در آستانهی اوّل ماه مه قزار داریم. روز جهانی کارگر؛ روز تجمع میلیونها کارگر سرتاسر جهان و روز اعتراض به بیعدالتیهای موجود و بازخواهی حقوق پایمال شده. روزی که کارگران دنیا در خیابانها و سالنها، نظامهای سرمایهداری را به چالش میکشند و یکصدا فریاد بر میآورند که این دنیا، دنیای آنان نیست و بدرد استثمارگران و سودجویان میخورد؛ فریاد بر میآورند که کارگر مستحق چنین زندگی نکبتباری نیست و باید بانیان و مسببین چنین وضعیتی به زیر کشیده شوند.
به عبارتی دیگر گردانندگان و زورمداران کنونی، دنیا را به ویرانه تبدیل نمودهاند و در سال گذشته نه تنها از تعرض خود به سفرهی ناچیز کارگران و زحمتکشان نکاستهاند بلکه با شتاب هر چه بیشتری، زندگی آنانرا به مسیر ناهنجار و طاقتفرسایی سوق دادهاند. در دنیای خود ساختهی آنان به اثبات رسیده استکه کار و تولید بیوقفه، از آنِ کارگران است و کسب سود هر چه بیشتر و زندگی بهتر، از آنِ کارخانهداران، صاحبان تولیدی و طبقهی سرمایهداریست. تجلی چنین وضعیت و آرایشی را میتوان در همهی جوامع و در پیکار روزمرهی دو طبقهی متضاد از هم یعنی طبقهی سرمایهدار و حامیان بی چون و چرایاش از یکسو و یگانه طبقهی تا به آخر انقلابی یعنی کارگران و اقشار متقاوت ستمدیده از سوی دیگر مشاهده نمود. دو طبقهای که دهههاست در مصاف هم قرار گرفتهاند و در اینمیان سرمایه به یُمن دم و دستگاههای سرکوبگرش توانسته است، دنیا را به کام میلیاردها انسان محروم تلخ نماید. در حقیقت کارگر در فرهنگ تعریف شدهی سرمایه بیحقوق است و صرفاً و صرفاً به انسانی سودآور تبدیل گشته است. این عمق توحشیست که دنیای انسانی شاهد آن میباشد و براستی که چنین بیعدالتیهایی را میتوان در همهجا دید؛ میتوان بهعینه مشاهده نمود و نشان داد که چگونه سرمایهداری جهانی بمنظور چرخش بهتر دستگاههای سوددهی، بهجان و مال کارگران و زحمتکشان افتاده است؟
تعرض وحشیانه و گسترده به کارگران فرانسه، انگلستان، آلمان، پرتغال، یونان و اسپانیا و خلاصه در اقصا نقاط دنیا دارد بر این واقعیت صحه میگذارد که جهان کنونی، جهان برسمیت شناختن پایهایترین حقوق انسانی نیست؛ دارد بر این واقعیت صحه میگذارد که کارگر همواره در لبهی تیز و اولویت تعرض جانیان بشریت و حاکمان سرکوبگر قرار دارد و سرمایه بدون تعرض دائمی و روزمره به کارگر، قادر به سود اندوزی هر چه بیشتر و حکومتداری نیست.
این یکطرف قضیه است؛ یعنی این، سیاست، آرزو، امیال و خواستیست که جهان سرمایهداری در پی آن است؛ ولی طرفدیگر آن، میلیونها کارگر و زحمتکشی قرار گرفتهاند که دارند در خیابانها و در میادین متفاوت تولیدی، بانیان مناسبات ناعادلانهی کنونی را به مصاف میطلبند و با تمام وجود خواهان بر چیده شدن نظامهای جهل و استثماراند. بروز اعتراضات گسترده در اروپا و امریکا و همچنین در کشورهای تحت سلطهای همچون یمن، الجزایر، افغانستان، ایران، مصر، سوریه، کنیا و بالاخره در دیگر قارهها و جوامعی دنیا، حکایت از آن دارد که کارگران و محرومان از دست رژیمهای زورگو و استثمارگر کلافهاند و خواهان تغییر مناسبات و روابط غیر انسانی کنونیاند؛ خواهان زیر و رو شدن نظامهایی هستند که کودک را به نیروی سودده و کار ارزان تبدیل نموده است. متأسفانه و از سر “خیر” دولتمردان جهانی، کودک هم بهمانند بزرگان به نیروی کار مبدل شده است و دارد با بدنهای نحیف و دستان کوچک و آنهم با حقوق بسیار ناچیز، چرخهای سوددهی کارخانهها و میادین استثمار را به حرکت در میآورد و بر سرمایههای نجومی سرمایهداران میافزاید.
این تصویر حقیقی دنیای کنونیست؛ تصویریست که سرمایهداران کشیدهاند و اصلاً و ابداً قرابتی با خواستهها و آرمانهای کارگران و ستمدیدهگان ندارد؛ تصویریست که کارگر و زحمتکش مخالف با آن میباشد. بی دلیل هم نبوده و نیست که در سال گذشته جهان [جدا از تعرض تازهی سرمایه]، شاهد بپاخاستن و تعرض جدید میلیونها انسان علیهی سیاستهای سودجویانه و سرکوبگرایانهی طبقهی سرمایهداری بوده است و بار دیگر این حقایق را در مقابل مدافعین دنیای انسانی قرار داده استکه کارگران و زحمتکشان، مدافعی آن دنیایی میباشند که در آن نه از ظلم و ستم و اجحاف و نابرابریها خبری باشد و نه از کُشت و کُشتار و جنگ و ویرانی زیر ساختهای جامعه. اعتراضات بیوقفه در شمال افریقا و خاورمیانه و خلاصه در دیگر پهنهی جهان علیهی حاکمان زورگو، نمودار و گوشههای هر چند کوچک از ایدهها و آرمانهای طبقهی کارگر و محرومانیست که در سال گذشته به سر تیتر خبرگزاریهای تبلیغاتی امپریالیستها تبدیل گردیده است؛ نمودار آن استکه آرمان کارگران با چنین مناسباتی همخوانیای ندارد و بر این نظراند که بساط روابط و مناسبات نابرابر باید بر چیده شود و حاکمیتی بر سر کار آید که مدافعی منافعی کارگران و همهی محرومان باشد.
شکی در آن نیست که کارگر، مدافعی چنین دنیای سالمیست و مسلم استکه روزی در این نبرد نابرابر، سرمایه را از جایگاه بناحقاش پس خواهد زد و پرچم جامعه و حکومتی را بر خواهد افراشت که از جان و مال میلیونها انسان محروم دفاع نماید. این خواست قلبی و باطنی کارگران و زحمتکشان سرتاسر جهان میباشد و پر واضح استکه زمانی این امر تحقق خواهد یافت که کارگران قادر گردند فعالیتهای خود را در دو عرصهی متفاوت یعنی در عرصهی اقتصادی و سیاسی و آنهم در ارتباطی تنگاتنگ و ارگانیک با سازمانها و احزاب کمونیستی تا سر حد کسب قدرت سیاسی به پیش ببرند. تنها با اتخاذ چنین سیاستیست که طبقهی کارگر قادر به پس زدن سرمایه است و باید آگاه بود که بدون گذر از چنین پروسهای نمیتوان سخنی از تحقق خواستههای پایهای استثمارشوندهگان بهمیان آورد. با این تفاصیل و جدا از تجلیل و گرامیداشت این روز تاریخی و جهانی، لازم است تا حلقه و میدان پایانی مبارزه را بدرستی باز شناخت و همچنین دانست که بدون درک قانونمندیهای حاکم بر جوامعی خودی و بدون انتخاب روشهای صحیح، امر انقلاب کارگری – تودهای به پیش نخواهد رفت و رسوبات سرمایه همچنان بر شانههای کارگران و زجمتکشان سنگینی خواهد کرد.
مسلم استکه در اینمیان هم زمانی میتوان ماشین تعرض، استثمار و سرکوب رژیم جمهوی اسلامی را بهمانند همهی رژیمهای وابسته به سرمایه از کار خواهد انداخت که مدافعین بی چون چرای طبقهی کارگر و ستمدیدهگان در حرکتی سازمانیافته، نهادها و ارگانهای متفاوت مدافعی سرمایه را مورد خطاب قرار دهند و طبقهی کارگر را حول شعارها و سیاستهای نوین و تعرضی، سازمان دهند. در حقیقت رژیم جمهوری اسلامی بهمانند همهی نظامهای استثمارگر دارد علناً حقوق کارگران را بالا میکشد و بهعنوان مثال بیست و نه ماه استکه کارگران شرکت ریسندگی کاشان هیچ حقوقی را دریافت نکردهاند و سی سالیست که صاحبان تولیدی و کارفرمایان دارند کارگران را مورد تعرض و استثمار وحشیانهی خود قرار میدهند. به تبع از آن فقر و فاصلهی طبقاتی در ایران به بالاترین حد ممکنهی خود رسیده است و سردمداران رژیم جمهوری اسلامی هم در چهارچوبهی سیاستهای جهانی سرمایه، بر یورش خود افزودهاند و هزاران کارگر را از کار اخراج و همچنین از باز پرداخت حقوق موقعهی آنان دارند سر باز میزنند. این نظام حاضر به پرداخت حقوق ناچیز کارگران نیست و همهی اینها در شرایطیست که اقلام و اجناس پایهای زندگی دارد روز به روز و بطور سرسام آوری افزایش مییابد. خودشان اعلام نمودهاند که خط فقر در ایران یک میلیون تومان است و در همانحال دستمزد کارگران را سیصد و سی هزار تومان اعلام نمودهاند. معین استکه که با چنین درآمدی نمیتوان زندگی بخور و نمیری را سازمان داد و معین استکه این حقوق ناچیز کفاف تهیهی مایجتاج اولیه و پایهای زندگی میلیونها کارگر و زحمتکش را نمیدهد. علاوه بر آن سردمداران رژیم جمهوری اسلامی حق اعتراض را از کارگران از سلب نمودهاند و پائینترین مخالفتها در زیر چنین نظام سرکوبگری، مترادف با دستگیری، شکنجه، تهدید و ارعاب میباشد؛ در درون کارخانهها و میادین استثمار هم، نهادها و ارگانهای وابستهی بخود را به کارگران تحمیل نمودهاند؛ ارگانها و نهادهایی که کاملاً در خدمت به خواستهها و منفعت کارخانهداران و سرمایهداراناند. کارگر در سه دههی اخیر و در زیر سایهی رژیم جمهوری اسلامی به تجربه دریافته استکه نهادها و ارگانهای علم شده در درون کارخانهها، حامی نظام و طبقهی سرمایهداریست و لحظهای جانب کارگران و زحمتکشان را نخواهند گرفت. همچنین به اثبات رسیده استکه هیچیک از مدافعین نظام – علیرغم مخالفتشان با دولتمردان کنونی -، در صف محرومان نیستند و به طبقهی سرمایهدار و به بالاییها وصلاند؛ چرا که منفعتشان با پایداری نظام سرمایهداری گره خورده است و همهی تلاششان حفظ و چرخش بهتر حکومت وابسته به سرمایههای جهانیست.
بنابر این اوّل ماه مه امسال میتواند فرصتی باشد تا یکبار دیگر، بر کارنامه و عملکرد واحد جناحهای متفاوت رژیم جمهوری اسلامی تاکید شود و نشان داد که تفاوتِ آرمان و منفعت کارگران و زحمتکشان با آرمان و منفعت حامیان سرمایه از زمین تا آسمان است. باید عملاً نشان داده شود که منفعت لمیدهگان درون جنبشهای اعتراضی اقصا نقاط دنیا و بویژه در درون جنبشهای اعتراضی ایران، با منفعت کارگران و زحمتکشان و همهی محرومان و ستمدیدهگان کاری نیست و دانست که پیشرفت انقلاب ایران، منوط به افشاء و طرد عناصر خودفروخته و رنگهای ابداعی سرمایه در درون خیزشهای مردمی از یکسو و تحرک سازمانیافتهی نیروهای کمونیستی علیهی ارگانهای بقای سلطهی سرمایههای امپریالیستی از سویدیگر میباشد. به بیانی دیگر تجربهی جنبشهای اعتراضی یکی و دو سالهی اخیر ایران و بویژه در شمال افریقا نشان داده استکه جنبشهای اعتراضی کارگری – تودهای بدون داشتن سر سالم و بدون هدایت کمونیستی ره بجائی نخواهند بُرد. کاملاً آشکار گردیده استکه سلامتی خیزشهای مردمی با دخالتگریهای مستقیم سازمانهای کمونیستی با برنامه و عملگرا گره خورده است و باید دانست که هیچ انقلابی بدون حمل آرمان کمونیستی به سر منزل مقصود نخواهد رسید.
خلاصه اینکه دشمنان کارگران و زحمتکشان بسیار هوشیاراند و با تمام قوا در صدد تخطئهی اعتراضات مردمیاند. همهی تلاششان بر آن است تا اعتراضات کارگری – تودهای مسیر صحیح خود را باز نیابد و پایههای سلطهی منحوسشان را با مشکلات مواجه نسازد. با این حساب دقت و خثنی سازی سیاستهای فریبکارانهی سرمایهداران از زمره اولویتهای فعالیتی کمونیستِ مدافعی منافعی کارگران و زحمتکشان را تشکیل خواهد داد و مهمتر از همهی اینها، این تجربهی مثبت و کارساز در مقابلمان قرار دارد که هر انقلابی نیازمند پا در میانی و بهعبارتی صحیحتر به دخالتگریهای نیروهای کمونیستی و آنهم در میادین طبقاتی مربوط میباشد. شکی در آن نیست که تخطی در انجام چنین وظایف خطیری، پیشرفت انقلاب را به مخاطره و به عقب خواهد انداخت و سرمایه همچنان بر استثمار و جنایات خود علیهی کارگران و زحمتکشان ادامه خواهد داد.
۲۷ آپریل ۲۰۱۱
۷ اردیبهشت ۱۳۹۰