد سوء استفاده می کند، البته گروه‌هایی نیز هستند که از طریق کودکان کار مافیای سودجویی تشکیل می دهند و با وادار کردن کودکان به فال فروشی و یا اسپند دودکردن در خیابان ها از آنها سوء استفاده مالی می کنند که جا دارد دولت با ساماندهی کارگران روزمزد و تشکیل شرکت هایی، نیروی کار و ظرفیت موجود در این بخش را مورد حمایت قانونی و برخورداری از حمایت های قانون کار قرار دهد.[ ]
این افشاگری یکی از  وابستگان باند به حاشیه رانده شده حکومتی است که در کارگزاری حکومتی تا کنون نقش بازوی سرکوب کارگران را به عهده  داشته است. امروزه در ستیز جناح ها، در  عملکرد سی و دو ساله حاکمیت را تنها به این برهه اخیر خلاصه می کند و از «مافیای کارفرمایی غیرقانونی» سخن می گوید. بدون اینکه از بزرگترین مافیای کارفرمایی باند الیگارش سپاه و امنیتی ها که  حوزه های نفتی، مخابرات، بانک ها، حمل و نقل، و عظیم ترین شرکت های  تولیدی و اقتصادی و مالی را در خاور میانه در انحصار دارند اشاره ی برد.
تشکل های موجود در فدراسیون ها و سازمان جهانی کار با چنین ترکیبی که میروها و محجوب ها و «سی دی ماوریکس»ها را در رهبری دارند، ارگان هایی هستند برای بازتولید مناسبات طبقاتی. با چنین تشکل هایی است که مناسبات سرمایه داری توان آن را می یابد تا در اوج بحران تاریخی، ساختاری و مالی به فرمانروایی جهانی خود ادامه دهد. آنچه در این نهادهای گذشته ی در گذشته و ارتجاعی انجام می گیرد، تلاش برای جلوگیری از سازمان یابی و خودآگاهی نهادهای انقلابی و طبقاتی کارگران است.

عباس منصوران
۲۴ آوریل ۲۰۱۱
a.mansouran@gmail.com
این نوشتار ویژه ستون یادداشت هفته سایت دیدگاه است

   “International Federation of Christian Trade Unions”. کنفدراسیون جهانی کارگری نیز در آغاز در سال ۱۹۲۰ زیر این نام فعالیت می کرد.