دنیا را بدون اندیشهی مارکس نمیتوان شناخت و تغییر داد. جایگاه و افکار مارکس در دنیای کنونی ثبت شده است و مجالی برای بازسازی و پس زدن ایدههای دگرگونهساز وی نیست. مارکس پرچم جهانبینی نوینی را به اهتزاز در آورده و در عمل نشان داده استکه دنیائی فراتر و مقبولتر از دنیای زورمداران است؛ نشان داده استکه در یکسوی آن حاکمان و سرمایهداران به صف شدهاند و در سوی دیگر آن، کمونیستها و میلیونها کارگر و زحمتکش قرار گرفتهاند.
در حقیقت تاریخ انسانیت و بشریت را نمیتوان ورق زد و در آن رد پا و افکار مارکس را نیافت. اگر سرمایه در توشه و اندوختهی خود، استثمار و به بدبختی کشاندن میلیاردها انسان محروم را دارد، در عوض مارکس حامل افکار بهروزی و رهائی کارگران و زحمتکشان از مظالم سرمایه در سرتاسر دنیاست. زندگانی مارکس سرشار از تحرک و بازسازی افکار تحولگراست و تحت هیچ شرایطی به تفسیر نظامهای استثمارگر و ظالم قناعت نمیکرد و با تمام وجود در جهت تغییر آن بر میآمد. همواره نقدش در خدمت به مبارزهی طبقاتی و یگانگی هر چه بیشتر وفاداران انقلاب کارگری بود. کمونیستی که دنیا هرگز بخود ندیده است.
چهاردهم مارس، صد و بیست و هشتمین سالروز در گذشت این انسان بینظیر است. انسانی که منش و نگاهاش به جهان سرمایهداری، نگاهِ سازشناپذیری و نابود کننده بود؛ نگاهی که تحریف و تخریب شدنی نیست و فراتر از آن نمیتوان دنیا را بدون عملی نمودن ایدههای وی تکان داد و پرچم جامعهی کمونیستی را بر افراشت. به جرأت میتوان گفت که مارکس هیچ عرصهای را بیپاسخ نگذاشته است و جنبش کمونیستی جهان، سرشار از منابع و دادههای گرانبهای وی میباشد. به عبارتی دقیقتر انجام وظایف و پیشبرد انقلابِ میلیونها انسان محروم، بدون پایبندی عملی به ایدههای وی ناممکن میباشد.
مارکس مخالف سرسخت هرگونه مماشات و چانهزنی با دم و دستگاههای وابسته به نظامهای جهل و سرمایهداری بود و انقلاب و زیر و رو کردن نهادها و ارگانهای حافظ بقای سلطهی حاکمان را بهعنوان یگانه راهِ رهائی بشریت میپنداشت. بی دلیل هم نیست که سرمایهداران و استثمارگران با واژهی انقلاب سرسازگاری ندارند و به انحای گوناگون میکوشند تا مانعی رشد و نضج افکار مارکسیستی در سرتاسر دنیا گردند؛ چرا که میدانند آن ایدئولوژیای بساط بناحقشان را بر خواهد چید که مارکس پایهگذار آن بود. به انقلابات بوقوع پیوستهی جهانِ بعد از مارکس نظری بیافکنیم تا کمی بیش از این به تأثیرات شگرف نقش و نظراتاش پی بیریم. آن انقلابات به اثبات رساندند که بدون باوری عمیق به اندیشههای بنیادی وی کارگران و زحمتکشان قادر به پس زدن حاکمان و سرمایهداران نبودند.
براستی که با هیچ نوشتار و گفتاری نمیتوان جایگاه این کمونیست بینظیر را توضیح داد. نوشتههای وی همچنان و بعد از گذشت دههها، راهگشای مبارزات کارگران و زحمتکشان است. آثار ارزشمند “مانیفست کمونیست” و “سرمایه”ی این اندیشمند، نه تنها کهنه نشده و از قلم نیافتاده است بلکه همچنان راهنمای عمل میلیونها کمونیست و پیروان انقلاب کارگری در سرتاسر جهان میباشد. مارکس در این دو اثر راهِ چگونگی برون رفت طبقهی کارگر از نظام استثمارگرایانه و همچنین طفیلیگری سرمایه را بر شمرد و اعلان نمود که دنیا از آن کارگران است و سرمایهداران بدلیل اشتهای بی پایان و سیاستهای منفعتجویانهیشان با بحران عظیمی مواجه خواهند گردید و مرگشان قطعیست.
اینروزها نمود و نتایج افکار مارکس را در دنیا میتوان به عینه دید. میلیونها انسان محروم در سرتاسر جهان در اثر سیاستهای ظالمانانهی حاکمان مفتخوار به صف شدهاند و چرخش سرمایه را مختل نمودهاند. همهجا را اعتراضات کارگری – تودهای فرا گرفته است و همهجا سرمایهداران دارند بمنظور علاجی بحران دائمالتزایدشان از یکطرف به جان هم میافتند و از طرفدیگر زندگی را بر کارگران و زحمتکشان تنگ و تنگتر مینمایند. لشکرکشی به دیگر جوامع بمنظور خلاصی از بحران گریبانگیر، نشاندهندهی تحلیل داهیانهی مارکس از طبقهی سودجوی سرمایهداریست.
پر واضح استکه اشراف مارکس در یک حوزه خلاصه نمیگردد و تکبُعدی نیست و پیرامون مسائل اجتماعی – انسانی، علوم و فلسفه از خود، آثار گرانیهائی بر جای گذاشته است. توضیح جامعی زیربنا و روبنا، ماتریالیسم تاریخی، ماتریالیسم دیالکتیک و …. از جمله سرمایههای ارزشمندیست که از مارکس، برای نسلهای بعدی، به جا مانده است. در پرتوی چنین حقایق و نقشآفرینیهای نظری، سیاسی، اجتماعی و فلسفیست که تاکید میگردد، مارکس به همهی زمانهها تعلق دارد و افکار وی همچنان مشعل راهنمای انقلابات کارگری – تودهای سرتاسر دنیاست. بر اساس آموزههای مارکس استکه میتوان تاکید ورزید، هیچ انقلابی بدون در هم شکستن مناسبات سرمایهداری به سر انجام نخواهد رسید و طبقهی کارگر و محرومان از شر حاکمان زورگو و مظالم امپریالیستی رهائی نخواهند یافت؛ بر اساس آموزههای مارکس استکه میتوان و باید بانگ بر آورد که سرمایه از خیزشهای وسیع و گستردهی طبقهی کارگر و انقلاب کمونیستی وحشت دارد؛ چرا که بنابه گفتهی وی: “پرولترها در این میان چیزی جز زنجیرهای خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست میآورند”.
۱۳ مارس ۲۰۱۱
۲۲ اسفند ۱۳۸۹