آغاز مرحله “دولت سازی” در لیبی ٬ در حاشیه اجلاس لندن

مقدمه:

تحولات در خاورمیانه و خصوصا در مرکز انقلابی آن یعنی لیبی ، سرعت حیرت آوری گرفته است. رقابت عجیبی بین انقلاب و ضد انقلاب در حال شکل گیری است. نیروهای نظامی حکومتهای امپریالیستی غرب بعد از بمباران وسیع نیروهای قذافی و تغییر موازنه اولیه کمی عقب نشستند و بلافاصله پیشروی نیروهای انقلابی به سمت غرب لیبی متوقف شد و این یکی دو روز گذشته، گزارشها حاکی است که نیروهای قذافی به حمله مجددی دست زده اند و شهرهای نفتی راس لنوف و برکا که توسط انقلابیون لیبی تسخیر شده بودند دوباره در خطر هستند و نیروهای انقلابی در حال عقب نشینی به شهر بن جواد در ۱۵۰ کیلومتری زادگاه قذافی یعنی شهر سیرته می باشند. در خبرها هست که فرماندهان نیروهای انقلابی در چند روز گذشته از جاخالی دادن نیروهای فرانسه و آمریکا ابزار نگرانی کرده اند و خطر قتل عام از سوی اراذل هوادار قذافی مجددا مردم شهر میسوراتا را تهدید می کند. این تهاجم اولیه و سپس عقب نشینی نیروهای انقلاب در طی چند روز گذشته، مسئله سرنوشت مبارزه با قذافی را بغرنجتر نشان می دهد.

اما ببینیم در دالانهای حکومتهای غرب چه می گذرد:

(۱)بحران “آلترناتیو”!

بعد از تصویب قطعنامه سازمان ملل و تهاجم نظامی به نیروهای قذافی در لیبی، در دالانهای سیاست حکومتهای غربی بحرانی آغاز گردید. ماجرا این بود که جناح بندیهای درون حکومتهای غربی شروع کردند به هم پریدن! طرف مقابل مثلا در آمریکا از جناب اوباما پرسید که “هدف نهائیت چیست”؟ آیا فقط قرار است از قتل عام مردم جلوگیری کنی یا بالاخره قرار است قذافی را پائین بکشی؟ اوباما هم که مرتب قسم می خورد که قرار نیست قذافی را پائین بکشد تحت فشار قرار گرفت و بالاخره از زیر زبانش در آوردند که او می خواهد قذافی را پائین کشیده ببیند اما هنوز سر اینکه قذافی را پائین بکشند یا فراریش بدهند یا به دادگاه بین المللی بکشندش یا اینکه اصلا کاری باهاش بکنند، هنوز توافقی حاصل نشده! مشکل بزرک حضرات اینست که در مورد “رهبری انقلاب” اطلاعات زیادی ندارند! در آمریکا حتی عده ای از گوشه و کنار می گویند که شاید “القاعده” درون رهبری مخالفین قذافی باشد! خلاصه بین علما شدیدا این چند مدت اخیر دعوا افتاده که تا چه حد اینها باید در لیبی پیش بروند. مشکل اینها اینست که بطور سرگیجه آوری در یک قمار بی سابقه وارد شده اند . قمار از این جهت که معادله بجای دومجهولی اینبار حداقل سه مجهولی است! یک طرف معادله انقلاب مردم است که مرتب دارد بیشتر مسلح می شود و اینها این وسط نمی دانند چقدر دوز کمک را بالا ببرند و مطمئن نیستند که اگر انقلاب پیروز شود از نتایج سحرش هم یکی بقئرت رسیدن واقعی مردم خواهد بود! لذا از سوی رهبری حکومتهای غربی ، ماجرا یک کمی “مشکوک” است اینطور می شود که به مقداری شل کن و سفت کن مبتلا شده اند و بعد از یک هفته سفت گرفتن مقداری شل داده اند تا مقداری “فکر کنند”!

(۲)بالاگرفتن اختلاف بر سر تعبیر قطعنامه شورای امنیت!

سوال بعدی این بود که بالاخره تکلیف قذافی چه می شود؟ بر فرض که پائین کشیده شد. ایتالیائیها می گویند که باید “تبعید” شود. آمریکائیها و انگلیسی ها طرفدار محاکمه اش هستند. احتمالا خواب دیده اند او را مثل صدام حسین یک محاکمه قلابی کرده و نکرده دارش بزنند و بشوند قهرمان “جنگ” بر علیه دیکتاتور لیبی!

اما باز سوال پیش آمد! آیا پوشش هوائی کافی است یا باید جلوتر رفت؟ عده ای از علما از توی قطعنامه در آوردند که نخیر باید اسلحه و مهمات هم به شورشیان داد. فرانسه اعلام آمادگی کرده و کلینتن هم آنرا “رد” نکرده است. علما به این نتیجه رسیده اند که قطعنامه چون تاکیید دارد به حفاظت از غیر نظامیان، چون تا قذافی هست ، غیر نظامی در داخل و خارج لیبی حفاظت ندارد، پس اولا باید او را پائین کشید و دوما کمک نظامی از طریق انتقال اسلحه هم واجب است.

بامزه تر اینست که برخی از علما استفتاء کرده اند که اگر حفظت از غیر نظامی باید بشود، پس چرا فقط از غیر نظامیان مخالف باید حفاظت بشود. مگر غیر نظامیان طرفدار قذافی ، کمتر غیر نظامی هستند؟! الان علما در حال شور هستند که آیا مثلا اگر نیروهای نظامی انقلاب به شهرهای هوادار قذافی حمله کردند، نیروهای نظامی ناتو باید به آنها حمله بکنند یا نکنند؟! خلاصه یک خرتوخری درون کمپ علمای تحلیلگر قطعنامه در دالانهای حکومتهای غربی به پاست که آن سرش ناپیدا!

 

(۳)آغاز مرحله “دولت سازی” از سوی حکومتهای غرب

به نظر می رسد حکومتهای غرب با سرعتی”  قابل تحسین” در حال جمع و جور کردن یک دولت پروغرب در لیبی هستند. اجلاس لندن در حالی تشکیل شد که این شهر تظاهرات وسیع مردم انگلیس در مخالفت با سیاستهای راست دولت را هنوز پشت سر نگذاشته و تظاهرات اسلامیهای هوادار قوانین شریعه در محکوم کردن حمله غرب هم قوز بالاغوز این حکومتها شده بود!

بطور حیرت انگیزی اعلام شد که وزرای خارجه ۳۵ کشور، از اعضای ناتو، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، حکومتهای آمریکا و انگلیس و فرانسه در لندن جمع شدند برای سر و سامان دادن به “گروه تماس”

اجلاس لندن اعلام کرد که یک گروه تماس متشکل از ۱۵ حکومت، سازمان ملل و اتحادیه عرب و “شخصیتهای اسلامی”(؟) و اتحادیه اروپا تشکیل می شود تا اهرم تماس با نیروهای مخالف قذافی را ایجاد کند. قرار شد قطر اولین میزبان اجلاس تماس باشد و بحث مکانیزمهای بیرون راندن قذافی مطرح شد. نماینده قطر اعلام کرد که قذافی باید قدرت را طرح کند و این تنها راه حل ممکنه است. بحث تسلیح مخالفان قذافی توسط کلینتن و نخست وزیر فرانسه ، آلن ژوپ مطرح شد. در حاشیه این اجلاس، هیلاری کلینتن و وزیر خارجه انگلیس، ویلیام هاگ با نمایندگان اپوزسیون قذافی از جمله محمود جبرئیل ملاقات کردند در حالیکه عکسی از این ملاقات منتشر نشده است.

بعد از این ملاقات، کلینتن اعلام کرد که مواضع آقای جبردیل در مورد سیاست و جامعه مدنی و درک سکولار از دولت دقیقا در خط مواضع اعلام شده از سوی شورای رهبری مخالفین لیبی است. اما او اضافه کرد که “ایالات متحده هنوز در حال شناسائی رهبران شورای رهبری مخالفین قذافی است.”

” از سوی دیگر رهبر شورای مخالفین قذافی، مصطفی عبدالجلیل در مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که لیبی بعد از قذافی به تعهدات بین المللی خود منجمله با ایتالیا پایبند خواهد بود از جمله قراردادهای نفتی و تعهدات ضد مهاجرت غیر قانونی. خالد کائیم، معاون وزارت خارجه قذافی قبلا اعلام کرده بود که اتحاد بین المللی ضد قذافی تلاش دارد با تعلیق وضعیت در لیبی به جدائی مردم لیبی کمک کند.”(۱)

خوانندگان بیاد دارند که “شورای مخالفان قذافی” به نمایندگی افرادی از حکومت قذافی مثل وزیر دادگستری او تشکیل شده و اسامی کامل رهبری این شورا هنوز اعلام نشده و حتی ملاقات نماینده این شورا با هیلاری کلینتون در لندن هم فیلم برداری نشده است.

راستی چرا اینطور است؟ چرا رهبری “شورای مخالفان قذافی” هنوز نیمه مخفی است؟ پشت پرده ماجرای این شورا چیست و چرا این شورا مواضع شفافی در مورد آینده لیبی و حتی آینده قذافی و حکومتش اتخاذ نکرده؟ چند وقت پیش حتی اینها به قذافی قول داده بودند اگر از لیبی برود کاری با او ندارند!

هر چه هست حکومتهای غربی مثل تاجر کار کشته ای دارند مالی را که می خواهند بخرند سبک و سنگین می کنند. دارند ماجرا را کش می دهند تا خوب قانع شوند که این “شورا” که ظاهرا پایه حکومت موقت لیبی است کاملا در خط آنهاست تا اولا برسمیت بشناسندش و دوما بطور واقعی راهش را برای بقدرت رسیدن باز کنند. اجلاس لندن یک قدم حساب شده برای سازماندهی بیشتر حکومتهای غرب در عرصه سیاسی است برای مداخله در انقلاب لیبی و خاموش کردنش.

(۴)پرده های بعدی؟

با رفیق مصطفی صابر موافقم که می گوید(۲):

انقلاب هایی که ما اکنون با آن روبرو هستیم داستان کوتاه نیستند، رمان اند، رمان هایی بلند و چه بسی چند جلدی.”

انقلابهای خاورمیانه مثل موج های پی در پی بر ارتجاع حاکم بر این کشورها می کوبند. حکومتهای قدیم و سرکوبگر در حال ریزش هستند. اما ضد انقلاب جهانی هم بسیار پخته و کار آمد دارد از ضعف بزرگ این انقلابها یعنی ضعف سازماندهی و برنامه رادیکال، بارش را به سرعت می بندد. اجلاس لندن یک تلاش وسیع و یورش برای سازماندهی سیاسی ضد انقلاب در مقابل انقلاب و کسب هزمونی انقلاب لیبی است. تاسیس حکومت پروغرب در لیبی ، جایگاه حکومت آمریکا و حکومتهای غرب را در منطقه و بعد از فروکش کردن انقلابهای خاورمیانه قرار است تضمین کند. اینها همه تحولاتی است که در یک چشم بهم زدن می تواند سرنوشت انقلاب را تعیین کند. آن سو، در شهر بنقاضی و گردانهای نظامی انقلاب ، مردم و جوانان انقلابی چه فکر می کنند و چه طرحی در مقابل دارند؟ عدم تحزب مستقل انقلابی کار دست انقلاب خواهد داد. عاشقان انقلاب نگرانند.

 

منابع بیشتر:

(۱)اجلاس لندن

http://www.csmonitor.com/World/Europe/2011/0329/At-London-Libya-meeting-the-soft-power-side-of-international-action

http://www.ansamed.info/en/francia/news/ME.XEF69039.html

http://blogs.ft.com/rachmanblog/2011/03/talking-libya-in-london/

http://www.nytimes.com/2011/03/30/world/africa/30libya.html?_r=1

(۲)مصطفی صابر: حمله به لیبی، نطق اوباما!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/42-mostafa-s/6377-1390-01-05-07-44-23.html

 

(۳)سعید صالحی نیا: پارادوکس واقعی و راه حل سوم. در حاشیه شروع مداخله نظامی “بین المللی” در لیبی

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6324-b.html

(۴)سعید صالحی نیا: لیبی مرکز انقلاب خاورمیانه

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6206-1389-12-17-19-00-39.html