جنگهای خامنه ای با احمدی نژاد در فضای موهومات مذهبی

…آیت الله مصباح یزدی فرمودند:

” مقام عظمای ولایت فقیه هر سال در ۵ اسفند بمدت ۵ ساعت با آسمان می روندو در آنجا با حضرت خضر و ولی عصر جلسه برگزار می کنند و سپس به زمین مراجعت می کنند. سال گذشته بخاطر فتنه سبز آقا نتوانستند بروند اما امسال به جهت آرامش ایجاد شده آقا دوباره به آسمان خواهند رفت.”

مقدمه:

در آستانه اول ماه مه ، دو حرکت قدرتمند در جامعه ایران دیده می شود. یکی جنبش ملیونی مخالفت با پرداخت قبضها(۱) و دیگری جنبش قدرتمند اعتصابی کارگران صنایع پتروشیمی ماهشهر(۲). جنبش اعتراضی بر علیه جمهوری اسلامی در اعماق می جوشد و راهکارها و شیوه های موثرتر را می جوید. جامعه هر روز نشان می دهد که تسلیم نشده و افق اهدافش هر روز رادیکالتر می شود. در آنسو یعنی حکومت، شکافها درون بخشی ائتلافی از حاکمیت که توانست سر باندهای “اصلاح طلب” موسوی و کروبی را زیر آب کند، رو به گسترش است و نبرد درونی بین جناح احمدی نژاد و هوادارانش با خامنه ای به نبرد اصلی درون حاکمیت تبدیل گردیده.(۳)

رژیم اسلامی هرگز و در هیچ زمانی از نبردهای درونی بری نبوده و شدت گرفتن نبردهای درونیش علامتی است بر شدت فشار جامعه بر کلیت رژیم.

اینروزها به رغم درخواستهای مکرر خامنه ای بر “دورنی نگه داشتن” اختلافات، صحنه جنگهای بین جناحی به سرعت به سطح جامعه کشیده می شود . این نزاع ها موضوعات مختلفی را می پوشاند یکی از این موضوع ها را من در این مقاله رویش تاملی می کنم. جنگ بر سر تصاحب دنیای تخیلی اسطوره ای ! نزاع ها در موضوع اینکه کی بیشتر به خدا نزدیک است! کی بیشتر نظر کرده است؟ کی توانسته دیروز با “امام زمان” و ائمه طاهره خلوت کند؟ کی بیشتر کفش پشت پایش جفت می شود؟ کی بیشتر “عروج می کند به آسمان”؟! اینهم یک عرصه جدی جنگهای بین حکومتی است!

(۱)سابقه بکارگیری موهومات مذهبی در حکومتها

صحنه تاریخ چه در ایران و چه در همه جای دنیا پر است از این بازی با موهومات مذهبی. حاکمان همیشه علاقه داشته اند تا خود را یکجوری به خدا و پیغمبران و “صدیقین” بچسبانند تا عقب افتاده ترین مردم را کنار خود بکشانند. ایران کشور امام زاده هاست. زمانی گفتند نزدیک به ۴۰ هزار امام زاده در ایران داریم! نه اینکه لزوما امامهای شیعه اینهمه در ایران فعال بوده باشند! خیر این امام زاده ها بسیاریشان “خودجوش” و محلی بودند. هوشنگ گلشیری داستانهای جالبی از این امام زاده ها دارد. کارگرد پیچیده این امام زاده ها برای کداخدایان و فراشباشیها و شاه ها از یک سو و برای مردم اسیر و در بند قوانین ظالمانه به جهت روانشناسی اجتماعی موضوعی است مستقل. اما هر چه هست ، این نوع بکار گیری از موهومات مذهبی سنتی است به قدمت نظام نابرابر و بهره کشی و امری تازه نیست.

عروج حاکمیت اسلامی در دوران مدرن با روکش نظریه ولایت فقیه، و رویارویش در برابر انقلاب مردم در سال ۵۷، در زباله دادن همه این خرافات را بسوی جامعه باز کرد و رژیم اسلامی با حضورش به موج وسیع خرافه پرستی از رمالی و کف بینی بگیر تا جنگیری و آینه بینی دامن زد. ملیونها شغل کاذب حاشیه ای در این موضوعات در ایران مثل قارچ سبز شدند و جامعه ایرانرا مورد هدف قرار دادند تا اگر تخدیر مواد مخدر و سرکوب و شکنجه نتوانست عمل کند، عده ای را هم اینگونه به تخدیر بکشانند و منفعل کنند.

روان خسته و پریشان و اسیر جامعه ایران بخصوص اقشار فرودست آن هم برای توجیه وضعیت و کسب آرامش مقطعی هم که شده ، تمایل داشت و دارد که به این دنیاهای کاذب پناه ببرد. فروید در بحثهایش در مورد علل گرایش انسانها به مذهب ذکر می کند که مذهب و خرافات مذهبی راه تفسیر دنیائی است که برای انسانها غیر قابل تفسیر و باور است. برای کسب آرامش روانی و تعادل روانی هم که شده انسانها دنیای مجازی مذهب را بازتولید می کنند و درش شریک می شوند. اینست که از یکسو خرافات مذهبی را حاکمان می سازند و از سوئی محکومان می پذیرند و جزئی از آن می شوند. هر دو چیزهائی درش می بینند. حاکم ابزار تحمیق مردم را می جوید و مردم ابزاری برای تخدیر خود و سازس خود با وضع موجود. مذهب و خرافات می شود محیطی مجازی برای فرار از واقعیتی که توان تغییرش را ندارند و دردآور می بینندش.

مذهب شیعه پتانسیل بالائی برای سازماندهی خرافت در خودش دارد. از این جهت که داستان “امامان” شیعه بر خلاف سایر فرقه های مذهبی داستان ناتمام است. در نوع ۱۲ امامی شیعه ، امام دوازدهم حاضر است. لذا سناریو را باز می گذارد برای “نزدیکانش” در هر عصری! این می شود که عده ای در بالای حاکمیت می توانند براحتی مدعی “دیدار آقا” شوند! تاریخ را بگیردید پر است از این مدعیان! اساسا این دکان چند نبش را برای همین ساخته اند ! به غیر از امام ها در شیعه ما “امام زاده ها” را داریم که بطور حیرت انگیزی در ایران پخش شده اند! آنجا هم محل مانور ارتجاع است برای نحمیق مردم بنوعی دیگر.

حالا همه اینها را ضرب کنید در این موجود در حال ریزشی که اسمش رژیم اسلامی است! از همان ابتدای بقدرت رسیدن این اراذل، مقدس سازی برای شخص خمینی آغاز شد. یادمان هست یک روی حجازی نوحه خوان خمینی عربده کشید که:

“…بگو خودت هستی(امام زمانی) ما را راحت کن!”

در حلقه نزدیک خمینی و تبلیغات حاشیه ای رژیم اسلامی تلاش این بود که خمینی را به مقرب امام زمان بالا ببرند. حجازی اما بیشتر را ادعا کرد! اینکه خمینی جانی خودش “امام زمانست” اما رویش نمی شود بگوید! این نوع تبلیغات غیر رسمی همیشه توسط بنگاههای مذهبی هوادار رژیم ادامه داشته و نمونه ای بر اثباتش همین مقاله شریعتمداری در روزنامه کیهانست(۳)

(۲)نمونه های اخیر بازی با موهومات مذهبی در جنگ قدرت درون رژیم اسلامی

تشدید جنگ بین جناح خامنه ای که ریشه در آخوندهای شیعی دارد و احمدی نژاد و اراذل اطرافش که ریشه در نهادهای سپاه و امنیتی و “غیر روحانی” دارد و ته ماجراشان شاید برسد به حواریون انجمن حجتیه، از زاویه ای کشیده به همین دنیای موهومات مذهبی: (۴، ۵

الف: احمدی نژاد چند وقت پیش اعلام کرد که اطراف سرش هاله نور بوده وقتی در سازمان ملل حرف می زده!

ب: از طرف حواریون احمدی نژاد فیلی ساخته شده بنام “ظهور نزدیک است” که در آن مدعی شده اند احمدی نژاد همان شعیب بن صالح است(از فرماندهان ارتش امام زمان!). جالب توجه است که سابقا همین مقام را رفسنجانی و “سردارد صفوی” به عهده داشتند!

ج: اخیرا هم یک آخوند ددگر اعلام کرد که خواهر ناتنی خامنه ای گفته که “خامنه ای هنگام تولد یا علی گفته و قابله هم همانجا گفته : علی یارت!”

د: مصباح یزدی هم که اعلام کرده “آقا” هر سال ۵ اسفند با آسمان می روند برای دیدار حضرت خضر و امام زمان!

بامزه است که هر کدام از این دو قطب کنونی حاکمیت اسلامی تلاش می کنند عرصه و صحنه نزدیکی به امام زمان و امامان را از دیگری بربایند! راستی مخاطبین اینها کیانند؟

آیا نسل جوانی که بخصوص در تهران و شهرهای بزرگ در توان ملیونی وارد صحنه شدند تا کلیت نظام را به زیر بکشند مخاطبین این موهومات هستند؟ آیا این حاکمان و عوامل احمق تبلیغاتیشان براستی مردم را این حد احمق فرض کرده اند ؟

مخاطبین اینها چند صد هزار نفر از عقب افتاده ترین موجودات در ایرانند که طی سالها و از کودکی مغزشوئی شده اند و بنا به علل مختلف مستعد اینگونه مغزشوئی ها هستند. همه حکومتهای ایدئولوژیک و توتالیتر این تعداد را در جیب دارند. هیتلر و موسولنینی نمونه های شناخته شده استفاده از مغزشوئی جوانان برای بکارگیریشان در میدانهای جنگ و سرکوب مردم بودند. تاریخ نشان می دهد که نگه داشتن این چند صد هزار نفر “حامی” مرتب خرج می برد. هم باید از جهت مادی تامین شوند و هم از جهت فکری مرتب “دوز موهوماتشان” تامین شود.

دوز موهومات یعنی مقداری معین و کنترل شده از موهومات که باید طی زمان معین به مغز فریب خوردگان رژیم برسد تا آنها بتوانند خودشانرا نگه دارند. بتوانند در مقابل فشار جامعه بیمه بمانند. همانطور که مثلا آدمها از اسب مسابقه نگه داری می کنند، حاکمان اسلامی هم برای نگه داشتن این حلقه فریب خورده باید مرتب موهوم تراشی کند. ایراد اینکار اینست که مثل همه فرقه ها تداوم خطی این دوز بتدریج از اثرش می کاهد! لذا باید یک چرخش احساسی در ماجرای تبلیغی هر چند وقت اتفاق بیفتد تا اثر مغز شوئی حفظ شود. اینست که آدمهائی مثل مصباه یزدی و حواریون مدرسه حقانی بکار می آیند تا مرتب جعل “کرامات” بنمایند تا مانع بیدار شدن فریب خوردگان “حزب الله” شوند. این مکانیزمی است که در تداوم این بازی با موهومات می بینیم. چرخه روبه تشدید بازی با موهومات دلایل روانشناسی فردی و اجتماعی دارد!

(۳)بیرون افتادگی حاکمیت اسلامی از فضای واقعی جامعه و خرافی سازی

حکومت اسلامی هر قدر از جامعه بیرون می افتد، هر قدر ایدئولوژی پوپولیستی اش شکست می خورد ناچار است به درون ایدئولوژی دیگری پناه ببرد. مضمون ایدئولوژی پوپولیستی اینست که حکومت مدعی است که نماینده اکثریت جامعه است و بنام آنها حکومت می کند. این پزی بود که مدتها این حکومت درش مخفی شده بود. بعد از مرگ خمینی بتدریج این پز دیگر نتوانست کارساز باشد و رژیم با کنار گذاشتن گفتمان دروغین دولت “خدمتگزار” و سیاست اقتصادی حمایت دولتی، چرخشش به سیاستهای بانک جهانی ، سیاست حذف یارانه ها و “خصوصی سازی” دیگر نمی توانست به جلو برود با ادعای “نمایندگی از همه جامعه”. رسما با سمت گیری اقتصادیش می بایست از ایدئولوژی پوپولیستی به جائی نقل مکان کند. این محل جدید ایدئولوژیک دیگر رژیم لازم نیست مدعی نمایندگی مردم باشد. نمایندگی خدا و ائمه اش کافی است!

اینست که من فکر می کنم چرخش اقتصاد سیاسی رژیم و حرکت رژیم از موضع “جمهوری اسلامی” به “حکومت اسلامی” که بعد از سرکوب باند موسوی و کروبی تشدید شده زیر بنای این جنگ بر سر موهومات مذهبی و تصاحب دنیای مجازی مذهبی است. جناح های حاکمیت با بمیان کشیدن ادعاهای مسخره نزدیکی به خدا و ائمه دارند ایدئولوژی جدیدشانرا بما نشان می دهند. در این ایدئولوژی رسما “رهبر” از خدا و ائمه اش نیرو می گیرد و قدرتش ربطی به مردم ندارد. این در واقع اعلام چرخش کامل از دورانی بود که اینها بر سر مردمی بودن با هم نزاع می کردند که آنهم البته فریب بود. حالا نزاعشان سر اینست که کی بیشتر نظر کرده خداست!

(۴) لزوم مبارزه و افشای موهومات مذهبی بعنوان ابزار موثر سرنگونی رژیم اسلامی

این عرصه جدیدی است برای همه فعالین سیاسی و فرهنگی بر علیه رژیم اسلامی. موهبتی است برای همه انسانهائی که آزادی و برابری انسانها را در گروی خلاصی جامعه از اسلام سیاسی و موهومات مذهبی می دانند. همه این لاطائلاتی که اینها بر علیه هم یا در دفاع از هم بر زبان می آورند را باید بزرگ کرد و به مسخره گرفت. در و دیوار شهر را می شود به شعار نویشی بر علیه لاطائلات مذهبی اینان کرد. فرهنگ ایران از جهت هجو گوئی و بکارگیری فکاهی و جوک بر علیه لاطائلات مذهبی بسیار غنی است. اینها را باید در همین عرصه که از دید من آخرین ایستگاه ایدئولوژیکشان و ضعیف ترین ایستگاهشان است مورد تهاجم قرار داد. تمسخر اراجیف مذهبی اینان، ضربه بزرگی است به کلیت خرافات مذهبی و به قدرت رساندن عقل و اندیشه و انسانگرائی. یک نمونه موفق این نبرد فرهنگی را علیرضا رضائی (۶) به زیبائی به نمایش گذاشته. باید اینترنت و دیوارهای همه شهرهای ایرانرا پر کرد از جوک بر علیه این جفنگیات حکومتیان!

منابع دیگر: