ژاژخواهی اپوزسیون بورژوازی و شبه روشنفکرانه انجمن قلم کردستان ایران تاکتیکی کهنه جهت خوش خدمتی به جناح اصلاحات!

منصور از سنندج
مطلبی که” انجمن قلم کردستان ایران “تحت عنوان پیام تسلیت به مناسبت مرگ آیت الله منتظری نوشته اند دو مورد در خود نهفته دارد که بایستی اندکی شکافته شود که بیشتر ماهیت و درونمایه این نویسندگان را افشا نماید که با الصاق  نام انجمن قلم کردستان ایران بر خود و با پیامی  پوچ خوش خدمتی خود را به این بخش از جناحهای درون حکومتی نظام اسلامی ابلاغ  نموده اند.

  اولا این آقایان از سر اشتیاه معرفتی نیست که با قلمداد نمودن منتظری چون منتقد نظام به توجیه نقش این مرجع تقلید شیعیان  سرمیبسپارند، و  چشم بر نقش عمده ایشان در ستم کشیها و کشتارها و قتل و عامهای زندانیان  سیاسی و مبارزان آزادیخواه فرو می ببندند.   

در حالیکه بر کسی پوشیده نیست آقای منتظری مرجع تقلید و یکی از بنیانگذاران رژیم جمهوری اسلامی ایران در آن زمان چون یکی از مهره های اصلی این نظام قرون وسطی نه تنها در کنار این نظام ایستاد بلکه زیسهم فتواهایی اجرای اعدام و جهاد بر ضد مردم ترکمن صحرا و خوزستان و مردم کردستان و کلیه خونریزیها و آوراگی هایست که  بر مردم ایران تحمیل نموده. اما اینکه این حضرات با یک پیام مداحانه خلوص خودشان را به این بخش از رهبری نظام اعلام می دارند،  از یکسو به خاستگاه اجتماعیشان بر میگردد که آنها هم بخشی از این وارثان هستند که زهی خیال باطل در جستجوی آن چند درصد پایگاه و نفوذ زعمای بر باد رفته اشان هستند که سالیانیست از میان توده های مردم آگاه و هشیار کردستان رخت بربسته. از سوی دیگر این خصلت شناخته شده مذهبیون بورژوازیست که جهت ناکام گذاشتن روند رادیکال و مترقی هر جا منافعشان اقتضا کرد حتی برای سازندگان و معماران سیستم قتل و جنایات نقاب تبری جستن از جرم و جنایاتشان را بدوزند و به این شیوه این بخش برجامانده از اجر و مواجب بگیران باری دیگر در این عرصه هم میخواهند بخیال خود بر سر مردم شیره بمالند. پس مردم حق دارند به این عالیجنابان انجمن قلم بگویند که تکلیف خودتان را شما کی میخواهید روشن کنید و به این بانیان کشتار و فجایع ضد بشری تا کی میخواهید باج بدهی آیا به این نیاندیشیده اید که دارید بسرعت زمان از دست می دهید  و دیگر وقت آن ژاژخواهی شبه روشنفکران به سر آمده ؟   

مورد دوم اینست که غالب این آقایان در کردستان ایران خود بخشی از همان سر سپردگان و همقطاران دیروزی صنعت اسلام سیاسی بوده اند و درراستای پیشبرد اهدافشان قلمفرسایی ها کرده ا ند، امروز دیگر جایگاه خود را از سر منافع کوتاه مدت یا درازمدت در مرتبتهای دیگری جویا هستند و گویا با تعدیل درهمین ساختار جهت تولید و بازتولید و اشاعه افکار پوسیده عصر حجری اسلام، جهت بقای اسلامشان وقت می خرند.

اکنون چنین پیداست که این بخش از بورژوازی اسلامی میخواهد با جا خوش کردن در جناح زالو صفتان تاریخی موج سبز که با پرچم “جنبش سبز” به میدان آمده اند راه  را برای طریقت اهل تسنن اشان هموارتر و باز نمایند.  این دوره هم بورژوازی ملی- مذهبی کردستان و شبه روشنفکران کرد میخواهند برای چندمین بار “حسن نیت” بخشی دیگری از سران رژیم را به خود جلب نمایند. اکنون این طیف از شبه روشنفکران با اپوزسیون بورژوازناسیونالیست کردستان از جمله :حزب دمکرات کردستان ایران و شاخه دیگر همان حزب (حزب دمکرات کردستان) و خبات و چند سازمان ناسیونالیست دیگر چون سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران و جناحهای منشعب از آن که( اندکی دست به عصاتر در این راستا گام برمی دارند)  در مسابقه برد و باخت  بر سر ثناگویی و پیام تسلیت گویی به این “مرحوم مرجع تقلید پاک و منزه!” سر از پا نمی شناسند  دارند از تلویزونها و در سایتها و جرائد از شان و کول هم دیگر بالا میروند.

 عجبا شبه روشنفکران انجمن قلم کردستان در “همزیستی مسالمت آمیز” با اهل تسنن خود نکند که “حسن نیت هایشان” بازگل کرده که فیل به هوا کنند و باز تجربه تلخ جریان مرتجع مفتی زاده را بخواهند در خاطرها واذهان مردم کردستان و بخصوص مردم آزادیخواه سنندج زنده نگه دارند بگونه ای که موج سبز برایشان به به و چهچه کنند و در اشکال دیگری برای صنعت کالائی دین ومذهب بی رمقشان خریداری در بازار پیدا کنند؟

 عجبا! با تبرئه نمودن این مرجع تقلید شیعیان این آقایان انجمن قلم و “احزاب  اپوزسیون” بورژوازی کردستان، حامیان دیروز ارتجاع و کهنه پرستی محلی و دنبال روان ارتجاع سراسری امروزی دیگر عریانتر از گذشته به استقبال سرکوب حدادی شده ای در فورم دیگری برای نظام می گردند. مگر در این اقدام آگاهانه و پیام تسلیت گفتنها وتبری نمودن این عناصر ذوب شده در سیستم ایدئولوژیک اسلامی جدا از یک چشم پوشی تاریخی بر جرم و جنایات وسرپوش نهادن بر کلیه فجایع تاریخی این رژیم آنهم با اهداف مشخص سازشکارانه معنای عملی دیگری می توان پیدا کرد.

 آنچه بدیهیست در راس این عالیجنابان انجمن قلم، اپوزسیونهایشان شتابزده تر از آنها جهت سهمخواهی خود دارند دنبال این جناح درون رژیم می دوند. بی افقی سیاسی اپوزسیون بورژوا ناسیونالیست کرد در این دوره بیشتر از هر زمانی خود را نمایان ساخته. بوارژوازی کرد هم زهی خیال باطل در کمین نشسته  تا در بزنگاه احتمالی بازسازی قدرت حاکمه اگر رژیم خواست حتی با همان سهمی که اوایل بر سر کار آمدنش برای مردم کردستان در حد یک مجموعه اختیارات و خواست و مطالبات فرهنگی و اداری ارزانی ببخشد، اگر یک دوره از طریق آقای مهندس ادب ها نتوانست به آن جامه عمل بپوشاند، آنها بیدرنگ وارد معامله شوند و این “ارمغان عظیم” را به قیمت زیر پا خالی کردن جنبشهای پایدار اجتماعی هم که باشد به پیشواز آن بروند.

 مگر غیراینست “اپوزسیون بورژوازی کرد”برای اینکه سرجنبش انقلابی کردستان را زیر آب کنند، صد البته اگر قادر باشند می کنند، در طول این سه دهه از عمر رژیم  بارها با سودا گریهای زیر به زیر که مدام در چنته داشته و دارند توان خویش را جهت سد کردن روندهای انقلابی در جنبش کردستان به محک آزمایش گذاشته اند؟  اما هر بار سرشان به سنگ خورده.

 توده های مردم آزادیخواه ایران ۲۲ خرداد ۸۸ و واقعه های پس از این رویداد را صرفا بهانه ای جهت اعتراض به کلیت نظام نشانه رفتند. ماهیت این یا آن جناح رژیم را بخوبی شناخته بودند و پس از آن واقعه تا بحال نیز روز به  بیشتر و بهتر این امر برای مردم آزاده ایران روشن شده که کلیت این نظام را باید از قدرت پائین کشید و دیگرهیچ توهمی به این جناح یا ان جناح رژیم دیگر نزد  توده های مردم آگاه و هشیار باقی نمانده . مردم مبارز و آزادیخواه کردستان هم بنا به تجارب و آگاهی و هشیاری سیاسی مبارزاتی چندین دهه خود بر ضد رژیم حتمنا عرصه را بری بازگشت اینگونه ارتجاع در سطوح گوناگون که هر بار زیر اسم رمز جدیدی خود را میخواهد عرضه کند، سد خواهد کرد.    

توده های مردم آگاه و هشیار کردستان نخواهند گذاشت که با اینگونه فرصت طلبی ها، بورژوازی کرد فرجه ای برای کلیت رژیم باز بگذارند که نظامی که از همان اول مردم انقلابی کردستان به ماهیت ضد انسانی آن واقف بودند وبا تمام توان رزمندگیشان در برابر موجودیت اش مبارزه وایستادگی کردند و آنرا با مرتجعین محلی اش از در بیرون انداخت دگرباره ازسوی نائبان بورزوازی در قالب اهل تسنن از پنجره وارد شوند.  بورژوازی ایران از جریان ملی- مذهبی آن گرفته تا لیبرالها و سوسیالیستهای خلقی و شبه چپ اگر با تمام وجود تلاش می کنند که در این بخش و فلان بخش از جامعه ایران باب گفتگو باز نمایند و با  تعابیر و تفاسیر توجیه گرانه  این بخش و جناح رژیم  را از دیگر بخش و جناح متمایز جلوه دهند و عواقب نسل کشیها و کشتار شنیع این اختاپوسان  ضد بشری را  به نفع  دیگر جناح رژیم سرکن کنند، شکی نیست که میخواهند یکجا   سود عایدشان شود. و این کارگران و مردم زحمتکش و جنبشهای اجتماعی در سراسر ایرانند که  این فرصت طلبیهای مزورانه را میتوانند بی امانانه افشا کنند که  فضای رادیکالیزه شده جامعه   با این عوام فریبیها وحقهبازیها برگشتنی نیست.

 اگر رژیم سالها از بعد ایدئولوژیکی این نظام از یک سو و از سوی دیگر با تطمیع کردن بخشی از مردم که سفره خانه اشان به علت گرانی و افزایش تورم و بیکاری روزافزون بی رونق وبی رونقتر میگشت و مجبور بودند با گرفتن اجر و مواجبی برای اینکه خانواده اشان شکمی از سیری دربیاورد پای صحبتهای مشتی آخوند و آقازاده های کله خشک بنشیند و یا به خیابانها کشانیده شوند. اما دیگر امروز حتی بخش زیادی از این نیرو هم  که دولت روی آن حساب باز کرده بود با این برآمد انقلابی که میرود تا در ابعاد عمیقتر و  وسیعتری در  جامعه نمایان گردد همگام میشود. همانگونه که مردم تشنه آزادی و به ستوه آمده از نظام جمهوری اسلامی در اکثر شهرهای ایران دی ماه امسال ماه محرم و عاشورا و تاسوعاشان را نیز بر سرشان خراب کردند و آنرا به عرصه ای دیگر از نمایش مبارزات برضد رژیم مبدل ساختند. دیگر نه نظام ولایتی فقیه و نه پرچم “جنبش سبز”  نمی تواند خشم فرو خورده مردم که به میدان آمده را کاهش دهد بلکه هر کدام از مراسم ها و یادبودها نیز که رژیم دورانی در تحکیم پایه های قدرت دولت چه در بعد ایدئولوژیک و چه سیاسی از آن استفاده می کرد حال به ضد خودش  تبدیل گشته و میخواهد در سیر رادیکالیزه شدن و حرکت روبجلو جامعه تکلیف خود با این نظام را یکسره کند.

دی ماه ۱۳۸۸