پیام یک دوست! به کمونیست ها، کارگران آگاه، زنان برابری طلب، روشنفکران و جوانان انقلابی کردستان عراق!

رفقا و دوستان!
بخشی از شما در قیام مارس ١٩٩١ هنوز متولد نشده بودید، یا دوران کودکی را می گذراندید. شما نسل جدید اکنون بالای ١٨ و ٢٠ سال هستید و پیروزی قیام مارس را دهن به دهن شنیده اید. قیامی که به ساقط شدن رژیم صدام حسین در کردستان منجر شد.
در جریان قیام مارس شما کارگران و مردم زحمتکش در محلات کارگری و محلات شهرها و در مراکز کار و کارخانه ها، شوراهای خود را سازمان دادید و دفاتر شوراها را در محل های کار و زندگیتان دایر و مسلحانه از این دفاتر پاسداری کردید. آن زمان شانس حضور در قیام و جنبش شورایی تان را داشتم. تعدادی از کمونیست های آن دوره، از سازمان دهندگان و سخنرانان جنبش اعتراضی امروز شما در میدان آزادی سلیمانیه و دیگر شهرهای کردستان عراق هستند.
شوراهای مارس ٩١، با سرازیر شدن احزاب مسلح ناسیونالیست (اتحادیه میهنی و پارتی) از انطرف مرزها سرکوب و برچیده شدند.
از آن زمان تا کنون بیش از ٢٠ سال می گذرد. احزاب مسلح با اتکا به احساسات کردایتی بخش نه چندان کمی از مردم و با اتکا به زور اسلحه و نیروی مسلح، حاکمیت خود را برقرار کردند.
بیش از دودهه است، با تحمل تبعیض و نابرابری و ستم و استثمار و  فقر و تحقیر و محرومیت از ابتدایی ترین امکانان رفاهی و امنیت و حرمت اجتماعی،  دندان روی جگر گذاشتید و به این احزاب فرصت دادید.
اما احزاب مسلح حاکم در مقابل نارضایتی شما، دست در دست سرمایه داران نوکیسه، به انباشته کردن سود و سرمایه هایشان، به ساختن کاخ ها و هتل ها و شهرک ها و کنترل کامل تجارت و بازار مصرف و توزیع و حمل ونقل پرداختند. سرمایه داران و احزاب کردی، کرور کرور سود و سرمایه انباشت کردند اما نتوانستند و نخواستند ابتدایی ترین نیاز های جامعه مانند آب آشامیدنی سالم، برق، سوخت، بهداشت، آموزش و پرورش و تامین شغل و رفاه برای کارگران و مردم فراهم کنند. در آغاز قرن بیست و یکم دو دهه زندگی با چند ساعت برق موتور، با آب ناکافی و ناسالم، یعنی زندگی در بیابان و برهوت، نه زندگی شهری و متمدنانه.

 اکنون، شما که کارد به استخوان تان رسیده، با الهام از انقلابات همسرنوشتانتان در خاورمیانه و شمال آفریقا، شیپور پایان این فصل تلخ و دردناک زندگیتان را به صدا در آورده اید.
 اکنون بار دیگر سلیمانیه قلب جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان شده است. بار دیگر شما کارگران و زحمتکشان نسل شوراهای مارس و فرزندان جوان تان در همه شهرو شهرک های کردستان عراق بپا خاسته اید تا بگویید، فقر و بی امکاناتی و ناامنی و تحقیر و چپاول ثروت های جامعه توسط اقلیتی مفت خور که لقب (فراعنه) به آنها داده اید، بس است!
 برخاسته اید تا بگویید که دیگر  بخشی از شما گدایی و صدقه جیره و مواجب تحت عناوین پیشمرگان سابق، خانواده شهدا و یتیمان و بیوه زنان و معلولان جنگی و گرسنگان را نمی پذیرید!
 برخاسته اید تا بگویید که دیگر از انتظار خاموش و روشن شدن برق، آب آشامیدنی جیره بندی شده، ایستادن در صف بیمارستان ها و مرگ و میر فرزندان بر اثر ناتوانی از پرداخت هزینه دکتر و دارو و از تحقیر شدن توسط تفنگچی های محلات و خیابان ها به جان آمده اید و شایسته زندگی انسانی آزاد و برابر هستید!

اکنون آژیتاتورهای کمونیست و انقلابیون و آزادیخواهان نسل شوراهای مارس در میان شما حضور دارند و مهر خود را بر این جنبش کوبیده اند. اما تا پیروزی راه سخت و پیچیده ای در پیش است.
در این روزها یکی از سخنرانان میدان آزادی می گفت نیروهای مسلح پارتی از سلیمانیه بروند و مردم با صدای بلند تکرار می کردند: “بروند !” پیش خودم گفتم اگر من یکی از ساکنین اربیل یا دهوک بودم و در تجمع میدان آزادی سلیمانیه این شعار را می شنیدم چه احساسی داشتم و حتما می پرسیدم این نیروها کجا بروند؟ اربیل یا دهوک؟ اگر قرار است میلیشیای احزاب برچیده شوند، چرا فقط از سلیمانیه و چرا از همه شهرها نه!

خواست جنبش شما کنار رفتن احزاب مسلح و برگشتن اراده و اختیار تعیین سرنوشت به کارگران و مردم است. و این بدوا در گرو آن است که تماما خود را از توهمات ناسیونالیستی، قوم پرستانه، مردسالاری و توکل به این و آن جریان بورژوایی و این و آن شاخه احزاب ناسیونالیست بتکانید.

از حالا و تا رسیدن به پیروزی، فرصت ها و پیروزی هایی به همان اندازه بزرگ جلو روی شما قرار دارد.
در این روزهای اعتلای انقلابی، کارگران و مردم زحمتکش هر روزه به اندازه ده سال دوران عادی می آموزند،  خود آگاه می شوند، اعتماد به نفس پیدا می کنند؛ رهبرانشان جلو می آیند، خود سازمان می یابند و سازمان می دهند.
در این روزها بار دیگر  کمونیسم و کارگر شانس ابراز وجود طبقاتی  و انسانی و شانس برافراشتن پرچم آزادی و برابری و شرکت در قدرت (حتی اگر تمام قدرت هم نباشد) برای سازماندهی جامعه ای شاد، مرفه و آزاد و برابر را پیدا کرده است.
در این روزها همه کمونیست ها، همه آزادیخواهان، همه زنان برابری طلب، همه جوانان مدرن و مخالف سنت های ارتجاعی و ناسیونالیستی، به حزب قدرتمند کمونیستی خود نیاز دارند. حزب کمونیست کارگری کردستان عراق پس از دو دهه مقاومت در برابر ناسیوناللیسم و ارتجاع  حاکم، یکی از این امیدهای شما کارگران و مردم زحمتکش کردستان عراق است. نباید منتظر اسم نویسی در دفاتر حزب بود. هزاران و ده ها هزار کارگر و زن و جوان و زحمتکش آزادیخواه و برابری طلب می توانند خود را عضو این حزب بدانند و سازمان ها و سلول های حزبی مخفی و علنی را در میان خود ایجاد کنند.   

این روزها زمان آن است که کارگران و جوانان و زنان دسته دسته و هزار هزار به حزب کمونیستی کارگری خود بپیوندند و دفاتر حزب شان را در مراکز کارو محلات زندگی و در مدارس و دانشگاه ها دایر کنند. کارگران آگاه، حوزه ها و شبکه های حزبی را در میان خود سازمان دهند. کمیته های کمونیستی مثل قارچ در کارخانه ها و کارگاه ها و در محلات کارگری و در میان کارگران شاغل و بیکار و در میان جوانان و در دانشگاه ها برویند و سر بر آورند. اوراق و رهنمودهای سیاسی و سازمانی کمونیستی  بین مردم توزیع شوند. شبکه ای عظیم از انسان های آزادیخواه و برابری طلب در سطح یک شهر و در همه شهرها و شهرک ها به هم پیوند بخورند و همبستگی و  هماهنگی مبارزه و اعتراض سراسری را تامین و تضمین کنند.
 این روزها زمان آن فرا رسیده است که با استفاده از تجارب شوراهای مارس، شوراها و سندیکاهای مستقل کارگری از کارگران شاغل و بیکار یکی پس از دیگری ایجاد و جنبش سوسیالیستی کارگران عروج کند. سوسیالیسم جنبش بازگرداندن اراده و اختیار به انسان است. و این آن روز است.

کمونیست ها، سوسیالیست ها!
کارگران آگاه!
زنان برابری طلب!
جوانان و روشنفکران انقلابی  کردستان عراق!
دور پرچم سوسیالیسم کارگران و حزب کمونیست کارگری کردستان عراق حلقه بزنید! این حزب را تصرف کرده و از آن خود کنید! سازمان های قدرتمند حزبی و توده ای را در درون خود تشکیل دهید!
بدون یک سازمان حزبی کمونیستی وکارگری محکم و قدرتمند، بدون اتحاد و تشکل های کارگری و توده ای، سرمایه داران و احزاب حاکم  نماینده  شان نه قدرت را به مردم واگذار و نه آزادی و رفاه را در جامعه تامین خواهند کرد.
میدان آزادی خسته می شود، اما اتحاد و تشکل های حزبی و توده ای شما در مراکز کار و ادارات و مدارس و دانشگاه ها و درمحلات زندگی، پایدارمی مانند و شکست ناپذیرند. نفس این اتحاد و تشکل یک پیروزی و دستاورد بزرگ جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی شما است. اگر این حاصل شود پیروزی نهایی امروز یا فردا ممکن وحاصل است.
دستتان را به گرمی می فشارم
مظفر محمدی
٨ مارس ٢٠١١