جنایت کشتار در ارودوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است

ارتشی وحشی، مزدوران تا دندان مسلح، ارتشی به غایت جنایت پیشه و در خون و ترور زیسته و آموزش دیده، به بی‌پناهانی در محاصره سالیان سال مانده، شبیخون می‌زند. به این گونه، آدمخواران دست‌پروده‌ی حکومت‌های طبقاتی ایران و عراق، ارتشی که تنها در برابر اسیران دست بسته، شهامت شلیک دارد، ماهیت طبقاتی و ضد انسانی خود را بار دیگر نشان می‌دهد. این ارتش، آیینه‌ی تمام نمای یک ارتش ضدخلقی، طبقاتی و فاشیستی ست. ارتش حکومتی که تنها با تیربار جانی‌ترین مزدوران، می‌تواند حاکمیت یابد، چه زبون و درمانده، در یک تیرگی، چهره‌ی خود را به نمایش می‌گذارد. ارتشی که مانند بز، در برابر یک سلاح به دست «الاَمان» می‌طلبد، اسیران سالها خلع سلاح شده و بی دفاعی را که حتی چوبی برای راندن سگ‌های وحشی و کفتاران منفور در اختیار ندارند به رگبار می‌بندد، آتش می‌زند، با خودرو درو می‌کند و زنان و مردان اسیر و محروم از آب آشامیدنی و دارو و دیگر ضروریات زیستی را اینگونه قتل عام می‌کند، تا  هم فرمان برده باشد و هم جیره‌ای برای پارس و پاس، هم در نهایت درماندگی و خواری و خفت، خود تیر و ترقه‌ای بچکاند. این یک جنایت است و شرم تاریخ. «شرم» یک ویژگی انسانی‌ست، و نشانه‌ی نقد و منش انقلابی. از بی‌شرمان فرمانده و فرمانبر و حامیان این کشتار هولناک، هیچگونه چشمداشتی نیست. از آمرین و عامیلن تهی از هرگونه خصلت انسانی، که هل‌هله سر می دهند که چگونه با  تیربار و تانک در شبیخونی خونین، انسان‌‌هایی اسیر و در محاصره را درو کرد‌ه‌اند و پیشینه‌ای جز جنایت ندارند، جز این چه انتظاری می‌توان داشت! مالکی،‌ نخست‌وزیر درمانده‌ای که خود مزدور حکومتی بوده و هست که در ایران هرآینه در حال انفجار، به سراشیب سرنگونی کشانیده شده، مگر می‌توان کرامت انسانی و منشی جز کفتاروارگی انتظار داشت. چه تفاوتی‌ست بین مالکی و همراهانش و نقدی و خامنه‌ای و لاریجانی‌ها. این هجوم ددمنشانه، ارتش و سپاه بدر و قدس و زیر هر نام دیگری، به دستور مستقیم مالکی، نخست وزیر مفلوک و تهی مغز در غعراق غرق رد آت شو خون و خاکستر، به رهنمود مستقیم خامنه‌ای و باند حاکم در ایران انجام گرفت است.
جانبختگان این جنایت، زخمی‌ها و اسیران اردوگاه اشرف، در دفاع از سونامی روز جمعه ۱۹ فروردین، در نهایت بی دفاعی، تنها، ماهها زیر بمباران بلندگوه‌های شوم و مسموم، قربانیان منافع دولت‌ها، قربانیان جنون سرمایه‌، قربانیان دیپلماسی سران آمریکا و باراز مشترک اروپا و ترکیه و دولت‌های دست نشانده، قربانیان مماشات و دیپلماسی، اینک فریاد یاری می‌زنند. پژواک فریاد آنان در میان آتش و خون و گلوله در جهان، باید که واکنشی در خور انسان یابد. تنها محکوم کردن این جنایت کافی نیست، باید که به‌هرگونه به یاری محاصره شدگان برخاست. بررسی ماهیت طبقاتی این جنایت، مسببین این شرایط،‌ در اردوگاه اشرف، در سراسر عراق، ‌ایران،‌ سوریه، لیبی و در هرآنجا که ارتش‌های دولت‌ها، با زبان خود،‌ با گلوله، با شهروندان روبرو می‌شوند، تنها بخشی از یک کارزار انسانی و آزادگی‌ست.
با گرامی داشت یاد جانباختگان، ‌با همدردی با بازمانگان، با زخمیان و با آنانی که در این هجوم حکومتی، ایستادند و از حصار و دیوار زندان خویش دفاع کردند، بار دیگر اعلام می‌‌شود که این کشتار را حتا نم‌یتوان با کشتار حکومت خونریز ارتش‌های سوریه، قذافی، و یمن ووو همانند ‌دانست. قربانیان ، این کشتار،‌  برخلاف کنوانسیون ژنو و پیمان‌های سازمان «ملل»، نه تنها زیر هیچگونه پوششی قرار نگرفته‌اند، که حتا همانند اسیران جنگی، مصونیت ندارند. این کشتار هولناک، ادامه همان قتل عامی است که در سال ۶۷ در زندان‌‌های ایران، به دستور خمینی جنایت پیشه، برای حفظ حکومت طبقاتی‌اش انجام گرفت. باید عاملین و آمرین این جنایت‌ مالکی و همقطارانش، و نیز جنایت سال ۶۷ و ۶۰ و تمامی این دوران ۳۱ ساله در ایران در یک دادخواهی و کیفرخواست بین المللی به محاکمه کشانید.
 به تدارک برگزاری تریبونال بین‌المللی برای محاکمه جنایت کاران برآییم.

عباس منصوران
 شنبه ۲۰ اردیبهشت ۲۰۱۱