شمال آفریقا و خاورمیانه در تب و تاب تغییراتی بنیادی!

نظری بر اوضاع فعلی و موقعیت نیروهای مردم در قبال اوضاعی که رو به تغییر است
همه شاهدیم که در دو ماه اخیر تحولاتی سیاسی، غیر قابل وصف و پیش بینی، در شمال آفریقا و خاورمیانه در جریان است. اعتراضات با خودسوزی یک جوان در تونس شروع شد (خودسوزی جوانی ۲۶ ساله دانشگاه دیده به اسم محمد بوعزیزی که با دستفروشی روزگار خود و خانواده اش را میگذراند. در روز ۱۷ دسامبر دست بخود سوزی زد بدلیل اینکه ماموران انتظامی مزاحم جدی کسب و کار و دستفروشی او شدند. در اعتراض به اقدام پلیس خود را به آتش کشید و حدود سه هفته بعد در پنجم ژانویه در بیمارستان از شدت سوختگی در گذشت. مردم آزاده تونس در اعتراض به مرگ این جوان و همچنین اعتراضات به حذف یارانه و گران شدن ارزاق عمومی به خیابانها ریختند)، درست بمانند اینکه کبریتی در دهانه یک بشکه بنزین بگیرید. مرگ این جوان تونسی جرقه ای زد که تما م انبار و مخازن نفت و گاز در منطقه را شعله ور کرد. شدت گرما و آتش این جرقه چندین دولت در منطقه را دچار تغییر و تحولات کرده است. تعدادی از همان روزهای اول تسلیم شدند و قدرت را واگذار نمودند. بن علی و مبارک اولین دیکتاتورهایی بودند که سر به نیست گردیدند. الجزائر، تونس، لیبی، مراکش، بحرین، یمن، اردن، سوریه، عراق، امارات متحده عربی، ایران و عربستان صعودی. یعنی یک منطقه جغرافیایی و مهم از دنیا دست خوش تحولات سیاسی شده که هنوز مناقشات و تنشهای جدی و کشمکش بین مردم و حکومتها در جریان است. اگر کرونولوژی وار به این اوضاع نگاه کنیم میتوان بطور روشن تغییرات روزانه آنرا دید و لمس کرد .

 

نظری به اتفاقات تاکنونی!

 

مصر؛ در یک سرگردانی سیاسی دارد روزگار میگذراند، جوانان مصری و مردان و زنان آزادیخواه مصری خواستار رفاه و برابری اجتماعی و سیاسی، اقتصادی هستند. بهمین دلیل در اعتصابات کارگران مصری کل جامعه شریک شدند و هنوز این اعتراضات و اعتصابات برای دستمزد، مسکن و آزادیهای سیاسی ادامه دارد. در آخرین تحولات مردم در شهذ اسکندریه و اسماعیلیه به مرکز جاسوسی و پلیس امنیتی حمله کردند و خواستار افشای اسناد و مدارک سازمان جاسوسی مصر هستند زیرا این اسناد نشان میدهد که عمق فاجعه در جامعه تا کجاست. رهبران فعلی که با امر و دستور کمیته نظامی سرکار می آیند و یا زا کاز برکنار میشوند از این وحشت دارند که راز همکاریشان با دم و دستگاه مبارک و سازمانهای جاسوسی در سطح بین المللی آشکار شود. مثلا عمر سلیمان از مهرهای جدی سی آی ای در منطقه است از سال ۱۹۹۲ رسما در استخدام سازمان جاسوسی آمریکاست. بهمین دلیل پلیس مصر بشدت با تظاهرکنندگان برخورد کرد و در جریان حمله به ساختمان سازمان امنیت مصر دهها نفر زخمی شدند. دهها بازداشت شدند و یک پلیس و یک نفر کشته شدند. یعنی در یک نگاه ساده میتوان گفت که مبارزات برحق کارگران، مردم مصر هنوز به نتیجه خود نرسده و کسانی که حکومت را از مبارک گرفتند در همان قالب و سیستم میخواهند نظام را نگهدارند. میدان تحریر به حالت عادی خود بازگشته و از طرف دیگر بین دولتمردانی که در حال گرفتن پستهایی هستند چانه زدن بر سر حکومت شروع شد و همه میخواهند مردم را به خانه هایشان برگرادنند. بهرحال اکنون با شرکت کمتر از ۴۰ درصد مردم در همه پرسی هفته اخیر ، قرار است ۶ ماه دیگر انتخابات برگزار شود و نیز قانون اساسی را تغییر دهند. طبق گزارش بی بی سی مفاد تغییرات در قانون اساسی بدین قرار است:

” کاهش دوره ریاست جمهوری از شش سال به چهار سال و محدود کردن آن به دو دوره

ملزم کردن رئیس جمهور به انتخاب یک معاون طی ۳۰ روز پس از انتخابات

اعمال شرایط جدید برای نامزدهای ریاست جمهوری از جمله اینکه حداقل سن آنها باید ۴۰ سال باشد و همسر غیرمصری نداشته باشند

دو گروه سیاسی اصلی مصر، حزب دمکراتیک ملی آقای مبارک و اخوان المسلمین از این اصلاحات حمایت کرده اند”

اینها مفاد تغییرات در قانون اساسی که هیچ ربط جدی به خواستهای مردم ندارد. مردم مصر خواستار لغو هرگونه دخالت پلیسی حکومت در زندگی و کار آنهاست. مردم مصر خواستار لغو دم ودستگاه پلیس مخفی هستند و خواهان کار، نان و آزادیهای سیاسی در جامعه برای کلیه احاد مردم مصر از زن و مرد. بهمین خاطر مردم آزاده مصر و اکثر طرفداران تغییرات جدی در مصر خواهان تغییر قانون اساسی پیش از برگزاری انتخابات هستند. و معتقدند که ۶ ماه مدتی کافی نیست بدلیل اینکه فعالان سیاسی در مصر نمیتوانند تا آنزمان خودرا آماده شرکت در انتخابات کنند در نتیجه احزاب موجود از این وضعیت نفع میبرند. یعنی همان حزب مبارک و حزب دستراستی اسلامی اخواالمسلمین. مردم مصر بر اثر وجود دیکتاتوری مطلق در مصر تا کنون نتوانسته اند تشکل رادیکال خودرا داشته باشند در نتیجه انتخابات زود رس بنفشان نیست. در همین حال هم اکنون مسئله بیکاری و فقر نبودن مسکن کافی عاجل ترین مسئله مردم در مصر است.

الجزائر؛ مردم الجزائر با حکومت دیکتاتوری خود و حکومت نظامی دست و چنجه نرم میکنند.  در اخبار روزانه بنگاههای خبری غربی هیچ مسئله ای از الجرائر پخش نمیشود و یا اگر هست بصورت پراکنده . در صوریتکه هم اکنون در الجزائر مسئله گرانی و بیکاری جدی ترین معضل جامعه است. کارگران و مردم الجزائر با توجه به فشار حکومت نظامی نمیتوانند حتی شبها در خانه هایشان امنیت داشته باشند. ربودنهای شبانه فعالان سیاسی در الجزائر وحشت را صد چندان کرده است. دولت قول داده سوبسیدهارا دوباره برگرداند ولی هنوز گرانی سرسام آور و جدی است. در این روزها کارگران الجزائری برای مسئله بیمه محل کار در خواستی را به کارفرما و دولت ارائه دادند ولی جوابی نگرفته اند. یکی از کارگران معترض میگوید الجزائر سرزمین نفت و گاز است. طفق آماردولتی سال ۲۰۱۰ الجزائر در آمدی حدود ۵۶ میلیارد دلار از بابت فروش نفت و گاز داشته، کجاست این پولها؟ ما کارگران فقط با ماهی میتونند شکم خود و بچه هایشان را سیر کنند چون ارزان ترین و قابل دسترس ترین است. ما ماهها نمیتوانیم گوشت قرمز بخوریم زیرا قیمت یک کیلو گوشت تا مرز ۱۰ یورو رفته است و هیچ کارگری قدرت خرید آنرا ندارد.

تونس؛ مردم تونس کماکان در گیر و دار مشکلات داخلی هستند و اگرچه تونس کانون اولیه حرکتهای کنونی در شمال آفریقا و خاورمیانه بود اما از روند جنبش اعتراضی جلوگیری کردند و با عزل و نصب ها یی از بالا هنوز بیکاران تونسی هر روزه در جلو اداره کار علاف هستند و مسئولین قول آینده را میدهند. مردم تونس هنوز در گروههای مختلف به ادامه اعتراضات مجبور هستند چون مسئولین دولتی فعلا در گیر و دار تقسیم قدرت بین خود هستند و سعی دارند مردم را از صحنه سیاسی بیرون کنند تا خود در چانه زنی ها با هم بتوافق رسند. اما بدلیل حضور و هوشیاری مردم، تحمیل آزادی بیان به دولت جدید،  هنوز اجازه نمیدهند که عوامل رژیم سابق در جمع حاکمیت نفوذ کنند و این یکی از دلایلی است که روند اعتراضات هنوز تکلیفش روشن نشده و جنگ و گریزهای این جا و آنجا هنوز دیده میشود.

لیبی؛ مردم لیبی در گیر یک جنگ تمام عیاراند، مزدوران قذافی از بن قاضی و دو شهر دیگر مجبور به عقب نشینی شده اند اما هیچکسی نمیداند که اعتراضات امروز دست کیست؟  آیا عوامل آمریکا و غرب هستند یا اینکه مردم و کارگران در راس هستند. وضعیت موجود و جنگی داخلی یکی از آن نقطه ضعفهایی است که اجازه نمیدهد مردم در اعتراضات سیاسی پخته شوند. یکی از کارگرانی که با خانواده اش به تونس گریخته میگوید” ما خواهان جنگ نیستیم اما قذافی دیوانه و غربی ها نمیگذارند ما مردم لیبی تکلیف سیاسی خودرا با حکومت جنایتکار قذافی روشن کنیم. زیرا وقتی گلوله باران شهر و روستا  در جریان است، جای بحث خالی خواهد شد و مردم در تلاش پناهگاه امن محل زندگی خودرا ترک کرده اند. در صورتیکه ما کارگران و مردم لیبی خواهان مبارزه عادلانه خود علیه دیکتاتوری قذافی هستیم.”  جنگنده های غربی قبل از اینکه قذافی را بترسانند باعث آوارگی دهها هزار انسان از خانه و کاشانه شان شده اند. این یعنی از میدان بدر کردن مردم در یک اعتراض اجتماعی / سیاسی علیه حاکمیت از یک طرف و از طرف دیکر با بدر کردن مردم از صحنه سیاسی و اعتراضات اجتماعی هر گون گاو بندی سیاسی در بالا امکان پذیر است. کشورهای غربی و آمریکا سالوسانه خودرا طرفدار اعتراضات مردم کردند تا بتوانند بدینوسیله جلو حرکت رادیکال را بگیرند و نیز فقط خواستار عوض کردن شیفت مزدوران خود در منطقه هستند. مردم لیبی خواهان آزادیهای فردی و اجتماعی خود هستند، خواهان رفع بیکاری، خواهان کار و نان هستند اما رقابتهای دیرینه معمر قذافی و غرب باعث شده که دخالت نظامی بوجود آید و غرب بدینوسیله میکوشد جلو رادیکالیسم سیاسی در جامعه لیبی را بگیرد.  مشکل غرب این است که دنبال جانشین برای مزدورانش در منطقه میگردد در صوریتکه مردم منطقه خواهان سرنگونی حکومتهای دیکتاتور هستند و برای همین امر به خیابان آمده اند.

کشورهای خاورمیانه؛ ایران، بحرین، یمن، سوریه و عربستان صعودی دچار تنشهای جدی هستند. سوریه تازه بفکر افتاده که بعد از ۵۰ سال حکومت نظامی را لغو کند، بحرین در ظرف یک شب میدان مروراید را خراب کرد تا محل تجمع معترضین را بهم بزند. علی عبداله صالح  در یمن قول میدهد که سال دیگر خودرا کاندید نکند و استعفا بدهد. در صوریتکه قبل از این اعتراضات خیابانی قرار بود قانون اساسی یمن را عوض کند و خودرا مادام العمر ریئس جمهور کند. اینها نکانی گذرا در اوضاع سیاسی امروز شمال آفریقا و خاورمیانه است. در تنشهای داخلی ایران و اعتراضات سال نو در ایران جمهوری اسلامی تحت فشار تعدادی زندانی را آزاد کرد و نیز خامنه ای در سخنرانی اش بمناسبت سال نو در مشهد اظهار داشت که انتقادات را علنی مطرح نکنند. خامنه ای به کمبودها اشاره کرد در صورتیکه مرد مبارز ایران در تلاش برای به زیر کشیدن نظام جمهوری اسلامی با همه اعوان و انصارش هستند.

موقعیت نیروهای کارگران و مردم معترض!

با توجه به اختناق سیاسی دهها ساله، وجود اختناق سیاسی، حیف و میل ثروتهای جامعه، دزدی و فساد مالی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه. اکثریت مردم جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند و بیکاری وحاشیه نشینی و در عین حال تقیب فعالین سیاسی فضای سیاهی را بر جامعه گسترانده است. فشار اقتصادی و نیز اختناق سیاسی مردم را به تنگ آورده و در نتیجه اعتراضات خود جوش یکی از راه حلهای ممکن شده است. اما به یمن ارتباطات و انترنت هر اعتراض کوچک یا بزرگ در محدوده  کشورباقی نمی ماند و بسرعت تمام جهان از آن مطلع خواهند شد. این ارتباطات و خبر رسانی فضای بازی را ایجاد میکند که غیر قابل کنترل برای حکومتهاست. خود این مسئله و ارتباط اعتراضات با جهان خارج باعث میشود که دیکتاتورها در بکار گیری خشونت محدود شوند. مثلا در تظاهرات مصر در ۵ بهمن سه کشته داده و حسنی مبارک به طرفداران دولت گفته است که تظاهرات موافقین دولت را برگزار کنند. در صورتیکه در اعتراضات سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ و نیز در انتخابات اخیر دهها کشته در اعتراضات برجای گذاشته شد. دولت تونس در طول ۲۳ سال اجازه کوچکترین اعتراضات را نداد و نیز تمامی معترضین در جامعه را یا تبعید کرده و یا به زندان انداخته بود. دولت موقت کنونی برای اینکه بتواند خودرا نگاه دارد تمامی زندانیان سیاسی را آزاد کرد. آزادی مطبوعات را برسمیت شناخته و همگی روزنامه ها آزاد هستند چون میدانند اگر اینکار را نکنند مردم اینکار را خواهند کرد و نیز میخواهند تا سوار اسب مراد میشوند خودرا دمکرات نشان دهند. اکنون مردم مصر و تونس توانستند که حاکمان سفاک خودرا از قدرت خلع کنند ولی هنوز تکلیف قدرت سیاسی روشن نشده، اعتراضات وجود دارد و تاکنون هم دستاوردهایی داشته. اما مسئله بیکاری و گرانی در جامعه علیه مردم فقیر بیداد میکند. آزادیهای سیاسی که بدست آمده باد توان اتحاد و تشکل را بالا ببرد اگر نه راحت میتوان دستاورد هارا از دست داد. مردم در این منطقه موقعیت را توانسته اند تا اندازه ای بنفع خود تغییر دهند ولی هنوز راه تا رسدن به خواستهای اولیه زیاد مانده است. طبق مثل قدیمی حق گرفتنی است و مردم دارند برای آن میجنگند. یعنی در یک کلام مردم در موقعیت بهتری نسبت به سابق قرار دارند. اما رسیدن به خواستها تنها با اتحاد و جمع شدن بدور خواستهای برابری طلبانه و رادیکال جواب تلاش مبارزاتی مردم است.

شمال آفریقا و خاور میانه این روز ها شاهد اعتراضات و حرکتهای سیاسی/اجتماعی وسیعی است. این شرایط اساسا بر بستر شدت یابی بیش از حد استثمار انسانها برای سود دهی بیشتر سرمایه. بحرانهای دو دهه اخیر در دنیای سرمایه داری باعث شده که تمامی امکانات اجتماعی و رفاه نسبی که در جامعه غرب وجود داشت هم (امکاناتی که به نیروی مبارزات کارگران و مردم در بعد از جنگ جهانی دوم بر سرمایه تحمیل شده بود) از مردم پس گرفته شود. بحران  اخیر که از سال ۲۰۰۶ شروع شده و هنوز ادامه دارد رمق حیات را از ساکنین کشورهای فقیر دنیا گرفته و در یک کلام سرمایه داری تلاش میکند تاوان بحرانهای مالیش را بر سر جهان و بخصو ص کشورهای فقیر مثل آوار خراب کند. در نتیجه و در اعتراض به این فشار ها و نیز فشار دیکتاتوری ها برای به سکوت کشاندن این مردم معترض در این جوامع اوضاع را بحرانی تر کرده است. مردم این جوامع زندگی روزانه شان، امنیت و تمامی حیاتشان در منگنه قرارگرفته از یک طرف بیکاری، گرانی مایحتاج روزانه و از طرفی دیگر فشار حکومتهای دیکتاتور برای به سکوت کشاندن و استثمار بیشتر. سرمایه داری مالی که بقول مارکس آخرین ددمنشی سرمایه را به نمایش میگذارد تلاش میکند در پناه سیاست نئو لیبرالیستی نظم نوین، مسئله گرسنگی و بیکاری میلیونی مردم کارگر و فقیر جامعه را به این محدود کند که دیکتاتورها در این منطقه شیفتشان تمام شده باید دور را به دست پروردهای دیگر سرمایه داری واگذار کنند. بهمین خاطر در این مقطع آمریکا ، اتحادیه اروپا ودیگر کشورهای اروپای غربی سالوسانه خودرا همراه اعتراضات مردم نشان میدهند. اما انجا که مردم خواستار تحولات بنیادی در جامعه هستند ، دایی مهربان تر از مادر میشوند و مردم را به تبعیت از قانون و دمکراسی فریبکار سرمایه دعوت میکنند. اکنون شاهدیم که نسخه های دمکراسی طلبی چندان قابل قبول شکم گرسنه مردم فقیر نیست و کارگران و مردم فقیر خواهان تحولات جدی در زندگی اجتماعی / سیاسی  و اقتصادی خود هستند. اکنون کشورهای مصر، لیبی، الجزائر، تونس، یمن، اردن، سوریه، عراق، بحرین و ایران هر روزه شاهد تنش بین حاکمیت دیکتاتور و مردم معترض هستند. در این کشورها مسئله فقر و نا امنی زندگی روزانه بیداد میکند. مردم خاور میانه و شمال آفریقا خواهان تحولات ژرف سیاسی/اجتماعی و اقتصادی هستند که با فرم کنونی این حکومتها در تضاد کامل است و بهمین خاطر مردم در یک مصاف تعین تکلیف با حاکمیت در کشورهای خود هستند. دخالت نظامی کشورهای غربی در لیبی تلاش دارد مردم را از صحنه مبارزات رادیکال کنار بگذارد. تلاش دارند که با فضای جنگی بوجود آوردن مردم منطقه را به قبول مهرهای غرب در نظم جدید در منطقه قانع نمایند تا اوضاعی مثل لیبی سر شان نیاید. اینها را باید با مردم درمیان گذاشت .

 

وظیفه ما کارگران ، زنان و مردان آزادیخواه!

 

اکنون شمال آفریقا و خاورمیانه در تب و تاب تغییر و تحولاتی عظیم اجتماعی/ سیاسی هستند، آری اینبار این خیل کارگران، کارکنان ، بیکاران و گرسنگان جامعه که تعدادشان به بالای دو میلیارد در جهان میرسد در شال آفریقا و خاورمیانه راه افتاده اند. حاکمان سرمایه اشک تمساح دمکراسی طلبی را میریزند و در تدارک شیفت عوض کردن مزدوران محلی خود در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه هستند، تا بتوانند مردم معترض درخیابان را به خانه هایشان برگردانند. بقول یک کارگر اتش نشانی در قاهر در ۵ بهمن به خبر نگاران گفت “دمکراسی بدون امنیت شغلی، امنیت اجتماعی و اقتصادی فقط روی کاغذ در ادارات خواهند ماند. ما اینجا جمع شدیم که دولت تازه سر کار آمده ژنرالها به وعده های اقتصادی و سیاسی که داده در عمل وفا کند. والا ما هر جمعه اینجا جمع خواهیم شد با همه افراد خانواده هایمان” اینها و دهها نونه دیگر از این نوع که در عرض این سه ما در اعتراضات مردم منطقه دیدیم، مارا ملزم به احساس مسئولیت و جدی بودن در قبال زندگی خود و نسلهای آینده میکند. برای اینکه بتوانیم خود و خانواده ها و بستگان و هم سرنوشتهایمان را از این وضعیت در آوریم و حداقل آرامش و آسایش را برای خود و خانواده هایمان بوجود آریم باید بدور هم متحد شویم و سازماندهی و متشکل شدن ما تنها ضامن این وحدت خواهد بود. مارکس نوشت ما تنها زنجیر هایمان (مقررات کاری غیر انسانی کنونی، نا امنی محیط کار، نا امنی شغلی، اجتماعی . نبودن بهداشت و درمان، بنودن مسکن مناسب)  را از دست میدهیم، اما در عوض جهانی بهتر از این برای خود و فرزندانمان خواهیم ساخت. (نقل به معنی از من) اتحاد ما نباید منطقه ای و در محدوده جغرافیایی کشورهای خود (که دشمن این را میخواهد) باشد. ما باید در یک اتحاد و همبستگی جهانی قرار گیریم تا بتوانیم در مقابل دشمنان خود در یک سطح قرار گیریم. سرمایه مارا در هر جا که باشیم استثمار میکند. پس لازم است برای مقابله با آن ما همه در هر جا که استثمار هست متحدانه علیه اش ه ایستیم. ما میتوانیم و ایندوره بدرستی نشان دادیم که اتحاد در خبر رسانی و استفاده از تجربیات هم توانسته تاکنون مارا اندکی پیش ببرد. پس ما میتوانیم و باید متحدانه عمل کنیم. این یک ضرورت تاریخی است برای رهایی از این همه ستم، گرسنگی و نا امنی و ایجاد دنیایی بهتر.

 

زنده باد اتحاد ما گرسنگان جهان!