پارادوکس واقعی و راه حل سوم ٬ در حاشیه شروع مداخله نظامی “بین المللی” در لیبی

مقدمه:

بعد از کش و قوسهای زیاد در شورای امنیت سازمان ملل بر سر مداخله نظامی در لیبی که سرانجامش این بود که حکومتهای روسیه و چین، حق وتویشان را غلاف کنند و بگذارند قطعنامه تصویب شود، سرانجام در تاریخ ۱۷ ماری ۲۰۱۱، شورای امنیت توانست قطعنامه دخالت نظامی بر علیه قذافی در لیبی را به تصویب برساند. با تصویب این قطعنامه ، فاز جدیدی در تاریخ خاورمیانه شروع شد. اینبار حکومتهای امپریالیستی تلاش دارند روی شانه انقلابهای خاورمیانه به “قهرمان” تبدیل شوند. فرصت طلائی بدستشان رسیده که با یک تیر چند هدف را یکباره بزنند. از سوئی ، اینبار به درخواست “حکومت یاشورای موقت انقلابی لیبی” و حمایت بسیاری از فعالین انقلابها در لیبی و مصر و تونس لشکر کشی می کنند و از سوئی ، قرار می گیرند بین ارتش حکومت عقب افتاده “سردار انقلاب سوسیالیستی – عربی” و دفتر “انقلابات ضد امپریالیستی دهه هفتاد میلادی” را می بندند و مهمتر از همه ، با قرار گرفتن در مرکز سیاست انقلابهای اخیر خاورمیانه، آینده سیاسی خود را تضمین می کنند. از اینروست که دورنگرترین حکومتهای امپریالیستی یعنی حکومت آمریکا و انگلیس و فرانسه ، گردانندگان اصلی این بازی هستند و توانستند با فشار روی مخالفین همیشگی یعنی حکومتهای روسیه و چین از یکسو و خنثی کردن آنها، کمپ ممتنعی در رای گیری ایجاد کرده و چراغ سبز تهاجم نظامی را فراهم آورند.

متعاقب تصویب قطعنامه(۱)، طرح از پیش تایین شده و مرحله بندی تهاجم نظامی با پرتاب بیش از ۱۰۰ موشک کروز برای تخریب پدافند هوائی نیروهای قذافی شروع گردید و متعاقبش حمله جنگنده های فرانسه برای نابودسازی کامل سیستم های پرتاب موشک و فلج کردن سیستم مخابرات…قذافی بیچاره طی دو روز نیروهایش که به حومه بنقاضی هم رسیده بودند و مشغول کشتار از مردم بیدفاع این شهر شده بودند بعد از خوردن ضربات اولیه به عقب پس نشستند و تانکهای سوخته را بجا گذاشتند. صحنه جشن انقلابیون لیبی در شهر بنقاضی بخاطر تغییر موازنه ، همه جا منتشر شده و شروع دوره جدیدی از نبرد بین مردم لیبی و نیروهای جانی قذافی را در پیش رو داریم. شاید این دوره که حکومت در لیبی دوگانه است ، در شرق حکومت انقلابی و در غرب، حکومت قذافی مدتی طولانی ادامه یابد اما هر چه هست دیگر بعید بنظر می رسد که با حمایت سازمان ملل از مردم لیبی و تغذیه نظامی و استراتژیک نیروهای غربی ، قذافی بتواند ، لیبی قدیم را بازپس بگیرد . دیر یا زود باید تسلیم انقلاب شود

صحنه لیبی امروزه تغییر کرده و لیبی همانطور که در مقاله قبل توضیح دادم، تبدیل شده به مرکز ثقل انقلاب در خاورمیانه. سوالات متعددی از جهت نظری و عملی در پیش انقلابیون لیبی است. همینطور برای ما انقلابیون ایران که جانور مشابهی را سی سالست در ایران پیش رو داریم و همه آزادیخوهان جهان. مهمترین سوال شاید این باشد که کجای این جنگ باید ایستاد ؟

من در این مقاله سعی می کنم چند نکته در این موضوع را بازکنم:

(۱)پارادوکس واقعی در نبرد انقلاب و ضد انقلاب

در مقاله قبلی در موضوع لیبی توضیح دادم

“…مردم لیبی برای حفاظت از جانشان و انقلابشان به حمایت بین المللی نیاز دارند. دخالت سازمان ملل و جلوگیری از بمباران ارتش جنایتکار قذافی امری حیاتی است برای حفظ جان صدها هزار جوان انقلابی در لیبی و ملیونها مردم در لیبی و خاورمیانه. نباید گذاشت انقلاب لیبی در خون خود خفه شود. از سوی دیگر هرگونه دخالت نظامی امپریالیستی در وضعیت کنونی با هدف دخالت سیاسی و کنترل انقلابات خاورمیانه باید افشا شود. این پارادوکسی واقعی است در مقابل همه آزادیخواهان و انقلابیون جهان…”

پارادوکس واقعی همینست که از یکسو هم انقلابیون لیبی خواسته اند و هم منطق حکم می کرد که از سوی مجامعه بین المللی جلوی وحشیگری نظامی قذافی و اراذلش سد شود. واقعیت این بود و هست که نیروهای انقلاب فاقد تجهیزات و آموزشهای لازمه برای نبردی نظامی و کلاسیک هستند و توسط اراذلی که کوچکترین اهمیتی برای جان انسانها قائل نیستند ممکن بود قتل عام شوند. از سوی دیگر، نیروهائی که هم اکنون پشت نام سازمان ملل جمع شده اند و مداخله نظامی را به بهانه “دفاع از مردم لیبی” شروع کرده اند، همانها هستند که پرونده جنایتشان برهمگان معلوم است. در واقع دو قطب ضد انقلابی در لیبی در حال حاضر به جان هم افتاده اند که یکیشان الان توسط نیروهای انقلاب لیبی بعنوان تنها ابزار حداقل کوتاه مدت بقاء محسوب می شوند. به عبارت دیگر در ظاهر هم که شده، انقلاب مجبور شده از ضد انقلابی بر علیه ضد انقلابی خودی و وحشی کمک بگیرد! این ماجرا، ماجرای غریبی است و با اندازه ها و معیارهای معمول و سنتی در تاریخ کمتر خوانائی دارد. کمتر در تاریخ اینقدر انقلابی حیاتش به مداخله گری نظامی ضد انقلابی وابسته شده! این اساس پارادوکس نظری و عملی وضعیت سیاسی در لیبی است.

(۲) “راه حلهای چپ سنتی” در وضعیت حاضر:

بخشی از چپ سنتی در سطح جهان و حاشیه ای معین از “چپ” سنتی ایران با مشاهده پارادوکس بالا، سعی می کنند با فرمولهای تاکنونی به سراغش روند. فرمول “ضد امپریالیستی” و “صلح طلبانه”.

همین چند روز گذشته موجی از “اعتراضات” در مقابل مداخله نظامی نیروهای امپریالیستی در منطقه خاورمیانه و غرب توسط بخشی از گرایشات “چپ” سازمان یافته. از مقتدا صدر در عراق تا جریانات اسلامی در پاکستان بگیر تا جریات “ضد جنگ” در اروپا و آمریکا.

در آمریکا، دیروز یعنی ۱۹ مارس ۲۰۱۱ تظاهراتی در چند شهر از جمله واشنگتن دی سی، شیکاگو، لوس آنجلس و سانفرانسیسکو شکل گرفت.(۳)

جریانی شناخته شده از “چپ” ایرانی که در سطح آمریکا در دوران حمله بوش به عراق هم هوادار صدام حسین بود، اطلاعیه ای یکی دو هفته پیش صادر کرد که در آن نوشته شده(۴):

…اتحاد چپ ایرانیان خارج از کشور با تمام قوا و با صدای بلند حرکت و تجاوز احتمالی آمریکا و ناتو را پیشاپیش محکوم ساخته و از حق تعیین سرنوشت خلق لیبی صمیمانه دفاع می کند.”

مشکل این نحوه تفکر که طبعا زیر ساخت طبقاتی معینی هم دارد و روی سنتی مشابه حامی رژیم اسلامی در شروع انقلاب ۵۷ هم می توانست باشد، این است که اگر بخواهد به خیابان بیاید در واقع دارد از قتل عام مردم لیبی توسط قذافی حمایت می کند. نمونه دیگر همین طیف هم جناب چاوز معلوم الحالست که رفیق گرمابه احمدی نژاد و قذافی است!

این گرایش پاسخگوی دینامیک وضعیت موجود نیست. “حق تعیین سرنوشت مردم لیبی” را خارج از جنگ واقعی نظامی می بیند. در حالیکه خود مردم لیبی در حال قتل عام شدن توسط اراذل قذافی بوده اند و خواهان تامین اسلحه و جلوگیری از بمباران نیروهای قذافی بودند، این “چپ” مخالف دخالت “خارجی” در واقع و در عمل در کنار قذافی و ارتشش مزدورش قرار می گیرد همانطور که در مراحل قبلی در کنار اراذل حامی صدم حسین و بن لادن هم قرار گرفت. در واشنگتن دی سی در سالهای ۲۰۰۰ همه شاهد بودند که حامیان بن لادن و صدام حسین فرصت می یافتند از تریبونهای “حامیان صلح و ضد جنگ” سخنرانی کنند و اینها رسما مانع گزارش دهی آدمهائی مثل من بودند که می خواستند مردم آمریکا را بطور واقعی از پیچیدگی چند قطبی نبرد طبقاتی آگاه کنند.

 

(۳)ایستادن در جبهه سوم- تنها راه اصولی برای انقلاب قرن بیست و یکم

در همان مقاله ۸ مارس (۳)، من اینطور نتیجه گیری کردم که:

“…راه حل عبور از تناقض موجود در شرکت گسترده جبهه سوم، جبهه مردم آزادیخواه لیبی و همه جهانست در حمایت از انقلاب لیبی. هر جا مردم حاضر شوند و رادیکالیزم انقلابی حاضر باشد، حکومتهای دیکتاتور و حکومتهای امپریالیستی قدرت مانور خودشانرا از دست می دهند.(سعید صالحی نیا-۸ مارس ۲۰۱۱)

بحث جبهه سوم فرمول بندی عمومی حزب کمونیست کارگری ایران در نبرد جهانی بین ارتجاع اسلام سیاسی و امپریالیزم به دید من در تحلیل اوضاع کنونی نبرد انقلاب و ضد انقلاب در خاورمیانه کاملا قابل انطباق است. جنگ انقلاب و ضد انقلاب کنونی در خاورمیانه دیگر جنگ بین اسلامی سیاسی و امپریالیزم نیست. اسلام سیاسی حال حاضر بسیار به حاشیه کشیده شده و در اشکال اکلکتیک پیچیده تر ملی گرا خود را دارد در اپوزسیون بازسازی می کند. انقلابهای اخیر خاورمیانه انقلابهای بر علیه دیکتاتوریها بوده اند که اکثرشان مستقیما زیر بال حکومتهای غربی چندین دهه جا خوش کرده بودند و با دادن سهم به حکومتهای غربی و نظامهای جهانی سرمایه داری، حیات نکبتشان تداوم می یافت.

الف:صحنه چند بعدی تداخل دوقطبی های انقلاب و ضد انقلاب:

همانطور که در مقاله قبلی اشاره ای داشتم(۵)، مورد لیبی دیسکورس جدیدی در نبرد طبقاتی در جریان انقلابهای خاورمیانه بود. لیبی صحنه نبرد “ضد امپریالیزمی” بود که از دهه هفتاد شروع شده بود و بلوک شرق بادش کرده بود و اسمش را گذاشته بود “سوسیالیزم عرب” . قذافی فرزند چنین ضد امپریالیزمی بود که در دهه نود کاملا پشمش را ریزاندند و با تخفیف تبدیل شد به ابوابجمعی شرمنده همان امپریالیزم! ژستش را گاها برای صرف داخلی و منطقه ای حفظ کرده بود و البته در دالانهای حکومتهای غربی نوائی دیگر سر می داد! انقلاب که در لیبی شروع شد ، دو قطبی جدیدی ساخت. دوقطبی انقلاب و ضد انقلاب در لیبی در شکل جنگ مردم با حکومت توتالیتر و ایدئولوزیک سازمان یافت. حکومتهای غرب که از بدو عروج انقلابهای اخیر خاورمیانه کاملا انفعالی عمل کرده بودند و فقط ناظر ریختن حکومتهای مصر و تونس بودند و تنها بعد از فروریزشهای اولیه این حکومتها خودشان را جمع و جور کردند تا سکوی ضد انقلابی را بسازند، در لیبی مشکل دیگری یافتند و آن نظامی شدن انقلاب بود. در لیبی انقلاب توده ای اسلح بدست گرفت و حکومت دوگانه گرچه هنوز از رادیکالیزم چپ فاصله دارد اما در ماهیت خود نگرانی بزرگتری را به جهت استراتژیک برای حکومت غرب دامن زد که شاید از نگه داشتن قذافی بیشتر خرج داشت! شاید بخشی از تعلل اولیه حکومتهای غربی برای مداخله را باید در این مشکل غرب جستجو کرد و بخشی دیگر تضادهای سنتی که بین چین و روسیه در دو دهه گذشته با سایر حکومتهای غربی در سیاست جهانی مانده است.

به هر سو ، تداوم جنگ نظامی بین انقلاب و ضد انقلاب و تقویت تدریجی نیروهای نظامی قذافی و یورش همه جانبه به شرق لیبی، قدم به قدم امکان قتل عام انقلابیون را بالا برد و فشار جهانی بر روی سازمان ملل و منابع بین امللی از سوئی و آینده نگری حاکمان غرب از سوی دیگر، لحظه را برای مداخله نظامی در پوشش سازمان ملل ، اینبار بسیار موجه تر از مداخله در عراق آماده ساخت.

به جهت تئوریک و پراتیک حالا دو قطبی انقلاب و ضد انقلاب تغییر شکلی چند بعدی می یابد که باید بسیار دقیق درک شود تا بشود موضع گیری سیاسی و برنامه ریزی سیاسی انقلاب را رویش سازمان داد. تصویر چند بعدی کنونی، ضد انقلاب را در شکل ظاهرا متداخلش با انقلاب قابل تفکیک می کند. نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس و فرانسه از سوئی تلاش دارند که نیروهای قذافی را بکوبند. اما از سوئی به جهت سیاسی این حکومتها دنبال باز کردن پایگاه نظامی و سیاسی در آینده بعد از لیبی خواهند بود. عواملشان بی تردید در حکومت آینده لیبی سهم خواهی خواهند کرد. تعمیق انقلاب را مشکل خواهند کرد. تلاش خواهند کرد در سیاستهای مالی – نفتی لیبی دخالت کنند و کنترل کنند. از انقلاب لیبی طلبکار خواهند شد و تلاش خواهند کرد به زانو بکشنندش همانطور که در مصر و تونس و سایر جاها خواهند کرد. در حال حاضر ضد انقلاب ، با انقلاب متداخل شده و مشکل تئوریک و پراتیک برای فعالین درون لیبی و خارج آن فراهم آورده است.

ب: دینامیک برخورد انقلاب با ضد انقلاب متداخل چه باید باشد؟

تهاجم نظامی سراسری به نیروهای قذافی مثل تجارب دوران جنگ بوش با صدام، بی تردید تلفت غیر نظامی به بار خواهد داشت. ارتش لیبی و حامیان جانی قذافی ممکنست به بهانه تهاجم نظامی امپریالیستی از سلاح های کشتار جنگی بر علیه مردم خود استفاده کنند. جنگ در حال عوج گیری به تمام لیبی است و کشتار و خونریزی بیشتری ممکنست به مردم بی دفاع و غیر نظامی تحمیل گردد. به جهت سیاسی ، حداقل در کوتاه مدت و میان مدت جبهه انقلاب خیالش راحت شده که دنیا حکومت قذافی را دیگر بر نمی تابد اما این به هیچ وجه به این معنا نیست که خواستهای مردم لیبی را به رسمیت بشناسد! انقلاب در لیبی و خاورمیانه فقط برای پائین کشیدن دیکتاتورها نیست. انقلاب برای آزادی و زندگی انسانی است. انقلاب بر علیه سیاستهای اقتصادی جهانی است که انسانیت را به بردگی کشانده. همانها که امروز مدعی حمایت از مردم لیبی در شورای امنیت هستند خودشان زمینه ساز بدبختی مردم لیبی و خاورمیانه و جهانند.

لذا انقلاب در لیبی هوشیاری بسیاری می طلبد که این چند بعدی جلوی رویش را بخوبی تشخیص دهد و از چاله ها به چاه ها نیفتد. باید هر چه ممکنست از کشتار مردم بی دفاع از هر سو باشد جلوگرفت. باید از مداخله جوئی سیاسی حکومتهای غربی جلو گرفت. لیبی را نباید محل امن چتر بازان حکومتهای امپریالیستی کرد که از انقلاب برای خودشان نمد بسازند همانطور که در تلاشند در مصر و تونس و سایر کشورهای خاورمیانه بکنند.

انقلاب باید مردم را سازمان دهد در شوراها و از مدنیت در مقابل بربریت در هر شکلش چه نوع داخلی و چه “امپریالیستیش” دفاع کند. باید اتحاد جهانی را برانگیزد و جائی برای تحمیل نوع دیگر ارتجاع نگذراد.

برای ما انقلابیون ایران، صحنه های انقلاب لیبی بسیار اهمیت دارند. بعید نیست انقلاب در ایران از مسیری مشابه عبور کند. رژیم اسلامی همانطور که گفتم، احتمالا به شیوه قذافی در مقابل انقلاب ایران عمل خواهد کرد و ممکنست جنگ توده ای و دخالت نظامی “سازمان ملل” سناریوهائی باشد که جلوی راه ما هم قرار گیرد.

ج: استراتژی جبهه سوم و دینامیک رویاروئی چند بعدی با ضد انقلاب برای متحد ساختن انقلاب و رادیکالیزم

همانطور که گفتم، درک چند بعدی نبرد انقلاب و ضد انقلاب باعث می شود که ما در درکهای خطی و مرسوم “چپ سنتی” نیفتیم و از واقعیت نبرد طبقاتی بدور نشویم. باعث می شود به ضرورت جامعه آنطور که هست پاسخ بگوئیم. پرسوناژها و المانهای فعال در صحنه را و جایشان در نبرد طبقاتی هم خوب تشخسص دهیم و هم به جامعه بشناسانیم.

اگر درک چند بعدی انقلاب و ضد انقلاب برای فعالین سیاسی و خصوصا چپ، مشکل می شود، طبعا برای توده مردم که در خیابانها خواهان زندگی بهتر هستند، ساده نخواهد بود. در این کشاکش عجیب و تاریخی بین انقلاب و ضد انقلاب، مردم می توانند براحتی جای دوست و دشمن را عوضی بگیرند و با پای خودشان آینده شان را بسیار ارزان به “سیاستمداران” چتر باز حامی غرب برای مدتی هم که شده بفروشند.

انقلاب هدیه ارزانی نیست که هر روز از درخت زندگی بروید. از دست دادن فرصتها برای انقلابات خاورمیانه شاید به قیمت هنگفت عروج شکل دیگری از بربریت تمام شود. باید هوشیار بود و آگاهی انقلابی را بمیان مردم لیبی برد.

 

منابع بیشتر:

(۱)قطعنامه سازمان ملل در تایید مداخله در لیبی

http://www.nytimes.com/2011/03/18/world/africa/18nations.html?_r=1

http://www.guardian.co.uk/world/2011/mar/17/libya-united-nations-air-strikes-live

(۲)سعید صالحی نیا: لیبی مرکز انقلاب خاورمیانه

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/6206-1389-12-17-19-00-39.html

(۳)اعلام تظاهرات ضد جنگ بر علیه مداخه نظامی حکومت آمریکا در لیبی در آمریکا: واشنگتن دی سی،سانفرانسیسکو، لس آنجلس و شیکاگو(۱۹ مارس ۲۰۱۱)

http://coto2.wordpress.com/2011/03/18/stop-u-s-u-n-military-intervention-against-libya/

(۴) احتمال حمله نظامی آمریکا به لیبی هر روز افزایش می یابد(اتحاد چپ ایرانیان در خارج کشور)

http://www.azadi-b.com/J/2011/03/post_329.html

(۵)سعید صالحی نیا: “رهبر انقلاب” در لیبی هم به دست و پا افتاد!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5982-1389-12-04-08-41-25.html

(۶)ادامه عملیات بین المللی برای اجرای منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی

http://www.radiofarda.com/articleprintview/2344221.html

(۷)مشارکت کشورهای عربی در عملیات نظامی علیه قذافی

http://www.dw-world.de/popups/popup_printcontent/0,,6476910,00.html

(۸)اتحادیه عرب ، شیوه اجرای طرح پرواز ممنوعه را محکوم کرد

http://www.printthis.clickability.com/pt/cpt?expire=&title=???????+???+?????+?????+?????+??+????+????+??+?????+???+|+?????+|+?????&urlID=449210302&action=cpt&partnerID=556542&cid=118326914&fb=
Y&url=http://www.voanews.com/persian/news/libya-reaction-2011-03-20-118326914.html

(۹)قذافی: دور جدید جنگ‌های صلیبی آغاز شده است

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6476677,00.html