این گستاخی رژیم اسلامی را باید پاسخ داد ٬ افزایش ٩ در صد حداقل دستمزد، اعلان جنگ به کارگران است

رژیم اسلامی دیروز دوشنبه بیست و سوم اسفند بالاخره حداقل دستمزد کارگران برای سال نود را اعلام  نمود. بنا بر گزارش  خبرگزاری ایلنا، شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران برای سال نود را با ۹ در صد افزایش نسبت به سال قبل، سیصد و سی هزار و سیصد  تو مان تعیین کرد.  سید محمد یار احمدیان عضو شورای عالی کار در گفتگو با خبرگزاری فارس میگوید:” با توجه به افزایش ۹ درصدی رقم دستمزد و با در نظر گرفتن بن کارگری، افزایش دستمزد بیش از نرخ تورم در نظر گرفته شده است.” !!!! . آش انقدر شور شده است که صدای حسن صادقی از عوامل خانه کارگر رزیم را هم در آورده است. وی در عکس العمل به اعلام افزای ۹ در صدی حداقل حقوق گفته است :” با افزایش ۹ درصدی حداقل مزد، قدرت خرید کارگران در سال آینده کاهش خواهد یافت”  در ادامه و ی با اشاره به تورم ۲۵ در صدی(۲۵ درصد؟؟؟؟!!!) سال آینده  میگوید :” سفره کارگران در سال ۹۰ تهی‌تر از سال جاری خواهد بود” و در پایان به سران رزیم اسلامی هشدار میدهد که “این موضوع می‌تواند دارای تبعات بسیار بدی باشد”.
یک محاسبه ساده:
نماینده وقیح  شورای عالی کار  ادعا میکند که افزایش حداقل دستمزد بیش از رقم تورم است. دولت احمدی نژاد با دستکاری و حقه بازی رقم تورم را ۱۱٫۵ در صد اعلام کرده است و ظاهرا با این افزایش دستمزد ،قدرت خرید کارگران  در سال آینده کاهش نمی یابد. اینها با حقه بازی آخوندی وانمود میکنند که قدرت خرید کارگران با دستمزد  سیصد و سه هزار تومان منطبق با میزان افزایش تورم بوده است، و حالا با این افزایش ۹ درصدی دیگر جایی برای نگرانی نیست زیرا که تورم امسال رقمی پایین تر از رقم افزایش دستمزد است. برای اینکه این حقه بازی اسلامی را رسوا کنیم نیاز چندانی به عدد و رقم نیست. بانک مرکزی  رژیم امسال قبل از حذف یارانه ها،  حداقل در آمد  یک خانوار شهری را یک میلیون تومان اعلام کرده بود. یعنی  در آمد زیر یک میلیون، زندگی در زیر خط فقر محسوب میشود. هم اکنون حداقل دستمزد  سیصد وسی هزار و سیصد تومان است، اگر حتی همان یک میلیون تومان بانک مرکزی را بعنوان حقوق پایه  حساب کنیم، کارگران هم اکنون با یک فاصله شصت درصدی زیر خط فقر زندگی میکنند. با همین  محاسبه کوچک روشن است که ادعای کارگزاران  رزیم در مورد قدرت خرید کارگران  یک عوامفریبی آگاهانه است. گفتنی است که  رقم اعلامی کمیته مزد برای خط فقر، بالاتر از رقم بانک مرکزی بوده و آنرا یک میلیون سیصد هزار تومان اعلام نموده است.
نمایی از وضعیت اقتصادی رژیم:
 ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی به  نقطه فروپاشی کامل رسیده است. بیش از نیمی از کارنجات کشور برای همیشه بسته شده و مابقی هم با سی یا چهل در صد ظرفیت کار میکنند. رژیم اسلامی هیچ راه حلی برای تخفیف این وضعیت ندارد و حتی در سطح تبلیغی هم ادعایی در این زمینه ندارد. رزیم اسلامی  هر چه بیشتر به یک ماشین نظامی  شباهت پیدا کرده است که با فروش نفت، بخش اعظم درآمدش را به همین ماشین نظامی تزریق میکند تا برای سرکوب آنرا سرپا نگه دارد. کارکرد اقتصادی رزیم  حتی دیگر به عملکرد یک دهه پیش خودش هم، شباهت ندارد. کار بجایی رسیده است که اعلام نرخ تورم، میزان بیکاری در کشور، میزان ذخیره های ارزی و موجودی خزانه دولت و…. به اسرار امنیتی و سری رزیم تبدیل شده است که فاش کردن آنها ممنوع شده است. دولت حتی نمی تواند یک بودجه سرهم بندی شده ای را بموقع بدست همکارانش در مجلس اسلامی برساند. میلیاردها  دلار درآمد حاصل از فروش نفت حتی بطور صوری به خزانه دولتی واریز نشده  و مستقیما بین باندهای مختلف مافیایی رژیم تقسیم شده است. نمایندگان رژیم در مجلس اسلامی میگویند  برایشان روشن نیست دولت سالیانه چه میزان در آمد دارد. یک از هم گسیختکگی و فروپاشی کامل اقتصادی که نمونه  آنرا در هیچ کجای دنیا نمیشود پیدا کرد.
 سیستم سرمایه داری در ایران با یک رکود تورمی روبرو است.  احمدی نژاد میگوید حذف یارانه ها قدرت خرید مردم را بالا میبرد ولی افزایش دستمزد موجب بالا رفتن تورم میشود و لذا باید از آن پرهیز کرد. دستمزد کارگران علت تورم نیست که  افزایش آن موجب بالا رفتن تورم شود. میزان خیلی ناچیزی از نقدینگی کشور در دست کارگران است. اعوان انصار رژیم میلیاردها دلار از ثروت جامعه را در دست گرفته  و برای کسب سود بیشتر با هزاران کلک ، جامعه را به نقطه ای رسانده اند که حیات فیزیکی زندگی کارگر و اکثریت به قریب مزد بگیران جامعه  را به خطر انداخته اند. نمایندگان خدا و حافظان نظام سرمایه داری مسبب این منجلاب هستند. چرا کارگر تاوان سود بیشتر این مفتخواران  را باید بپردازد؟ در شرایط کنونی دو میلیون تومان هم کفاف تامین نیازهای اولیه یک خانواده چهار نفری را نمی دهد.
  جمهوری اسلامی با اعلام ۹ در صد افزایش حقوق، به کارگران اعلان جنگ داده است. امروز صحبت بر سر رفاه بیشتر و زندگی با استاندارد بالا نیست. امروز امر زنده بودن خانوار کارگری در این کشور با علامت  سئوال روبرو شده است. این وضعیت حتی به دوران مانوفاکتورها هم شبیه نیست. کار و زندگی در عمق شصت درصد زیر خط فقر، اکیدا  یاد آور زندگی در دوران برده داری است.  این مفتخوران که سی دو سال است در طویله اسلامی مشغول چریدن هستند با نپرداختن همین چندر غاز تلاش میکنند  یک بیگاری تمام عیار را حاکم کنند،از ان عکس بگیرند و بگردن کارگر آویزان کنند. حداقل حقوق تعیین شده جمهوری اسلامی، اعلان علنی و رسمی مرگ تدریجی خانوار کارگری است. اعلان سلب حق غذا خوردن است. این اعلان مرگ کودکان بر اثر سوء تغذیه است. با سیصد و سی هزار تومان دستمزد، جمهوری اسلامی به اکثریت به قریب شهروندان جامعه اعلام کرده است که حق پوشیدن، حق نوشیدن، حق تحصیل، حق مسافرت  و حق زندگی ندارید.  اما طبقه  کارگر این شرایط را نخواهد پذیرفت. ترکه تر کارگر باید بر تن این رزیم در حال سقوط بنشیند. نباید اجازه دهیم مشتی گانگستر اسلامی و بچه حاجی دزد زندگی و حیات کارگر را در جامعه به گروگان بگیرند. بیانیه شش تشکل بزرگ کارگری که  حداقل دستمزد دو میلیون را ناکافی میداند و بیانیه ۱۹ مرکز کارگری  که در گام اول خواهان افزایش حداقل  حقوق تا یک میلیون و پانصد هزار تومان  شده اند،   از یک تقابل بزرگ و قطبی شده  خبر میدهد. مارش اعتراضات کارگری به صدا در آمده است.
 فراخوان بیانیه تشکلات کارگری به چه معناست و بیانگر چه حقایق سیاسی است؟
 
حرکت متحدانه تشکلات و فعالین کارگری در تعیین رقم یک میلیون و پانصد هزار تومان، یک اقدام مهم برای بسیج سراسری و فرا منطقه ای طبقه کارگر حول کسب این مطالبه است. این یک نیاز عاجل جنبش کارگری بود که بتواند بر سر مسائلی از قبیل تعیین حداقل دستمزد، متحد و بطور همگانی در برابر رزیم اسلامی قدرتنمایی کند. قطعا نتایج سیاسی حرکت متحدانه جنبش کارگری تنها در محدوده مبارزه برای افزایش دستمزد، باقی نخواهد ماند. این حرکت صرفنظر از نتایجش، قدرت طبقه کارگر را برخ جمهوری اسلامی خواهد کشاند.
یکی دیگر از نکات مهم این حرکت این است که برای تشکلات و رهبران کارگری، مبنای تعیین حداقل دستمزد بر اساس دوری یا نزدیکی رقم تعیین شده با حداقل دستمزد کنونی، نبوده است. بدین معنا که این رقم از  برآورده شدن حداقل نیازهای اولیه یک زندگی، استخراج شده است. این ما را به نقطه بعدی میرساند یعنی اینکه جنبش کارگری کل استدلالات تاکنونی سران رزیم مبنی بر اینکه اگر دستمزدها را افزایش دهیم تولید سود نمی دهد  و کار تعطیل میشود و بیکار میشوید، و یا کارگر بیکار زیاد است باید خدا را شکر کنید که همین دستمزد را هم میگیرد و یا بودجه نداریم وضعیت مملکت اینگونه و آنگونه است، و………….   را بکناری نهادند و برای تعیین رقم حداقل دستمزد مستقیم بسراغ نیازهای زندگی خود رفته است. اینکه در همان بیانیه ذکر شده است که با دو میلیون تومان هم نمیشود زندگی کرد، نشان میدهد که توقعات جنبش کارگری برای رفاه بیشتر در زندگی، وسیعا بالا رفته است.
یکی دیگر از نکات مهم این است که رهبران و فعالین کارگری میبایست در نقطه ایی وسیعا و اجتماعا، مسئله زندگی زیر خط فقر را نقد و نپذیرفتنش را به رزیم اسلامی اعلام میکردند. تعیین رقم یک میلیون و پانصد هزار تومان میتواند شروع خوبی برای اعلام نپذیرفتن خط فقر باشد. فعالین و رهبران کارگری باید دائما توقعات خود در مورد یک زندگی با استانداردهای بالا را به جامعه اعلام کنند. این یک امر بسیار مهم سیاسی است. این خود بخشی از پروسه ورود رهبران کارگری به صحنه جدالهای جاری سیاسی در جامعه است. جنبش کارگری با اعلام حداقل حقوق مورد نظر خود، به جمهوری اسلامی و به کل جامعه اعلام کرده است که خط فقر تحمیل شده را نمی پذیرد. این نپذیرفتن، این نقد زندگی زیر خط فقر، این نخواستن، میتواند به یک جنبش بزرگ سیاسی برای تقابل با جمهوری اسلامی، تبدیل شود.
و بالاخره اینکه مبنای تعیین یک میلون و پانصد هزار تومان بعنوان حداقل دستمزد، تحت تاثیر شرایط انقلابی کنونی جامعه بوده است. اعتراضات خیابانی و تلاش مردم برای سرنگونی رزیم اسلامی در شکلگیری حرکت متحدانه جنبش کارگری برای کسب حداقل حقوق مورد نظر خود، تاثیر مهمی داشته است. اما مهمتر از آن، تاثیر این حرکت جنبش کارگری بر مبارزات جاری مردم است. در اینجا حزب کمونیست کارگری باید نقش ایفا کند و بتواند جامعه را در پشت این مبارزه بسیج کند. این مبارزه ای برای کسب مطالبات اقتصادی نیست. زمانیکه مردم برای سرنگونی رزیم اسلامی خیز برداشته اند، تقابل جنبش کارگری با جمهوری اسلامی بر سر تعیین حداقل دستمزد نمی تواند در “حصار کارخانه” باقی بماند و مارک مبارزه “صنفی” بخورد. حمایت همگانی جامعه از این خواست کارگری نتنها جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار میکند، بلکه این میتواند پایه ایی برای اعتصابات سراسری کارگری در کشور باشد، اعتصاباتی که میتواند بسرعت سرنگونی رزیم اسلامی را در دستور کار خود بگذارد. حزب کمونیست کارگری آن لولایی است که باید کل مبارزات مردم را بهم متصل نماید.