قدرتمداران جهانی به بهانهی دفاع از مردم لیبی، جنگ دیگری را علیهی محرومان این کشور آغاز نمودهاند. به قول خویش میخواهند با جنگندههای نظامی و با موشکپرانی، آسایش “زمینی” را برای محرومان به ارمغان آورند!! مضحکتر از این ممکن نمیباشد و نتایج مخرب جنگ عراق و افغانستان و دربدری میلیونها تودهی محروم این جوامع همچنان دارد از جمله سر تیترهای بلندگوهای امپریالیستی را تشکیل میدهد. چندین سال استکه مردم افغانستان و عراق دارند، آزادیهای اهدائی دولتهای بزرگ جهانی را با پوست و گوشت خود لمس مینمایند و نه از یاد رفتنیست و نه فراموش شدنی. چرا که سرمایهداران جهانی خانههایشان را به ویرانه تبدیل نمودهاند؛ زیر ساختهای جامعه را کاملاً در هم ریختهاند؛ بر شدت فقر و فلاکت و بیکاری افزوهاند؛ امنیت را به پائینترین درجهی ممکنه رساندهاند و کسی در این میان از فردای خود نمیداند. همهی اینها سوغاتی امپریالیستها برای مردم عراق و افغانستان بوده و میباشد و به اصطلاح مقصود دولتمردان در آن بود که “آزادی”های به اسارت گرفته شدهی میلیونها تودهی رنجدیده را به آنان باز گردانند!!
با این اوصاف نیازی به حدس و گمانه زنیها نیست و پیشاپیش میتوان نتایج مخرب جنگ لیبی و لشکرکشیهای امپریالیستها را ترسیم نمود. مشخص استکه این جنگ نمیتواند بکار میلیونها انسانی که در زیر سیاستهای سرکوبگرایانهی قذافی، زندگیشان بر باد رفته است، آید. همچنین آشکار استکه عدم حقانیت قذافی به معنای حقانیت جنایتکارانی همچون کامرون، اوباما، سارکوزی و غیره نیست. چرا که همهی اینها سر و ته یک کرباساند و نیتشان، چپاول و تسلط هر چه بیشتر و درازمدتتر، بر منابعی طبیعی این کشور و تخطئهی اعتراضات مردمیست.
واقعیت این استکه خانه تکانی سیاسی جوامعی شمال افریقا، بر هوشیاری سرمایهداران جهانی افزوده و آنانرا وادار نموده است تا بمنظور کنترل جنبشهای اعتراضی و امنیت بیشتر چاههای تولیدی، چارهجوئی نمایند و اجازه ندهند تا ماشین سوددهی این کشورها، دچار اخلال و مشکلات گردد. همین چند روز قبل بود که اوباما تاکید داشت اگر چه ما خواهان “دموکراسی” و “آزادی” برای این جوامع میباشیم؛ امّا هدف اصلی ما، تأمین و امنیت منابع طبیعی و تولیدات نفتیست. براستی که این همهی وظایفشانرا تشکیل میدهد و هدفشان کنترل مطلوبتر چاههای سوددهیست و نمیخواهند در تولیدات نفتی هفتمین کشور جهان، اخلالی بوجود آید و منفعت سرمایهداران جهانی به خطر افتد.
دارند دروغ میگویند که پرواز جنگندههایشان در حمایت از مردم لیبیست؛ دارند دروغ میگویند که هدف از موشکپرانی، تخریب پایگاههای سرکوب قذافیست. صدها نفر در لیبی و در اثر موشکباران دولتمردان جهانی جانشانرا از دست دادهاند و صدها خانهی محرومان با خاک یکسان شده است. میخواهند همان سیاست تخریب زیر ساختهای کویت، عراق و افغانستان را در این کشورها پیاده نمایند و در فردای بعد از تخریب، به بازسازی آنها بپردازند؛ بازسازیای که کار و کسب شرکتهای ساختمانی، راه سازی، پلسازی و غیرهی امپریالیستی را رونق خواهد بخشید و بالطبع کمکی به نظام اقتصادی دولتمردان جهانیست. جنگ برای امپریالیستها سودمند است و نقش چند گانه دارد. آزمایش و فروش سلاحها و همچنین ایجاد پایگاههای متفاوت و دخالت مستقیم در ترمیم خرابیهای بعد از جنگ، بکار اقتصاد درمانده و فرتوتشان خواهد آمد. اینها از زمره اهداف پلید امپریالیستهاست و مشاهده شده استکه جنگِ بر افروخته شده و لشکرکشیها به کشورهایی همچون عراق و افغانستان در خدمت به چنین سیاست و منفعتی سازمان یافته است و بالطبع راهاندازی جنگ و موشکپرانیهای لیبی هم نمیتواند در خلاف سیاستهای تاکنونی امپریالیستها باشد و اصلاً و ابداً با منفعت مردمی نزدیکیای ندارد.
در حقیقت منفعت مردم در تداوم اعتراض، علیهی حکومتهای حامیشان نهفته میباشد. اعتراضی که گام بهگام خواستههای معترضین را رادیکالتر و گام بهگام آنانرا به مطالبات پایهایشان نزدیکتر خواهد نمود. پر واضح استکه چنین روش و سیاستی تضمین کنندهی منافعی واقعی میلیونها تودهی رنجدیدهی شمال افریقا و از جمله مردم لیبیست. به بیانی، آرمان سرمایهداران، تحقق آزادی و برسمیت شناختن حقوق پایهای انسانها و راه اندازی انقلاب نیست. آنان بدنبال “انقلاب” از نوع, خوداند و از گسترش اعتراضات خودجوش مردمی وحشت دارند. بحث و همهی هدفشان کنترل و آرامش بخشیدن اعتراضات بدون رهبریست. بی دلیل هم نیست که دارند میکوشند، عناصر وابسته بخود را به این جنبشها تحمیل مینمایند تا مبادا روزی اعتراضات مردمی مسیر طبیعی و حقیقی خود را باز یابد. چرا که دولتمردان جهانی، اعتراضات از نوع, خود را میخواهند و قصدشان سازماندادن تحرکات منطبق بر منافعی خودیست. بیهوده هم نبوده و نیست که هر دولتی در راهاندازی سریعتر جنگ اصرار داشت و بیهوده هم نبوده و نیست که هر دولتی در تلاش است تا بر منابعی طبیعی لیبی، چنگ بیشتری اندازد و جناحهای رقیب را از آن کشور پس زند. با این تفاصیل مگر میتوان جنگ آنانرا به حساب جنگ مردم با دولتهای سرکوبگر و مرتجع منطقهی خاورمیانه و شمال افریقا گذاشت؟ مگر میتوان لحظهای تردید داشت که به اصطلاح مدافعین امروزی مردم از زمره مدافعین دیروزی و واقعی سرکوبگرانی همچون قذافی، مبارک، بن علی و امثالهم نبوده و نمیباشند. بزعم آنان، “دنیای نوین” نیازمند بازنگری و باز تعریف است و انجام آنهم بدون جنگ و لشکرکشی و خون و خونریزی و جابجائی حاکمان کنونی ناممکن میباشد. براستی که این چه جامعه و دنیای مدافعی حقوق مردمیست که از یکطرف نظارهگر مرگ هزاران تن از تودههای افریقائی توسط دولتهای سرکوبگر و وابسته میباشد و از طرفدیگر پرچم اعتراض و مخالفت را در دست نمیگیرد؟!
در پرتوی چنین اعمال و واقعیاتیست که دارد تاکید میشود، جنگ آنان، جنگ مردم نیست و بنابه تجارب تاکنونی و موجود استکه دارد اعلام میگردد جنگ آنان بر سر تصاحب هر چه بیشتر منابعی طبیعی کشورهایی همچون لیبی و کنار زدن جناحهای رقیب است. از ایندست نمونهها در دنیا فراواناند و روز به روز دارد اضافهتر هم میگردد. مشاهده شده استکه هم تخریب زندگانی و زیر ساختهای جامعه برای آنان سوددهی دارد و هم دوران بازسازی بعد از جنگ. در هر دو دوره این سرمایهداران جهانیاند که از زمره برندگان واقعی آنند. بنابراین توضیح حقیقی ماهیت و اهداف امپریالیستها برای افکار عمومی و متعاقباً بر ملا نمودن سیاستهای دولتمردان جهانی و مهمتر از همهی اینها، با سامان بخشیدن فعالیتهای روشن و عملی کمونیستها و همهی مدافعین منافعی مردمی در جامعهی خودیست که میتوان، دامنهی نقشههای شوم و آتی امپریالیستها را محدود ساخت و مانعی تعرض هر وسیعتر و گستردهتر آنان علیهی کارگران و زحمتکشان گردید. متأسفانه جنبشهای اعتراضی مردمی در همهجا، دارد از نقیصه و فقدان رهبری سالم و رادیکال رنج میبرد و بی دلیل هم نیست که سرمایهداران جهانی بدون کمترین موانعی جدیای، مصر بر تحقق سیاستهای چپاولگرایانهی خود در شمال افریقا، خاورمیانه و خلاصه در سرتاسر جهاناند.
خلاصهی کلام اینکه وقت تصفیه حسابهای جدی سازمانهای کمونیستیست؛ وقت دخالتگریهای عملی و فعالیت مستقیم بمنظور کنترل اوضاع جامعه و اعتراضات مردمیست؛ وقت ترکاندن پوستههای تشکیلاتی بیمحتوا و خیز به سمت بسیج و هدایت جنبشهای اعتراضی علیهی سرمایهداران جهانی و دولتهای دست نشاندهیشان میباشد؛ و بالاخره وقت نشان دادن یگانه آرمان کارگران و زحمتکشان است. در حقیقت اثبات حقانیت کمونیزم و پس زدن مخالفان طبقاتی میلیونها انسان محروم با اتخاذ چنین سیاستهایی گره خورده است و بیتردید بدون انجام وظایف عملی و روزانهی کمونیستها و انقلابیون، سرمایهداران بر حیات خود قوام خواهند بخشید و جنبشهای اعتراضی را یکی پس از دیگری به عقب خواهند راند.
۲۷ مارس ۲۰۱۱
۷ فروردین ۱۳۹۰