اول ماه مه متفاوت!

روز جهانی کارگر سال ٢٠١١ با وجود شرایط سیاسی کنونی در سطح بین المللی، قیام های پیروزمندانه در تونس و مصر، تظاهراتهای کارگری و برابری طلبانه علیه نظام و دولتهای “دمکراسی” و پارلمانی در اروپا، ادامه قیام و اعتراضات توده ای در شمال افریقا و جهان عرب  به نسبت سالهای قبل متفاوت تر، موقعیت جنبش کارگری، حرمت و قدرت مزدبگیران جامعه را با پرسپکتیو اعاده قدرت و حق طلبی، روبرو کرده است. جنبش کارگری و جنبش مزدبگیران و کارکنان جامعه در سطح دنیا امروز به آنچه در سالهای گذشته در سطح مطالبات حق طلبانه دائمی و روتین صنفی و سندیکایی مطرح کرده است، نمیتواند  راضی باشد. سطح تشکل و خود آگاهی سیاسی و میزان آمادگی این جنبشها بالا رفته و میدانند ماندن در سطح توقعات و مطالبات و تشکل پذیری دفاعی موجود، موقعیت آنها را از آنچه که تاکنون وجود داشته بعقب میراند. در اروپا و غرب سندیکالیستها و اتحادیه های کارگری در چالش عمیق با فعالین و رهبران و کل جنبش کارگری قرار میگیرند. واقعیت این است هر اندازه که جنبش کارگری و اعتراضات مزدبگیران و کارکنان جامعه در اروپا رادیکال تر و قوی تر و به اتکا به ابتکارات توده ای فعالین و رهبران امروزی و جوان و با سنت ضعیف تر سندیکالیستی پیشروی میکند، “رهبران” و روسای اداری این اتحادیه ها و سندیکاها با دولت و کارفرماها با مشکلات “آرام” کردن اوضاع روبرو هستند. در یونان، آلمان و فرانسه و اعتصابات پیاپی و طرح مطالبات رادیکال افزایش دستمزدها و ایمنی و ساعات کار این وضعیت قابل مشاهده است. این خودآگاهی در این نکته نهفته و نمایان میشود که جواب به وضعیت کنونی، جهنمی که سرمایه برای مزدبگیران جامعه تدارک دیده است، با تعرض و تشکل و اعتراضات خیابانی و اعاده قدرت و دخالت در سیاست عملی میشود. بندهای اصلی خود آگاهی و بیداری سیاسی در خصلت و ذات مضمونی و موج نارضایتی های میلیونی قیام های توده ای و انقلابات کنونی است. این شرایط جنبش کارگری و اول ماه مه را متفاوت کرده است. صف بندی طبقه کارگر و مارشهای کارگری، و دولتها و بورژوازی در کشورهای استبدادی و دیکتاتوری حادتر و شدیدتر میشود. دولت و بورژواها در اول ماه مه با کیفرخواست اجتماعی قوی و دگرگون کننده طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه مواجه میشوند. تعرض کوبنده کارگر علیه سرمایه و بورژوازی در راه است.
 
از چند دهه گذشته دنیا مثل امروز شاهد این همه آرمانخواهی طبقاتی برای نان(رفاه و آسایش و زندگی بهتر)، آزادی و کار(تامین معیشت و علیه بیکارسازی های میلیونی و فلاکت) نبوده است. دهه های شصت و هفتاد بنام  جنبش آرمانخواهی سیاسی و جنبش روشنفکران و جنبش های آزادیخواهانه در تاریخ ثبت شده است. اما، قرن بیست و یک با عقب راندن بخشهایی از آثار خرافات و حملات خونین “نظم نوین جهانی” و افول عربده کشی و قدر قدرتی آنچه که پایان تاریخ و انقلاب، انسانیت و حرمت انسان بود، را با فراری دادن دو دیکتاتور، با نمایش صدها اعتصاب و تظاهرات میلیونی توسط جنبش کارگری که گوشه هایی از حق طلبی و صف بندی جنبش مزدبگیران در جامعه را به صحنه سیاسی و مبارزه طبقاتی در دنیا بر روی صفحات و تصاویر میدیا و رسانه ها مخابره و گزارش کرد، به واقعیتهای غرورآفرینی بجای ناباوری بخود، و قدرت تغییر و دگرگونی، قیام و انقلاب، نشست، و جنبش بیداری سیاسی نام گرفته است.
روز جهانی کارگر در دل این موقعیت برگزار میشود.

آیا جنبش کارگری در ایران میتواند مارش جهانی اول ماه ه را با کیفرخواست های رادیکال و انقلابی، با تجمعات توده ای و قوی برپا کند. و امید افق به دخالت سیاسی را در جامعه بدهد؟ موقعیت کنونی جنبش کارگری در ایران هم اکنون با اعتصابات گسترده و نارضایتی های وسیع رقم میخورد. در حال حاضر در چند مرکز تولیدی و کارخانه ها از جمله مجتمع های پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر اعتصابات در سطح هزاران نفری جریان دارد. موج نارضایتی های کارگران و اعتصابات را جامعه و شهروندان عادی می بینند. جنبش کارگری امروز در موقعیت دیرو نیست. اعتصابات چند روز گذشته و حمایت بخشهای دیگر کارگران از این اعتصابات، و تداوم آن خود گواه تغییر چهره و مطالبات اعتراضات و اعتصابات دوره جدید است.

دولت و بورژوازی نیز امسال را با پیام خامنه ای جنایتکار “جهاد اقتصادی” با حمله به معیشت و حقوق کارگران نامگذاری کرده اند. برای طبقه کارگر مساله کاملا روشن است. میخواهند ریاضت کشی اقتصادی و بار سنگین بحران سرمایه داری کنونی را بر زندگی شهروندان مزدبگیر و کارکنان جامعه تحمیل کنند. اول ماه مه باید به روزی برای جلوگیری از تحمیل بار سنگین این وضعیت فلاکتبار و برای دفاع از حرمت و کرامت انسانها که زیر فشار سنگین فلاکت، بیکاری و نداری به حاشیه جامعه رانده شده اند، و یا بخش های وسیعتری از آنها که در مراکز کار و تولید و کارخانه ها هستند و برای بقا تداوم بی رمق زندگیشان شبانه روز تلاش میکنند، و با رنج و مشقتهای بی پایان زندگی خود و خانواده هایشان را تامین میکنند، نوید بخش افق مبارزه و اعتراضات سراسری باشد.

مصافهای برپایی جنبش اول ماه مه و مارش جهانی کارگران در ایران تحت حاکمیت استبداد سیاسی با موانع جدی و در صورت عدم آمادگی طبقه کارگر، فعالین و سازماندهندگان این جنبش با تلاشهای سرکوبگرانه سپاه پاسداران و دولت نظامی احمدی نژاد با ناکامی روبرو خواهد شد. راه حل جواب به ترفند و اقدامات پلیسی و امنیتی دولت، دعوت و کار هرکولی برای ایجاد هم سرنوشتی و بسیج کارگران و خانواده های آنان است. رمز پیروزی در بسیج توده ای و آوردن آن هزاران کارگر و خانواده هایی است که در طی سی سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی برای ابراز وجود طبقاتی خود و مارش جهانی اول ماه مه تجارب با ارزشی اندوخته اند. جمعبندی تجارب تاکنونی برپایی اول ماه مه های موفق، بکارگیری ابتکارات فعالین کارگری در بسیج و سازماندهی و آوردن بخشهایی وسیعتر کارگران شاغل و بیکار به این مراسمها است.
مشکل دیگر در اوضاع کنونی صفی وسیع و میلیونی از کارگران بیکار است. اوضاع فلاکتبار کنونی بر زندگی و شادابی و تحرک میلیونها خانواده کارگری تاثیر گذار بوده است. در اول ماه مه ایجاد هم سرنوشتی کارگران و تشویق کارگران بیکار برای شرکت در مارش و مراسمهای اول ماه مه نیز حائز اهمیت است. هر درجه تلاش برای دخالت رهبران و فعالین در بخشهایی که با کارگران بیکار ارتباط دارند، به توده ای کردن مارش جهانی کارگران و هم سرنوشتی و یکدست کردن مطالبات و خواستهای این جنبش کمک بزرگی خواهد بود.  در کنار سرکوب و شرایط امنیتی و پلیسی جمهوری اسلامی، شقه شقه شدن طبقه کارگر و وجود میلیونی کارگران بیکار و خانواده هایشان خنثی و بی اثر کردن تفرقه و توطئه های دولت و کارفرماها در صفوف طبقه کارگر، حل مشکلات و جواب به حل این مصافها از رهبران عملی و فعالین برپایی جنبش و مارش روز جهانی کارگر، توجه جدی به  امر برپایی تجمعات و مجمع عمومی های وسیع و ادامه دار به منظور جمع آوری رای و آرا و مشورت زنده کارگران در جهت حل اوضاع کنونی، و هموار کردن راه های برپایی و سازماندهی اول ماه مه قدرتمند از هر دوره ای اهمیت ویژه و بالایی دارد.
نسان نودینیان
١۵ آپریل ٢٠١١