ترس از نهایت و فروپاشی در نظام سرمایه داری- بخش اول

« یک ماده ی غیر جسمانی به همان اندازه مزخرف است که یک جسم ِ بدون ِ جسم. جسم ،هستی،ماده، همه اسم های مختلف یک واقعیت هستند.محال است که بتوان فکر را از ماده ای که فکرمیکند جدا ساخت.این ماده زمینه ی تمام تغییراتی است که در جهان انجام می شود.کلمه ی بی نهایت بی معناست،مگر اینکه بگویند که مغز ما قادر است که یک فرآیند ِ تمام نشدنی ِ تکثیر و افزایش انجام دهد.ما نمی توانیم چیزی راجع به خدا بدانیم.تنها وجود خود ِ من مسلم است.هر عشق بشر یک حرکت ماتریالیستی است که یک ابتدا و انتها دارد».درباره ی ماتریالیسم تاریخی – فردریک انگلس.

در تاریخ ۴ آوریل ۲۰۰۸، لایحه ای به تصویب سنای آمریکا و به امضای جورج بوش رسید که به «آزمایش نوزادان برای نجات و ابدی نمودن زندگی “newborn screening saves lives” »نام  نهاده شد.این قانون به حاکمیت سرمایه داری در آمریکا اجازه میدهد که بدون اجازه ی والدینِ نوزادان از آنها خون گیری (کشیدن خون بند ناف) کنند و سپس با آزمایشات انجام شده روی این نمونه ها برای بانک های زیستی دولت آماده گردانند.سردمداران ایالات متحده اعتراف می کنند که  این لایحه به دولت اجازه می دهد که هر استفاده ای که دولت بخواهد از این نمونه ها می تواند انجام دهد، چند نظر منتسب به آکادمی های ژنتیکی می گوید این مخازن ذخیره برای درمان قطعی و احتمالی بیماریها بکار برده می شود، در نظر بعدی گفته می شود به بررسی و پیگیری نوزادانی که دارای نقص عضوو نقص ژنتیکی هستند پرداخته می شود.اما به اعتراف همین صاحب  نظران همچو «جری ای اسمیت» این دخل و تصرف در سلولهای بنیادی و ژنتیکی باعث می شود که با در اختیار داشتن این منابع در ساخت ثانویه آنها بتوانیم هر صورت و شکلی به آنها بدهیم، رباتهایی به اندازه ی مولکول بسازیم که به درون بدن انسانها فرستاده و باعث مرگ یا بهبود آنها شود، باعث تغییرات شخصیتی و رفتاری و فکری بیماران و یا افراد مورد آزمایش شویم و… . ولی درآخر با تمام این شبهات و اما و اگرها که از پی هر اکتشاف علمی در نظام سرمایه داری بیرون می زند همیشه نتیجه ای به ظاهر مردم پسندانه و انسان دوستانه بیرون می زند.قانون نسبیت بزرگترین پیشرفت علمی به حساب می آید، آنطرف  ویرانه ای درهیروشیما می سازد. از نیتروژن مایع بمب می سازند ودر سویی دیگر پایگاه ها یی بوجود می آورند تا با استفاده از این مواد بتوانند افراد سرمایه دار و ثروتمند را به خواست خودشان سجن سازی(منجمد سازی بدن) کنند یعنی به آنان زندگی ابدی بدهند تا با پیشرفت علمی در سالهای آتی شاید بتوانند آنان را زنده نمایند.اما از سویی دیگر نظام موجود با وجود نام گذاری عصر حاضر به «زمان تثبیت و به قولی انجماد حرکتی علم و تکنولوژی» با تناقضی سرو کله می زند.از یکطرف تثبیت علمی ،از سوی دیگر پیشرفتِ علم!. این پیشرفت چیست؟ آیا هدف، زندگی دوباره ی سرمایه دارانی  است که با هزینه های هنگفت پس از مرگ ،آنان را در پایگاه های سجن سازی(پایگاه های مسیحایی ِ زندگی ِ دوباره بعد از مرگ) در کوزه های نیتروژن مایع می اندازند(که البته فارغ از نام گذاری پروژه ی خود به نام زندگی ابدی درمتن پروژه به آنجا می رسند که امر ممکن برای این پروژه کاهش سرعت پیری نام نهاده می شود، گویی از رویایی که دیده اند می پرند و رختخواب خود را خیس می یابند) و یا در هدفی دیگر آنها دستیابی به کارخانه های تولیدی  قلب،گوش،شش،و تمام جوارح بدن  برای استفاده ی این طبقه در سالهای آتی است؟ مرگ برای نظام سرمایه داری بزرگترین تراژدی است. ترس از مرگ برای طبقه ی بورژوازی به جایی رسیده است که دست به توهمات زندگی جاودانه و ابدی می زنند. سفرهای ناسا به کرات و سیاره های دیگر به جزء پیشرفت در امر رسانه ای که شامل ست لیت ،سیستم های مخابراتی و… است خبر از آن دارد که در برنامه ی بلند مدت نظام سرمایه هدف همراه به شک و گمانی است برای پیدا نمودن محل مناسبی برای زندگی سالهای بعد از مرگ ِ زمین که طبقه حاکم و نظام سرمایه داری در فردای انهدام زمین با خرج سرمایه هایی که از دست رنج و فروش همه چیز طبقه ی کارگر به دست آورده اند سوار بر فضا پیما های شخصی و ایمن خود خواهند شد و به زندگی مریخی، نپتونی و … خود ادامه بدهند. چه نزدیک است این هدف به درخواست حاکم لیبی «سرهنگ معمر قذافی» در روزهای اخیر، او در استیصالِ کامل از انقلاب در لیبی، می گوید: خواستار آن هستم که با یک هواپیمای ایمن در خطوط هوایی مطمئن به جایی امن  بدور از هر محاکمه ای سفر کنم وقدرت را واگذار نمایم!!.

ساختن اعضای بدن از اعضای مردگان و یا به صورت مصنوعی برای تعویض وتفویض:

اکسیرهای سرمایه داری در ابعادی از تکنولوژی روبه رشد خود، نجات طبقات ِ فرادست  را چه از لحاظ جانی و مالی ، به عرصه می آورد.اکسیرهایی که با توجه به معنای عام ِ آن از لحاظ تاریخی که باری افسانه ای را به همراه دارد ،بعد از تبلیغات گسترده ی نظام حاکم نسبت به تثبیت علم و تکنولوژی در حال حاضر هنوز گردی پنهان کننده از توهم ها و پروازهای به سوی بی نهایت و موهوم را باز می تاباند .این زنجیر پاره کردن های سیستم موجود از بندِ واقعیت ها یی است که تن دادن به آن جز به شکست او نمی انجامد،این تقلا های دیوانه وار فقط بدین منظور صورت می پذیرد که مهمترین و تنها نیروی متخاصم و نافی سرمایه داری که همانا طبقه ی کارگر جهانی می باشد ،از صدو پنجاه سال پیش تا به امروز«با شکست و بی شکست»حتی پس از اعلام پایان تاریخ به راه خود ادامه می دهد و ادله و براهین غیر قابل انکاری را در مورد شکست و فروپاشی این نظام به نظر و عمل به میان آورده است. وبا این براهین باعث به تقلایی از سیستم مقابل شده است که این تقلای دیوانه وار هر چه بیشتر خود سیستم را معیوب و از کار افتاده و به قولی از رنگ افتاده می نماید. تقلایی از نظم و حاکمیت موجود در برابر مبارزه ی تاریخی ِ طبقاتی.

زندگی جاودانه ای که هر ازگاهی با تبلیغات ژنتیکی ِ موفق در باب پیدایش یک گوساله و گوشی بر گُرده ی یک موش بزرگنمایی می شود و تا بدان جا از حیث پیشروی  به جلومی گریزد که شعار غالب آن نامیرایی سیستم موجود با تمام دم و دستگاه عریض و طویلش را تبلیغ کند. پروفسورهای روان نژند نوح وارهمچون «دکتر ابری دو گری» رئیس بنیاد نوح، از واقعیت وجود انسانی هزار ساله صحبت می کنند که اگر هم این اتفاق بدین گونه بیافتد هنوز هم مرگی در کار است و نوح هزار ساله یا انسان بالغ هزار ساله ی قرن بیست ویکم نیز می میرد،سیستم حامل و حاکم این جریان هم روزی به مرگ می رسد.پروفسورهای واعظ با این حال که می دانند بسیاری از سطحی اندیشان و اجداد آنان  همچون امپراطورها، برای این زندگی جاودانه اقدام به خوردن شاخ کرگدن، زرداب خرس و اسب دریایی و یا طلا میکردند اما در آخر،می مردند و برای زندگی جاودانه به کام مرگ رسیده اند،اما اشتباه تاریخی آنها را چاره ای برایشان نیست. وبه این توهم تا جایی ادامه می دهند تا در کارخانه های تولیدی اعضای بدن، مناسبات استثمارگونه ی  سرمایه وکار را حاکم نمایند.

زندگی جاودانه را می توانید خریداری کنید!.

 بعد تمام تمهیدات و راهکارهایی که توسط پروفسورهای طراز اول بورژوازی اندیشیده می شود،تولید به شیوه و مناسبات نظام سرمایه داری  به میان می آید، تولید ِ قلب ،مغز،کبد و تمام اعضای بدن . بعد تمام این گزافه گویی ها در مورد زندگی جاودانه و آماده کردن عرصه ی ذهنی و عملی برای این قسمت از تولید در نظام سرمایه،  در آخر به هر جنس و هر شکل وکالایی که باشد به مناسبات تولیدی حاکم تن می دهد.مناسبات جاری از سوی   نظام حاکم سرمایه و با روابط تولیدی استثمار گونه اش پیش می رود، نگاه چالشگر و انتقادی ماتریالیسم، همچون واعظان مذهبی و اخلاقی نمیگوید که پیوند قلب و یا  ساخت قلب عملی غیر اخلاقی و غیر مذهبی ست بلکه بیان می دارد این پیشرفت علمی به شیوه ی تولیدی که ناگزیر پیش از فروپاشی سرمایه داری از سیستم موجودپیروی می کند،می انجامد. شما تصور کنید کارخانجات تولیدات قلب و بیولوژیکی و آناتومی انسان ظهور می یابند این کارخانجات؛پروفسورها و  سرمایه داران کارخانه دار و کارگران متخصص و غیر متخصص وابزار تولید این بخش  را به همراه دارد.سرمایه داری تغییرات ناخواسته را بار دیگر حتی به جلدِ روان و کالبد انسان ها تزریق می کند،اما هیچ چیز از روابط تولیدی موجود تغییری بنیادین پیدا نمی کند والغا نخواهد شد.

در سال ۲۰۱۰میلادی بار دیگر اکسیرهای موقتیِ حامل در تبلیغات و عملکرد نظام موجود به صحنه آمد، ۳۳ کارگر معدن در شیلی در عمق هفتصد متری زمین گیر افتادند.تکنولوژی به مدد تبلیغات گسترده بار دیگر به پروژه ی زمان خریدن از سوی نظام موجود کمک کرد،چندین ماه ۳۳ کارگر در عمق هفتصد متری زمین روز و شب گذراندند ، تمام بار طبقاتی که در این اتفاق عیان و آشکار بود به وسیله ی کارناوالهای رقص،شادی و سرگرمی مد روز و مدرن پنهان شد. حتی از  ۳۳ کارگری که در چاه گیر افتاده بودند  و روزها و شبهای خودشان را در قعر زمین به سر می بردند ،کاراکتر ها و آس ها و برگه های برنده ای برای تکنولوژی وسود دهی بیشتر بهر ه برده شد، این برگه های برنده عاملی برای فروش بیشتر اخبار دست اول از سوی ژورنالیستهای نان به نرخ روز خور هستی کارگران گشت.رئیس جمهور شیلی با تبلیغاتی که بر سر چاه می کرد خود را منجی کارگران نام داد و با این حرکت آراء انتخابات بعدی را برای خود تضمین نمود.

 در این سوی هم با پررنگ کردن عواملی که نام برده شد بار دیگر « شرایط طبقاتی موجود» بین طبقه ی کارگر و طبقه ی بورژوایی را پنهان  می کنند و با کوبیدن به طبل زندگی جاودانه و بی نهایت – سرمایه داری یکی دیگر از برگه های دروغین و آس خود را می خواهد رو کند،« شما دیگر نمی میرید!، یعنی ما (حاکمیت سرمایه داری) نمی میریم»!. نخبه گان و تئورسین های بورژوازی با خود می گویند کدام نظامی به شما همچین وعده و موعودی را داده است؟ ما همان کسانی هستیم که می توانیم مسیح را به همراه تمام امامان زمان در ادیان مختلف به صحنه آوریم چرا که خود ِ ما  و اجداد هم پیمان مان باعث غیبت آنان بوده اند.

در بخش دوم این مقاله که در روزهای آتی منتشر خواهد شد، به نقد و بررسی برنامه ی رسانه های هار ِ سرمایه داری ِ نئولیبرال همچون  voa persian و bbc Persian در مورد گزافه گویی هایی از همین دست می پردازم.

alitroleum@gmail.com

علی سالکی

۱۵ اسفند ۸۹