به بهانه هشت مارس ٬ “آشتی” مهرانگیر کار با “حاج خانوم”های نوعی

این روزها از آمریکا تا اروپا و آسیا از تحولات سیاسی وانقلاب حرف میزنند. زمین لرزه دو ماهه خاورمیانه –افریقای شمالی هنوز ادامه دارد و شیار های برآمده از آن هر روز عمیق و عمیق تر میگردد. هشت مارس, روز جهانی زن هم که در راهست و امکان بحث و جدل را مهیا کرده تا دنیای خشن و نابرابرمان را بیشتر از هر زمانی زیر زربین بگیریم و وارونگی این جهان را با همه قوانین غیر انسانی آن به چالش بکشیم. هر زنی که احترام در محیط کار میخواهد, که نمیخواهد مورد اهانت خانواده و صاحب کار و پاسبان محل قرار گیرد, که حق انتخاب در همه چیز میخواهد, که بخواهد در تاریکی شب بدون ترس از تجاوز و طمع جنسی تا دیر وقت بیرون بماند, که بخواهد کارش و دستمزدش با مرد پهلو دستی اش در کارخانه برابر باشد, که بخواهد همه جا به او به چشم انسان برابر بنگرند, روز جهانی زن معنا و مفهوم ویژه ای برای او دارد.
در ایران جنبش رادیکال و ماگزیمالیست زنان بویژه از یک دهه قبل با جان سختی بسیاری رسا بودن صدا و اعتراض زنان را ممکن ساخته است. زمانی این جنبش وقتی در هشت مارسها حجاب را پرت میکرد خیلی ها از خارج تا داخل ایران انگشت به دهان مانده بودند که این ممکن نیست. وقتی جنبش زنان برابری طلب و آزادیخواه به همراه کمونیستها قطعنامه های هشت مارس را در ملع عام میخواندند خیلی ها از زنان ملی مذهبی تا لیبرال و خارج تحصیل کرده میگفتند که این توطئه است. امروز دیگر خبر از این حیرت و دست به دهان گرفتنها نیست. به نظر میرسد که خیلی ها قبولش دارند و دیگر جا افتاده است. این جنبش حرف خودش را بر زمین سخت ناباروی کوبید. بماند بعضی ها هم این تاریخ و جنبش را به نام خود میخواهند بنویسند. اما ما این را باز به فال نیک میگیریم. مهم این بود که این جنبش با این شعارها متولد شد و وسعت پیدا کرد وشعار همه گیر همه زنان ومردان گردید. در هشت مارس باید این را به همه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب صمیمانه تبریک گفت.
مدتی ست که دربخشی از جنبش زنان در ایران با پدیده ای به نام “آشتی” روبرویم. آشتی میان فمینیسم اسلامی با زنان سکولار! این البته در تاریخ جنبشهای اجتماعی تازه نیست. سازش, دنباله روی و تمکین نامهای دیگری از همین نوع آشتی هاست. مهرانگیز کار در مقاله ای به نام “ستایشی از حاج خانوم فاطمه کروبی” مانند سایر مفسرین گرایش ملی مذهبی و لیبرال های بیرون و خارج کشور بر “نیاز” به این “آشتی” میان زنان “سکولار” و مذهبی صحه گذاشته است. خانم کار میگوید:” دشوار است باور کنیم که آنها زیر حجاب سفت و سخت برضد ظلم و بیدادی که برخاسته از حکومت خودساخته شان است قیام کرده اند. در نقطه ی مقابل این باور، شاهد بر حضور شجاعانه ی آنها در به چالش کشیدن همان حکومت شده ایم. دیگر نمی توانیم چشم بر آنها ببندیم. این آغاز فصلی از حقیقت و آشتی است که باید آن را ستایش کنیم. ایرانیان و بخصوص زنان به ورود به این فصل نیاز دارند. فصلی است که در آن از تحقیر یکدیگر به بهانه های دین و آئین و پوشاک درمی گذریم و یکدیگر را محترم می شماریم”.
تیز هوشی زیادی لازم نیست که “حقیقت” یافته شده امثال خانم کار را دریابیم. ما سالهاست با این بازی موش و گربه جناحهای چند رنگ رژیم آشناییم. همان دروغ آشنای رنگ شده جنبش سبز است که دو سال است خاک سهل است, سم به اعمال و رفتار حرکتهای آزادیخواهانه زنان و جنبش خلاصی فرهنگی جوانان میزنند. این حقیقت همان سازشی ست که یک دهه است در مقابل حرکات خلاف جریان اما ماگزیمالیستی و رادیکال جوانان برای برداشتن حجاب و از بین بردن آپارتاید  جنسی ایستاده اند. بابت آن میلیونها تومان ایرانی و صدهها هزار دلار و یوروی اروپایی خرج مسافرتها و ترتیب ضیافتها و جشنها برای بده بستان های جوایز میگردد تا به جهان بقبولانند که حجاب زنان در ایران و کشورهای اسلام زده “انتخاب” شخصی ست, حقوق زنان “نسبی” است, بعضی از زنان از بقیه “برابرترند”, فرهنگها و مذاهب “مقدم” بر “فرد” اند.
خانم کار در جای دیگری از همین مطلب فاطمه کروبی را تابو شکن مینامد و میگوید که ایران به شکستن آن سخت محتاج است. بهتر است نگاهی به جامعه امروز ایران بیندازد و ببیند که تابو شکن چه کسانی اند و چه تابوی شکسته است. اینکه جوانان هر روز به رژیم دهن کجی میکنند وبدحجابی میکنند  تا جایی که کاربا دادن جریمه نقدی فیصله میگردد یا تابوی حاج خانم با چاقچور سبز؟ خانم کار میگوید حاج خانوم “سفت و سخت” حجابش را چسبیده و برای “سرنگونی این حکومت” میجنگد. برای خانم کار نفس جنگیدن با این حکومت تابو شکنی است. کسی هست که نداند دعوای این دو جناح بر سر چیست؟ حاج خانوم با همان فن مدیریت که خانم کار از او تعریف میکند دارد خود را برای مدیریت دولت خودو شوهرش آماده میکیند اما با مدل دیگری از اداره اقتصاد سرمایه داری. حاج خانوم روشنتر از مهرانگیز کار برای آینده سیاسی خود و جنبشش عمل میکند. برای قلع و قمع مخالفین آینده اش از حالا برنامه چیده است. این کار همه دولتهای سرمایه داریست حال عبا به تن داشته باشند یا کت و شلوار. حاج خانم در فردای حاکمیتش مامور گذاشتن چادر بر سر زنان با سر نیزه خواهد شد و یا خیلی چهره ملایم به خود بگیرد مانند زهرا رهنورد کتابهای تفسیر قران در باب اهمیت حجاب و کنترل بر زنان مینویسد. این دو جناح دو سال است که برای کسب قدرت شکم همدیگر را پاره میکنند. تابویی نمیشکنند بلکه نشان میدهند  که در جنگشان بر سر قدرت مصرند. حال بیا و قاضی دعوای اینها بشو و از آنها “انقلابی” هم بتراش! 
فمینسم اسلامی بهترین مهمل اسلام سیاسی در دنیای امروز است که در به انقیاد کشاندن و کنترل کردن مبارزات مستقل زنان دست کمی از رژیمهای حاکم در کشورهای اسلامزده ندارد. بیهوده نبود که احمدی نژاد در کنفرانس زنان مسلمان دوآتشه از فمینیسم اسلامی دفاع کرد. “حاج خانوم” خانم مهر انگیز کار از همین جنس است مگر ایشان خلاف آن را ثابت کند. حاج خانوم کروبی اگر سر کار بیاید تحفه ای بهتر از چهار زن نماینده مجلس در دولت کنونی نخواهد بود. او و شوهرش همینکه به قدرت برسند بساط اسلام ناب محمدی را برای زنان در جامعه میچینند که دمار از روزگار هر زن و مرد آزادیخواه خواهان حق آزادی پوشش و از بین بردن آپارتاید جنسی میگیرند.
باید انسان بویژه در جایگاه یک فعال زن خیلی افت کرده باشد که در آستانه هشت مارس بعد از آنهمه مبارزات و قهرمانی های هزاران انسان برای رسیدن به آزادی و برابری و مبارزه با قوانین زن ستیز اسلامی به ” حاج خانوم سفت وسخت” چاقچور بسر درود بفرستد و او را در کنار مبارزین حقوق زن قرار دهد. “سکولاریسم” نوع مهرانگیز کار انگار پرنسیپ و الفبای آزادی و رهایی را فراموش کرده است و حاضر است زیر عبا و چادر جریانات اسلامی برای جدایی دین از دولت, آزادی پوشش, لغو اعدام, آزادی در انتخاب دین؛ آزادی و انتخاب در آمیزش و روابط جنسی بجنگد. یا “شاید” هم ایشان فکر میکند که همه این خواسته ها را میتوان در قانون اساسی جمهوری اسلامی حاج خانوم و شرکا گنجاند. هرچه هست این سر گیجه هواداران “آشتی” چه در داخل ایران و چه در خارج هیچ ربطی به جنبش واقعی سکولار زنان ندارد. 
در آستانه این روز مهم به همه زنان ومردان, همه جوانانی که برای حق آزادی های وسیع سیاسی, لغو آپارتاید جنسی و لغو قانون اساسی زن سیتز جمهوری اسلامی, و لغو حجاب مبارزه کرده و میکنند, به همه فعالینی که برای این امرمهم جانشان به خطر افتاده و در کنار جنبش کارگری و جنبش جوانان برای خلاصی فرهنگی و همراه با کمونیستها متحدانه راهشان را پیش میبرند, به همه فعالینی که به جنبش سبز و سیاه و حقه بازیهای این و آن گروه فکری در حکومت و در اپوزیسون اسلامی نه محکم گفته اند و خواست و مطالبات زنان را به پرچم وکرسی این وآن دسته نفروخته اند درود میفرستم! بدون شک راه رهایی واقعی برای رسیدن به یک زندگی بهتر و برابر با این صف ممکن است!
زنده باد هشت مارس!