انقلابی در مقیاسی کوچکتر , درباره اعتراضات کارگران ایالت ویسکانسن آمریکا

اینروزها همچنان مهمترین خبر جهان بپاخاستن و رویاروئی کارگران و مردم آزادیخواه علیه دولت های سرمایه داری است که هر روز در یک گوشه دنیا رخ می‌دهد و ادامه مییابد. اعتراضات و تظاهرات های کارگران و مردم آمریکا که از دو هفته پیش آغاز شده نیز هر روز گسترده‌تر می‌شود و از انقلابات تونس و مصر روحیه گرفته است. در متن این اعتراضات یک همبستگی باشکوه طبقاتی عروج کرده است که جامعه آمریکا بسیار نیازمند آنست. اوضاع حاکی از تشدید و اوج گیری مبارزه طبقاتی در کشوری است که دارد به طبقه سرمایه دار و دولت نماینده آن گوشزد میکند که دوران ریگان بسر رسیده است، که دیگر تعرض افسار گسیخته سرمایه را قبول نمی‌کنیم. یک نکته بسیار جالب در این میان اینست که امروز در آمریکای مهد دمکراسی که هیات حاکمه آن هر روز نسخه دمکراسی برای درد کشورهائی همچون عراق و مصر و لیبی و امثالهم می‌پیچد اتفاقاتی رخ می‌دهد که همسرنوشتی مردم آمریکا و همین کشورها را برجسته می‌کند. کارگران مصر در حمایت خود از اعتراضات کارگران آمریکا به “یک جهان، یک درد” اشاره می‌کنند و از آنسو مردم معترض آمریکا اسکات واکر فرماندار ایالت ویسکانسن را به “حسنی واکر” ملقب می‌کنند! مردم آمریکا با این لقب به جناب واکر عاقبت حسنی مبارک را گوشزد می‌کنند و کارگران مصر هم علیرغم تمام تفاوت های مصر و آمریکا روی درد مشترک جهان انگشت می‌گذارند. این درد مشترک مردم جهان همان ستم و تبعیض طبقاتی یعنی نظام سرمایه داری است که همه را مچاله و کلافه کرده و باید قیام علیه آن جوانه بزند. پاسخ این درد مشترک نیز مشترک و جهانی است، چون آزادی و برابری و رفاه از اکثریت عظیم مردم جهان دریغ شده است. بهترین پاسخ سرمایه داری به معضلات امروز مردم دمکراسی است که در مهد آن در آمریکا میخواهد پایه‌ای‌ترین حق کارگر یعنی حق تشکل و اعتصاب را زیر ضرب بگیرد، پاسخ مردم همسرنوشت جهان نیز پایان بخشیدن به حاکمیت سرمایه و برقراری آزادی و برابری و رفاه همگان یعنی سوسیالیسم است. اکنون نگاهی به اتفاقات آمریکا بیندازیم.

 

ماجرا از اینجا شروع شد که تعداد کثیری از دانشجویان دانشگاه ویسکانسن و دانش آموزان دبیرستان های شهر مدیسن، روز ١۴ فوریه در اعتراض به بندی از لایحه‌ای که اسکات واکر، فرماندار جدید جمهوریخواه گرایش Tea Party (١) ایالت ویسکانسن به سنا برده بود و در آن از کاهش بودجه دانشگاه و در نتیجه افزایش شهریه دانشجویان حکایت دارد، به ساختمان سنای ویسکانسن رفته و ساختمان آن را به اشغال در آوردند. این حرکت که با ترک کلاس های درس و راهپیمائی این دانشجویان و دانش آموزان به طرف مجلس سنا شروع شد، سریعا با پیوستن فعالین اجتماعی و فعالین جنبش کارگری، به یک حرکت توده‌ای تبدیل شد که جنبش کارگری را یکبار دیگر وارد صحنه سیاست مبارزاتی آمریکا کرد.

 

روز ١۵ فوریه، ١۵ هزار نفر از کارگران و مردم شهر مدیسن ایالت ویسکانسن در اعتراض به لایحه مزبور و بخصوص بند مربوط به قوانین ضد اتحادیه‌ای و ضد کارگری که اسکات واکر در فکر وضع آنها بود، دست به اعتراض زده و به فراخوان اتحادیه‌های معلمان، کارکنان دانشگاه‌ها، پرستاران و کارکنان و کارگران بخش دولتی به خیابان‌های مدیسن آمده و با استقبال گرم مردم زیادی روبرو شدند. در همبستگی با این اعتراض و فراخوان، صدها دانشجو و دانش آموز دبیرستان‌ها هم به این تظاهرات پیوستند و صدها تن از این تظاهر کنندگان به تقلید از سنت مبارزات مردم مصر در میدان مرکزی شهر، شب را به صبح رساندند. حدود ٨ هزار نفر از معترضین در ساختمان کریدور و اتاق‌های مجاور سالن سنای ویسکانسن در کیسه خواب‌ها شب را به صبح می‌رسانند.

 

جمهوریخواهان و بخصوص جمهوریخواهان معروف به گرایش Tea Party در ایالت ویسکانسن (و ایالات دیگر ایالات متحده آمریکا) حملات گسترده‌ای را در راستای کاهش و محدود کردن حقوق مردم شروع کرده‌اند. اسکات واکر برای کاهش و حذف خدمات اجتماعی می‌خواهد از حمله به حقوق پایه‌ای کارگران از جمله محدود کردن حق متشکل شدن و حق اعتصاب و غیره شروع کند. او روز ١١ فوریه لایحه‌ای را با عنوان “لایحه تعمیر بودجه” به سنای ایالتی معرفی می‌کند که بر اساس این لایحه با حذف حق اعتصاب و محدود کردن حق قرارداد دسته جعمی بیش ١٧۵ هزار کارگر بخش خدماتی، کسری بودجه ایالت ویسکانسن را تعمیم و به صفر برساند. یعنی بخش بزرگی را با زدن از رفاهیات و از جیب این بخش از جامعه بپردازد. گفته است که ایالت ویسکانسن ٣.۶ میلیارد دلار کسری بودجه دارد و حذف حق اعتصاب این کارگران و محدود کردن حدود و ثغور قراردادهای دسته جمعی ضروری‌ترین پیش شرطها برای حرکت به این سمت است، و در نظر دارد که تا سال ٢٠١٣ این کسری بودجه را به صفر برساند!

 

دو موضوع در این لایحه برجسته‌تر هستند. اول اینکه پرداخت مستمری‌ای که کارگران باید از دستمزد خود بپردازند ۵.٨ درصد افزایش می‌یابد. مبلغی را نیز که کارگران برای بیمه درمانی می‌پردازند ١٢ درصد افزایش می‌یابد. و آنچه که پشت “حذف حق اعتصاب” و “محدود کردن حدود و ثغور قراردادهای دسته جمعی” کارگران قابل توضیح است، ظاهرا این موضوع است که در صورت بالا رفتن تورم، کارگران حق نداشته باشند برای افزایش دستمزدهای همسطح با بالا رفتن تورم چانه بزنند و نهایتا وارد اعتصاب بشوند! این موضوع (افزایش دستمزدها در صورت ذکر شده) ظاهرا به رفراندومی عمومی واگذار می‌شود!

 

لایحه مزبور صبح روز جمعه ٢۵ فوریه، با کش و قوزهای زیادی بین سناتورهای دمکرات و جمهوریخواه در مجلس به تصویب رسید و اکنون جنبش کارگری باید جنگ خود را دیگر از اعتراض برای وادار به عقب نشینی کردن جمهوریخواهان، به شکست پروژه شان تغییر بدهند. اسکات واکر ظاهرا یک راه قانونی پیدا کرده که این لایحه را هرچه زودتر بتصویب برساند و به خیال خود آب پاکی بر روی دست کارگران و مردم معترض بریزد و به خانه برشان گرداند. اما خود این موضوع شعله‌های آتش گر گرفته را شعله ورتر کرد. یکی از تشکل‌های کارگران در ویسکانسن که ۴۵ هزار عضو دارد، روز ٢١ فوریه پیشنهادی را از طرف یکی از نمایندگان پذیرفت و با ٩٧ رأی موافق در برابر ٣ رأی مخالف تصویب کرد که اگر لایحه پیشنهادی اسکات واکر به قانون تبدیل شود، فراخوان اعتصاب عمومی خواهد داد. اتحادیه‌ها و فعالین کارگری و اجتماعی در ایالت اوهایو فراخوان به یک اعتراض مثل اعتراض ویسکانسن در روز ١ مارس داده‌اند. این یعنی وارد شدن به یک جنگ تمام عیاری که برای جنبش معاصر کارگری آمریکا تازه گی دارد!

بخش خبری این اعتراض و نیمچه انقلاب، وسیع است و پرداختن به تفصیل به آنها اینجا مد نظر نیست. دمکراتها چکار کردند، اوباما چگونه برخورد کرد، پلیس چکار کرد، برخورد رؤسای اتحادیه‌های مختلف چه بود و تا چه حد با دولت و با دمکراتها و با اعضای خود رابطه داشتند و غیره، مسائلی هستند که در بررسی همه جانبه این موضوع ضروری‌اند، اما من اینجا به بررسی “همه جانبه” آن نمی‌پردازم.

 

لحظات زیبای زندگی

 

لحظاتی در زندگی و بخصوص در زندگی کسانی که برای مدتها منتظر حوادث سیاسی خاصی بوده‌اند، هستند که انسان فقط باید از آنها لذت ببرد. نباید اجازه دهد که هیچ ناباوری و ناامیدی بر آن لحظات زیبا غلبه کند. لحظاتی که می‌آیند و می‌روند و چون شیرین‌ترین لحظات زندگی خصوصی، همیشه با انسان می‌مانند و در افسرده‌ترین لحظات، به داد فرد می‌رسند. لحظات انقلاب تونس و مصر، جنگ و گریز در خیابان‌های تهران و “انقلابی در مقیاسی کوچکتر” در آمریکا، از آن لحظات هستند.

 

گرچه جنبش کارگری آمریکا در تشتت زیادی بسر می‌برد، اما انقلابات معمولا ابتکارات عجیبی را می‌آفرینند. البته که نمی‌شود با هیچ معیاری فعلا از انقلاب در آمریکا صحب کرد؛ اما همچون بسیاری از فعالین اجتماعی دست اندرکار سازماندهی در ظرفیت‌های متفاوت در آمریکا، دوست دارم این واقعه زیبا و دوست داشتنی را “انقلابی در مقیاسی کوچکتر” بنامم. مردمی که از رویدادهای انقلابی خاورمیانه انرژی گرفته‌اند و به درست پایان دوره ریگانیسم را به اسکات واکر و همپالکی‌هایش خاطر نشان می‌کنند، جلو صحنه آمده و کرور کرور به اعتراض کارگران می‌پیوندند. پال بیول، یکی از مورخین جنبش کارگری آمریکا می‌گوید: “همه با دیدن یکدیگر در پیوستن به اعتراض خوشحالند.” اعتراضات این دوره، برخلاف اعتراض در دوره ریگان، معنای سیاسی با بوی پیروزی می‌دهند. با شروع اعتراض در مدیسن ویسکانسن، شاهد اعتراضاتی در ایالات ایندیانا، اوهایو و ایلینویز نیز، بخشا در همبستگی با اعتراض کارگران ویسکانسن، بودیم. روز شنبه ١٩ فوریه، نزدیک به ٧٠ هزار نفر در اعتراض خیابانی شرکت کردند. روز شنبه بعد، ٢۶ فوریه، بیش از ١٠٠ هزار نفر در اعتراض به قلدری اسکات واکر و برنامه‌های ریاضت کشی اقتصادی جمهوریخواهان در خیابانهای شهر مدیسن در برف شدید و سرمای سوزان شمال آمریکا دست به راهپیمائی زدند. رستوران‌های شهر مدیسن، در یک عمل همبستگی با معترضین، ٣٠ هزار عدد پیتزا برای مردم معترض در خیابان می‌فرستند که خود یک سرتیتر زیبای خبری بود. یکی از سازماندهندگان می‌گوید: مردم شهر مدیسن این اعتراض را مربوط به خود می‌دانند، نه اعتراض یک بخش کوچکی از یک صنف. می‌گوید وقتی که صبح برای گرفتن قهوه وارد قهوه خانه‌ای شده بود، کارگر آنجا به او قهوه رایگان داده و از او اخبار دست اول از این اعتراضات را جویا می‌شود. نزدیک به ۴٠ درصد معلمان استان ۵ و نیم میلیونی ویسکانسن به طرق مختلف از جمله نرفتن به سر کلاس به بهانه مریضی، به این اعتصاب پیوسته‌اند. روز ششم این اعتراض، معلمان “سرماخورده” میلواکی، که بزرگترین شهر ایالت ویسکانسن است، بزرگترین بخش در تقسیمات مدارس این ایالت را به تعطیلی کشاندند! عکسی که هلهله شادی همه اعتصابیون در سرمای سوزان شنبه ١٩ فوریه را بلند و بلندتر کرد، پیام “مصر از کارگران ویسکانسن حمایت می‌کند! یک جهان، یک درد!” بود که در دستان یکی از معترضین در میدان تحریر بالا رفته بود. در ‌ایمیلی که روز ٢۵ فوریه دریافت کردم، خبر از راهپیمائی اعتراضی و همبستگی با کارگران ویسکانسن در ۵٠ ایالت آمریکا می‌داد. خبرنامه ایمیلی فدراسیون کار آمریکا، روز ٢۶ فوریه از صدها راهمپیمائی در شهرهای مختلف آمریکا در همبستگی با اعتراض کارگران ویسکانسن خبر داد. اعتراض کارگران و مردم ویسکانسن در این سطح، همه و از جمله رهبران اتحادیه‌ها را هم شگفت زده و غافلگیر کرد. کریستفر فانس، یکی از سازماندهندگان این اعتراض می‌گوید که یکی از زیباترین صحنه‌ها در این اعتراضات و بخصوص در جلوی در سنا، سازماندهی شورائی این اعتراضات بود. می‌گوید که مردم منتظر این نمی‌ماندند که کسی به آنها دستوری بدهد؛ همانجا تصمیم می‌گرفتند، به اطلاع همه می‌رساندند و تصمیم شان را نیز به اجرا در می‌آوردند. یکی دیگر از صحنه‌هائی را که او توصیف می‌کند، “معنای واقعی همبستگی” است. می‌گوید که در بین کارگران بخش خدمات، دو گروه بطور مشخص، کارگران آتش نشانی و اداره پلیس، از لایحه مزبور معافند. اما همین دو گروه با اعلام همبستگی، حضور چشمگیر در میان مردم و آوردن قهوه و ساندویج برای کارگران و مردم در اعتصاب، حال و هوای دیگری به این اعتراضات دادند. و در ادامه می‌گوید: هر روز از این اعتصاب سطح آگاهی کارگران و تشخیص دوست و دشمن را در میانشان روشن‌تر می‌کند و فشار بیشتری بر ناپیگیران وارد می‌کند. جفری سامرز، یکی از متحیرین و تحلیلگران این اعتراضات می‌گوید: دنیای عجیبی است؛ آنجا که پلیس و دانشجویان جوان، به یک حد از این وضعیت متنفرند و حاضرند در کنار هم در صف اعتراض و همبسته باشند!(٢)

 

نکته جالب توجه دیگری که در این اعتراض جلب توجه کرده است، این است که افراد زیادی، از کارگران گرفته تا دانش آموزان و والدینشان تا هر کسی که خود را در خواست و مطالبه این اعتراض شریک می‌داند، یکی بعد از دیگری پشت میکروفون می‌رفتند و از مضرات این لایحه و تأثیر آن بر زندگی خود صحبت می‌کردند.

خبرنامه ایمیلی فدراسیون کار آمریکا از دهها هزار پیام همبستگی از جانب کارگران شهرها، ایالات و کشورهای مختلفی خبر داد.

 

مشکلات پیش رو

 

اعتراضات ویسکانسن البته که دارای ضعف‌ها و توهمات متعددی هم هست. این ضعفها را می‌توان به طور فشرده و خلاصه در چند نکته زیر دسته بندی کرد.

 

الف) یکی از این توهمات این است که هنوز بسیاری راه حل را در قدرت گیری دمکراتها جستجو می‌کنند و وزن بیش از حدی را به سناتورهای دمکرات می‌دهند. می‌گویند اوباما بطور ضمنی از اعتراض کارگران دفاع کرده، اما گفته است که کسری بودجه یک مشکل اصلی است. منتها راه حل کاهش بدهی‌ها و کسری بودجه، راه حل اسکات واکر نیست! هر روز که این اعتراضات به درازا می‌کشد، برای بخش هر چه بیشتری ثابت می‌شود که اینجا جنگ و تقابل بین دمکرات‌ها و جموریخواهان در هیچ سطحی نیست، بلکه جنگی است که ریشه آن در تقابل کار و سرمایه است!

 

ب) ضعف اصلی دیگر این است که رسانه‌های سابقا اصلی خبررسانی و مهندسی افکار، هنوز رسانه‌های اصلی خبررسانی هستند. دائما این حقیقت بطور خیلی وارونه و موذیانه‌ای به جامعه پمپاژ می‌شود که کارگر عضو اتحادیه بطور متوسط دو برابر یک کارگر غیر عضو حقوق دریافت می‌کند. و از این واقعیت این رذالت را نتیجه می‌گیرند که وضعیت مملکت خراب است و همه برای سقوط به نیستی، مسابقه بگذارند. هنوز فیسبوک و تویتر و ام اس ام و تکست و غیره در سطحی که امکان دارد، مورد استفاده قرار نگرفته‌اند.

 

پ) یک ضعف مهم دیگر این است که رهبران دو اتحادیه مهم درگیر در این اعتراضات (اتحادیه خدمات عمومی و شورای کارکنان آموزش و پرورش) اعلام کرده‌اند که اگر فرماندار بخش محدود کردن حق و حقوق اتحادیه‌ها را از این لایحه بردارد، به اعتراض خود پایان خواهند داد! این اتحادیه‌ها اعلام کرده‌اند که ٨ درصد کاهش دستمزد را که در این لایحه عنوان شده است خواهند پذیرفت، اگر اسکات واکر شرط بالا را از لایحه اش حذف کند. هنوز هم اتحادیه‌های کارگری فدراسیون کار آمریکا می‌توانند، و مشخصا با سابقه تیره و تاری که در جنبش کارگری آمریکا دارند، برگ سیاه دیگری بر تاریخ خود اضافه کنند. اعتراضات این دوره از دست رهبری محافظه کار اتحادیه در رفته است و در واقع اینها به دنبال فعالین چپ این اتحادیه براه افتاده‌اند که این خود از خصائص تلاطمات انقلابی است. در میلواکی بطور مشخص این بی اعتنائی جلب توجه می‌کرد. رهبران اتحادیه معلمان از اعضای خود خواست که سر کار بروند و کاری به این اعتراضات نداشته باشند، که یک جواب دندان شکن و تودهنی شایسته‌ای از اعضای اتحادیه‌ها دریافت کردند.

 

ج) سوسیالیست‌ها در سازماندهی این اعتراضات نقشی برجسته ایفا کرده اند؛ اما کارگران و جامعه هنوز از حزب مستقل طبقه کارگر محروم‌اند و این پاشنه آشیل این اعتراضات و هر انقلابی چه در مقیاس بزرگتر و چه در مقیاس کوچکتر می‌باشد. فعلا فرض را بر این گذاشته‌اند که حزب دمکرات (حزب اوباما و بیل کلینتون) حزب همین کارگرانی است که پلاتفرم ریاضت کشی را به چالش کشیده اند!

 

جنگ در دوره‌ای دیگر

 

جفری سامرز در خصوص اعتراضات ویسکانسن می‌گوید: گرچه در سال‌های دهه‌های گذشته شاید شاهد اعتراضات بزرگتری هم بوده‌ایم و این اعتراضات توسط سخنگویان شناخته شده و خیرخواهی هم رهبری شده‌اند، اما ته ته دلمان بر این باور بوده‌ایم که این اعتراضات راه بجائی نمی‌برند و قلبا حواسم جای دیگری بود. او در ادامه می‌گوید: “این یکی اما فرق می‌کند.”

ریگان که به سر کار آمد، با حمله به اتحادیه کارکنان خدمه هواپیماها پلاتفرمش را شروع کرد و پیروز هم شد. کتاب “سرمایه داری و آزادی” نوشته میلتون فریدمن مانیفست پلاتفرمش بود. دوره پیروزی ریگان دوره برو بیای اقتصاد نئولیبرالی میلتون فریدمن و کل دم و دستگاه مکتب اقتصادی شیکاگو بود. اسکات واکر که با سر و صدای پیروزی جمهوریخواهان Tea Party فرماندار استان ویسکانسن شده است، فکر می‌کند ریگان دیگری است و با حمله به حق متشکل شدن و حقوق پایه‌ای کارگران دوره ریاست ایالتی اش را شروع می‌کند. دوره ریگان اما به پایان رسیده و اکنون دنیا وارد دوره دیگری شده است. جهان سی سال شلاق ریگان و میلتون فریدمن را خورد و اکنون می‌خواهد شلاق را از دستان خونین جلاد بیرون آورد و بر علیه آن شوریده است. اکنون رتوریک “دیگر آلترناتیوی نیست” دیگر بردی ندارد. همه حداقل این یک نکته را می‌دانند که “دیگر آلترناتیوی نیست” دیگر جوابگوی هیچ معضلی نیست. اکنون انقلابی در مقیاسی بسیار وسیع بر علیه آلترناتیو پلاتفرم ریاضت اقتصادی میلتون فریدمنی شروع شده است. موش کور نقب می‌زند و باید راه خود را بیابد.

***

 

توضیح

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(١) Tea Party جنبشی ارتجاعی و محافظه کار دست راستی است که از سال ٢٠٠٩ در آمریکا شروع به فعالیت و بخصوص در راستای دفاع از کاندیداهای دست راستی حزب جمهوریخواه آمریکا کرد. اس و اساس این جنبش مخالفت با پرداخت مالیات است که در واقع مخالفت با پرداخت مالیات کارخانجات و مؤسسات بزرگ است. منتها پلاتفرم خود را تحت عنوان، کاهش بدهی‌های دولتی، مخالفت با پرداخت مالیات و کاهش هزینه‌های دولت بیان می‌کند. و برای جامعه این پلاتفرم را باز نمی‌کند که معنای این یعنی حذف خدمات و کاهش مالیات مؤسسات بزرگ. در انتخابات کنگره و سنای آمریکا در سال ٢٠١١ آرا زیادی را نیز به دست آورد. این جریان نام خود را از جنبش مهاجران Tea Party بوستون در سال ١٧٧٣ به عاریه گرفته است که این مهاجران در مخالفت با قانون پرداخت مالیات به بریتانیا که بر چای وضع شده بود چای وارده از بریتانیا را در همان ساحل که وارد آمریکا می‌شد، به نشانه اعتراض به دریا می‌ریختند.

 

(٢) بسیاری از کسانی که به این واقعه پرداخته‌اند، به حضور پلیس نه بعنوان کسانی که قرار است باز هم سرکوب کنند، همچنانکه کارشان همیشه سرکوب بوده است؛ بلکه بعنوان کسانی که گرچه انجمن شان یک انجمن دست راستی طرفدار حزب جمهوریخواه است، اما از وضعیت فعلی ناراضی هستند و علی العموم با کارگران و اعتراض جاری ابراز همدردی کرده‌اند، اشاره کرده اند!

٢٧ فوریه ٢٠١١