درباره دستمزد و حداقل دستمزد، بخصوص با نزدیک شدن به پایان سال، زیاد گفته و نوشتهایم. اینجا چند نکته دیگر را لازم میبینم که بطور گذرا درباره مبارزه بر سر حداقل دستمزد و افزایش دستمزد مشخصا در شرایط بحرانی و انقلابی امسال را یادآوری کنم.
اهمیت دستمزد برای کارگران
دستمزد برای توده کارگران نان شب فرزندش است. شاید برای کسی که فکر میکند رادیکال است و این کسها معمولا مشغله دستمزد و نان شب را هم ندارند، حرف زدن درباره دستمزد و حداقل دستمزد رفرمیسم است. اما برای توده کارگران درگیر شدن مستقیم با سرمایه داران و دولت سرمایه داران است. بحث و گفتگو در بین کارگران در باره دستمزد، نیروی زیادی را حول این مسئله بسیج و دخیل میکند. امکانی فراهم میکند که فعالین کارگری در این باره و در موقعی که توده کارگران و خانوادههایشان چهار چشم و گوش به این موضوع توجه کنند، حرف خودشان را بزنند و منطق خودشان را توضیح بدهند.
برای توده کارگران اگر کسی تأمین نان شب فرزندش را دستکم بگیرد، در واقع به هستی و معیشت زندگی آنها حساسیتی نشان نداده است. کسی که نتواند کارگر و خانواده کارگری مخاطب خود را قانع کند که به وضع رفاه امروزش میاندیشد، نمیتواند به همان کارگر بقبولاند که در فکر آینده اش است.
موضوعی سراسری با پتانسیلی بالا
امروز همه درباره حداقل دستمزد و افزایش دستمزدها حرف میزنند. از وزیر کار و امور اجتماعی و یکی دو وزیر دیگر گرفته تا عوامل خانه کارگر و شوراهای اسلامی از چهار گوشه کشور تا تشکلهای موجود کارگری و جمعهای کوچکتر کارگران و تا توده کارگران، همه درباره افزایش دستمزد و حداقل دستمزد حرف میزنند. هر دو طرف این نبرد، از ربط این موضوع با پروژه حذف سوبسیدها حرف میزنند. این یک موضوع سراسری است که راستش فعال کارگری باید به استقبالش برود. همه فعالین کارگری و فعالین دیگر جنبشها، معضلشان این است که چکار بکنند مبارزات کارگران که هر روزه است، سراسری بشود. کشمکشی که اکنون بر سر حداقل دستمزد در جریان است بهترین فرصت برای وصل کردن اعتراضات و مطالبات کارگران است. بهترین فرصت برای جلو آمدن فعالینی است که هنوز کسی جز کارگران آن محیط کار، اسمی از آنها نشنیده است.
به این موضوع شرایط بحرانی امروزه جامعه ایران را هم اضافه کنید که تصویر کامل شود. جامعه در جدالی بر سر تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی است. کارگران سه کارخانه در میبد به دستمزدهای پرداخت نشده اعتراض میکنند و دانشجویان به آنها میپیوندند. این اعتراض سریعا حالت ضد رژیمی بخود میگیرد و مرگ بر دیکتاتور سر داده میشود و بیانیه صادر میکنند. از اتحاد کارگر و دانشجو میشنویم. مبارزه بر سر حداقل دستمزد، میتواند موضوع اتحاد بین جنبش کارگری و جنبش زنان و جوانان و غیره را سراسری کند. درست از این سر که شرایط جامعه ایران امسال با سالهای گذشته فرق اساسی دارد، نباید فاکتورهائی را وارد محاسباتمان بکنیم که موضوع دستمزد و حداقل دستمزد را دستکم بگیرد. فاکتورهایی از قبیل اینکه رژیم عقب نمینشیند و هر ساله آش همان آش بوده و کاسه هم همان کاسه. امسال فاکتورهایی زیادی وارد این معادله شدهاند که از چهاردیواری کارخانه و اداره بسیار فراتر رفتهاند.
پیوستن کارگران به بیانیه تشکلهای کارگری
شش تشکل کارگری، سندیکای کارگران واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، انجمن کارگران صفنی برق و فلزکار کرمانشاه، اتحادیه آزاد کارگران ایران، کانون دفاع از حقوق کارگران، هیئت بازگشائی سندیکای فلز کار و مکانیک در خصوص حداقل دستمزد امسال بیانیهای با نکات مهمی را صادر کردهاند و تاکنون جمعهائی از کارگران در کارخانه و محیطهای کار زیادی از این بیانیه پشتیبانی کردهاند. باید امضای زیادی را زیر این بیانیه گذاشت. باید اسم کارگران نفت، ذوب آهن، ایران خودرو، کشت و صنعت دشت مغان، مس سرچشمه، پارسیلون، تراکتورسازی، معادن، کیان تایر، معلمان، پرستاران، کارگران آتش نشانی، اداره پست، راه آهن، ماهیگیران، مترو، نساجیها، سدسازیهای مختلف و و و را جزو کارگران حمایت کننده از این بیانیه ببینیم. هر کارگر و فعال کارگریای که از این بیانیه باخبر است، باید آن را به جمع دور و بر خودش نشان بدهد و سریع اعلام حمایت کنند. جنبش کارگری این چنین متحد میشود و مبارزاتش کانالیزه میشود.
٧ مارس ٢٠١١