اعتراضات مردمی در منطقه، شایسته بیشترین حمایتها است

طی دو ٢ ماه گذشته، منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در تب و تاب یک انقلاب مردمی میسوزد. توده های جان به لب رسیده ابتدا در تونس و بعدآ در مصر و متقاعبآ در بسیاری از کشورهای عربی به خیابانها ریخته و خواست و مطالبات خود را فریاد زده و طلب میکنند. اکنون و اشکارا دیوار برلین استبداد عربی، که دهها سال از حمایت بی چون چرای امریکا و دیگر کشورهای غربی برخوردار بود، ترک بر داشته است. زمین زیر پای دیکتاتورها داغ شده است. آتش زیر خاکستر در این منطقه شعله ور شده و لرزه بر جان دیکتاتورها انداخته است . “بن علی” و “حسنی مبارک” با سابقه ٢۵ و ٣٠ سال حکومت با مشتهای آهنین فرار را برقرار ترجیع دادند. قذافی و علی عبدالله صالح بی رحمانه به جان تظاهرکنندگان افتادند و بویژه در لیبی دیکتاتور این کشور و خانواده و دار و دسته ا ش جویبار خون به راه انداخته اند . از زمین و هوا مخالفین را با سرب و آهن میکوبند و از نقاط دوردست افریقا مزدور اجیر کرده اند و به قول برخی خبرگزاریها در ازای قتل عام مردم، روزانه به هر مزدور هزار دلار از پولهای بادآورده نفتی جیره پرداخت میکنند. اما در مقابل این توحش افسارگسیخته مردم جان به لب رسیده، نهراسیده و به خانه هاه خود بازنگشته اند. طرفداران دروغین دمکراسی از جمله سازمان اتلانتیک شمالی(ناتو) در سالنهای پر زرق و برق و کنفرانسهای کسل کننده از منطقه پرواز ممنوع، بایکوت حکومت قذافی و دیگر راه حلهای مورد نظر خود صحبت میکنند، اما قبل از هر چیز مصالح و منافع مادی و اقتصادی الیانس خود را بر حقوق بشر و دیگر مطالبات مردم زجرکشیده مد نظر دارند. در جبهه مبارزه و مقاومت برای به زیر کشیده دیکتاتورها از اریکه قدرت، توده های به پا خواسته از اعتراضات همدیگر و از اتحاد ایجاد شده جهت سرنگونی مستبدین انرژی و قوت قلب گرفته اند. از تجربیات همدیگر می آموزند و حرکات رو به پیش خود را بازنگری و سیقل میدهند و راهکارهای تازه می آفرینند . این امر البته منطق حرکتهای توده ای و اصیل است.
اکنون امواج این حرکات خود را به سواحل بسیاری از کشورهای منطقه از جمله ایران و عراق هم میکوبد . سران اسلامی در خواب سرکوب بیرحمانه و کشتار وحشیانه و قتل عام مردم بسر میبرند. احمدی نژاد جنایتکار، همپالگیهایش را نصیحت میکند که به “حرف مردم گوش فرا دهند”. گویا مردم ایران حرفی برای گفتن و خواستی برای پایان دادن به استبداد مذهبی آنان ندارند! این دارودسته و نمایندگان خدا علیه “عوام الناس” هنوز مشغول خانه تکانی و جابجایی مهره ها و یک کاسه کردن قدرت هستند. در یک مهمانی آخوندی، مرد پشت صحنه و هزار چهره جمهوری اسلامی ، رفسنجانی را مطابق دستور رهبری و منباب میل سپاه پاسدارن برمیدارند وپیرمرد از پا افتاده ای را به جای آن مینشانند که حتی حوصله حضور و تکیه زدن بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری را هم ندارد. شاید اینها هنوز صدای پای انقلاب مردم ایران را نشنیده اند، اما بی شک شنیدن چنین صدای همزمان با روبیدن بساط جور و استبداد آنها بر پهنای ایران خواهد بود و دیگر خبری از حکومت مذهبی و مذهب حکومت گرا باقی نخواهد ماند.
اما در عراق، مردم این کشور دارند تن رنجور و زجرکشیده خود را از زیر آوار سالها جنگ تحمیلی امپریالیستی و فرقه ای و مذهبی بیرون میکشند. به هر میزان امکان نفس کشیدن برایشان فراهم شده باشد به همان نسبت نیز بر ضرورت آزادی و تعیین سرنوشت خویش پای میفشارند. طی هفته ها و روزهای گذشته ما شاهد دهها حرکت اعتراضی و توده ای در شهرهای مختلف این کشور جهت بهبود وضعیت معیشتی، شرایط کار و زندگی و امنیت و دیگر خواستها و مطالبات برحق و انسانی این مردم  بوده ایم. 
طی روزهای گذشته و بویژه روز جمعه ١١ مارس، شهرهای بغداد، فلوجه،، حله، نجف، بصره، سلیمانیه، رانیه، قلعه دزه و تعدادی از شهر و شهرکهای دیگر در سرتاسر عراق و بویژه کردستان، شاهد تظاهرات دهها هزار نفری از ساکنین این شهرها علیه دولت مرکزی و احزاب کردی حاکم در منطقه کردستان بودند.
موج اعتراضات گسترده و توده ای در این دوره  برای نان ، علیه بیکاری و کسب رفاه و در ضدیت با فساد اداری و حکومتی و در شکل سراسری، فضای سیاسی و اجتماعی کل عراق را فرا گرفته است.
در میدان تحریر(آزادی) بغداد، شاهد تظاهرات هزاران نفر از ساکنین این شهر برا رفاه، خدمات عمومی از جمله آب ، برق و زندگی  بهتر و شایسته تر و علیه دزدان و چپاولگران حکومتی با شعار «نفت به مردم تعلق دارد و نه به دزدان» در خیابانهای پایتخت  بودیم.
یکی از زنان شرکت کننده در تظاهرات روز جمعه  به خبرگزاری فرانسه گفت “تظاهرکنندگان، خواهان رعایت حقوق شهروندی خود هستند و میخواهند دولت به تقاضاهای آنان در مورد سهمیه مواد خوراکی، حقوق بازنشستگی، برق و خدمات عمومی دیگر، پاسخ درخور و شایسته ارائه دهد.
در سلیمانیه و مناطق تحت کنترل اتحادیه میهنی کردستان (یکی از دو حزب حاکم اصلی در این منطقه) همزمان با تظاهرات سراسری در شهرهای عراق، مردم و بویژه جوانان دانشگاهی و مدارس هر روزه دست به تظاهرات زده و بر خواست و مطالبات خود که اصلاحات اداری، تغییر در سیستم موجود حکمرانی و پارلمان، ضدیت با فساد حزبی و اداری و جدایی سیستم حزب و دولت است، به خیابانها آمده و بیش از سه هفته است در میدان آزادی(درب سرا) به تحصن و تظاهرات دست زده اند. نوک تیز این اعتراضات بیشتر متوجه حزب حاکم اصلی (حزب دمکرات کردستان عراق است) که مقراتش مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفته و از آنجا به سوی معترضین آتش گشوده شده است. در جریان این اعتراضات تا بحال ٨ تن کشته و بیش از ٢٠٠ نفر توسط نیروهای امنیتی احزاب کردی حاکم در این منطقه (اسایش) مجروح شده اند که عده ای از مجروحین برای معالجه به کشورهای همجوار اعزام شده اند. شکی نیست که کشتار مردم ناراضی که مطالبات انسانی و حق طلبانه خود را درخواست میکنند ،جنایت و محکوم است.
طبقه کارگران، مردم و جوانان در عراق برای رفاه و بهبود وضعیت زندگی و برای دخالت در امور سیاسی و اداره جامعه بمیدان آمده اند. این جوش و خروش توده ای، قیامی برای تغییر زندگی، برای نان و آزادی و قیام برای دخالت کارگران، مردم و جوانان جهت اداره جامعه در عرصه سیاسی و اجتماعی و برای کوتاه کردن دست چپاولگر و دزد و جنایتکار و باندهای اسلامی و میلیشیای مسلح احزاب ناسیونالیست حاکم است.
 بعد از فروپاشی دیوار برلین و بلوک شرق و به یمن نیاز به حضور امریکا برای تثبیت سیاستهای امپریالیستی خود، دیکتاتور خون آشام عراق (صدام حسین) با اشغال کویت، عملآ آتش بیار معرکه شد و زمینه دخالت و حضور گسترده تر نظامی و امپریالیستی امریکا و متحدینش را در منطقه بیشتر فراهم نمود. از جنگ اول خلیچ تا کنون عملآ کشور عراق و مردم زجر کشیده اش، روی امنیت و آسودگی به خود ندیده اند. آنان روزانه طعمه باندهای تبهکار و جنگ سالار و فرقه های مذهبی و عشیره ای شده و به کام مرگ دسته جمعی فرستاده میشوند. در طول دو دهه اخیر کمتر کسی از شهروندان عراق را میتوان یافت که عزیزانی را از دست نداده باشد و طعمه و قربانی میلیتاریزم آمریکا و متحدینش یا مافیای مذهبی و قومی در این کشور نشده باشد. عراق در دو دهه گذشته صحنه تروریسم اسلامی و قوم پرستی و میلیتاریزم نظامی بوده که حاصل نظم نوین جهانی به سرکردگی آمریکا  است. آتش نفرت و عصیان علیه وضعیت کنونی، از جمله بیکاری، بی نانی و نبود امنیت، عوامل اصلی شروع خیزش توده ای  و مطالبات قیام کنندگان کنونی  در عراق است. مردم میخواهند به بیکاری، فقر و نبود آزادی سیاسی و اجتماعی و بی امنیتی پایان دهند.
سیستم و نظام کنونی موجود در کل عراق، محصول دوره ای معین از قدر قدرتی امریکا و شعار پایان تاریخ آن به اسم ” نظم نوین جهانی” است که چیزی جز بی نظمی و هرج و مرج افسارگسیخته جهانی تحت رهبری بوش و بلیر یا به تعبییر دقیقتر، نئولیبرالیزم ریگان و تاچر نبود. این نظام و سیستم، محصول تعرض و قدر قدرتی امریکا و حمله جناح راست بورژوازی به زندگی، کار، معیشت، رفاه، امنیت  و نهادهای کارگری و مردمی، مراکز بهداشتی و درمانی و پس اندوخته های ناچیز اقشار ستمکش و تهیدست برای سالهای آخر عمر آنان در سطح دنیا بود.
اما اکنون و بعد از دو دهه اشکارا ورق برگشته است . شعار پایان تاریخ، آنزمان هم برای کمونیستها و کارگران اگاه، دروغ و حبابی بیش نبود که زیاد دوام نخواهد آورد و خواهد ترکید.
آنچه امروز در خاورمیانه و در “دنیای عرب” که همچون حیات خلوت امریکا و  پمپ بنزین ارزان قیمتی در این منطقه، با گماشتگی چند شیخ، سلطان، شاه و رئیس جمهور مدام العمر به آن نگریسته شده است، شاهدیم، چیزی جز ترکیدن حباب نظم امپریالیستی و دارودسته آنان نیست. اکنون نوبت توده های زجرکشیده فرارسیده است. اما این نوبت به اسانی و سهل و ساده به پیروزی نخواهد رسید . هر میزان از موفقیت و پیشروی و بعقب راندن و سرنگونی نظامهای کنونی، چه پادشاهی، سلطانی و رئیس جمهوری از سویی در گرو جدایی کامل از سنت، افکار، نگرش و راه حلهای مذهبی و ناسیونالیستی و از سوی دیگر در ابراز وجود و طرح مطالبات و خواستهای انسانی، عدالتخواهانه  و برابری طلبانه  و سوسیالیستی در تونس، مصر، عراق و ده ها کشور دیگر در منطقه خاورمیانه، شمال افریقا و “جهان عرب” تحت هدایت و رهبری جریانات کارگری، سکولار و کمونیستها است که منفعتی جز منفعت اکثریت مردم جامعه در زیر و روکردن نظم کهن و سازماندادن نظم نوین و جهان دیگر ندارند.
 اکنون و در دهه اول قرن ٢١، فرجه ای فراهم شده است که جهان را در برابر تحولی عظیم و سرنوشت ساز قرار داده است. دهها سال است که بوی تعفن نظام ظالمانه سرمایه داری دنیا را فراگرفته است. جنگ، کشتار، نسل کشی، سرنوشت انسانها را رقم زده است، اما این سرنوشت محتوم بشریت نیست، بلکه با زور، سرکوب، نظامیگری و قدرت برتر فریب و مهندسی افکار وارونه و از خود بیگانه کردن توده ها بر آنان تحمیل شده است. رفاه، آسایش، امنیت، آزادی و برابری شایسته انسان امروزی است. چنین امری با نیایش از آسمانها  و انزجار از مستبدین فراهم نمی شود، بلکه محصول اراده انسان اگاه، متحد و سازمانیافته است. اکنون خاورمیانه نقطه ضعف نظام گندیده سرمایه داری و طلیعه دار حرکت عظیم و بزرگی است که دست آوردهای گرانبهایی را طی همین مدت و تا کنون کسب کرده است. تداوم حرکات انقلابی و مردمی در این منطقه، شایسته بیشترین حمایت و شرکت فعالانه برای تغییر جهان وارونه کنونی است .
 ۱۵مارس ٢٠١١