آلترناتیو حکومت جمهوری اسلامی

دیگر برای کسی مبهم نیست که اکثریت مردم ایران به ویژه کارگران و زحمتکشان جامعه نمی خواهند حکومت اسلامی یک روز دیگر سر کار بماند .همه ما می دانیم که دولتهای غربی  نیز خواهان تغییر در ایران هستند ,(تغییر نه سرنگونی).
و همه ما می دانیم که اپوزسیون چپ و راست حکومت اسلامی اگر اغراق نباشد از همه کشورهای دیگر بیشتر هستند .
اما حکومت اسلامی ۳۲ سال است سر کار است.
وحشی گری حکومت اسلامی در مقابل اعتراضا ت مردم ناراضی حد ومرزی نداشته و ندارد.
کرنش دولتهای غربی در مقا بل حکومت اسلا می یکی از عواملی بوده که حکومت اسلامی سرپا مانده است چرا که غرب هیچوقت درمقابل کلیت حکومت اسلامی نبوده بلکه برای اصلاحات این حکومت در هر دوره تلاشهای عبسی انجام داده است.
اپوزسیون راست سر راست مدافع حکومت سرمایه داری دیگری است با کمی اصلاحات دینی وفرهنگی در حد خاتمی وموسوی وکهروبی  ورفسنجانی . یا دموکراسی رضا پهلوی یا جمهوری خواهان یا مصدقی و چندین قلم دیگر از این قبیل آلتر ناتیو ها ی مدا فع نظام سرمایه داری رنگ ولعاب دار.
اپوزسیون چپ  دچار آشفته فکری گوناگون هستند .اکثرا خواهان سرنگونی حکومت اسلامی هستند اما بعضی ها با خاتمی و موسوی و کهروبی و رفسنجانی وکل جنش سبز مشکل چندانی ندارند به فراخوانها یشان لبیک می گویند اما به قول خودشان دنبال فرصت می گردند که از اعتراضا ت مردمی فراخوان داده شده جناح سبز حکومت جناح خامنه ای و احمدی نژاد را پایین بکشند ,
همه ما می دانیم که اپوزسیون چپ نیز مانند راستها یک دست نیستند . راه حل خلاصی از دست حکومت هار اسلامی بسیار متفاوت است برای بعضی از چپها ی اپوزسیون آلترناتیو چپی که خواهان کسب قدرت سیاسی باشد کفر محصوب می شود می گویند حکومت باید مردمی باشد احزاب باید خدمات بدهند ,حزبی که برای کسب قدرت سیاسی تلاش کند غیر مردمی است .همین چپ منتقد  با قدرت سیاسی راستها مشکلی ندارد ؟ آشفته فکری چپ که بیشتر مورد بحث این مطلب می باشد به حدی است که اگر دیدگاهای همه ی احزاب چپ را یکجا جمع کنیم و دنبال نتیجه گیری نهای باشیم ,یک هیچوقت نمی شود سر میزی با هم نشستی را داشته باشند ,دو از آنجا که همگی خود را چپ می دانند فضای انتقاد و اظهار نظر نسبت به  چپها همان اندازه سنگین است که برای جریانات راست و سر راست طرفدار سرمایه دارن سنگین است , رهبرانشان  ابدی هستند به ندرت تا به حال به جز دو مورد سابقه نداشته که دبیر یا لیدر احزاب چپ عوض شود مانند شاهان وامپراتورها ولی فقیه ازلی هستند . همین مورد می تواند سنجش منطقی باشد که اگر روزی هر کدام از این احزاب اگر بخواهند قدرت را در دست بگیرند چه نوع سیستمی را آغا زخواهند کرد.
مورد دیگری که فضای بی باوری مردم به ویژه کارگران آگاه وروشن فکران جامعه نسبت به احزاب موجود ببار آورده است فاصله حرف و عمل احزاب است  اکثرا در گفتار و نوشتار و بیانه ها و برنامه و ….. در دفاع از آزادی و برابری  در عرصه های گوناگون کم نیاورده اند ,اینکه مثبت است  اما عمل کرد احزاب بسیار مغایر با ادعاها یشان است , که اگر با جریانات راست طرفدار سرمایه داری مقایسه کنیم  به سه پدیده متفا وت می رسیم , احزاب و شخصیت های راست تقریبا همانی هستند که می گویند , مثلا سیستم سرمایه داری را قبول دارند اما با مقداری تغییرات جزئی که لازمه به قدرت رسیدنشان باشد , اما اکثر چپها را در دو مکان می بینیم  از طرفی ادعاها واز طرف دیگر عمل کردها  ,برای مثال همانگونه قبلا هم اشاره کردم رهبری اکثرشان ابدی است  این در حالی است که از انتخابات آزاد و برابر حرف می زنند.
در آخر این مطلب می خواهم به عواقب این عدم انسجام که خیلی ها قبل تر هم گفته اند  در میان احزاب چپ  وحتا احزاب راست اشاره کنم که با وجود نارضایتی اکثریت مردم منجمله کارگران و دانشجویان و دیگر اقشار فقیر جامعه  باعث انسجام  حاکمیت اسلامی در دوره های طولانی ۳۲ ساله شده است .ثانیا این عدم انسجام احزاب  باعث شده است که دولتهای غربی نیز ایران را کشور امنی به حساب می آورند . به همین دلیل است که هر وقت حاکمیت اسلامی در خلا الترناتیو جدی توان سرکوب اعتراضات را از خود نشان داده است مکان امنی برای سرمایه داران کشورهای غربی بوجود آورده است خوب طبیعی است که دول غربی برای سر مایه گذاری در وحله اول امنیت را می خواهند و ایران را به جز در مواردی همیشه کشور امنی به حساب آوده اند ,یکی از نتایج این سیاست مسئله پناهندگی سیاسی است که برای پناهندگان سیاسی سخت می گیرند و موارد زیادی بوده که فعالینی را که سیاسی بوده اند و مخالف حکومت اسلامی بوده اند به ایران دیپورت کرده اند .
راه نجات این موضوع بستگی دارد به رشد و بلوغ احزاب چپ که اگر بتوانند سر مسائلی که در گفتار توافق دارند جبهه ای قوی که همانا آلترناتیو باشد بسازند و به جامعه معترض معرفی کند  ,از طرف دیگر کارگران و دانشجویان دیگر اقشارمحروم جامعه با آگاهی وامید از این جبهه بتوانند تشکل های واقعی خود را بوجود بیاورند تا که زمینه سازی اساسی برای انداختن کل نظام را فراهم کرد.  
توفیق پیرخضری ;۲۰۱۱,۰۳,۲۶