وقتی گماشتگان «بوش و بلر» به اشرف ریختند و آوریل سیاه را آفریدند، «فریدون عینی» نیز به خاک و خون غلطید. سیمای مُطهّر آن عزیز را در میان جانباختگان (یا بهتر بگویم زندگان) دیدم و بیاختیار، آیه ششم سوره انشقاق در نظرم مجسم شد. ای انسان، برای رسیدن به راز وجود و کعبه مقصود باید با درد و رنج همدم و همنشین باشی. یا أَیهَا الْإِنسَانُ إِنَّک کادِحٌ إِلَى رَبِّک کدْحًا فَمُلَاقِیهِ
الهه تکامل چاره ای ندارد جز آنکه شراب خود را در کاسه سر شهیدان بنوشد.
o چهارشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۰، رابرت گیتس Robert Michael Gates وزیر دفاع ایالات متحده به بغداد میآید تا از نیروهای نظامی آمریکا دیدار کرده و با مقامات عراقی (جلال طالبانی، نوری المالکی و جاسم العبیدی وزیر دفاع عراق ) از جمله در مورد ضرورت اجرای توافقات مشارکت (مصالحه) که بخشی از پروسه اولیه تشکیل دولت در پاییز ۲۰۱۰ بود، گفتگو کند.
o جریان مالکی که به پیروی از تهران، وقت و بیوقت بخشی از بند سوم توافقنامه (پانویس) مجاهدین در سال ۲۰۰۳ را به رُخ میکشید، سرخوش از ادامه نامگذاری تروریستی علیه مجاهدین در آمریکا، کفش و کلاه میکند و علیه مجاهدین خط و نشان میکشد.
o دولت عراق بی توجه به این واقعیت که رهیافتهای نظری مبتنی بر Peace of Westphalia نظم وستفالی(پانویس) با چالش مواجه شده و دولتها نمیتوانند با استناد به مفهوم حاکمیت مطلق، رعایت حقوق انسانها را نادیده بگیرند، با عَلم کردن اصل عدم مداخله و «حق حاکمیت دولتها بر تمامی حیطه سرزمین شان» بر تصمیم اعزام نیروهای نظامی خود به سمت قرارگاه اشرف، پامیفشارد و گسیل نیروهای نظامی اش را به سمت قرارگاه اشرف به اطلاع رابرت گیتس و دیگر مقامات آمریکایی میرساند.
o عراقی ها حساب شده در زمان حضور وزیر دفاع ایالات متحده حمله کردند تا نشان دهند حمایت آمریکاییها را دارند. دفعه پیش هم چنین کردند. تجربه نشان داد مدعیان صاحب اختیاری جهان که خودشان در عراق هزار گیر و پیچ دارند به خاطر مجاهدین با دولتی که پیمان امنیتی بسته اند، در نمیافتند.
o در ادامه ماجرا، سرفرماندهی نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، به فرماندهی نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف دستور میدهد از آنجا بروند و کاری به کار نیروهای عراقی نداشته باشند. (شتر دیدی، ندیدی !)
o دو روز بعد از ورود رابرت گیتس به عراق، (۱۹ فروردین ۱۳۹۰) نیروهای مسلّح عراقی با توجیه بازگرداندن زمینهای کشاورزی به صاحبانشان به افراد بیسلاح اشرف حمله کرده، آنان را لت و پار میکنند. «یکنوع کشاورزی در عراق جدید، با هاموی و هامر و لودور و بولدزر که بذر آن سرها و قلبهای فرزندان رشید ایران است و زمین اش با خون مجاهدین آبیاری میشود.» (پانویس)
o وَلاَ یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا… داشتن زاویه و فاصله یا شخص یا گروهی که حقوقش پایمال میگردد ابدا، ستم به او را توجیه نمیکند. حق و انصاف حکم میکند که نباید اینگونه جنایات را «باری به هر جهت» برگزار کرد و از آن گذشت. به جای زیرپاگذاشتن وجدان و چُغلی کردن پیش امثال هیلاری کلینتون، باید علیه این بیداد عریان، موضع گرفت.
o زیرپاگذاشتن مقررات حقوق بین الملل و چشم پوشیدن برای حمله مسلحانه به افراد بی سلاح که از موقعیت «افراد حفاظت شده» تحت کنوانسیون چهارم برخوردارند، اقدامی ضد انسانی است و تحت هر پارامتر قانون بین الملل یک جنایت جنگی محسوب میشود.
o این سخن امثال «جان بولتون» (پانویس) که «در زمره اختیارات دولت آمریکا نیست که در این مقطع جلوی حمله عراقی ها را بگیرد»، از مسئولیت جنگافروزان در عراق نمیکاهد.
o در توافق و زد و بند (بین آمریکا و عراق) یک سری پروتکل های مخفی و سّری هم وجود داشته است و کشت و کشتار در اشرف بی ارتباط با آن زد و بندها نیست.
o اثبات شئی، نفی ماعدا نمیکند. نشان کردن اشغالگران عراق، نقش جریان مالکی و عقبهاش در تهران را (که صاحب علّه و اصل کاری است) کمرنگ نمیکند. در آوریل سیاه اشرف، سکوت و رضای آمریکا نقش کاتالیزور (معین عمل) را بازی کرده است. این واقعیت را (که مردم ایران تا همیشه بیاد خواهند داشت)، نمیتوان سادهانگاری پنداشت و برچسب «توهم توطئه» زد.
o آیا چراغ سبز دولت آمریکا در این جنایت، برای تضعیف شعار تغئیر حکومت در ایران بود ؟ آیا میخواستند پیش از خروج احتمالی مجاهدین از لیست فلّه ای تروریستی، دَم رژیم را ببینند و ایجاد بالانس کند؟! آیا برخلاف مردم شریف ضدجنگ و نمایندگان پاکدل و دموکرات ایالات متحده، در عمل نظام سیاسی آن کشور با حقکشی و تجاوز خوکرده و با اندیشه های زلال پدران بنیانگذار Founding fathers و امثال جرج واشینگتن و توماس جفرسون و جیمز مدیسون… بیگانه شده است؟
o آوریل سیاه اشرف، یادآور سپتامبر سیاه (أیلول الأسود) در اردن (سال ۱۹۷۰) است که اعضای ساف (P L O) به خاک و حون غلطیدند. یادآور سپتامبر سیاه در لبنان (سال ۱۹۸۲) و کشتار صبرا و شَتیلا هم هست.
o در آن دو واقعه سیاه، هدف اصلی قاتلان و اربابانشان «ازجاکندن» سازمان آزادیبخش فلسطین برای درهم شکستن ساختار آن بود.
o آوریل سیاه اشرف، مثل همه توطئه ها و ضربات پیشین علیه سازمان مجاهدین (در تهران و واشنگتن و پاریس و بغداد…) مقدّمه ای برای از بین بردن ساختار آن است.
o بنا بر سنّت استبدال و استخلاف و به رغم جَولان دائمى دشمنان آزادی، اصالت با ظلمت و تباهی نیست و قاتلین فرزندان مردم ایران، آب در هاوَن میکوبند. سنّتهای الهی و قانونمندی های تاریخ را نمیتوان زیر تانک گرفت و به گلوله بست…
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دولت آمریکا دبّه درآورد و زیر قولش زد.
طالبان نفت و دلار که حالا خودشان را به آن راه میزنند، سال ۲۰۰۳ به یکایک ساکنان اشرف تعهد سپرده بودند که در ازاء گردآوری سلاحها حفاظت آنها را تأمین خواهند کرد.
Agreement for the individuals of the people’s mujahedin organization of iran. (POMI)
توافقنامه مزبور سه بند دارد. پاراگراف دوم از بند سوم :
I will obey the laws of iraq relevant united nations mandates while residing in this country.
تا زمانی که در عراق ساکن هستم از قوانین عراق و سازمان ملل متحد اطاعت میکنم.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
«اصل حاکمیت دولتها» به عهدنامه وستفالی باز میگردد.
عهدنامه وستفالی The Peace of Westphalia پس از پایان جنگهای سی ساله مذهبی (۱۶۱٨-۱۶۴٨) میان کشورهای اروپایی منعقد شد.
اصل عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها
The principle of non-intervention of one state in the internal affairs of another state
و اصل حاکمیت دولتها بر اراضی و مرزهایشان،
The principle of the sovereignty of states and the fundamental right of political self determination
از زمان امضای معاهده وستفالی، بر سر زبانها افتاده است. در مقالات آینده به این معاهده و اهمیت آن، اشاره خواهم کرد.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
آمریکایی ها هم آمدند و وقتی اوضاع را دیدند دیوانه شدند.
مسئول اول مجاهدین ضمن تشریح روز واقعه (۱۹ فروردین ۱۳۹۰) از «قدر اشرف و مقام محمود آن»، «ریسمان پولادین مریم رهایی»، «ثمره انقلاب مریم در صفوف مجاهدین»، «فدیه عظیم ما در راه آزادی ایران، به مردم عراق و همه خلقهایی که از سوریه تا لیبی زیر سم ستوران سرکوب و دیکتاتوری لگدمال میشوند.»، از عوض شدن دوران و اقتضای مقابله با قیام در ایران و قیام در عراق و اقتضای مقابله با کهکشان حمایتهای جهانی که مریم در دفاع از مردم و انقلاب ایران برانگیخته…صحبت کرده اند…
ایشان در پیام مزبور به فردی هم اشاره میکنند که در کشتار اشرف شرکت داشته و به خانواده و عشیره خودش نوشته است:
مجاهدین، «ما را دیوانه کردند… آمریکایی ها هم آمدند و وقتی اوضاع را دیدند دیوانه شدند. مبنی براینکه ما چکارکردیم و چه میزانی داخل رفتیم و چقدر از اینها کشته ایم.»
***
در این مورد، عریضه نویس (تفنگچی مالکی) که با ادبیات مجاهدین هم نامه نگاری کرده، خیلی خوشخیال است.
چرا باید آمریکایی ها دیوانه بشوند؟ دیوانه شدن ندارد. وقتی قوانین بینالمللی را (علیرغم تعهداتشان) زیرپا میگذارند و حفاظت اشرف را به دولتی میدهند که از روز اول نیّت و قصد سرکوب داشت، اوضاع بهتر از این نمیشود. عریضه نویس مزبور جوری وانمود می کند که انگار آمریکا (که آگاهانه پیمان امنیتی با عراق جدید را امضاء کرده)، از همه جا بی خبر بوده و خیال میکرده نیروهای مالکی رفته اند در اشرف نخودچی کشمش پخش کنند.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
«در نامه ها و گزارش های مکتوبی که دارم تعدادی از نفرات عراقی که در حمله شرکت داشتند به خانواده و عشیره شان نوشته اند:
تا حالا چنین افرادی ندیده بودند. آنها در جنگ خیلی شجاعت دارند. جنگ را ترک نمیکنند. ما از آنها خیلی کشتیم. وقتی پیشروی میکردیم مجاهدین هیچ سلاح و هیچ وسیله ای نداشتند. اما ما را خسته و دیوانه کردند. براستی دیوانه کردند. بسیار شجاع هستند و پافشاری میکنند. به آنها تیر میزنیم ولی فرار نمیکنند و نمیترسند و وقتی نفری تیر میخوَرد و روی زمین میافتد. یک نفر دیگر میآید جای او را میگیرد. ما را دیوانه و خسته کردند.
آمریکایی ها هم آمدند و وقتی اوضاع را دیدند دیوانه شدند. مبنی براینکه ما چکارکردیم و چه میزانی داخل رفته ایم و چقدر از اینها کشته ایم.
خیلی از اینها کشته شده اند. مجاهدین نمیدانند ترس چیست. ایرانیان نمیدانند ترس چیست.
به خط و رهبری شان مومن هستند.
وقتی میجنگند انگار نه از زمین بلکه از یک آرمان دفاع میکنند. نمیدانم اینها دیگر چه طوری هستند که ما را دیوانه کردند. من تعجب کردم. زنانشان نمیترسند. مردانشان نمیترسند. وقتی وارد قرارگاه آنها شدیم پیش بینی میکردیم به خاطر زرهی ها و شلیک فرار خواهند کرد. ولی وقتی جنگیدیم دیدیم بسیار زرنگ و شجاع هستند. برای هر سانتی متر خاک جنگیدند درحالیکه سلاح و مهمات نداشتند. وقتی یک عده را میزدیم و بر زمین میافتادند میگفتیم وقتی جلوتر میرویم آنجا دیگر خالی است. آنها میبینند نفرات کشته شده اند و مابقی فرار میکنند ولی وقتی به جای دیگر میرفتیم آنهایی که بودند با قدرت بیشتر میایستادند و کشته میشدند. زنان شان هم از اینکه زیر ماشین بروند نمیترسند. وای اگر آنها سلاح داشتند یا اگر تجهیزات ما را داشتند دراین صورت از ما دیگر چیزی باقی نمیماند. ما از شجاعت و پافشاری آنها خیلی تعجب کردیم.
میگفتند که اینها فقط برای مسعود و مریم رجوی میجنگند. آنچه ما دیدیم فقط این نبود. ما به چشم دیدیم که برای امام حسین میجنگند و برای کشورشان. نمیدانم آیا همه ایرانی ها اینطوری هستند یا اینکه فقط اینها اینطوری هستند.»
http://www.didgah.net/seda/13900128_masrajavi_ashraf.ram
(از دقیقه ۹ تا ۱۳)
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
بخشی از سخنان جان بولتون، ۵ روز پعد از واقعه اشرف
The fact is that it is not within the Power of the United States to use military force at this point to stop what you just saw again
John Bolton
International Conference in presence of high American and European dignitaries
***
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com