کردستان عراق! جدال دائمی کمونیسم کارگری با ارتجاع اسلامی و ناسیونالیسم.

سه هفته از قیام مردم و جوانان در کردستان عراق برای نان ـ  کار و آزادی و علیه فساد میگذرد. بحران سیاسی کنونی و قیام مردم و جوانان علیه حاکمیت و قدرت احزاب کردی با مبارزه ای دائمی گاه علنی و گاه آشکار در طول دو دهه گذشته در جریان است. تلاش برای تغییر فضای سیاسی و مدنی جامعه به نفع سکولاریسم، آزادی و رفاه و امنیت و دفاع از جنبش برابری زنان و جنبش کارگری در اشکال مختلف وجود داشته و هر بار با تحرک احزاب ناسیونالیست و ارتجاع اسلامی مانع ایجاد شده و سدهای سرکوب در مقابل جریان کمونیستی و کارگری به کمک دولتهای منطقه بویژه جمهوری اسلامی، بالا گرفته است.
بر خلاف ادعاهای پوچ که آگاهانه میخواهند مطالبات و پرچم قیام کنندگان در شهرهای کردستان عراق را به “اختلاف” و جناح بندیهای درونی طایفه عشیره ای ـ کردایه تی احزاب موجود در کردستان منتسب کنند، و قیام و اعتراضات کنونی را بزیر سلطه جناحی از درون ناسیونالیسم کرد، جریان “گوران” یا “تغییر” ببرند، و “پرچم” این جریان را بعنوان “رهبر”ی جنبش قیام کنندگان به افکار عمومی و مردم القا کنند، قیام کنونی و بخشی از رهبری و هدایت کننده آن، در دست نسلی از کمونیستهایی است که جریان و گرایش سوسیالیستی را در دو دهه گذشته را نمایندگی کرده اند.
بیان و بررسی رویدادهای گذشته برای نسل آینده و نسل کنونی عراق و به منظور ثبت پیشینه دو دهه مبارزه کمونیسم کارگری در عراق، انتشار مجدد این مصاحبه را ضروری دانستم.  برای اولین بار در نشریه انترناسیونال شماره ۲۱ ژوئن ۱۹۹۶ منتشر شده است».
«این مصاحبه در سال۱۹۹۵  در شهر سلیمانیه انجام شده است. در سال ۱۹۹۵ بمدت چند ماه  برای ماموریت سازماندهی ارتباطات کمیته کردستان در سلیمانیه بودم. در ۱۹۹۵ هنوز ۴سال از عقب نشینی و شکست رژیم فاشیستی بعث صدام از مناطق کردستان میگذشت. بی افقی و فقر جامعه و شهرهای عراق و کردستان را پوشانده بود.    سیل مهاجرت انسانها به خارج از عراق و فرار از راه های پر خطر و با تقبل خطر جانی در جریان بود. احزاب کردی وابسته به جلال طالبانی و مسعود بارزانی ضمن دامن زدن به جنگ داخلی و تیره و تار کردن زندگی ملیونها انسان در کردستان، سیاست سرکوب و  فشار علیه هر صدای آزادیخواهی و انسانی را اعمال میکردند.  و در ایجاد سناریوی سیاه در جامعه کردستان با آوردن و میدان دادن به جمهوری اسلامی نقش مهم و اصلی را بازی کردند. در دل چنین موقعیتی احزاب و جریان و دارو دسته های اسلامی و اسلام سیاسی با حمایتهای مالی و پرسنلی(سپاه پاسداران) در اسلامیزه کردن جامعه شهری کردستان بویژه شهر پر جمعیت سلیمانیه تلاشهای زیادی را بخرج دادند. اعمال ترور و ایجاد مزاحمتهای حزب اللهی و باند سیاهی اسلامیها علیه زنان در آن سالها خود کتاب و تاریخ ننگینی است بر پیشانی احزاب کرد و بویژه جلال طالبانی و مسعود بارزانی.
در دل سناریوی سیاه آن سالها، حزب کمونیست کارگری عراق که در کردستان دفاتر و رهبریش متمرکز بود، بدلیل حمایت و دفاع و ایجاد تشکلهای سیاسی و صنفی مدافع حقوق کارگران و برابری زنان، آماج حملات جریانات اسلامی وابسته به ایران قرار گرفت. وفتوای قتل لیدر وقت حزب ریبوار احمد داده شد.    این مصاحبه  در روزهایی سخت که جدال اسلام سیاسی و ناسیونالیسم با کمونیسم کارگری به فضای علنی و به خیابانها کشیده شده بود، انجام شده است. 
اکنون بعد از نزدیک به دو دهه که از وقایع آن دوره میگذرد و فضای سیاسی و اعتراضات توده ای مردم و جوانان در شکل قیام برای نان، کار و آزادی و علیه احزاب و “دولت” شان در جریان است. انعکاس فضای سیاسی و صف بندیهای آن سالها، تشکیل حزب کمونیست کارگری عراق، جدالهای سیاسی آندوره و صف بندیهای سیاسی ـ اجتماعی آندوره را برای خوانندگان و فعالین سیاسی که مسائل و تحولات این روزها در عراق و کردستان عراق را تعقیب میکنند را مناسب دیدم.
 نسان نودینیان ١٨ مارس ٢٠١١
کمونیسم کارگری در جدال با ارتجاع اسلامی و ناسیونالیسم! مصاحبه با ریبوار احمد لیدر حزب کمونیست کارگری عراق!
با انتشار مقاله ریبوار احمد به نام “جریانات اسلامی پیام آور بردگی و تجاوز به زنان” در سپتامبر ۹۵، تشنجات سیاسی و نظامی بین جریانات اسلامی و حزب کمونیست کارگری عراق شدت یافت و حزب الله کردستان فتوای قتل ریبوار احمد را صادر و برای قتل او جایزه تعیین کردـ در ارتباط با این رویارویی ها نسان نودینیان عضو کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران با ریبوار احمد گفتگویی داشت که بخشهایی از آنرا می خوانید.
نسان نودینیان: در اکتبر سال ۱۹۹۵ رویارویی های تند حزب کمونیست کارگری عراق با جریانات اسلامی و ناسیونالیست به صدر صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه رانده شد. این درگیری ها تا حد نزدیک شدن به درگیری نظامی پیش رفت. جریانات اسلامی و ناسیونالیست ها می کوشند این کشمکشها را به مقاله شما مربوط کنند. نظر شما چیست؟ زمینه های سیاسی و اجتماعی رویارویی های اخیر را چگونه توضیح می دهید؟
ریبوار احمد: جریانات اسلامی و ناسیونالیست قصد داشتند نشان دهند که رویارویی و جار و جنجالهای هیستریک آنها با انتشار مقاله من شروع شده است. واضح است که قانع کننده نیست که جنبشهای اجتماعی بر سر درج مقاله ای در یک نشریه وارد کشمکش شوند. کشمکشهای چند ماهه اخیر بین حزب ما و احزاب بورژوایی و ناسیونالیستها و ارتجاع اسلامی که به درگیری های فراگیر اجتماعی و سیاسی کشیده شد در بطن اختلافات و مبارزه سیاسی و اجتماعی عمیق در جامعه امروز کردستان نهفته است. اختلافات و مبارزه ای بر سر الگوهای متفاوت اجتماعی متفاوت اجتماعی از الگوی قدرت سیاسی تا جامعه سکولار، آزادی زنان، حقوق کودک، رفاه اجتماعی، آزادی بیان، عقیده و تبلیغات و هر آنچه که یک شهرند امروزی دنیا باید بتواند از آن بهره گیرد و با خلاقیت و حرمت بشر امروزی زندگی کند. واقعیت این است که از مدتها قبل از انتشار مطلب من احزاب و جریانات بورژوایی از حضور وسیع و پردامنه جنبش کمونیسم کارگری و پیشروی های سیاسی و عملی حزب کمونیست کارگری عراق به هراس افتاده اند و نگران شده بودند، و هر روز بشیوه های مختلف این هراس و نگرانی خود را ابراز می کردند.
 برای جواب روشن به سوال شما اجازه می خواهم زمینه های پیشروی جنبش کمونیسم کارگری را بیشتر توضیح بدهم. کمونیسم کارگری جنبش شورایی ماه مارس ۱۹۹۱ را هدایت و توده های وسیع کارگران و مردم زحمتکش و آزادیخواه را بسیج و سازماندهی کرد. جنبش شورایی و سنتهایش حرکتی رو به پیش بود و ابتکار و خلاقیتهای بسیج و سازماندهی خود را در صحنه سیاسی کردستان به نمایش گذاشت. چندین تشکل کارگری و توده ای مختلف در دل سنت شورایی بوجود آمدند، به نوعی که سنت جنبش شورایی در میان توده های مردم کردستان  و در درون مبارزات کارگری و مراکز کارگری ریشه ای عمیق دارد. در ادامه همین روند و پیشروی ها، در اواسط سال ۱۹۹۳، حزب کمونیست کارگری عراق تشکیل شد.
تشکیل این حزب آغاز تحولی مهم در تعیین سرنوشت جنبشهای اجتماعی رادیکال و سوسیالیستی شد. جنبش کارگری و کمونیستی وارد دور جدیدی در حیات سیاسی خود گردید و یک حزب جدی در کشمکش های سیاسی و اجتماعی با جنبشهای بورژوایی شد. تا جایی که امروز در ادامه روند پیشروی هایش به قطبی جدی، رادیکال و کارگری و سوسیالیستی در صحنه اجتماعی و سیاسی کردستان تبدیل شده است. و تمام احزاب بورژوایی و جریانات اسلامی و ناسیونالیستها زیر فشار این قطب رادیکال و سکولار و سوسیالیست در جامعه قرار دارند. در شرایط کنونی فلاکت، فقر و بی افقی در کنار حضور عوامل کهنه پرست و سنتهای عقب مانده عهد عتیقی جنبشهای کردایه تی(ناسیونالیستی) و اسلامی کردستان را در حالت معلق و انتظار سیاسی قرار داده است. هر چند این شرایط مخرب و بازدارنده در عقبگرد سیاسی بخشی از توده های مردم بی تاثیر نبوده اند، اما در سایه نقش پیشرو کمونیسم کارگری اکنون انترناسیونالیسم و کمونیسم در کردستان یک افق و آلترناتیو معتبر و جا افتاده است. سکولاریسم، مدرنیسم، آرزوهای انسانی و برابری طلبانه و جنبش آزادی زنان حرکت پر قدرت این جامعه را تشکیل می دهند.
حرکت رو به پیش جنبش کمونیسم کارگری بخصوص در سال ۱۹۹۵ با سرعت هر چه بیشتر متحول شد. به این دلیل که از یک طرف آمادگی سیاسی حزب کمونیست کارگری عراق با رفع موانع و مشکلاتی که داشت افزایش یافت. و از طرف دیگر جنبشهای بورژوایی علی العموم و جنبش کردایه تی علی الخصوص در بحران و بی افقی سیاسی غرق شدند. این عوامل موقعیت مساعدی برای ورود ما به فعالیت موثر و جدی فراهم کرده است. در این راستا آکسیونهای اول ماه مه ۱۹۹۵ نمونه خوبی هستند. به فراخوان تشکیلات کردستان حزب ما، در این آکسیونها صدهزار نفر از مردم شهرهای کردستان عراق شرکت داشتند وتمام قطعنامه ها و شعارهای حزب ما را به تصویب رساندند. پیشروی های مساعد ما در پلنوم سوم کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق که در ژوئیه ۹۵برگزار شد بصورت جهت گیری های سیاسی فرموله شد و بیرون راندن قدرت ناسیونالیسم و برپایی قدرت شورایی و پایان دادن به بی افقی و بن بست سیاسی کردستان در دستور فعالیت های همه جانبه حزب قرار گرفت.
این جهت گیریهای سیاسی در درون حزب ما جنب وجوش و تغییرات جدی ایجاد کرد و جنبش ما را در مکان و مسیر اجتماعی خودش قرار داد و دشمنان ما را وادار کرد که جدی تر با حزب کمونیست کارگری عراق مقابله کنند. اینها با وجود تمام اختلافاتشان بخاطر نگرانی و هراس مشترکشان علیه کمونیسم کاگری متحد شدند. هیستری آنها با تهدیدها و انتقامجویی از کادرها و اعضای حزب ما و رهبران کارگری و تشکلهای توده ای شروع شد، و تا طرح ریزی توطئه های تروریستی پیش رفت. آنها بعد از اینکه از این توطئه های ناموفق نا امید شدند، اقدام به ایجاد موانع مختلف در فعالیتهای حزب و تشکلهای کارگری وتوده ای کردند. برای مثال همین شماره “بوپیشه وه” که آنها تمام این جدال ها را به درج مقاله من در آن نسبت می دهند، قبل از خروج از چاپخانه از میان ده ها توطئه و موانع برای چاپ و توزیع عبور کرد. هنگامی که مقاومت در برابر ستمکشی زنان به رهبری حزب ما فراخوان فراگیر جامعه کردستان شد، احزاب بورژوایی از ناسیونالیستها تا ارتجاع اسلامی با استفاده از تمام امکانات تبلیغی از  رادیو، تلویزیون و روزنامه ها تا بلندگوی مساجد، یک کمپین تبلیغاتی زهراگین را علیه حزب کمونیست کارگری آغاز کردند تا خواست برابری کامل زن و مرد را خنثی کنند. آنها به رذیلانه ترین شیوه پیام آور بندگی و بردگی و تجاوز به زنان کردستان شدند.
من در جواب به این جار و جنجال ها مقاله “اسلامی ها پیام آور بردگی و تجاوز به زنان” را نوشتم. از این نوشته وسیعا استقبال شد، تاحدی که تیراژ این شماره نشریه دوازده برابر شد. و در همانحال در تمام شهرها وشهرکهای کردستان در تیراژ صدها نسخه ای باز تکثیر شد. این نوشته و استقبال وسیعی که از آن شد موقعیت حزب ما را در میان توده های مردم بهتر کرد و روش و برنامه های ارتجاع اسلامی را رسوا و بی اعتبار ساخت.
نوک حمله و تعرضات ما بیشتر متوجه جریانات اسلامی بود و این آنها را دچار هیستری جنون آمیز و دیوانه واری کرد. آنها از تمام امکانات تبلیغی و از بلندگوی مساجد جار و جنجال کردند و برای اسلام گریه و زارسر  دادند. آنها اعلام کردند که مقدسات اسلام و سنت کردایه تی و عادات ما در خطر حملات کمونیسم قرار گرفته است. و اگر مواظب نباشیم کنترل اوضاع از دست ما خارج میشود. آنها این عبارات را از دستگاه های تبلیغاتی شان تکرار می کردند: “کمونیستهای بی اعتقاد زنان را تحریک میکنند که آزادانه زندگی کنند، برده مردان و در قید و بند برده مردان و در قید و بند و اسارت آنها نباشند. این کمونیستها با صراحت اعلام می کنند که  نمی گذاریم سرمایه داران در آسودگی بسر ببرند. کمونیستها خواهان آزادی بی مرز برای انسانها هستند.  آخر چگونه می شود انسان این آزادی را داشته باشد! انسانها ذاتا خودپرست هستند، اگر محدود نشوند و جلو آنها گرفته نشود آزادی افراد دیگر را پایمال می کنند”.
همزمان با این تبلیغات و با بسیج و تهییج سرمایه داران و عوامل ارتجاعی منطقه، فراخوان جهاد و قتل و عام می دادند و خواهان این بودند که انتشار نشریه “بوپیشه وه” و فعالیتهای حزب ممنوع شود. اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی اولین حزب سیاسی بود که بشیوه آخوندی با صدور دو فتوا علنا و آشکارا از مواضع بدعت ارتجاعی جریانات اسلامی پشتیبانی کرد. دو فتوای آنها یکی به امضای حکومت منطقه کردستان و دیگری به امضای دفتر سیاسی اتحادیه میهنی بودند. در این دو فتوا با محکوم کردن من و نشریه “بوپیشه وه” همه را تهدید کردند و از لکه دار کردن مقدسات اسلام برحذر داشتند.
این مواضع در جامعه و میان مردم مانند بمب منفجر شد و تعدادی از احزاب سیاسی مواضع خود را اعلام کردند. حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی همان مواضع اتحادیه میهنی را گرفت. حزب شیوعی عراق ـ حزب پرو روسی قدیم ـ با پخش یک گفتار تحت عنوان “بگذار سیاه و سفید از هم جدا شوند” به مدح جریانات اسلامی، تاریخ و اهداف رهبران اسلام و اسلام بمثابه مذهبی مترقی و انقلابی پرداخت.
با ایجاد چنین فضایی در پشتیبانی از جریانات اسلامی، اسلامی ها بیشتر گستاخ شدند وگروه “حزب الله انقلابی کرد” که یک گروه تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی است فتوای قتل مرا اعلام کرد. این فتوای قتل در روزنامه های جمهوری اسلامی نیز منعکس شد و مسئله ابعاد منطقه ای بخود گرفت. پشتیبانی از جریانات اسلامی، آنها را به صرافت تعرض نطامی به حزب ما انداخت.
آنها روز ۷ اکتبر(بعد از نماز جمعه) راهپیمایی به طرف دفتر علنی حزب ما در شهر سلیمانیه را فراخوان دادند و قصد داشتند که همزمان با این راه پیمایی به شکل نظامی به دفتر علنی حزب ما در شهر سلیمانیه حمله کنند.  آنها برای نقشه شوم و جنایتکارانه خود هر روز از تمام امکانات تبلیغی و مساجد استفاده می کردند.
در برابر حرکت جریانات اسلامی و احزاب ناسیونالیست، تشکلهای توده ای و رادیکال و کارگری، گروه ها و محافل آزادیخواه، مترقی، مدرن و سکولار پشتیبانی و حمایت خودشان را از حزب کمونیست کارگری عراق اعلام کردند و توطئه های شوم و ارتجاعی جریانات اسلامی و ناسیونالیستها را محکوم ساختند. حزب ما هم اعلام کرد آماده است در برابر جریانات اسلامی بایستد. سرانجام د روز ۶ اکتبر حزب با همکاری تشکلهای توده ای و کارگری و محافل و مردم آزادیخواه آماده شد تا به هر نوع تعرض نظامی جریانات اسلامی و ناسیونالیستها پاسخ دهد.
صدها زن و مرد مسلح و غیر مسلح در محل دفتر علنی حزب حضور یافتند. تمام نقاط حساس در دست نیروهای مسلح حزب ما و مردم سکولار و طرفدار حزب ما بود. این آمادگی چهره شهر و وضعیت سیاسی و نظامی را به نفع ما تغییر داد.  صبح روز ۶ اکتبر منطقه اطراف دفتر علنی حزب ما در حالت آماده باش کامل بود. شهر سلیمانیه با جمعیت بیش از یک ملیون خود، در انتظار حوادث و رویا رویی های این روز بود. استقبال وسیع و توده ای مردم سکولار از ما روحیه ها را تعرضی کرده بود. در اولین ساعات این روز تعدادی از افراد مسلح اتحادیه میهنی کردستان(وابسته به دستگاه امنیت و اطلاعات شهر سلیمانیه) که قصد داشتند به دفتر علنی حزب ما بیایند، با مشاهده آماده باش کامل سیاسی و نظامی حزب ما و به بهانه جلوگیری از خونریزی و درگیری نظامی، از ما خواستند که دفتر علنی حزب را ببندیم و فعالیتهای آنرا تعطیل کنیم. در مقابل، مردم مدافع دفتر علنی حزب قاطعانه در مقابل آنها ایستادند. لذا افراد اتحادیه میهنی عقب نشینی کردند و با آشفتگی سیاسی همراه احزاب متحدشان، احزاب کردی و حزب شیوعی عراق، با رسوایی و شرمساری به لانه هایشان خزیدند و اسلامیها فراخوان راهپیمایی خود را لغو کردند. حزب ما از این موقعیت پیچیده سرفراز و موفق بیرون آمد. اعتماد و باور به ما کمونیستها و نیروی پیشرو ما در جامعه افزایش یافت و ما به لحاظ سیاسی و اجتماعی در فاز جدیدی قرار گرفتیم.
نسان نودینیان: مشاهدات خود من هم تائیدی است بر اینکه حزب کمونیست کارگری عراق از لحاظ سیاسی و اجتماعی وارد فاز جدیدی شده است. درجریان جدال های اخیر که به آن اشاره کردید، یک حرکت اجتماعی اعتراضی رادیکال و وسیع به میدان آمد. روند شکل گیری و وزنه اجتماعی این حرکت وسیع توده ای را بیشتر توضیح بدهید. اساسا حزب کمونیست کارگری عراق و تشکلهای توده ای و کاگری، و رهبران عملی چه نقشی در بسیج و سازماندهی و آمادگی سیاسی و نظامی داشته اند؟
ریبوار احمد: بله حزب ما و جنبش اعتراضی کارگری و توده ای و سکولار جامعه در رویا رویی های سیاسی و اجتماعی چند ماه گذشته وارد فاز و دور جدیدی شده است. برای روشن شدن این مساله بهتر است که چگونگی شکل گیری و بوجود آمدن امکانات و توانایی های حزب را با حرکتهای اعتراضی بیشتر توضیح بدهیم .
قبلا گفتم حزب ما در پلنوم سوم این جهت رو به پیش را در دستور کارش قرار داد که باید بمثابه حزبی رهبر و انقلابی و صاحب جامعه که اعتراضات و نارضایتی های وسیع و فراوان توده های مردم کردستان را برای پایان دادن به بی افقی سیاسی، بیرون راندن قدرت ناسیونالیسم کرد و برپایی قدرت شورایی، سازماندهی و رهبری کند. برای چنین روندی فضای سیاسی و اجتماعی آماده و مهیایی وجود داشت، اما هنوز امکانات حزب و تشکلهای توده ای برای ایفای این نقش کافی نبود. لذا این جهت گیری سیاسی تا مدتی بیشتر بصورت یک پیام سیاسی باقی ماند و انعکاس عملی پیدا نکرد. اما با آغاز این رویارویی ها فرصت عملی کردن اجتماعی اهدافمان در ابعاد کاملا فراگیر سیاسی و اجتماعی فراهم شدـ حزب این فرصت را یافت که بمثابه رهبر و سازمانده بمیدان آید و توده های وسیع مردم را بسیج کند.  اینرا اضافه کنم که اولین بار بود حزب ما وارد جدالی در این ابعاد سیاسی و اجتماعی می شد و لذا برای عکس العمل سریع و مانور کم تجربه بودیم.
این وضعیت سوالاتی را پیش کشید. آیا حزب می تواند از این کشمکش ها موفق بیرون بیاید؟ در درون حزب و تشکلهای توده ای در مورد موفقیت حزب نوع دو دلی، تردید و بدبینی وجود داشت، که اگر قاطعانه در مقابل آن نمی ایستافیم حتما تاثیرات زیانباری بجای می گذاشت. برای مثال تردیدهایی از این نوع که “اکنون وقت انتشار این مقاله نبود”، “می بایست اسلام بعنوان جریانات سیاسی نقد می شد و نه بمثابه سنت و ایدئولوژی”، “نمی بایستی درباره محمد و قران بحث می شد”، “ما اکنون با ناسیونالیسم درگیر هستیم وقت باز کردن این جبهه علیه خودمان نبود”. می گفتند “حزب نمی تواند در مقابل جریانات اسلامی و ناسیونالیستها ایستادگی کند و شکست خواهد خورد”. حتی بعضی ها می گفتند “ممکن است که حزب از آنچه علیه جریانات اسلامی گفته است عقب نشینی کند”.
بهر حال رهبری حزب قاطعانه بر سر مواضع حزب پافشاری کرد. ارزیابی ما این بود که فضای سیاسی جامعه کردستان به نفع ماست. جریانات اسلامی آنقدر بی پایه و منفورند که می توان آنها را خنثی کرد و وادار به عقب نشینی ساخت. حتی دفاع و پشتیبانی احزاب بورژوایی و ناسیونالیستهای حاکم کرد از جریانات اسلامی نیز امید ما را به پیروزی و موفقیت کم نکرد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم که قاطانه به استقبال این جدال ها برویم و اعتقاد داشتیم که با عقب راندن اسلامیها می توانیم ضربه سنگینی نیز به جنبش کردایه تی وارد کنیم .
ما تصمیم خود را ابتدا با صدور اطلاعیه ای به اطلاع مردم کردستان رساندیم. در این اطلاعیه مواضع خودمان را بیان کردیم، بر حقانیت مواضع حزب پای فشردیم و به اسلامیها حمله کردیم.  آمادگی همه جانبه خود را برای جوابگویی به هرنوع تحرک علیه حزب بیان کردیم و در عین حال به تشکلهای کارگری و توده ای، گروه ها و محافل، مردم سکولار و آزادیخواه و مترقی فراخوان دادیم که برای دفاع از سکولاریسم و آزادی و  مدنیت به میدان بیایند و در مقابل تروریسم و ارتجاع اسلامی بایستند.
در کنار این فراخوانها یک کمپین سیاسی ـ عملی وسیع را آغاز کردیم، حرکت قاطعانه ما در مقابل اسلامیها بدبینی ها و تردیدها را کاهش داد، فضای سیاسی و مبارزاتی جامعه را شدیدا تغییر داد و صفی از رهبران و فعالین عملی را در دفاع از حزب بسیج کرد. اسلامیها هم با مشاهده عکس العملهای جدی ما دچار تردید شدند. جهت گیری های رهبری حزب بسرعت به یک حرکت سیاسی ـ اجتماعی تبدیل شد.  چندین تشکل توده ای و کارگری، محافل هنری و مردم مترقی و سکولار پشتیبانی خود را از حزب ما اعلام کردند و جار و جنجال تروریستی اسلامیها و حمایت ناسیونالیستها از اسلامیها را محکوم ساختند. اطلاعیه ها و بیانیه ها و پلاکاردهای این اعتراضات وسیعا پخش شد و در اماکن عمومی مورد توجه و حمایت وسیع قرار گرفت. همزمان آمادگی نظامی حزب به سرعت افزایش یافت. صدها رفیق حزبی و مردم شهر با سلاح و بدون سلاح داوطلب دفاع نظامی شدند. قاطعیت رهبری و صفی از کادرها و رهبران عملی نقش تعیین کننده ای در وسعت دادن به این حرکت  داشت.
در اینجا می خواهم به سخنرانی طاهر حسن عضو دفتر سیاسی حزب و دبیر تشکیلات کردستان در مراسمی که بمناسبت اتحاد دو تشکل بیکاران برگزار شده بود، اشاره کنم. در حالیکه تعدادی هنوز فکر می کردند که احتما حزب از مواضع خودش عقب نشینی خواهد کرد، طاهر حسن در سخنرانی خود از مواضع حزب قاطعانه دفاع کرد و اعلام داشت “همانظور که عوامل کهنه پرست اسلامی و مرتجعین به خود اجازه می دهند که به مارکس و لنین و رهبران کمونیست پرولتاریای جهانی حمله کنند، برای ما هم هیچ چیز ساده تر از این نیست که به همان درجه به محمد و قران و ایدئولوژی اسلامی آنها حمله کنیم” وی در بخش دیگری از سخنرانی خود اعلام کرد که  “تا ما در کردستان حضور داریم اجازه نخواهیم داد زنان توسط اسلامیها و احزاب ناسیونالیستی تحقیر شوند، ضعیفه و ناقص العقل خوانده شوند و ترور گردند.  ما مدافع و پشتیبان زنان ستمدیده و مردم آزادیخواه هستیم . عوامل ارتجاع و کهنه پرستان اسلامی و ناسیونالیستها و حکومتشان را رسوا خواهیم کرد و به آنها جوابهای دندان شکنی خواهیم داد”. سخنرانی طاهر حسن با کف زدن حضار مورد استقبال گرم و پر شوری قرار گرفت و فضای ایستادگی در برابر اسلامیها را افزایش داد و امکانات وسیعی را بسیج کرد. در عصرهمن روز بود که قرار اجرای نقشه ما برای مقابله با سلامیها قطعیت یافت.  و بدینوسیله توطئه ۶ اکتبر دشمنان ما خنثی گردید.
ما تنها به خنثی نمودن نقشه های توطئه گرانه اسلامیها اکتفا نکردیم و تعرضهای همه جانبه ای را علیه آنها آغاز کردیم. شهرهای سلیمانیه و اربیل و تمام شهرکهای کردستان به میدان آکسیونهای توده ای و اعتراضی با شعار زنده باد آزادیهای سیاسی، زنده باد آزادی عقیده و بیان و مطبوعات، زنده باد برابری کامل زن و مرد، مرگ بر تروریسم اسلامی تبدیل شد.
اسلامیها در مقابل این تعرضات امکان مقاومت را از دست دادند و به سرعت عقب نشینی کردند و به عجز و لابه افتادند. جدال با اسلامیها به تقابل ما با اتحادیه میهنی کردستان و حکومت منطقه تبدیل شد. آنها از مواضع اسلامیها دفاع کردند و با عقب نشینی اسلامیها چیزی جز شرمساری باقی نماند. تقابل ما  با اتحادیه میهنی دو ماه طول کشید.
حزب ما با پشتبانی نزدیک به بیست تشکل توده ای و محافل فرهنگی، هنری و مردم سکولار پیگیرانه در مقابل حکومت منطقه کردستان ایستاد و موفقیت ما در مقابل احزاب ناسیونالیست تثبیت شد. جلال طالبانی روز ۱۰ دسامبر ۱۹۹۵ در یک برنامه تلویزیونی بمناسبت یاد بود چهل و هفت ساله حقوق بشر درباره کشمکشهای چند ماه گذشته صحبت کرد و از مواضع خود عقب نشست.
سخنان جلال طالبانی در حالیکه می خواست اعمال جنایتکارانه افراد و دار و دسته هایش را در زیر پا گذاشتن حقوق بشر و سلب آزادی بیان و عقیده، تروریسم رسمی و سیاه بپوشاند، در عین حال یک عقب نشینی آشکار در مقابل مردم سکولار کردستان، حزب ما، و تمام تشکلهای توده ای و کارگری بود. بدین ترتیب حزب و جنبش ما از این جدال ها پیروز و سربلند بیرون آمد. آشکاراست که در کنار رهبری حزب صف وسیعی از کادرها و رهبران عملی کارگری و تشکلهای توده ای و رادیکال نقش اساسی داشتند.
دستاوردهای این کشمکش پیروزمندانه، بیش از هر چیز این بود که حزب در ابعاد اجتماعی بسیار بی سابقه ای مطرح گردید. هیچ زمانی طرفداری از حزب تا این حد وسیع و توده گیر نشده بود.  حتی طیف وسیعی از ادبا و روشنفکران و مردم مدرن و سکولار جامعه که طرفدار احزاب بورژوایی بودند به دفاع از حزب ما برخاستند. بعلاوه در تاریخ کردستان سکولاریسم، طرفداری از مدنیت و افکار مدرن و برابری طلبانه زن و مرد به اسم حزب ما ثبت شد. همه مردم به عیان دیدند که احزاب و جنبشهای دیگر در سنگر ارتجاع قرار گرفتند.     
در جریان این تقابلها جهت گیری پلنوم سوم به شیوه عملی و توده ای در جامعه شکل گرفت. در جریان این کشمکشها بود که هسته های اولیه نیروی نظامی حزب تشکیل و مسلح شدن حزب عملا آغاز شد. اکنون مسلح شدن حزب یکی از اولویتهای ما است.
اکنون بعد از سپری شدن چهار ماه از این کشمکشها و بعد از چهار ماه از فعالیت سیاسی و پیشروی اجتماعی، می توانم بگویم که تشکیلات در پروسه محکم شدن و فعالیت جدی و توده گیر است. پایه های نیروی مسلح حزب شکل گرفته اند و رادیو فعالیتش را آغاز کرده است. حزب ما بعنوان حزب دخالتگر سیاسی، ارائه دهنده راه حل سیاسی برای اوضاع کنوی کردستان شناخته شده است. ما میخواهیم این تصورات کاملا درست را به عمل واقعی تبدیل کنیم.