ترس از نهایت و فروپاشی در نظام سرمایه داری – بخش دوم

سنگِ انقلاب خواهد غلتید،

و هیچ خزه ای بر آن سبز نمی گردد

 آنگه، آشتی و هم پیمانی بین متخاصمان،

پوزخندی بزرگ می باید .

 

 • حق انتخاب آزاد داریم ؟!

این نوشتار در مواجه با مدیا و رسانه هایی همچون بی بی سی فارسی و صدای آمریکای فارسی است که در چندین مورد به آینده نگری خیالگرای بورژوازی حاکم می پردازد.این برنامه در بی بی سی توسط یک مجری انگلیسی زبان خاور دور و چند تن از اساتید و پروفسورهای ایرانی ،آمریکایی، انگلیسی، به انجام رسیده است. برنامه برای من از آنجا آغاز می شود که مجری در شهر نیویورک شروع به سخن راندن با این جملات می کند :« ما در حال حاضر در سپیده دم عصر نوینی هستیم که شاید بتوانیم ذهنمون را با فشار یک دکمه تغییر بدیم(ضرورت ناخواسته).گواه این ادعا همین حال موجود است در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دانشمندی بیولوژیست تراشه هایی را در سیستم بیولوژیکی به کارمی گیرد.این گمان می رودکه هر چه هوش و توانایی ماشین ها تکامل می یابد شاید از کنترل انسان خارج شوند. فکر میکنم که ماشین ها باهوش تر از ما انسانها بشوند. سناریوی خوش بینانه این است که این ابر انسان های لطیف و تازه با ما مهربان باشند و مثل حیوان دست آموزشان با ما رفتار کنند ،ولی سناریوی بد بینانه این است که آنها مهربان نباشند و ما را غذا بدانند. از ۵۰ سال پیش خطر خود سر شدن ِ رباتها و دیوانه شدن آنها در داستانهای علمی تخیلی مطرح شده است.بعضی ها فکرمیکنندکه گریزی از این قضیه نیست و روزی می رسد که رباتها از ما باهوشتر می شوند و مارو به باغ وحش می اندازند تا براشون برقصیم.اما من فکرنمیکنم قضیه اونقدرها هم وخیم باشه! چون می تونیم سطح پیشرفتگی هوش رباتها را انتخاب کنیم.ما حق انتخاب داریم و الیزر یادکوفسکی از انستیتو هوش مصنوعی می گوید : «ما می توانیم انتخاب کنیم که هوش مصنوعی را چطور تولید  کنیم.باید اطمینان حاصل کنیم که ذهن رباتها نمی خواهد بهتر وتقویت بشود یا اینکه هرگزکاری نمی کند که زندگی انسان را ویران کند.همیشه باید مراقب تفنگ بود که مبادا پر نباشد».

حال اینگونه آغاز می کنم ؛آنها در آن حال اند، ما در حال حاضر در سیاهی دم عصر کهنه ای هستیم که گردانندگان خود خوانده ی این عصر با ماشین حکومتی خود در پایان ِ هر امرِ صورت داده شده ای که نشان از دیوانگی و جنون دستگاه خود می دهد ، شعار «حق انتخابات آزاد»  سر می دهد. انداختن ترس به جان توده ها از طغیان ِ رباتها یا ماشینها ، … اولین عامل در این مورد است که نظر و دید ما را تنها به دیوانگی و لجام گسیختگی این ابزار ها محدود ومنحرف کند نه به اشکال فرصت طلبانه و سود انگارانه ی این تولید.در اینکه سیستم سرمایه داری دیوانه وار به راه خود ادامه می دهد شکی نیست ، سرمایه داری از ابتدای رشد تاریخی خود اینگونه به حیات ادامه داده است، تکنولوژی نظامی، هوایی، و مخابراتی ،… درست از آغاز و بعد از جنگ های جهانی به نظر و عمل نخبه گان بورژوا در آمد، این مثالی تاریخی از این دیوانگی در طی حیات سرمایه داری است. بر پایه ی آنکه هر دستگاهی به ابزار های تولید و توزیع  و نیروهای مولده ی خود شناخته می شود، در اشکال مختلفی از اجزای همداد ِ( نظام ) سرمایه داری با سوژه هایی به سر و کار گرفته می شویم که در آغاز پیدایی  آن امر در مرحله ای از روند تکامل تولید  اجتماعی – اقتصادی تاریخ بشر ، به صورتی و با الفاظی انسان دوستانه و از سویی تساهل گونه پایه ریزی می شوند.

وجود و پیدایی دولت وارائه ی سوژه ی «حق انتخاب آزاد» برای بقای آن ( ازاین امر می توان به عنوان پایه ای ترین رکن ِ حاکمیت سرمایه داری در بکار گیری این سوژه نام برد چنان که در جریان انقلاب های مصر و تونس … این رکن با پوست و استخوان توسط حاکمانی همچون حسنی مبارک نگهداری ونگهبانی می شد چنانکه حسنی مبارک در آخرین نطق خود  از تلویزیون در برابر انقلابیون بر این رکن پای می فشارد، حسنی مبارک به انتخابات آتی نمی آید، اما میگوید بار دیگر فقط و فقط انتخابات برایتان برگزار می کنیم. حسنی مبارک که دوستدار صلح است و برای برقراری صلح ،صدها نفر توده ی غیر مسلح را به خون میکشد شهید میکند، و در نطق خود بخاطر قداست گنداب صلح ،خواهان-گفتگو- است ؛گفتگوبرای ادامه صلح و انتخابات بورژوازی ).در دیگر وجه این سوژه  وجود انتخاب ناگوار میان رعایت قواعد بازیِ در جریان و مسلط و خشونت خود ویرانگر است ، ونمایشگری پرده های مخملین و نرم اصلاحات  به جای حرکات قهری انقلابی و تغییر خواهی ( نه ترقی خواهی) ، اینها نمونه ای از حق انتخاب های آزاد هستند که همواره در شیب تندی از اطلاع رسانی رسانه ای مجازی و عینی  به دید عموم  و نظر نقاد مارکسیستی می آید. در اینجا به نظر می آید باید بین بحث حاضر و بخش اول مقاله پیوند گشایی صورت پذیرد ؛ در بحثی که از آن به عنوان یکی از برنامه های پخش شده از صدای آمریکای فارسی یاد بردم به عمل انتخاب از همین نوع ولی به فرمی دیگر پرداختم که به تیتر « ساخت و تولید اعضای بدن از اعضای مردگان و یا به صورت مصنوعی برای تعویض وتفویض » ختم شد، در این بخش در ارتباط دهی با برنامه ی شبکه ی مذکور و برنامه ی بی بی سی فارسی با اختلاف پخشی در ۲تا ۳ روز از هم در یک هفته ! ، شاهد سوژه ی انتخاب آزاد بین فیس بوک ،توییتر و قلع و قم توسط سرکوبگران جنبش های واقعی اجتماعی هستیم ،با رویای از بین بردن شکاف ِ بین  فضای مجازی(سایبری) و دنیای واقعی سر و کار داریم، با همشکل شدن انسانها به رباتها. پروفسورهای بورژوا همچون پروفسور رادنی بروکس از آزمایشگاه هوش مصنوعی انستیتو فن آوری ماساچوست در این برنامه با لحنی ریشخندانه و ظفر مند می گوید: «ما کم کم تراشه های فناوری اطلاعات را در درون بدنمان جای می دهیم وقدری شبیه رباتها می شویم در عین حال فناوری های ما و ماشین های ما ،  بیولوژیکی تر می شوند. فکر می کنم ظرف ۵۰ سال آینده شاهد رباتهایی خواهیم بود که اجزای بیولوژیکی ِ بیشتری دارند و شاهد انسانهایی هستیم که اجزای الکترونیکی بیشتری خواهند داشت. و در آخر با خنده می گوید این پرسش جالبی است که آدمها و رباتها ظرف پنجاه سال آینده چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد ؟»  در ادامه  تصویری از زنی به نمایش می آید که به خاطر بیماری افسردگی و به علت همین بیماری به زیر شوکهای الکتریکی و شیوه های درمانی زیادی  همچون داروهای ضد افسردگی ام.ای.او.آی و شیوه ی اس اس آر آی و داروهای ضد روان پریشی و درمان الکترو کالوانسیو وخلاصه  تحت تمام این درمانها قرار گرفته است  و به گفته ی همین بیمار باعث منزولی تر شدن بیشتر او هم شده است. «دای ان» بیمار میانسال توسط جراح مغز دکترعلی رضایی از مرکز تنظیم عصبی مغز در درمانگاه کلیولند اوهایو مورد جراحی مغز قرار می گیرد، وی می گوید :«در شیوه ی تحریک عمیق مغز یا موزون نمودن و خرامش مغزی ،یک سیم ریز الکتریکی در بخش های مختلف مغز گذاشته می شود  واین سیم علائم الکتریکی ِ ریزی پخش می کند که فعالیت غیر عادی مغز را تنظیم میکند.و مغز رو فرمان می دهد، این الکترودها از مغز شروع می شود و تا سینه ادامه می یابد تا به باطری های خرامش مغزی برسد».وی با کاشتن الکترودهایی در مغز « دای ان » ، حرکتی به اصطلاح نو اما کاملا واپس زده  را پی می گیرد ، در جلساتی که  بیمار با روحیه ای عصبی و نگران به دستگاه آقای دکتر رضایی متصل می شود با فشار دکمه ای عصبانیت او به خنده ای سر مست تبدیل می شود. فیس بوک و توییتر برای ابراز مسئله ی سیاسی و اجتماعی مانند همان الکترودها و تراشه ها ی البته نامرئی  کار می کنند. نه به این دلیل بدیهی که هر دو با کلیک یک دکمه محقق می شوند بلکه به دلیل همان تغییر نا خواسته ای که به یک باره در تماشاگر خود فرو می کنند. تغییر تاخواسته ای که به مغز « دای ان» به صورت مشهود و علنی داده شد  و جای گزینی عمل جنون آمیز و در آمیختن آن با تغییری ناخواسته در زندگی. این روش و پی ریزی آن توسط جراح نمونه که اتفاقا ایرانی هم هست وبرای بی بی سی فارسی خوشایند، در سالهای آتی به گفته ی مجری برنامه باید در همگان انجام گیرد، به گفته ی او توجه کنید : «فکر می کنم در نهایت دست ماست که چه نوع ماشینهای هوشمندی تولید می کنیم. ما هستیم که تصمیم می گیریم که چه رابطه ای با آنها داشته باشیم. همچنین ما انتخاب مهم دیگری هم داریم میتوانیم سطح هوش خودمان را هم انتخاب کنیم!به موازات باهوش تر شدن ماشینها ما هم می توانیم توانایی های ادراکی و فکری خود را بهبود ببخشیم. پس با حالت کنایه آمیزی مواجه می شویم که هر چه ماشینها بیشتر شبیه آدم ها می شوند، آدم ها نیز بیشتر شبیه ماشینها می شوند،در واقع شاید این عالی ترین مرحله در تسلط بر هوش باشد».اینجاست که این سخنان رانی های دیوانه وار، ذهن را به پاسخِ جک نیکلسون به دکتر روانپزشک او در فیلم دیوانه از قفس پرید ، پرتاب می کند:« روی سنگ غلتان خزه نمی روید، اگر جزئی از ما باشی تُفت سر بالا نمیرود و باز اگر تیمارستان مکان ازلت تو نباشد، بی شک جزئی از اردوگاه کار هستی».

اما نقطه ی جاذب برای نقد مارکسیستی- از این برنامه و نظریه های آن که تا حدی به عمل انجامیده است – کجاست؟

کارگران خود را در ازای حقوق ومزد خود می فروشند ؛ این ها تحلیل ها و تبیینی است از وضع طبقه کارگرکه از پیدایش دنیای سرمایه داری تا به امروز در عصر سرسام انسان ها و به اصطلاح همزادان رایانه ای آنها یعنی رباتها و ماشینها شده است. سالها بود که سرمایه داری می گفت: رباتها وماشینها به کل جایگاه کارگران در تولید و نیروی مولده ی این طبقه را خواهند گرفت حال در قرن بیست ویکم مغزهای علمی و البته تخیلی – توهمی بورژوازی همه امید به یک هدف دیگر دارند :« در آینده رویای فاصله ی بین دنیای واقعی و مجازی را از بین می بریم».دیگر آن شعار نظام سرمایه که بی شک از روی استیصال و بیچارگی به آن تن داده بود که همانا تصاحب جایگاه و پایگاه طبقه ی کارگر به دست رباتها بود از میان رفته است. عجیب نیست که در رسانه ها و روزنامه ها و محیط های اطلاع رسانی سرمایه داری در سراسر جهان ،در معرفیِ عواملِ موثر در شکل گیری انقلابهای کشور های مصر،تونس ،… تنها از شبکه های اینترنتی فیس بوک و توییتر نام برده می شود چرا که هدف نهایی و قطعی آنان نابود کردن جنبش های اجتماعی  وبالاخص جنبش کارگری است،جنبش کارگری جنبشی ازطبقه ی فرودستان که در تمامی انقلابهای زمستان امسال (۲۰۱۱-۱۳۸۹) در این کشورها نقش آغاز گر و جهت دهنده به انقلابها را داشته است و هدف نظام سرمایه داری که از خیابان،تلویزیون،کارخانه ها،پالایشگاه ها،ارتش،پلیس وتمام  جهان را در اختیار و انقیاد در آورده است ،ترجیح شبکه های مجازی به جنبش های اجتماعی است.

سرمایه داری با سیاستهای بحران خورده ی اقتصادی و اجتماعی خود در نهایت ترس و استیصال از تغییر وضع موجود ، به یک باره با واگذاری مشکلات عینی و واقعی جامعه به دنیای مجازی و آواتارهای مجازی ،صورت مسئله را پاک می کند، صورتی که در آن هر روزه در آن عمر می گذاریم ، مسائل و تضادهای آشتی ناپذیر و غیر قابل تفویضِ طبقاتی و جنسیتی و نابرابری های موجود که از بطن مناسبت تولید اجتماعی _ اقتصادی روزمره بورژوازی بیرون می زند با راهکاری غیر حقیقی و با خلق آواتارها ( موجودات متغیر جنسیتی و شخصیتی و طبقاتی در دنیای مجازی) به یک باره به مانند آب زیر کاه محو می گردد، و به صورتِ قاب وماسکی به چهره ی کلیت تضادها می نشیند و عادی جلوه داده می شود. مسئله ی تولید و روابط تولید اجتماعی در این برنامه در مصاحبه با دو زوج مجازی که نهایتا به ملاقات حضوری هم رسیده اند با عادی جلوه دادن این رابطه  به مسئله ی تولید در دنیای مجازی می پردازند: «در آینده شبکه ای نامرئی داخل مبلمان ،وسایل و حتی پوشاک مان جای میگیرند.می توانیم دنیاهای مجازی و کد های مجازی یا آواتار خلق کنیم.که در بند محدودیتهای دنیای واقعی نیستند. بازی های اینترنتی به نام زندگی دومِ مجازی به ما امکان می دهند که جهانی بسازیم که در آن همه چیز ممکن است ،تو هستی اما نیستی.این دنیایی با قابلیت تکثیر و خود باز آفرینی ِ بی پایان که در آن می توانیم شکل خود وجنسیت مان را تغییر بدهیم ونیز حتی موجود دیگری شویم».یکی از دو زوج مجازی در ادامه می گوید : «تصمیم گرفتم آواتارم را چند سال جوانتر کنم.این صرفا سرگرمی و فرار از واقعیت نیست!مردم واقعا در چنین دنیا هایی زندگی می کنند.ودلباخته ی همدیگر هم می شوند.اولین باری که بیرون رفتیم یک قرار ملاقات مجازی گذاشتیم قرارمان در یک جزیره ی دنج و رومانتیک در زندگی ِ دوم مجازی بود. برای آواتارها در دنیای مجازی کفش ،پوشاک، و زیور آلات به فروش می رسانیم و پول واقعی دریافت می کنیم»  اما شش ماه بعد این دو با هم ازدواج کردند.ازدواج واقعی!. آن روایت های پر طمطراق از بی حد و حصر بودن دنیای آواتاری و مجازی به یک باره به دام واقعیت و وضع موجود تغییر نیافته می افتد. در این کمبود و نبود راه حل برای طبقه ی حاکمه است که نظام سرمایه داری هر چه بر طبل زندگی جاودانه و زندگی بی هیچ اتفاق (از نوع بنیاد برانداز آن)  می زند، این شکافها و تضاد ها از درزهای دستگاه حاکم توسط جنبش های انقلابی کارگران بو کشیده می شود و سر به بیرون میزند، اینکه نظام سرمایه داری به جریان بی نهایت خود ادامه خواهد نه تنها دروغ و کذب محض است بلکه اراده ی معطوف به تغییر انقلابی که همانا از روحیه ی جنبشی طبقه ی کارگر و فرودست نمایان می شود اول به صورت اضطرار و بعد به اختیاری در دستان طبقه ی محرومان و فرودستان مبدل خواهد گشت.

alitroleum@gmail.com

علی سالکی

۵ فروردین ۹۰