خودسوزی منجر به مرگ یک پناهجوی ایرانی در برابر چشمان مردم در مرکز شهر آمستردام

به گزارش مطبوعات و رادیو و تلویزیون هلند یک ایرانی ۳۶ ساله که چندین سال در انتظار جواب پناهندگی در هلند بسر می برده است روز چهارشنبه گذشته در روز روشن در ساعت دوازده و نیم در شهر امستردام در میدان دام که معروفترین و شلوغترین میدان در شهر آمستردام است در مقابل چشمان متحیر مردم خود را به آتش کشید و بعد از انتقال به بیمارستان یک روز بعد فوت کرد. او که مدتی را در زندان پناهندگان اخراجی موسوم به ” ترآپل” گذرانده بود هفته پیش برای چندمین بار در خواست پناهندگی او از طر ف دولت هلند رد شده بود. به گفته شاهدان عینی این فرد قبل از آتش زدن خود، فریاد زده بود که در هلند فقط به همجنس بازان و مسیحیان جواز پناهندگی داده می شود و یکی از دوستان او نیز تآیید کرده است که سازمان پناهندگی هلند به او توصیه کرده بود تا کیس همجنس گرایی بدهد! و این یک ادعای غیرواقعی نیست زیرا در هلند، برای اثبات دمکرات بودن خود، ازدواج! بین همجنس بازان را قانونی کرده اند و شهر آمستردام علاوه بر فروش قانونی مواد مخدر سبک، پایتخت همجنس بازان اروپا نیز هست! “پیم فورتوین” که کاندید پست ریاست جمهوری بود و توسط یک هلندی طرفدار محیط زیست ترور شد یک همجنس باز وقیح و علنی بود. ( می بینید که این هلندیها و اروپائیها چقدر دمکرات هستند!؟) در شرایطی که به اصطلاح پناهندگان و سازمان های پناهندگی ایرانی در خارج از کشور فقط مشغول های و هوی و فیل هوا کردن هستند و هیچ کمک واقعی به افراد نیازمند ارائه نمی دهند فراریان از جهنمی که مردم و دولت ایران در ایران درست کرده اند هیچ راه چاره ای در مقابلشان نیست جز اینکه برای جلوگیری از بازگشت به جهنم ایران با این وضع فجیح خود را در آتش مرگ بسوزانند و حتا هلندیها با وقاهت به آنان توهین کنند و از آنان بخواهند تا خود را همجنس باز معرفی کنند تا دولت هلند شاید به آنان اجازه اقامت و یک زندگی درجه دومی در هلند را بدهد!!  این اولین و آخرین مورد از خود کشی در بین ایرانیان پناهجو در خارج از کشور نیست. چند سال پیش هم اطاقی من در یک کمپ پناهندگی در هلند بعد از دریافت جواب منفی خود را کشت. به گفته خبرگزاریها چند روز پیش نیز یک کشتی حامل پناهجویان در نزدیکی سواحل ایتالیا در دریای مدیترانه غرق شد و بیش از دویست نفر کشته شدند که بعید نیست در بین این کشته شدگان، ایرانی نیز بوده است زیرا معمولآ پناهندگان ایرانی و کرد و افغانی تلاش می کنند تا از طریق ایتالیا خود را به دیگر کشورهای اروپایی برسانند. چندی پیش یک قایق حامل پناهجویان ایرانی و افغانی که بطور قاچاقی از اندونزی عازم استرالیا بود و در سواحل این کشور غرق شد و بیش از چهل نفر کشته شدند. آری این داستان مردمی است که از همدیگر بیزار هستند و مدینه فاضله خود را در اروپا و آمریکا می جویند اما در آنجا با وجود تحقیر مداوم، این تحقیر شدن را به بازگشت به ایران ترجیح می دهند و بعضی ها به مردم ایران ناسیونالیست نیز می گویند!؟ حال به این خبر توجه کنید: ” خبرگزاری فارس: ۳۱/۰۳/ ۲۰۱۱ عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی کشور گفت: ۳ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان از سرمایه‌های کشور در اختیار ۴۳ نفر است.” اگر طبق معمول کسانی بخواهند که رژیم را مقصر جلوه بدهند باید به آنان گفت که این رژیم قرون وسطایی نماینده بخشی از مردم دزد و بی وجدان ایران است که برای تداوم غارت گری های خود با حمایت بخش اعظم مردم گوسفند سفت ایران، چنان شرایطی را در ایران ایجاد کرده اند که یک ایرانی فراری از ایران حاضر است تا خود را فجیعانه بسوزاند و بمیرد اما او را به جهنم ایران بر نگردانند! مدتی پیش در شهر لاهه در هلند در خیابان قدم می زدم که یک سنگ نبشته قهوه ای رنگ بر روی یک ساختمان بزرگ چند طبقه توجهم را جلب کرد. بر روی این سنگ نبشته نوشته شده بود که این ساختمان توسط یک خاخام یهودی برای اسکان پناهندگان یهودی فراری از شرق اروپا در دوران جنگ سرد اختصاص داده شده بود و من با خودم فکر کردم که بی دلیل نیست که یهودیان در تمام جهان این چنین موفق هستند زیرا رمز موفقیت آنان در اتحاد و همبستگی بین آنان نهفته است و بی دلیل نیست که این ایرانی از فرط نومیدی و بی پناهی تنها راه چاره را خودکشی ارزیابی می کند زیرا هیچکس به او کمک نکرده است. آری وقتی که هر ایرانی بعد از دریافت اجازه اقامت در یک کشور اروپایی، دمش را روی کولش می گذارد و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی کند معلوم است که خودکشی تنها راه چاره می شود! در اینجا من قصد اشک تمساح ریختن را ندارم بلکه می خواهم تآکید کنم که مرگ و خود کشی این فرد ناشی از نومیدی او در مورد دیگر ایرانیان بوده است و ما تمام ایرانیان و بخصوص سازمانها و احزاب چپ و راست، از اینکه یک ایرانی ناامید در جلو چشمان مردم در آمستردام از فرط نومیدی خود را به آتش می کشاند باید شرمنده باشیم! براستی اگر مردم ایران از دست این رژیم قرون وسطایی خودساخته ناراضی هستند، چرا این مردم در انتخابات توهین آمیز این رژیم عرب پرست شرکت می کنند و چرا این مردم در ارگان های سرکوبگر این رژیم مانند سپاه و بسیج و ارتش در سرکوب هموطنان خود در کردستان و بلوچستان و ترکمنستان و اعراب خوزستان شرکت می کنند؟ مگر خون این مردم بی تفاوت از خون دهها هزار زندانی سیاسی که در زندانهای حکومت سلاخی شدند رنگین تر است؟! بدبختی این مردم آنجاست که حتا وقتی که به رژم نیز اعتراض می کنند از دست مار به افعی پناه می برند و به جای خامنه ای از موسوی و کروبی این نخست وزیر و رئیس مجلس خمینی حمایت می کنند و کسانی مانند حزب حکک نیز از مقر خود در اروپا و آمریکا خود را به رهبری جنبش آمریکیی سبز مفتخر می کنند! در یک چنین شرایطی براستی خودکشی یک واقعه غیر مترقبه نیست. می گویند وقتی که دختر کارل مارکس از انتظار برای قیام پرلتاریا و ایجاد سوسیالیسم نا امید شد خودکشی کرد و شاید خودکشی این فرد ایرانی در آمستردام که برنامه ریزی شده نیز بوده است در این راستا قابل درک است. به گفته مطبوعات هلند این فرد قبل از اقدام به خودسوزی با دوستانش خداحافظی کرده بود. به تمام بازماندگان و فامیل های این فرد تسلیت می گویم.
نادر احمدی
‏جمعه‏، ۲۰۱۱‏/۰۴‏/۰۸
http://rahaii.weebly.com/

در لینک زیر شما می توانید ویدئوی این واقعه را نیز تماشا کنید.
http://www.at5.nl/artikelen/59999/brandende-man-dam-overleden