اعتراضات توده ای در منطقه و کردستان عراق / گفتگوى جهان امروز با حسن رحمان پناه

پرسش جهان امروز از حسن رحمان پناه، عضو کمیته مرکزی کومه له
در رابطه با اعتراضات توده ای در منطقه و کردستان عراق

   

جهان امروز : موجی از مبارزات عدالت خواهانه و انقلابی سرتاسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در بر گرفته است، در یک نگاه عمومی ارزیابی شما از وضعیت کل منطقه در این رابطه چیست؟

حسن رحمان پناه: اعتراض و خروش توده های جان به لب رسیده از شمال آفریقا تا قلب خاورمیانه، فی البداهه و یک شبه نبود. بلکه محصول تلنبار شدن سال ها سرکوب، کشتار، بی عدالتی، بیکاری، بی مسکنی، شکاف عمیق طبقاتی و اجتماعی، فساد گسترده سیاسی، حکومتی و اداری نظام های دیکتاتور در شکل سلطنتی، سلطانی، جمهوری و غیره است که همه موروثی بوده و قدرت همچون ثروت از پدر به پسر می رسد. جالب است در این منطقه حتی یک زن در مقام، شاه، سلطان، رئیس جمهور و به اصلاح رایج “شخص اول مملکت” وجود ندارد که این نشانه بارز بی حقوقی مطلق نصف جامعه، یعنی زنان است. توفان اخیر مردم علیه همه این بی عدالتی ها بود که به خیابان ها ریختند، خواست و مطالبات خود را فریاد زده و طلب می کنند. اکنون و آشکارا دیوار برلین استبداد عربی، که دهها سال است از حمایت بی چون چرای آمریکا و دیگر کشورهای غربی برخوردار بود، ترک برداشته و زمین زیر پای دیکتاتورها را داغ کرده و آتش زیر خاکستر در این منطقه شعله ور شده و لرزه بر جان دیکتاتورها انداخته است. “بن علی” و “حسنی مبارک” با سابقه ٢۵ و ٣٠ سال حکومت با مشت های آهنین فرار را برقرار ترجیح دادند. “قذافی” و “علی عبدالله صالح” بی رحمانه به جان تظاهرکنندگان افتاده و بویژه در لیبی دیکتاتور این کشور و خانواده و دار و دسته اش جویبار خون به راه انداخته اند. از زمین و هوا مخالفین را با سرب و آهن می کوبند و از نقاط دوردست آفریقا مزدور اجیر کرده و به قول برخی خبرگزاری ها در ازای قتل عام مردم، روزانه به هر مزدور هزار دلار از پول های بادآورده نفتی جیره پرداخت می کنند. اما در مقابل این توحش افسار گسیخته، مردم جان به لب رسیده، نهراسیده و به خانه های خود بازنگشته اند.

طرفداران دروغین دمکراسی، بویژه آمریکا و غرب تا آخرین لحظه از دیکتاتورها دفاع می کنند، اما زمانیکه دیدند که ادامه سلطه آنان ممکن نیست در صدد مهندسی رویدادها با اتکا به میدیای عظیم و جهانی در راستای اهداف خود بر می آیند. برندگان جایزه صلح نوبل را بعد از سال ها دوری از کشورهایشان فوری به آنجاها اعزام می دارند و تصور می کنند همچون قیام ۵۷ ایران به راحتی قادر به تحمیل مهره های مورد نظر خود هستند. در لیبی بعد از هفته ها کشتار بیرحمانه مردم توسط دیکتاتور این کشور، دخالت نظامی می کنند تا خود را “مدافع” مردم نشان دهند، اما نسبت به سرکوب و کشتار مردم مظلوم در یمن، عربستان و بحرین و … سکوت می کنند. کوشش آنان برای از قدرت ساقط شدن “معمرقذافی” در واقع زور زدن برای ممانعت از گسترش انقلاب مردم به کشورهایی همچون عربستان سعودی و کشورهای همجوار خلیج فارس است که در تب و تاب انقلاب می سوزند و حفظ خاندان های سلطنتی و سلطانی در این کشورها است. جنگ آنان طی سال های اخیر در بالکان، افغانستان و عراق و جاهای دیگر، نشان داد که حقوق بشر چقدر به آسانی در برابر نفت، گاز و دیگر منابع طبیعی و اقتصادی، بی ارزش و به آسانی قربانی می شود. اما در جبهه مبارزه و مقاومت برای به زیر کشیدن دیکتاتورها از اریکه قدرت، توده های به پا خواسته از اعتراضات همدیگر و از اتحاد ایجاد شده جهت مقاومت و سرنگونی مستبدین انرژی و قوت قلب گرفته اند. از تجربیات همدیگر می آموزند و حرکات رو به پیش خود را بازنگری و سیقل می دهند و راهکارهای تازه می آفرینند. این امر البته منطق حرکت های توده ای و اصیل است.

جهان امروز: ارزیابی شما از عکس العمل جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با شرایط جدیدی که بوجود آمده است چیست؟

حسن رحمان پناه: امواجی که به حرکت در آمده است خود را به سواحل ایران هم می کوبد. در مقابل این امواج کوبنده و تاثیر گذار، تبلیغات جمهوری اسلامی مضحک و مسخره است. سران رژیم اسلامی که در خواب سرکوب بیرحمانه و کشتار وحشیانه و قتل عام روزانه مردم ایرن برای خفه کردن صدایشان خواب از چشمشان ربوده شده است، قاتلان و دیکتاتور و همپالگی هایشان را نصیحت می کنند که به “حرف مردم گوش فرا دهند”. گویا مردم ایران حرفی برای گفتن و خواستی برای پایان دادن به استبداد مذهبی آنان ندارند! در ضمن شور تبلیغات آخوندها از خامنه ای و روسای قوای سه گانه، در اسلامی نشان دادن حرکت های اخیر در تونس، مصر و جاهای دیگر آنچنان مشمئزکننده و دروغ آمیز بود که صدای گروه های اسلامی در برائت از جمهوری اسلامی و حکومت مذهبی را به دنبال داشت.

در مقابل طوفان کوبنده خروش مردم در منطقه سران جنایت پیشه اسلامی در ایران که خود را نمایندگان خدا علیه “عوام الناس” می دانند، هنوز مشغول خانه تکانی و جابجایی مهره ها و یک کاسه کردن قدرت هستند. در یک مهمانی آخوندی، مرد پشت صحنه و هزار چهره جمهوری اسلامی، رفسنجانی را مطابق دستور رهبری و منباب میل سپاه پاسدارن برمی دارند و پیرمرد از پا افتاده ای را به جای آن می نشانند که حتی حوصله حضور و تکیه زدن بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری را هم ندارد. شاید اینها هنوز صدای پای انقلاب مردم ایران را نشنیده اند، اما بی شک شنیدن چنین صدایی همزمان با روبیدن بساط جور و استبداد آنها بر پهنای ایران خواهد بود و دیگر خبری از حکومت مذهبی و مذهب حکومت گرا باقی نخواهد ماند.

جهان امروز: می دانیم که عراق در مقایسه با بقیه کشورهای منطقه شرایط ویژه ای حاکم است. از نظر شما ویژگی و یا نقاط مشترک را کجا باید جستجو کرد؟

حسن رحمان پناه: سیستم و نظام کنونی موجود در کل عراق، محصول دوره ای معین از قدر قدرتی آمریکا و شعار پایان تاریخ آن به اسم “نظم نوین جهانی” است که چیزی جز بی نظمی و هرج و مرج افسار گسیخته جهانی تحت رهبری بوش و بلیر، یا به تعبیر دقیق تر، نئولیبرالیسم ریگان و تاچر نبود. این نظام و سیستم، محصول تعرض و قدر قدرتی آمریکا و حمله جناح راست بورژوازی به زندگی، کار، معیشت، رفاه، امنیت و نهادهای کارگری و مردمی، مراکز بهداشتی و درمانی و پس اندوخته های ناچیز اقشار ستمکش و تهیدست برای سال های آخر عمر آنان در سطح دنیا بود. بعد از فروپاشی دیوار برلین و بلوک شرق و به یمن نیاز به حضور آمریکا برای تثبیت سیاست های امپریالیستی خود، دیکتاتور خون آشام عراق (صدام حسین) با اشغال کویت، عملا آتش بیار معرکه شد و زمینه دخالت و حضور گسترده تر نظامی و امپریالیستی آمریکا و متحدینش را در منطقه بیشتر فراهم نمود.

از جنگ اول خلیج تا کنون عملا کشور عراق، کشوری اشغال شده و تحت سلطه آمریکا قرار داشته و دو دوره حاکمان نظامی آمریکایی بر این کشور حکمرانی کرده اند. بعدا در به ظاهر انتخاباتی که در میان انفجارات وحشتناک و کشتار مردم برگزار گردید و بیشتر جهت بزک کردن چهره دمکراسی خواهی آمریکا و متحدینش بود، توافقات پشت پرده قدرت های درگیر در عراق و توافق احزاب و ائتلاف های مذهبی و ناسیونالیستی عملا صحنه چیدن مهره ها در بازی شطرنج عراق را تکمیل کرد. در چنین شرایطی واضح است که مردم زجر کشیده این کشور نه در طول سال های پیش از اشغال و دوران استبداد حزب بعث و نه در طول سال های پس از اشغال، روی امنیت و آسودگی به خود ندیده اند. مردم ستمدیده عراق، روزانه طعمه باندهای تبهکار و جنگ سالار و فرقه های مذهبی و عشیره ای شده و به کام مرگ دسته جمعی فرستاده می شوند. در طول دو دهه اخیر کمتر کسی از شهروندان عراق را می توان یافت که عزیزانی را از دست نداده باشد و طعمه و قربانی میلیتاریسم آمریکا و متحدینش یا مافیای مذهبی و قومی در این کشور نشده باشد. عراق در دو دهه گذشته صحنه تروریسم اسلامی و قوم پرستی و میلیتاریسم نظامی بوده که حاصل نظم نوین جهانی به سرکردگی آمریکا است. آتش نفرت و عصیان علیه وضعیت کنونی و بویژه در ماه های اخیر، در اعتراض علیه بیکاری، بی نانی، نبود امنیت، آب و برق، فساد گسترده اداری و حکومتی و …، عوامل اصلی شروع خیزش توده ای و مطالبات قیام کنندگان کنونی در عراق است. مردم می خواهند به بیکاری، فقر و نبود آزادی سیاسی و اجتماعی و بی امنیتی پایان دهند. مردم اینبار گسترده تر و متحدتر از گذشته به میدان آمده و خواست و مطالبات برحق و انسانی خود را می خواهند.

جهان امروز: آیا می توان گفت که رویدادهای اعتراضی جاری در عراق هم تحت تاثیر فضای سیاسی و اجتماعی جاری در این منطقه قرار گرفته است؟

حسن رحمان پناه: واقعیت این است که جامعه عراق هم به درجه زیادی از رویدادهائی که در کل منطقه جریان دارد تاثیر پذیرفته است. در عراق مردم این کشور دارند تن رنجور و زجرکشیده خود را از زیر آوار سالها جنگ تحمیلی امپریالیستی و فرقه ای و مذهبی بیرون می کشند. به هر میزان امکان نفس کشیدن برایشان فراهم شده باشد به همان نسبت نیز بر ضرورت آزادی و تعیین سرنوشت خویش پای می فشارند. طی هفته ها و روزهای گذشته ما شاهد دهها حرکت اعتراضی و توده ای در شهرهای مختلف این کشور جهت بهبود وضعیت معیشتی، شرایط کار و زندگی و امنیت، و دیگر خواست ها و مطالبات برحق و انسانی این مردم بوده ایم.

طی روزهای گذشته و بویژه روز جمعه ١١ مارس، شهرهای بغداد، فلوجه، حله، نجف، بصره، سلیمانیه، رانیه، قلعه دزه و تعدادی از شهر و شهرک های دیگر در سرتاسر عراق و بویژه در کردستان هم، شاهد تظاهرات دهها هزار نفری از ساکنین این شهرها علیه دولت مرکزی و احزاب کردی حاکم در منطقه کردستان بودند. موج اعتراضات گسترده و توده ای در این دوره برای نان، علیه بیکاری و کسب رفاه و در ضدیت با فساد اداری و حکومتی و در شکل سراسری، فضای سیاسی و اجتماعی کل عراق را فرا گرفته است. در میدان تحریر (آزادی) بغداد، شاهد تظاهرات هزاران نفر از ساکنین این شهر برای رفاه، خدمات عمومی از جمله آب، برق و زندگی بهتر و شایسته تر و علیه دزدان و چپاولگران حکومتی با شعار «نفت به مردم تعلق دارد و نه به دزدان» در خیابان های پایتخت بودیم. فعالین و اتحادیه های کارگری بویژه در قسمت جنوب این کشور، در بخش نفت و گاز، برق و خدمات اجتماعی فعال و به شدت اعضا و رهبران آن تحت فشار و سرکوب هستند. در تجمع میدان تحریر (آزادی) بغداد یکی از زنان شرکت کننده در تظاهرات روز جمعه ۱۱مارس به خبرگزاری فرانسه گفت: «تظاهرکنندگان، خواهان رعایت حقوق شهروندی خود هستند و می خواهند دولت به تقاضاهای آنان در مورد سهمیه مواد خوراکی، حقوق بازنشستگی، برق و خدمات عمومی دیگر، پاسخ درخور و شایسته ارائه دهد».

جهان امروز : بازتاب این وضعیت بطور مشخص تر در کردستان عراق چگونه بوده است ؟

 حسن رحمان پناه: در سلیمانیه و مناطق تحت کنترل اتحادیه میهنی کردستان (یکی از دو حزب حاکم اصلی در این منطقه) چند روز بعد از شروع اعتراضات در تونس، و مصر و جاهای دیگر و تظاهرات سراسری در شهرهای عراق، مردم و بویژه جوانان دانشگاهی و مدارس هر روزه دست به تظاهرات زده و بر خواست و مطالبات خود که اصلاحات اداری، تغییر در سیستم موجود حکمرانی و پارلمان، ضدیت با فساد حزبی و اداری و جدایی سیستم حزب و دولت، به خیابانها آمده و بیش از چهار هفته است در میدان آزادی (درب سرا) به تحصن و تظاهرات دست زده اند.

این اعتراضات به تعدادی از شهرهای دیگر نیز سرایت کرده است. نوک تیز این اعتراضات بیشتر متوجه حزب حاکم اصلی (حزب دمکرات کردستان عراق) است که مقراتش مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفته و از آنجا به سوی معترضین آتش گشوده شده است. در جریان این اعتراضات تاکنون ۱۰ تن کشته و بیش از ٢٠٠ نفر نیز توسط نیروهای امنیتی احزاب کردی حاکم در این منطقه (آسایش) مجروح شده اند، که عده ای از مجروحین برای معالجه به کشورهای همجوار اعزام شده اند. شکی نیست که کشتار مردم ناراضی که مطالبات انسانی و حق طلبانه خود را درخواست می کنند، جنایت و محکوم است. دولتمدارن این منطقه در ظاهر و در حرف بر پاسخگویی بر خواست و مطالبات حق طلبانه مردم ناراضی این منطقه که بیشتر جهت فرونشاندن اعتراضات آنان است در سطوح مختلف قدرت، تاکید و وعده داده اند و اقدامات ناچیزی هم صورت گرفته است، اما این اقدامات ناراضیان و مردم معترض را قانع نکرده است.

طی سال های اخیر و بویژه پس از حاکمیت احزاب ناسیونالیست محلی، فاصله طبقاتی و شکاف میان فقیر و ثروتمند و فساد اداری و حکومتی چنان گسترش یافته که جدا از اعتراض مردم، صدای نهادهای بین المللی و انسان دوست که در این منطقه فعالیت می کنند را نیز به همراه داشته است. در مورد اعتراضات اخیر، بر محدود ماندن این حرکات در یک منطقه معین، بویژه مناطق تحت حاکمیت (اتحادیه میهنی کردستان) و همچنین رهبری بخشی از این اعتراضات در دست بخشی از افراد و احزاب ناسیونالیست را که تا دیروز در حاکمیت شراکت داشتند، نمی توان بعنوان یکی از نقاط ضعف این مبارزات که تحقق خواست هایش را محدودتر می کند اذعان نکرد. همچنین حضور احزاب اسلامی و فعالین آن در رهبری تجمعات (سرای آزادی) اقامه نماز جمعه و کوشش آنان برای رنگ و بوی مذهبی دادن به این حرکت حق طلبانه، از نقاط ضعف جدی و جنبه های بسیار منفی تجمعات اخیر است.

همه در این منطقه بر نقش و تاثیر منفی جریانات اسلامی از تندرو، میانه و لیبرال در کوشش برای اسلامی کردن جامعه، شرکت و به راه انداختن جنگ داخلی، در کشاندن زنان به زیر پوشش اسلامی و حجاب و مقنعه و پرداخت پول برای رعایت شئونات اسلامی، در تهدید سکولارها، روشنفکران و کمونیست ها به ترور و کشتن و حتی در مواردی عملی کردن آن، در همکاری آنها با جمهوری اسلامی، در کمک به ایجاد شبکه های جاسوسی و ترور توسط رژیم اسلامی علیه اپوزیسیون این کشور مستقر در کردستان عراق، در جنگ آنها حتی با احزاب حاکم به بهانه واهی لائیک بودن، اما بر سر قدرت، اطلاع دارند و این نمونه ها، تنها بخشی از کارنامه جریانات اسلامی است. اسلامی ها در ایران، عراق، عربستان، افغانستان، و نقاط دیگر جهان امتحان خود را چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون پس داده اند. همفکران آنان در اعتراضات اخیر تونس، مصر، مراکش، الجزایر، یمن و جاهای دیگر، نقش و جایگاه تاثیرگزاری در مبارزات مردم این کشورها نداشته و نیافتند. سزاوار نیست آنان در کردستان، در جامعه ای که بیش از صد سال است برای کسب آزادی و حقوق انسانی، برای برقراری جامعه ای سکولار و برای تامین عدالت اجتماعی مبارزه کرده اند و قربانیان بی شماری داده اند، مردمی که دهها سال است فداکاری می کنند و رنج می برند، بارها خانه و کاشانه اشان ویران و خانه به دوش شده اند ، توسط صدام حسین و حزب بعث انفال و بمباران شیمیائی شده اند، پنج هزار شهر و روستا برسرشان ویران و حتی آب چشمه هایش با بتون مسدود شده است، اکنون که از بیعدالتی، بیکاری، بی مسکنی، فساد اداری و حکومتی و … به ستوه آمده اند و فریاد حق طلبانه شان را بلند کرده اند، احزاب و جریانات اسلامی بر موج نفرت و اعتراض عمومی آنان سوار شوند و افغانستان، سودان و سومالی دیگر را برای این مردم به هدیه بیاورند.

 البته باید بر ضعف گروه های چپ، که بویژه طی بیست سال اخیر متاسفانه هیچگاه نتوانستند از فرصت ها، زمینه و شرایط مساعدی که وجود داشت برای کسب نفوذ اجتماعی و گسترش خود در متن مبارزه کارگران و مبارزات عادلانه و حق طلبانه مردم کردستان بهره بگیرند، اشاره کرد. باید ضعف ها و اشتباهات را شناخت و بی رحمانه آنها را نقد کرد. با مردم و مبارزات آنان بود و در حرکت شان شرکت فعال داشت و این مبارزه برحق و عادلانه را به سر مقصد نهایی رساند. تنها در جریان دخالت فعال است که جریان کمونیستی، هم نیرو می گیرد، هم ضعف و اشتباهاتش را اصلاح می کند و هم به نیروی قابل اعتماد توده ها تبدیل شده و حرکت آنان را به جلو سوق می دهد و هدایت می کند.