منشور سرنگونی پاسخی به یک ضرورت مبرم سیاسی است

مصاحبه با حمید تقوائی
انترناسیونال: حمید تقوایی حزب کمونیست کارگری سندی تحت عنوان “منشور جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی” منتشر کرده است. هر کس اندکی با سیاستها و مواضع حزب آشنا باشد میداند که این سیاست و نظر تازه ای نیست و حزب همیشه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و اهدافی که در منشور ذکر شده مبارزه کرده است. لذا قبل از هر چیز این سئوال مطرح میشود که  هدف از انتشار این سند چیست؟ از نظر شما قرار است این منشور چه تاثیری در اوضاع سیاسی ایران بگذارد و چه خلائی را پرکند؟

 

حمید تقوائی: ضرورت انتشار این منشور از شرایط سیاسی ویژه امروز در ایران، و به یک معنا باید گفت در کل منطقه، نشات میگیرد. امروز مردم ایران که مدتهاست برای بزیرکشیدن جمهوری اسلامی مبارزه میکنند خود را جزئی از یک حرکت عظیم علیه کلیه نظامهای دیکتاتوری مییابند که کل خاورمیانه و شمال آفریقا را به لرزه درآورده است. انقلاب، آزادیخواهی و برابری طلبی، خواستهای برحق مردم وقدرت مردم در محور وضعیت سیاسی در منطقه و در راس اخبار و مرکز توجه افکار عمومی و رسانه ها و دولتها در سراسر دنیا قرار گرفته است. این دوره تازه ای در تاریخ دنیاست که تماما بویژه از دوره بیست ساله اخیر، دوران یکه تازی میلیتاریسم غرب و اسلام سیاسی در جهان بعد از جنگ سرد، متفاوت است. ابتدا انقلاب ۸۸ ایران و امروز امواج انقلابی در تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و سوریه و کشورهای دیگری که در حال پیوستن به این حرکت هستند، با صدای بلند اعلام کرده اند که رژیمهای دیکتاتوری را نمیخواهند. مردم بپاخاسته در بطن این تحولات انقلابی  باید درک و چشم انداز روشنی از بزیر کشیدن و سرنگون کردن نظامهای دیکتاتوری داشته باشند. بورژوازی جهانی و بومی و نیروهای ارتجاعی بین المللی و محلی با تمام توان میکوشند این انقلابات را  در نیمه راه متوقف کنند، به بیراهه ببرند و در نهایت به شکست بکشانند. از سر گذراندن “بحران انقلابی”  با حداقل تغییرات و حفظ بخش هر چه بیشتری از حکومتها و نظامهائی که مورد تعرض مردم قرار گرفته اند هدف اصلی ارتجاع در همه این انقلابات است.  در برابر این سیاست و تلاشهای ضد انقلابی اعلام شفاف و روشن معنی و مضمون سرنگونی و درهم شکستن نظامهای موجود و جمع آوری نیرو حول این پرچم یک نیاز مبرم شرایط سیاسی حاضر در یک مقیاس منطقه ای است.   

 

انتشار منشور قبل از هر چیز پاسخی به این ضرورت در شرایط سیاسی مشخص ایران است.

در ایران  مقابله بین سرنگونی طلبی و “اصلاح طلبی”، گرایشی که تنها ازینرو خود را “اصلاح طلب” مینامد که با انقلاب مقابله کند، پیشینه دیرینه ای دارد. در عرصه سیاسی ایران نه جنبش سرنگونی و نه عکس العمل نیروهای ضد انقلابی در برابر آن با تحولات اخیر در منطقه آغاز نشده است. شورش ١۸ تیر ۷۸، قیامهای شهری متعدد، مبارزات  گسترده کارگری که در مواردی تا سطح اخراج مدیر و کارفرما و در دست گرفتن کنترل کارخانه ها به پیش میرود، مقاومت و اعتراض هر روزه زنان، مبارزات دانشجویان و جوانان و بالاخره خیزش میلیونی  ۸۸ اینها همه برآمدهای مختلفی از جنبش سرنگونی طلبانه در دهه اخیر هستند. امروز این جنبش عمدتا به شکل تظاهرات و درگیریهای خیابانی بروز پیدا میکند و بخصوص جوانان  در محله ها  و در مراکز شهرها وسیعا در این مبارازت فعال و درگیر هستند. این جنبش عظیم بطور واقعی و عملی علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی است اما بخشهای زیادی از نیروهای آن و حتی غالب فعالین و رهبران محلی آن تصویر و درک  روشن و شفافی از سرنگونی حکومت ندارند. این جنبش انقلابی باید با نام و شناسنامه و پرچم خود  بمیدان بیاید و صریح و روشن اعلام کند که چه میخواهد و برای چه میجنگد. این امر همانطور که در مقدمه سند آمده علت اصلی انتشار منشور سرنگونی است.

 

جنبه دیگر اهمیت این منشور مقابله با یک جنبش ملی-اسلامی است که علت وجودیش در واقع مقابله با سرنگونی طلبی و جنبش انقلابی برای سرنگونی است. این جنبش پرورژیمی از جناحهای حکومتی تا نیروهای اپوزیسیون رانده شده از حکومت را در بر میگیرد و امر خودش را بروشنی حفط نظام و مقابله با ساختار شکنی اعلام کرده است. این جنبش خود را “اصلاح طلب” مینامد اما هدف خود را بازگشت به دوره خمینی اعلام کرده است! روشن است ذره ای اصلاح طلبی، به هر معنی و تفسیری، در این سیاست وجود ندارد. همانطور که اشاره کردم مضمون واقعی و شان نزول این اصلاح طلبی مقابله با انقلاب است و بس. با این وجود در شرایط اختناقزده ایران برای توده مردم سرنگونی طلب  این اختلافات و کشمکشها بین اصلاح طلبان با جناح اصولگرای حکومت فرصت و بهانه ای برای بمیدان آمدن و تعرض به کل حکومت بوده است. هم شورش ١۸ تیر ۷۸ در چنین شرایطی شکل گرفت و هم انقلاب ۸۸. در واقع جناحبندیها و جنگ داخلی بین “اصلاح طلبان” و اصولگرایان در حکومت هم بازتاب بحران سیاسی حکومت و شرایط انقلابی در جامعه است و هم  شرایط را برای تعرض بیشتر مردم فراهم میکند. وضعیت سیاسی دو سال اخیر در ایران نمونه گویائی از این رابطه متقابل بین اعتراضات مردم و دعواهای درون حکومتی است. موج خیزش انقلابی و تظاهرات توده ای دوره اخیر با مساله انتخابات و تقلب انتخاباتی و در واقع به این بهانه  شروع شد. از این نقطه نظر موضع گیریها و مخالفت خوانیهای موسوی و کروبی محملی شد برای قدم بجلو گذاشتن مردم سرنگونی طلب و اوجگیری مبارزه که تا حد یک شورش گسترده و قیام شهری در ۶ دیماه  ۸۸ به پیش رقت. از سوی دیگر از همان آغاز جناح مغضوب حکومت، کروبی و موسوی و حزب مشارکت و حامیانشان در حکومت و در خارج حکومت، کسانی که خود را رهبران “جنبش سبز” مینامند، تلاش داشته اند از هر طریق ممکن مبارزات مردم را در چارچوب نظام محدود کنند و بقول خودشان مردم را از ساختارشکنی  بر حذر بدارند. آنچه امروز جنبش سبز نامیده میشود هر دو این خصوصیات را باخود حمل میکند. از یکسو کم نیستند مردم و جوانان انقلابی که خود را فعالین جنبش سبز میدانند  اما خواهان بزیر کشیدن کل رژیم اسلامی هستند و  رهبری و یا مدعیان رهبری جنبش سبز را قبول ندارند، و از سوی دیگر عناصر همین رهبری امکان پیدا میکنند که با بیرق جنبش سبز   جنبش انقلابی مردم را  بحساب خود و خط “اصلاح طلبی” بریزند. انقلابی که در واقع برآمد جنبش سرنگونی طلبانه مردم است و در برابر تلاشهای “اصلاح طلبان” حافظ نظام شکل گرفته و به پیش رفته است. 

 

ازین نقطه نظر  باید گفت  در این شرایط سیاسی مشخص انتشار این منشور اقدامی است برای شناساندن و هویت بخشیدن به  جنبش انقلابی جاری در ایران در تمایز از و در مقابل خط و سیاستهای امثال “شورای سبز امید” و یا حزب مشارکت و کلیه فعالین درون و بیرون حکومتی که امر خود را مشاطه گری و مرمتکاری و نهایتا حفظ نظام قرار داه اند.  

 

این منشور همچنین حساب سرنگونی انقلابی رژیم را از خط براندازی و رژیم چنجی جدا میکند. این پرچم جنبشی است که  میخواهد نظام موجود را بقدرت انقلاب مردم  زیر و رو کند و از ریشه تغییر بدهد و این در تمایز کامل با خط و سیاست نیروهای ناسیونالیست عظمت طلب ایرانی قرار دارد که گرچه  خود را برانداز میدانند اما رسما و علنا با انقلاب مخالفند و خط و استراتژی نوعی تغییر رژیم از بالای سر مردم و به کمک دولتهای غربی را دنبال میکنند. این هم در واقع نوع دیگری از مرمتکاری نظام موجود است. مرمتکاری ای که عملا چماق سرکوب را از اسلام میگیرد و بدست ناسیونالیسم میدهد. انقلاب  ۸۸ ایران و امروز موج انقلابهای منطقه به همه نشان داده است که تنها راه رهائی از شر دیکتاتوریها، چه از نوع مصر و تونس و چه از سنخ لیبی و ایران و سوریه، نه رفراندوم و تغییرات نوع استحاله ای و یا رژیم چنجی بلکه انقلاب و قدرت متحد و متشکل مردم انقلابی برای درهم شکستن نظام موجود است. منشور سرنگونی دفیقا همین راه واقعی رهائی مردم را نمایندگی میکند. 

 

انترناسیونال: منشور بهمراه مقدمه ای منتشر شده که سیاستهای حزب در رابطه با سرنگونی رژیم و اهداف حزب را از انتشار منشور، بر همین مبنائی که توضیح دادید، مطرح میکند اما در خود منشور این توضیحات داه نشده است. چرا این دوبخش از هم تفکیک شده؟ آیا هدف این بوده است که  دیگر سازمانهای انقلابی و سرنگونی طلب نیز بتوانند این سند را امضا کنند؟ اصولا در انتشار این سند تا چه حد جذب دیگر نیروها مدنظر بوده است.        

 

حمید تقوائی: قبل از هر چیز باید بگویم که  جنبش سرنگونی صرفا مجموعه ای از احزاب و نیروهای سرنگونی طلب نیست، بلکه یک جنبش اجتماعی وسیع است که توده های مردم و حرکات اعتراضی مردم را در بر میگیرد. این جنبش همچنین ادامه و یا بخشی از جنبشهای طبقاتی موجود در ایران- جنبش ملی اسلامی، جنبش ناسیونالیستی سلطنت طلب-جمهوریخواه و جنبش کمونیسم کارگری- نیست. مسلما احزاب و جنبشها بر حسب مواضع و اهداف خود بر جنبش انقلابی و سرنگونی طلبانه مردم تاثیر میگذارند و نقاط ضعف و قدرت و نهایتا شکست و یا پیروزی جنبش انقلابی مردم علیه رژیم به درجه نفود و تاثیر احزاب و جنبشهای طبقاتی در جنبش سرنگونی بستگی دارد اما  نباید جنبش سرنگونی   را ادامه و یا محصول و نتیجه فعالیت احزاب و جنبشهای طبقاتی تصور کرد. ما بویژه در ادبیات اخیر حزبی این رابطه بین احزاب و جنبش سرنگونی و همچنین انقلاب که برآمدی از جنبش سرنگونی است، را از جوانب مختلف توضیح داده ایم. در تدوین منشور و توضیحات مقدماتی آن نیز همین سیاست و تلقی ناظر بوده است. این منشور نه سند و پلاتفرمی در مورد سیاستها و وظایف حزب است- نقشی که قطعنامه ها و پلاتفرمهای حزبی دارند-  و نه سندی است برای ائتلاف و یا جلب و جذب احزاب و نیروهای سیاسی به همکاری با حزب. بلکه منشور یک جنبش اجتماعی معین است. جنبش توده ای و اجتماعی که همانطور که گفتم دامنه آن از احزاب و نیروهای سرنگونی طلب فراتر میرود  و همه فعالین انقلابی که   بزیر کشیدن حکومت اسلامی را هدف و محور مبارزه خود قرار داده اند را دربر میگیرد. منشور جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی پرچم این جنبش و متعلق به همه این نیروها است. و به این معنی این سند متعلق به تمام سازمانها و احزابی که امر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را دنبال میکنند نیز هست. 

از نظر عملی تدوین مستقل متن منشور امکان میدهد که این سند بتواند در سطح وسیعی  در میان همه فعالین جنبش سرنگونی جا باز کند و  پذیرفته بشود. این سنت قدیمی حزب ما در عرصه های مختلف مبارزاتی، نظیر مبارزه برای حقوق پناهندگان و یا کودکان و یا مبارزه علیه مذهب و غیره بوده است. حزب برای تمام این عرصه ها طرحها و پلاتفرمهای معینی اعلام کرده و همه فعالین را به فعالیت حول آن پلاتفرم فراخوانده است. منشور سرنگونی در واقع سندی است که ما برای متحد و منسجم کردن جنبش سرنگونی در یک مقیاس وسیع اجتماعی منتشر میکنیم. طبیعی است که هر نیرو و سازمان سیاسی نیز که با اهداف و مضمون این منشور موافق باشد میتواند به این حرکت بپیوندند. همانطور که اشاره کردم این پرچم یک جنبش است و نه یک سند حزبی.  

 

انترناسیونال: مفاد و بندهای منشور بر چه مبنائی تنظیم شده؟ این نکات در دو بخش آمده است، چه رابطه ای بین آنها وجود دارد؟

 

حمید تقوائی: منشور در پنج بند اول تبیین و تعریف روشنی از سرنگونی حکومت بدست میدهد. احزاب و جنبشهای  مختلف برحسب نقد و اعتراضشان به وضع موجود تعابیر مختلفی از سرنگونی دارند. از کنار گذاشتن ولی فقیه و تعویض دولت و کابینه تا عزل مقامات و لغو برخی قوانین و تا تغییرات دیگری در این سطوح. اما تمایل و خواست توده مردمی که میخواهند نظام جمهوری اسلامی را بزیر بکشند بهیچوجه به این نوع تغییرات محدود نمیشود. مردم میخواهند کل نظام جمهوری اسلامی با تمامی مقامات و قوانین و نهادها و ارگانهایش بزیر کشیده بشود. این تمایل و خواست  واقعی اکثریت قریب باتفاق توده مردمی است که از بیش از سه دهه کشتار و سرکوب و فساد و دزدی و غارت به تنگ آمده و بخیابانها ریخته اند. بندهای قسمت اول منشور تبیین و تعریف روشن و شفاف این  خواست وتمایل توده ای مردم برای درهم شکستن نظام موجود است. در قمست بعدی مفادی اعلام میشود که گرچه مستقیما به درهم شکستن نظام و ماشین دولتی جمهوری اسلامی مربوط نیست اما جزء اهداف فوری جنبش انقلابی است. همانطور که در منشور توضیح داده شده تحقق  فوری این اهداف برای ممانعت از تلاشهائی که از جانب نیروهای مختلف برای دولتسازی از بالای سر مردم و یا تحریف و متوقف ساختن انقلاب صورت میگیرد و همچنین برای ایجاد شرایط مساعد برای دخالتگری سیاسی مردم در تعیین دولت آتی ضروری است.

 

مبارزه برای تحقق این اهداف در عین حال  سرنگونی جمهوری اسلامی را در یک سطح سیاسی و اجتماعی – برچیده شدن اختناق، آزادی زندانیان سیاسی، کنار زدن مدهب از دولت و شئونات اجتماعی،  رفع تبعیض نسبت به زنان و غیره- معنی میکند و به این ترتیب جنبشهای اعتراضی برای تحقق این نوع خواسته ها را به جنبش سرنگونی پیوند میزند. یا بعبارت صحیح تر پیوند واقعی که بین این جنبشها وجود دارد را اعلام و بیان میکند. رابطه بین دو قسمت منشور بر این پیوند واقعی در جامعه مبتنی است.

 

انترناسیونال: با این سند چه کارهای عملی ای در دستور حزب قرار میگیرد یعنی برای رسیدن به اهدافی که اشاره کردید قرار است حزب چه کارهایی بکند و چه انتظاراتی از فعالین حزبی و فعالین جنب انقلاب دارید؟

 

حمید تقوائی: اولین اقدام ما بردن این منشور و اشاعه مضمون و مفاد آن به میان توده مردم و جنبش سرنگونی طلبانه مردم است. این امریست که از طریق نشریات و سایتهای حزبی، تراکتها و بیانیه ها و شعارنویسیهای خیابانی، تلویزیون کانال جدید، مدیای اینترنتی، و دیگر ابزارهای تبلیغی و ارتباطاتی پیگیرانه به پیش خواهیم برد.

 

جنبه دیگر کار نقد جریانات “اصلاح طلب”، ملی اسلامیها و نیروهای اپوزیسیون راست در رابطه با مواضع و سیاستهایشان در قبال انقلاب و سرنگونی انقلابی حکومت است. از نظر ما همانطور که در مقدمه این سند آمده منشور سرنگونی معیاری برای محک زدن ادعاهای آزادیخواهی نیروها و شخصیتهای مدعی مبارزه با جمهوری اسلامی است. ما میخواهیم هر فعال جنبش سرنگونی متر و معیار سنجش روشن و تعریف شده ای برای تشخیص و تمیز دادن دوستان و دشمنان مردم  داشته باشد و امیدواریم منشور سرنگونی بتواند در یک سطح وسیع اجتماعی، و نه فقط در ادبیات حزب، این نقش را ایفا کند. به نظر من حول این منشور میتواند جمعها و هسته های محلی، جمعهای سازمانده اعتراضات خیابانی و یا جمعهای مبارزاتی در میان کارگران و در دانشگاهها و در جنبش زنان شکل بگیرد و ما تمام تلاشمان را میکنیم که در سطح وسیعی این تشکلها بوجود بیاید. شکل گرفتن گروههای اینترنتی حول این منشور و یا  گرویدن گروههای اینترنتی موجود به منشور، و کلا دامن زدن به بحث و تبادل نظر و در فضای اینترنتی حول مفاد منشور نیز یک جنبه دیگر کار ما است. در تمام این زمینه ها فعالین حزبی و کلیه فعالین جنبش انقلابی برای سرنگونی حکومت نقش تعیین کننده و حیاتی ای ایفا میکنند. من همه آزادیخواهان و انقلابیون و فعالین جنبش سرنگونی را به پیوستن به منشور و پیشبرد این فعالیتها فرا میخوانم.*