بهاری دیگر آمده است
آری
اما برای آن زمستانها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست.
“احمدشاملو”
میگویند:” تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. …”(اعلامیه جهانی حقوق بشر).
جمله زیبائی است ، جملات هرچه زیباتر باشند آدمیزاد بیشتر میخواهد باورشان کند. شاید این جمله آغازین اعلامیه حقوق بشر هم ازآن جمله ها باشد اما وا اسفا که آزادی نه مطلق است ونه بی قید وشرط ، آزادی زاده شرایط است وانسانها در شرایط برابر قرار ندارند.
بهاری دیگر میآید و مردمانی فرارسیدن آن را به فال نیک میگیرند وآرزوی روزهای دلخواهشان را برزبان میآورند، مردم کُرد هم درزمره آنسانهائی هستند که این جشن را ازآن خود میدانند. ازآنجاکه در کشورهای ترکیه وسوریه و عراق نوروز ویژگی خاصی برای ملت کُرد داشتهاست نوروز خود به نمادی از وجوه این ملت تبدیل شدهاست. درسرگذشت پراز فراز ونشیب شکل گیری ملت کُرداگر نه هر روز بلکه فراوانند حوادث و روزهائی که میتوان آنها را بعنوان سنبل نشان کرد،اما مقدر این است که نوروزهای این مردمان همراه با اتفاقات چشمگیرتاریخی باشد، به گذشته دور نمیرویم سی و دو سال پیش بود که همراه با قیام عمومی مردم ایران پدیده ایناخواستنی روبیدهشد،حکومت دیکتاتوری شاه برچیدهشد، اما آنچه برجای او نشست هیچ نشانی از انسانیت را در خودنداشت اندکی بیش ازیکماه نگذشته بود که عوارض دژخیمانه حکومت جدید درشکل حمله به کردستان سیمای واقعی غیرانسانی و مستبد خودرا نشان داد. مردمی که برمتن سنت مبارزاتیشان اسلام سیاسی رانمی پذیرفتند صریحا نفی حاکمیت دینی را فریاد کشیدند ودیدیم چگونه ارتش تازهمسلمان شده آنزمان تحت فرمان حاکمان دینی تازه بهقدرت رسیده چه وحشیانه شهرسنندج را آماج آتش سنگین رزمی خود قرار دادند. اما دیگر مردم بیدار را نمیشود به سادگی ازپای درآورد.
جنبشی نوین آغاز شده بود که به”جنبش مقاومت خلق کرد”تکامل پیداکرد.
جنبشی که روی آوری زنان درآن چشم گیر بود ،جنبشی که مبارزاتش بر مبنای احقاق حقوق کارگران وزحمتکشان و خلاصه ستمدیگان قرارداشت. شاید هم بتوان گفت بر بستری که قیام ۱۳۵۷فراهم کردهبود، قیامی که سلطنت را سرنگون کرده بود این جنبش فضای بیشتری برای شکوفائی یافت.
حاکمان نو کیسه این برآمد جنبش نوین را احساس کردند . دیدیم کهحاکمان جدید از در گفتگو وارد شدند “شورای انقلابشان”(بهشتی،طالقانی،هاشمی رفسنجانی، بنیصدرو…)در جلسات مشاوره شرکت کردند متنی دایر بر اینکه “کمیته های اسلامی”درسنندج منحل گردد و اداره شهر بدست خودمردم شهر انجام گیرد را امضاکردند(چهارم فروردین۱۳۵۸).
اما ریا کاری و دروغ آنان دیری نگذشت که کاملا عیان شد. چند ماه بعدازآن حمله همه جانبه واعلام جهاد علیه کردستان ماهیت حاکمیت دینی را بروشنی نشان داد.
این تعرض وحشیانه کافی بود که سلب اعتماد کامل ازحاکمان دینی را بهثبوت برساند ،اما متاسفانه بودند وشاید هنوز باشند افرادی که به باور داشتن به این حکومت دل خوش دارند. دیدیم که این حکومت هیچ پایبندی به هیچ قول و قرار وتعهدی ندارد،هر نوع توهمی در مورد حکومت دینی عواقب وخیمی را در بر دارد. این حاکمان حتی درخارج از حیطه جغرافیائی قدرتشان اگر فرصتی بیابند لبیک هم گفته باشی در سر میز مذاکره دست به ترور میزنند. این درس بزرگی است که ملت کرد در مقابله با حکومت دینی باید بیاموزدو بهدیگران هشدار دهد که حاکمیت دینی جز دروغ،قتل وارعاب ثمر دیگری ندارد. این حکومت غیر قابل اصلاح است و درهر رنگی که خود را بنمایاند ماهیت آن تغییر نمیکند در حالت ضعف چهره مردمدارانه ارائه میدهد و در قدرت حمام خون راه می اندازد مسئله خمینی ، ملاعمر وبن لادن نیست روش آنها بر این شیوه استوار است.
مقایسه آیههای” مکی” و”مدنی” روشنگرشیوه سیاست مداری آنهاست. در مکهصحبت از مدارا ، رافت و”لااکراه فی الدین” است و پس از فتح مدینه فرمان “اقتل المشرکین”!.
باز بهارها میآید و مردم کُرد همچنان در هر بخشی درگیر مبارزه برای برقراری روابط اجتماعی دمکراتیکی هستند که”حق ملل در تعیین سرنوشت خویش” یکی از شعارهای اساسی آن است دیگر دورانی است که نمیتوان موجودیت ملت کُردرا نفی کرد.
دراواخر جنگ نکبت بار حکومتهای ایران و عراق(۱۶مارس۱۹۸۸) بهاری وهم انگیز نصیب کردستان در داخل مرزهای عراق میشود بمبباران شمیائی حلبجه ! حادثه ای شوم که به بهائی گزاف چهره ضد بشری شوینیسم را عریان می کند وبه ما میآموزد که شونیسم در هر لباس و باهر زبانی که باشد نشان از فاشیسم هیتلری خواهد داشت .
زندگی ومبارزه همچنان ادامه دارد، دراواخربهار دوسال گذشته در ایران انفجار اعتراضات مردمی به وقوع پیوست اما با بهائی سنگین! متاسفانه معترضین نیآزموده بودندکه حکومت دینی ازهر نوعش جرثومه نکبت وکشتار است، وامید آنکه با چنین بهای سنگینی آزموده باشند که تا اثری از این حکومت و پس ماندگانش در کار است امید ثمری نیست.
در چندماه گذشتهموجی از اعتراضات پرشکوهستمدیدگان، شمال آفریقا را در نوردید این فریادهای حقطلبانه ثابت کرد که قیام تودهای امری است واقع و شدنی ، شبحی است که خواب خوش
“دوران انقلابها بهسر رسیده”است رادرچشم سردمداران جهان از بزرگ و کوچک آشفته میسازد. وبه روشنی نشان داد که خیزش تودهای شرط اول است. ولی درتداوم آن دیدیم که قیام بهتنهائی کافی نیست در تونس و مصر قدمهائی برداشتهشده است اما میبینیم عدم داشتن سازمانی متشکل و با برنامه که مبتنی بر منافع تودههای کارگر وزحمتکش ودرکل مبتنی بر منافع ستمدیدگان باشد مانعی در راه رسیدن به پیروزیهای چشمگیر شده است.
نسیم این فریادها به ناحیه خودمختار کردستان عراق هم وزید. نسلی که در دنیای کوچک کنونی انتظار به حق داشتن حد اقل زندگی شایسته انسانی را دارند بر نابسامانی ها شوریدهاند نوروز امسال کردستان درعراق متاثر ازین خیزش حقطلبانه است امید آنکه با پند گیری ازآزمون های مناطق دیگرجهان وبویژه کردستان ایران وتجربه به قدرت رسیدن اسلام سیاسی ، در دستیابی به روابط اجتماعی دموکراتیک، آزموده را نیازمایند وسربلند وپرتلاش موفق بهساختن جامعهای گردند که لیاقت آنرا دارند. درانتظار ساختن دنیائی فارغ از ستم و استثمار، باآرزوی شادی و سرفرازی آزادگان به پێشواز نوروز ۱۳۹۰ خورشیدی (۲۰۱۱م) برویم .
یوسف اردلان
نوروز هزاروسیصد ونود خورشیدی
مارس ۲۰۱۱