٨ مارس روز جهانی زن را گرامی بداریم

امسال در شرایطی به استقبال ۸ مارس می رویم که توفانی از نفرت و بیزاری علیه ظلم و ستم و بی‌عدالتی منطقه را فراگرفته است ، آتشی که محمد عزیز کارگر تونسی برپا کرد و خودرا در آن سوزاند، گرمابخش منطقه شد و رقص شعله اش در هر کران پیدا است و هنوز این آتش مهار نشده است و از قصر و قلعه ها گذشته و دامنه دارتر می شود . این موج عظیم آزادیخواهی وضد استبدادی مرزها را در نوردیده است و همبستگی منطقه ای و بمعنای دیگر جهانی را بوجود آورده است و گویی از قبل سازماندهی شده است و ستاد مشترکی آنرا هدایت می کند .
این جنبش مختص طبقه و قشر خاصی نیست ،تمامی اقشار و طبقاتی که متنفر از وضع موجود هستند در آن شرکت دارند و رو در رو با دشمنان آزادی و انسانیت قرار گرفته اندو تابحال قربانی زیادی را هم در این راه داده اند.
شرکت زنان در این حرکتها چشمگیر است و دوشادوش مردان در نبرد هستند منتها همچون سایرین به شعارهای عمومی اکتفا کرده اند و کمترین خواست خودرا مطرح می کنند، شعاری از ظلم و ستم علیه زنان سر داده نمی شودو پلاکاردی به چشم نمی خورد که حقوق زن را به معرض نمایش بگذارد.
 در حرکتهای ایران هم در یکسال گذشته وضع به همین شکل بوده است ،یکی از خصوصیات برجسته جمهوری اسلامی ایران سیاست زن ستیزی است و تنها با این سیاست می توان جمهوری اسلامی را محکوم به نابودی نمود . طی این یکسال و اندی که مردم ایران بخصوص در تهران هرازگاهی به خیابانها می آیند و ندای آزادی و دمکراسی را سر می دهند و علیه دیکتاتوری و فاشیسم دینی بپا خاسته اند ، غیراز شعار مرگ بر دیکتاتور و……خواست معین جنبش های کارگری و زنان و حقوق ملیتها مطرح نمی شوند و بارها و بارها این نقد صورت گرفته است و عمدتأ خطاب به سازماندهندگان این حرکت که به جنبش سبز مشهور شده است ، مطرح می شود. آیا این توقع واقعی است ؟ می توان از یک جنبش همگانی انتظار داشت که خواست جنبش مشخصی همچون جنبش زنان و یا کارگران را مطرح کنند و برای به کرسی نشاندنشان تا به آخر تلاش کنند . در ایران جنبش زنان ضعیف و در حاشیه نیست ، اگر چه تحت فشار و اذیت و آزار است و متحمل سخترین شرایط است ، علیرغم آین وضع این ظرفیت را داراست که با صف مستقل خود در این اعتراضات ظاهر شود و تلاش کند شعار و خواست زنان را به یکی از خواستهای اصلی این حرکت تبدیل و یا تحمیل کند، در افکار عموم و در سطح جهان هم که مسائل ایران زیاد منعکس می شود ولی کمترمسائل زنان به صدر خبرها رسیده است ،در صورتیکه در این یکسال و نیم، جنبش زنان می توانست بیشترین بهره را به نفع خود ببرد و حتی از مرگ ندا که به نمادی در سطح جهان تبدیل شد، کمترین استفاده نمود .
زنان بعنوان افراد و احاد شرکت پر رنگی در حرکتها دارند ولی بمرور در آن حل می شوند ، در طول تاریخ و در ادوار مختلف و در تمام جنبشها و انقلابات هم همینطور بوده است ، اگر در بحبوحه حرکتها ودراین موجها این جنبشها نتوانند میخ خودرا به آن بزنند و ازاین فرصتهای تاریخی استفاده نکنند، سرانجام و در نهایت فاتح حرکت مستقل خود نیستند ، هر چند فداکاری هم کرده باشند ، و نداها را هم از دست بدهند.  تجربه انقلاب ۵۷ این را نشان داد زنان و کارگران نقش اساسی در سرنگونی رژیم گذشته داشتند، حاصل مبارزاتشان بیش از پیش سرکوب مجدد و پایمال کردن حقوقشان بود ،چه کس و جریانی این را گارانتی می کند که این بارهم وضع به روال گذشته نباشد، با توجه به اینکه یک آلترناتیو انقلابی و خواهان آزادی و دمکراسی به معنای واقعی هنوز در مقابل جمهوری اسلامی شکل نگرفته است .
 جنبش زنان درایران از آنچنان پتانسیل و ظرفیتی برخوردار است که بتواند بعنوان یک جنبش مستقل و همه گیر عرض اندام کند ،افکار عمومی در منطقه و جهان هم به نفعش عمل می کند زن ستیزی جمهوری اسلامی زبانزد خاص و عام شده است  ، سازمانها و جریانات خارج از کشور هم فعالیت گسترده ای در رابطه با مسائل زنان دارند در مجموع این پارامترها می توانند در به کرسی نشاندن خواست برحق زنان که اساسأ برابری با مردان در تمام شئونات زندگی است ، ایفای نقش بکنند .
 اگر سیر رویدادها طور دیگری عمل کنند وخواست زنان در خواست عمومی کمرنگ شوند و به حاشیه رانده شوند، پیش بینی این می شود بازنده این میدان باز هم زنان خواهد بود و در فردای آزادی ایران هم کمترین دستاورد نصیبشان خواهد شد.
برای رسیدن به خواست برابری زن و مرد، وظیفه هر انسان آزادیخواه و برابری طلبی است که در این میدان خودرا بیابد و برای به اهتزاز در آوردن این پرچم، بیش از پیش بکوشد .

گرامی باد یاد زنانی که قربانی فرهنگ مردسالاری شده اند .
پرشکوه باد ۸ مارس روز جهانی زن .
۰۳٫۰۳٫۱۰۱۱