کومەلەی کمونیست و یک بحران مرگبار

تحولات انقلابی در کشورهای عربی در این اواخر و به همراه اعتراضات وسیع در کردستان عراق(محل نفوذ امپریالیسم امریکا) از یک طرف، اعتصابات و اعتراضات کارگری در کشورهای غربی از طرف دیگر، برنامه‌های نظام سرمایه داری بازار ازاد برای شکل دادن به جهانی تک قطبی و پسا کمونیسم را حباب روی آب کرد.یک بار دیگر بلوک بندی قدرت‌های تک قطبی در جهان به هم ریخته شد و کشورهای امپریالیستی که در پی کنترل بر تمام جهان به‌خصوص مناطق استراتژیک و حساس جهان مانند خاورمیانه از طریق حمله ی خارجی در این اواخر و کنترل بر منابع تولید سود و ثروت، بودند، با انقلابات و تحولات عظیم توده‌ای در کشورهای عربی و سرنگونی دیکتاتورها در این کشورها این پروژه هاا به هم ریخت و تحلیل گران و صاحب نظران لیبرال و پرو غرب به همراه احزاب سیاسی راست و مرتجع در این کشورها که سابقاً، فاکتور حمله ی خارجی را در دستور روز خود قرار داده بودند بار دیگر برای امتیاز گرفتن از حکومت های دیکتاتور منطقه و برای تخفیف برندگی حرکات انقلابی و توده‌ای مردم در این اواخر و تجدید نظر در تئوریهایشان، به این حرکت‌ها آویزان شده، تا از این طریق بتوانند به نان و نوایی برسند و از بالا امتیاز بگیرند..

در کنار شکست غرب و نئولیبرالیسم جهانی در سالهای اخیر، به دنبال بحران فراگیر اقتصادی در سال ۲۰۰۸ و ورشکستگی پیاپی مؤسسات مالی و صنعتی در بیشتر کشورهای سرمایه داری جهان، اعتراضات توده‌ای و کارگری سال ۲۰۱۰ در یونان،فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، بریتانیا به همراه اخراج و بیکار سازی های وسیع تعرض یه معیشت طبقه ی کارگر به شیوه ای افسار گسیخته در کشورهای غربی فزونی یافت. تا جایی که می‌توان به روشنی دید این تعرض شامل تعرض به حقوق پناهندگان سیاسی در این کشورها، سخت تر شدن قوانین پناهندگی، پذیرش پناهندگان و تقلیل دادن حقوق آن‌ها به حداقل حقوق برای معیشت را هم شامل می شود.

اما اعتراضات توده ایی و کارگری در کشورهای مختلف اروپایی و به دنبال آن تحولات انقلابی در یکی از حساس‌ترین مناطق دنیا علیه دیکتااتوری های چند دهه ایی وسرنگونی پیاپی این دیکتاتورها به همگان نشان

دادکه.وعده وعیدهای نئولیبرالیسم و سخن گفتن از پایان تاریخ و پایان کمونیسم ،امروزبه یک جوک بیشتر شبیه است تا حقیقت.. |

در این شرایط و در این راستا بسیاری از احزاب مرتجع و پرو غرب که سابقاً گزینه ی حمله ی خارجی برای سرنگونی دیکتاتوری های منطقه را در دستور روز خود قرار داده بودند، به تجدید نظر در تزهای پوشالی خود پرداخته و اشاره کردند، که گزینه ی خارجی کارساز نبوده و مردم می‌توانند به قدرت خود اکتفا کنند.

این احزاب و سازمان های سیاسی که همواره در پی اصلاح و تغییرات جزئی از بالا بوده و هستند این بار میخواهند از طریق وصل کردن خود به اعتراضات توده‌ای، اعتراضاتی که ناشی از خشم فروخورده ی مردم جان به لب رسیده‌ای است که سالها سرکوب، دیکتاتوری و نبود آزادی‌های سیاسی باعث شده است که اعتراضات در این کشورها، به صورت انفجار اجتماعی بروز پیدا کند و سرنگونی این رژیم ها را یکی پس از دیگری در پی داشته برای خود امکاناتی دست و پا کنند.

تا آنجا به عراق و کردستان بر می‌گردد،و موضع گیری کومه له، تشکیلات کومه له به عنوان یک جریان که تاکنون به ظاهر لباس کمونیستی را به تن داشته در این زمینه کوچکترین موضع گیری علیه کشتار مردم بی‌دفاع و دستگیری و آزار و اذیت کمونیست‌های کردستان عراق نداشته و در بسیاری مواقع از موضع دفاع از حکومت اقلیم کردستان مواضع دوپهلو و ضد کمونیستی خود را به نمایش گذاشته است این تشکیلات به اعضا و هواداران این حزب هم تذکر داده است که در صورت شرکت در این اعتراضات به آن‌ها برخورد جدی صورت می گیرد..

در این رابطه بعد از گذشت چندین روز از این اعتراضات تشکیلات کومه له زیر فشار کمونیست‌ها و آزادی خواهان کشورهای مختلف به‌خصوص کمونیست های ایران و عراق، به شیوه ای شرمگینانه و دو پهلو از زبان احمد صالحی نماینده ی این حزب در کردستان عراق به توجیه کشتار مردم بی‌دفاع در کردستان عراق، با بهانه ی اینکه حکومت مستقری در کردستان عراق حاکم نبوده و تفاوت‌های زیادی بین مصر تونس، لیبی و دیگر دیکتاتوری های مستبد با حکومت اقلیم کردستان وجود دارد . در آخر این مصاحبه هم به مانند مسعود بارزانی و جلال طالبانی مرگ جانباختگان این قیام را تسلیت می‌گوید و با خانواده ی جانباختگان اظهار همدردی می کند.

برنامه ی دیگری که تلویزیون کومه له در این زمینه پخش کرد. دعوت از دو تن از فعالین سیاسی کردستان عراق

یه نام های اسو غریب عضو کمیته ی مرکزی اتحادیه ی کمونیست های عراق و انور حسین روزنامه‌نگار وابسته به حاکمیت دیکتاتور و مرتجع بود.

در این برنامه که ظاهراً این دو فعال سیاسی به عنوان نماینده مطالبات مردمی ظاهر می‌شوند، اعتراضات مردم به ظلم،ستم ، نابرابری و تبعیض جنسی را به اعتراض در چارچوب حکومت اقلیم کردستان خلاصه کرده و آن را اصلاح طلبانه و رفورمیستی می خوانند. انها اینگونه آگاهانه (انور حسین) به دفاع از حاکمیت می پردازد و نا آگاهانه و سازشکارانه ( اسو غریب ) به نیروی ذخیره ی جریانات بورژوایی تبدیل می‌شود و این اعتراضات را تقدیم جریان تغییر و اپوزیسیون ارتجاعی اسلامی می کند. در این برنامه اسو غریب در اوج رادیکالیسم می‌گوید که اگر این حکومت به مطالبات مردم تن ندهد مردم ممکن است، به چیزهای دیگری هم فکر بکنند.مصاحبه گر هم سؤال می‌کند مثلاً چه چیزی؟ اسو غریب هم در جواب می‌گوید انقلاب(شورش

 

در شرایطی که تلویزیون‌های وابسته به حکومت و حتی اپوزیسیون از جریان گوران( تغییر) گرفته تا کومه ل(جماعت) اسلامی و یه کگرتوی(اتحاد) اسلامی حقایق را وارونه نشان داده و حتی معترضین را اخلال گر(ئاژاوه گیر) خطاب می کنند، تلویزیون کومه له که باید سهمی در روشنگری و افشاگری در مورد واقعیات موجود در کردستان عراق و جنایات حاکمیت ناسیونالیست .ایفا نماید، به تریبونی برای وابستگان به حکومت تبدیل شده است.

در شرایطی که شبانه‌روز نعره ی ناسیونالیسم کرد به همراه اسلامی هایی که افسار آن‌ها توسط حاکمیت شل شده است، برای توهین به مردم کردستان از رسانه هایشان گوش فلک را کر می‌کند،دراین شرایط کومه له از کسی دعوت به عمل می آورد که از مردم درخواست می‌کند ک خشونت به خرج ندهند مردم را به آرامش دعوت می‌کند، از مردم میخواهد با اجازه ی حکومت در اعتراضات شرکت کنند، از موفقیت‌های حکومت اقلیم کردستان صحبت میکند و به مردم میگوید که باید صبر کنند تا حکومت مطالباتشان را برآورده کند، به مردم میگوید که، حکومت حاضر است به مطالبات آن‌ها گوش بدهد.

در هر صورت این تلویزیون به جای اینکه موضعی رادیکال در راستای منافع توده های کارگر و ستم کش در کردستان عراق می‌داشت به شیوه‌های مختلف به نشخوار مواضع حزب دمکرات کردستان و اتحادیه ی میهنی می‌پردازد و به یک تریبون فرعی برای حاکمیت در کردستان عراق تبدیل می شود.

کومه له ی کمونیست به جای اینکه از کمونیست های کردستان دفاع نماید، و به یار و یاور حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان تبدیل شود، از موضع دشمنی با کمونیسم دخالتگر و لنینی، از موضع دشمنی با منصور حکمت و جریان کمونیسم کارگری، حتی اخبار مربوط به دستگیری فعالین چپ و کمونیست کردستان عراق را سانسور می‌کند و کوچکترین موضعی در مورد دستگیری نوزاد بابان و دیگر اعضای حزب کمونیست کارگری نشان نمی دهد.

در صورتی که در هفته‌های گذشته مشاهده نمودیم، کومه له ی موسوم به کمونیست به مناسبت مرگ اخوندک مرتجع و ناسیونالیست کرد، شیخ عزالدین حسینی چندین بیانیه صادر نمود و مطالب زیادی در سایت‌های این حزب در این رابطه درج شد، تا جایی که عزیز ماملی حزب دمکراتی سابق در تعریف و تمجید از شیخ عزالدین به تمجید از اسلام پرداخته و شیخ عزالدین را شخصیت متبحر در مذهب معرفی می کند واین مقاله در سایت پیام درج می شود..

همین کومه له ی کمونیست به مناسبت سالگرد مسمومیت جلال طالبانی به خاطر زیاده روی در خوردن چربی و گوشت بوقلمون بیانیه صادر می‌کند و هیئت نمایندگی عازم مقرهای یکیتی نیشتمانی ( اتحادیه ی میهنی ) مینماید،اما حاضر نیست در مورد محکومم کردن سرکوب و کشتار مردم در کردستان عراق و دستگیری کمونیست‌ها به دست حکومت، بیانیه ای صادر نماید.

کومه له ی موسوم به کمونیست که تاکنون به ظاهر موضع و رویکرد کمونیستی را در فرم حفظ کرده است، در دفاع از کارگر آمریکایی ،قرانسوی ،افریقایی و یمنی بیانیه می‌دهد، اما در بیخ گوش خود در کردستان عراق به کارگران تاسلوجه تیراندازی شده، به مقر حزب کمونیست کارگری به شیوه ای وحشیانه یورش برده .می شود و چندین نفر قتل عام می شوند، اعتراضات مردمی در خیابانها به گلوله بسته می‌شود و موارد زیادی از این قبیل، کوچکترین موضعی نداشته و برای جلوگیری از قطع مقرری ماهانه اش باج های سیاسی بزرگی به دیکتاتورها و فراعنه ی کردستان می‌دهد که نه تنها کمونیست بودنش را زیر سؤال می‌برد، بلکه تا جایی پیش می‌رود که ممکن است مردم به تنگ آمده ی کردستان عراق مقر این جریان و دیگر جریانات ناسیونالیست و مرتجع ایرانی مقیم کردستان عراق را نیز مانند مقر حزب دمکرات کردستان و اتحادیه ی

میهنی به جرم هم اخوری با حاکمیت سنگ باران کنند

اگر زمانی جریانی مانند کمونیسم کارگری بخشی از تشکیلات کومه له را تشکیل می‌داد و کادرهای کمونیست و با سابقه ی سیاسی و خوشنام بخشی از این تشکیلات را شامل می شد، اگر در این اواخر جمعی جوان کمونیست و تحصیلکرده به صورت هم صدا و متشکل این تشکیلات را ناچار می‌کردند که از بسیاری از مواضع راست ، قومی ، ناسیونالیستی و عقب‌مانده اش

وعقب نشینی کند، اامروز در نبود یک نیروی رادیکال و مترقی در رهبری وبدنه ی این جریان و سرکوب مخالفین سیاسی درون این تشکیلات،این جریان در سیر عقبگرد و ارتجاعی خود تا حد تبدیل به یک اپوزیسیون عقب‌مانده که اسلام شیخ عزالدین را مترقی می‌داند پیش رفته است. .

حسن معارفی پور