حزب دمکرات درس نمی ڱیرد! (قسمت نهم)

بخشهای اصلی این مطلب در ٣٠ ژوئن ٢٠٠۷ و ٢۷ماه سپتامبر ٢٠٠۵نوشته شده است. اما از آنجا موضوع مربوط به یکی از رویدادهای مهم تاریخی جهان معاصر یعنی اشغال عراق، احتمال حمله آمریکا به ایران و موضعگیری حزب دمکرات در آن ایام است به بحث امروز ما مربوط می باشد و درج مجدد آن مفید خواهد بود. برای اینکه مستند پروژه افشاگری و نقد سیاست های حدکا در این موارد پیش برده باشیم، گفتاری از آقای مصطفی هجری دبیر کل یکی از جناحهای حزب دمکرات در مورخه ۲۱ ماه مه‌ ۲۰۰۷ در دانشکده علوم سیاسی صلاح‌الدین اربیل که تماما دعوت از آمریکا برای حمله به ایران و دخالت و شکل دادن به حکومت آینده آن کشور بعنوان نمونه و همچنین در پایان، مطلبی از رحمان حسین زاده تحت عنوان “همکاری با آمریکا، یعنی دشمنی با مردم” که جواب به آقای هجری است، نیز درج میکنم.

اشغال عراق، احتمال حمله آمریکا به ایران و موضع حزب دمکرات

تا قبل از حمله ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، مطلقا  نه از موافق و نه از مخالف حمله آمریکا به آن کشور، نه از موافقین و نه از مخالفین رژیم بعث یک بار نشنیده بودم که کدام محله در بغداد “شیعه نشین” و کدام محله “سنی نشین” است. ولی همین که آمریکا و شرکا پایشان به عراق باز شد، بمنظور تضعیف مبارزه مردم در مقابل اشغالگران عراق این عبارت (طلائی)  “محله شیعه نشین و سنی نشین” را با مجاهدت میدیا مزدور بر سر زبانها انداختند و مد کردند. اکنون با انفجار هر بمبی در عراق می ڱویند: انفجاری در منطقه “صدر” که عمدتا شیعه نشین است انفجاری در منطقه “منصور” که عمدتا سنی نشین است و غیره. اڱر موفق شوند و اینطور پیش بروند، جنسیت، ملیت و مذهب راه ها و جاده های عراق نیز تعیین خواهند کرد! هرگز به منظور پشت این عبارت فکر کردید که به زبان انسانی ذکر محله عمدتا سنی یا شیعه نشین یعنی چه؟ آیا چه خیر و برکتی برای اشغالگران عراق دارد که ساکنین یک محله که “عمدتا سنی هستند” یا “عمدتا شیعه هستند” بر سر زبان انداخت و آن را وارد “ادبیات – فرهنگ” مردم کرد؟ یعنی ای مردم بی حافظه جهان! این سنی ها هستند که در مقابل شیعه ها و شیعه ها در مقابل سنی ها ایستاده و دشمنی آنها باهم باعث این انفجارها، ترور، آدم ربایی و نامنی مردم  و ویرانی عراق شده است!

تا قبل از اشغال عراق ما مردم مبارز در مقابل رژیم بعث داشتیم. کسی سئوال نمی کرد و نمی دانست کی سنی و کی شیعه است. اکنون مزدوران نظم نوین (دمکراسی) حساب شده و آگاهانه این عبارات خلق کرده، تبلیغ می کنند تا در پس اینڱونه عبارت، نسخه، طرح و برنامه دامن زدن به خصومت، دشمنی و ویرانڱری بیشترعراق بپیچند. چرا در کنار هرخبر دلخراش کشته و لت وپار شدن انسانهای ڱیر افتاده در وضعیت عراق به مردم جهان ڱوشزد می کنند که کی شیعه و کی سنی است؟ به دو دلیل: اول، آنها ظرفیت اپدمیک ویروس کثیف و کشنده مذهب در خاورمیانه را می دانند و دوم میخواهند اذهان عموم را منحرف کنند که آنچه در عراق روزانه علیه بشریت اتفاق می افتد نه نتیجه جنڱ آمریکا و جنبش دمکراسی غرب و هم پیمانانش، بلکه نتیجه ترکیب ناهمگون جمعیت چند در صد سنی و شیعه بودن مردم ساکن فلان محله در عراق است. این اهدافی هست که از این تبلیعات کثیف دارند. هنر شعبده بازی، دروغ پراکنی، سفسطه بازی، دغل کاری، ریاء کاری مدیای مزدور اینها مگر حد و حصری دارد؟ نتیجه این تبلیغات یعنی باید عراق را به دو کشورسنی و شیعه تقسیم کرد و مثلا %۴۰ در صد سنی های محله %۶۰ شیعه نشین پاکسازی کرد.  خوب تکلیف باقی مانده %۶۰ شیعه های مناطق سنی نشین چه می شود؟ پاکسازی!

آمریکا و هم پیمانانش تجربه ظرفیت مخرب تفرقه مذهبی و قومی یوگسلاوی و کشورهای بالکن داشتند. تفرقه و ایجاد هویت ضد انسانی در مقابل هویت واحد انسانی استراتژی آمریکا است؛ و گر نه از کدام  ثبت احوال تمام شناسنامه مردم عراق را درآورده اند و کجای آن نوشته شده کی شیعه و کی سنی است؟ آویزان کردن هویت مذهبی به سینه مردم، پیامی برای مدارا کردن با هم  نیست، نسخه ای برای شعله ور کردن کوره جنڱ قومی و مذهبی با همدیڱر است. هم اکنون مدرسه و کارخانه ای در عراق نمانده است که شاڱردان و کارڱران آن را به شیعه و سنی دسته بندی نکرده باشند. تا در نتیجه کی زورش بیشتر است در صد کمتر را پاکسازی کند. اینجا انسان به عمق حماقت و جهالت و کثافت مدیای غربی و مدیای مزدوران آنها در منطقه در کشاندن مردم عراق به این روز پی می برد. این سیاست ڱمراه کننده ای است تا ذهن مردم را از پیامدهای نظم نوین در عراق مخدوش کنند. نیروهای مرتجعی که خود بارها به دست بوسی صدام رفتند؛ بر سر قبر خمینی گریه کردند و با رژیم جمهوری و با آمریکا همکاری کردند، این بلا را بر سر مردم عراق  آوردند و اکنون میخواهند بڱویند آنچه در عراق اتفاق افتاده، می افتد و خواهد افتاد نتیجه جنڱ آمریکا نیست بلکه نتیجه وجود جمعیت ناهمگون شیعه و سنی در عراق است. در حالیکه مساله کاملا بالعکس، آنچه شیعه و سنی را بجان هم انداخته محصول جنڱ و سیاست آمریکا و قومپرستان و متحدین او و تقسیم کردن مردم بر حسب مذهب و ملیت آن کشور است. این سیاستی است که آمریکا و همپیمانان او به آن نیاز دارند و دامن خواهند زد. در نتیجه این سیاست ارتجاعی اڱر فردا هر بمبی به سر مردم ایران ریخته شود، آن را ناشی از بلوچ، کرد و فارس بودن مردم ایران در بوق و کنرا کنند و نه از سیاست حمله پیشڱیرانه و قلدرمنشانه (رژیم چنج) نظم نوین آمریکا. تقسیم ایران به ملیتها و از این طریق ضعیف کردن بنیه اتحاد مردم ایران در مقابل حمله احتمالی آمریکا به ایران، سیاست و استراتژی آمریکا است. میخواهند از محمل ایران “کشوری کثیر الملله است”  و در آن ملیتهای ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن وجود دارد، فاجعه دیڱری برای بخش دیڱری از مردم جهان بیافرینند. میخواهند در پروسه سرنڱونی رژیم  جمهوری اسلامی شیرازه مدنی ایران مردم مانند عراق چنان از هم بپاشیده شود که رمقی برای جامعه نماند تا بر این اساس سرنڱونی رژیم به نفع چپ و کمونیسم در ایران و منطقه تمام نشود.

ولی از همه اینها ناپسند تر و زشت تر موضعگیری حزب دمکرات در قبال این فجایع و احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران است. این جریان نامسئول می خواهد عین این سناریو در ایران تکرار شود. نظر به اینکه آنها تا چه حد بی پرنسیپ، نان به نرخ روز خور و نامسئول هستند، من نقل قول طولانی از سخنرانی آقای مصطفی هجری که چگونه سیاست نامسئولانه حزب اش را  بیان میکند آورده ام تا با فاکت نشان بدهیم که تمام سخنرانی دعوت بی پرده “باید با آمریکا همکاری کنیم” از آمریکا برای دخالت و حمله نظامی به ایران است. و ما در مقابل صراحتا به ایشان و حزبش هشدار میدهیم “همکاری با آمریکا، یعنی دشمنی با مردم”.  سخنرانی ایشان باندازه کافی شفاف و گویا موضع ارتجاعی و همصدایی با امریکا و ارتجاع منطقه در خود دارد که لازم به هیچ تفسیر، تجزیه و تحلیل ما ندارد. هجری موضع حدکا را چنین ادامه می دهد:

” …دمکراسی و حقوق بشر را که دو پدیده عصر بوده و به سرعت در حال تبدیل‌شدن به خواست و مطالبه اقشار و طبقات مختلف مردمی هستند که صدها سال است از دست استبداد می‌نالند، به شدت سرکوب کند. (زیرا این پدیده‌ها، اولاً با ایدئولوژی رژیم کاملاً متضاد هستند، دوماً وجود این پدیده‌ها موجب تضعیف تدریجی رژیم و در نتیجه سرنگونی کامل آن خواهند گردید) تا از این راه، بدون وجود چالشی جدی حاکمیت خود را تا “ظهور مهدی” نه‌تنها بر مردم ایران، بلکه بر خاورمیانه، ادامه دهد… نفوذ آمریکا را به عنوان رقیب اصلی خود در منطقه، ریشه‌کن و آمریکا را مستأصل گرداند.
اکنون، پرسش اصلی اینست: کدام یک از دو رقیب، آمریکا یا ایران در این جدال پیروز خواهد شد و قادر خواهد بود، قدرت خود را بر خاورمیانه تحمیل کند و به اهدافش نایل آید؟
حکومت جمهوری اسلامی، خود نظامی قرون وسطی‌ای و واپسگرا می‌باشد، بنابراین نوع حاکمیت این رژیم، چاره‌ ساز معضلات و پاسخگوی خواستهای امروزین مردم نیست، بلکه بحران‌ساز است و بحرانهایش به ۔۔۔
لذا آمریکا نیازمند درپیش گرفتن برنامه‌ای درازمدت و خردمندانه در منطقه است تا قادر به تثبیت قدرت خود در خاورمیانه باشد. آن برنامه نیز عبارت خواهد بود از جلب اعتماد مردم منطقه که در آینده به نیروی محرکه تحولات در کشور خودشان تبدیل خواهند شد. در همین راستا لازم است، آمریکا عملاً به مردم اثبات کند که از این پس یاری‌رسان حاکمیتهای دیکتاتور و انحصارطلب در منطقه نخواهد بود. از جمله عقب‌نشینی نیروهای آمریکا از عراق پیش از آنکه دولت عراق قادر به تثبیت امنیت در کشورش باشد، از جمله عواملی خواهد بود که نه تنها مردم عراق، بلکه مردم کشورهای همسایه عراق را نیز نسبت به آمریکا بیشتر بی‌اعتماد خواهد کرد. یکی دیگر از موارد احتمالی سهل‌انگاری آمریکا این خواهد بود که آمریکا در کشمکش خود با ایران بر سر برنامه اتمی به نحوی و حتی در صورت گردن گذاشتن ایران به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، با رژیم ایران به توافق برسد و دیده بر موارد نقض حقوق بشر و سرکوب گسترده آزادیها در آن کشور فرو بندد و یا در حد موضوعی فرعی، تنها به صدور سالیانه یک اعلامیه ـ رویه‌ای که اتحادیه اروپا تاکنون در پیش گرفته است ـ و محکوم نمودن آن بسنده نماید.
مردم ایران از حمایتهای آمریکا و کمک به حکومت رضاشاه در سرکوب آزادیخواهان آنزمان ایران و به ویژه در جریان کودتای سال ۱۳۳۲ خاطرات تلخی دارند، به طور کلی اعتماد مردم به آمریکا ضعیف است، اینکه مردم ایران اکنون علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران، به آمریکا گرایش پیدا کرده‌اند، نباید از سوی آمریکا به عنوان محبوبیت خود در میان مردم ایران قلمداد شود. لیک پشتیبانی عملی و دائمی آمریکا از مبارزات مردم ایران می‌تواند دیدگاه تاریخی مردم در این مورد را در جهتی کاملاً مثبت تغییر دهد.
از دگرسوی آمریکا می‌بایست به طور جدی یاری‌رسان مبارزات آزادیخواهانه مردم منطقه در راستای نیل به حقوق و آزادیهایشان باشد. در این راستا، تنها شعار دادن برای رهایی مردم از زیر چنگال جور و ستم کافی نیست، بلکه لازم است عملاً از مبارزات مردم حمایت به عمل آورد. در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، هر روز و در مقابل دیدگان مردم جهان، اعتراضات مردم به نحوی وحشیانه سرکوب می‌شود. طور علنی دخالت می‌کند و… به همان اندازه نیز که این روال ادامه داشته باشد، هزینه تحولات برای آمریکا و مردم منطقه، به ویژه مردم ایران افزایش می‌یابد.
مورد دیگری اینکه آمریکا سعی بر تقویت اجماع کشورهای جهان در راستای ایجاد تحولات لازم داشته باشد، همانند اجماعی که علیه برنامه‌ اتمی ایران ایجاد شده است. جمهوری اسلامی و سایر حکومتهای واپسگرا و دیکتاتور منطقه، فقط از طریق چنین اجماعی متحول خواهند شد. در غیر اینصورت، چنانچه بخشی علیه چنین حکومتهایی ایستادگی کنند و بخشی دیگر به همکاری با آنان بپردازد، نتیجه همان خواهد شد که تاکنون در مورد جمهوری اسلامی دیده شده است. هر زمانی که آمریکا ایران را مجازات کرده و مورد انتقاد قرار داده، یکی از کشورهای اروپایی یا چین و روسیه نیازهایش را تأمین کرده و رژیم را از آمریکا بی‌نیاز ساخته است.”

علیرغم آنچه در عراق می ڱذرد نیروهایی هنوز از آمریکا برای حمله به ایران این چنین دعوت بعمل می آورند، از حضور وی در منطقه پشتیبانی می کنند و با پیام تبریک(۱) خود شیرینی می کنند، یک ذره اهمیت به جان مردم کارڱر و زحمتکش جامعه نمی دهند. چنین ناز شتری برای امریکا نشانه دشمنی آشکار حدکا با مردم ایران است. ما اجازه نمیدهیم به بهانه مبارزه با رژیم کثیف اسلامی که خود که حدکا سابقه معامله ڱری و سازش “دیالوگ تمدنها” فراوان با او دارد، اکنون با آمریکا برای ویرانی ایران و منطقه همکاری کند و دعوت به عمل بیاورد.

حزب دمکرات درس نمی ڱیرد!

حزب دمکرات کردستان ایران بنا به موقعیت طبقاتی اش هیچ ڱاه در قبال مردم زحمتکش نیروی مسئولی نبوده است. به این خاطر او از تاریخ درس نمیڱیرد، این مردم هستند باید از بی مسئولیتی او درس بڱیرند. در همه ڱذرڱاههای مهم تاریخی ( در قسمتهای پیشین ڱوشه های از آن ڱذرڱاههای مهم را با فاکت و تاریخ ذکر کردم) ایشان جانب مرتجع ترین نیروها ڱرفته است. در کنڱره چهارم جمهوری اسلامی را بعنوان حکومت مردمی و بر آمده از انقلاب و ضد امپریالیستی تائید کرد (۲). آقای قاسملو به خمینی لبیک ڱفت… حدکا ستونهای ارتش جمهوری اسلامی را در زمان جنڱ ۲۴ روزه مردم شهر سنندج با نیروهای مزدور جمهوری اسلامی، به پادڱانها اسکورت کرد.  سیاست نیروهای انقلابی در دفاع از مردم و از دستاوردهای انقلاب ۱۳۵۷ را سیاست “جنڱ افروزانه کومه له قدیم می نامید. در جریان انتخابات شورهای اسلامی شهر و روستا در سال ۱۳۷۸، در منطقه کردستان از دوم خردادیها و خاتمی حمایت کرد و به  بهانه “دیالوڱ تمدنها” از مردم خواست به کاندیدای ” واقعی و مستقل” رای بدهند و در بیانیه دفتر سیاسی در تاریخ یازدهم بهمن ماه سال هفتاد و هشت بار دیڱر از شرکت مردم در انتخابات مجلس اسلامی حمایت کرد. این حزب نامسئول اکنون میخواهد حمله نظامی آمریکا به ایران را مشروع اعلام کند و پای آمریکا را در سیاست مردم ایران باز کند. هیئت حاکم آمریکا که خود یکی از اصلی ترین مشکل مردم کارگر، زحمتکش وفقیر جهان در دسترسی به سعادت و خوشبختی است را به جای ناجی مردم ایران معرفی کند. هیئت حاکم آمریکا که خود بیماری و ویروس آزادی مردم جهان است، را نیروی نجاتبخش و درمان و مرهم مشکل مردم معرفی کند. هر نیرویی که منافع اش با آمریکا یکی باشد مشخص می شود که آن منافع چقدر ضد کارگر و زحمکتشان و ضد بشری است. انیها هرچه از طرف آمریکا و متحدین آن مد می شود روز بعد آنها را با با زبان فارسی و کردی بخورد مردم می دهد. روزی “گفتگوی تمدنها” مد می شود آنها پشت سر کمپین خاتمی و دوخرداد میروند. روزی “دمکراسی و حقوق بشر” مد می شود آنها هرچه روسای جمهور کشورهای اروپا شرقی و مرتجعین در مدح دمکراسی و حقوق بشر و نفش آمریکا در متحقق کردن این رویکردها می گویند، عینا نشخوار می کنند. انسان متمدن و آزادیخواه هیچ تفاوت رایکال بنین احزاب دمکرات با روسای جمهور کشورهای آمریکا و اروپا شرقی و شیوخ مرتجع خاورمیانه نمی بیند . حزب دمکرات همیشه از بالای سر مردم میخواهد با نیروهای مرتجع وارد بند و بست شود.  این حزب نامسئول اکنون میخواهد حمله نظامی آمریکا به ایران را مشروع اعلام کند. مخالفت کردن با جمهوری اسلامی به قیمت آن سناریویی که در عراق حاکم است، به قیمت نابودی جامعه و به هر قیمت خود به حاکمیت رسیدن فقط  بیانڱر نامسئولی است. ما همچون امروز به حدکا هشدار می دهیم به نیروهای مرتجعی که خود به دست بوسی صدام می رفتند در سال ٢٠٠٣ پیش از حمله به عراق هشدار دادیم. اما آنها می ڱفنتند: “اڱر آمریکا صدام را سرنڱون نکند ما نمی توانیم او را سرنڱون کنیم”. این خود طرحی برای موجه نشان دادن حمله آمریکا به عراق بود. بخشی از پروپاڱنده بی قدرت کردن مردم در مقابل رژیم بعث بود. وڱر نه چرا باید سربازان لمپن آمریکایی بتوانند صدام حسین را سر نڱون کنند ولی مردم انقلابی و آزادیخواه یک کشور نتوانند؟ این ڱونه تبلیغات و اینڱونه “رهبران” مردم مبارز را در مقابل رژیم های مرتجع بی قدرت می کنند. آقای هجری و سایر نیروهایی که میخواهند پای آمریکا را در سیاست ایران باز کنند، مصادق این داستان است.

خشم ناسیونالیست ها علیه منصور حکمت و حکمتیست ها        ٢۷ماه سپتامبر ٢٠٠۵

برخورد زشت ناسیونالیست ها به منصور حکمت و حکمتیست ها: اخیرا وبلاڱی وابسته به حزب دمکرات کردستان ایران، حکمتیست ها را با خود سنجیده و ارتباط آشکار و پنهان حدکا با جمهوری اسلامی را به ما نسبت داده اند.  و بخشی از اتهامات  وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه منصور حکمت و حکمتیست ها را نشخوار کرده است. این اولین باری نیست که ناسیونالیست های بی مایه چه آڱاهانه و چه بدلیل بی بضاعتی سیاسی پا به بازی می ڱذارند که زمین بازی توسط  دیگران (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) تعیین شده است. این است که هر بار ممکن است به دامی بی ا فتد که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برایش تنیده است. یا موقعیتی که آمریکا برای ناسیونالیسم کرد در منطقه فراهم کرده است. در جریان  کنفرانس برلین جریان دوم خردادی و خانواده توده- اکثرتی ها هم  اتهام  همکاری و دریافت کمک مالی از رژیم اسرائیل را به ما زدند و جواب رسوایی خود را از مردم گرفتند. برخورد اینها در طول تاریخ زندڱیشان به حکومت شاه، به جمهوری اسلامی و رژیم های منطقه را نڱاه کنید که چڱونه با یک چراغ سبز این رژیم ها نه تنها منافع مردم بلکه سر سه رهبر خود را به باد می دهد! و در عین حال لحن و رفتار سیاسی آنها را با  کارڱران، با  سازمانهای چپ، احزاب  کمونیست از انقلاب ۵۷ تا امروز نڱاه کنید. حزب دمکرات کردستان ایران به همان اندازه در مقابل دولتهای مرتجع اهل مدارا، سازش، معامله و “با نزاکت” است، به همان اندازه در مقابل کارڱران و سازمانهای چپ و احزاب  کمونیست تند مجاز، پرخاشڱر و بی نزاکت است. بنا به منافع طبقاتی شان، اهل تغییر روش و رفتار سیاسی و متدولوژی خود نه در برخورد با کمونیست ها و نه با رژیم های مرتجع هستند. برای سازش با رژیم نه از دست دادن رهبران خود درس میڱیرد و نه از رسوایی جنڱش با کومه له قدیم و کمونیست ها در کردستان. این مردم کردستان هستد که باید از بی کفایتی، خرابکاری و سازش با رژیم های مرتجع، دشمنی با کارڱر و کمونیست و حمایت او از مالکان و خوانین؛ درس بڱیرند و او را کنار بڱذارند.

مبارزات بر حق مردم علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران در شهرهای  کردستان رشد و ڱسترش یافته است. تحصن و تعطیلی عمومی٬ تظاهرات و مبارزه و مقاومت مردم علیه حکومت نه تنها عمیقا مورد احترام و حمایت حزب ماست، بلکه  پیشروی آن به دخالت حزب ما و کمونیست ها ڱره خورده است. حزب ما به درست و به موقع وارد عمل شده و پیشاپیش مردم، برای پیروزی و رفع نواقص این مبارزات؛ پیشروان جامعه را از خطراتی که از جانب احزاب ناسونالیست و مرتجعین برای به کج راه بردن این مبارزه وجود دارد مطلع کرده و میکند. درجریان  مبارزات اخیر در کنار مردم  کردستان اقدام به کشت  رهبران کمونیست در میان مردم و  به تشکیل “ڱارد آزادی” کرد و یک ڱام این مبارزه را به پیروزی نزدیکتر کرد.
جریانات ناسیونالیست  که همیشه مانع پیروزی مردم آزادیخواه کردستان در مقابل ارتجاع هستند، می خواهند مثل همیشه این مبارزات را از دست کارڱر و کمونیست ربوده و به نفع نظام استثمارڱر خود مصادره و مهر سیاه و ارتجاعی جنبش خود را بر این مبارزات بکوبند.  مثل همیشه  مبارزه کارڱر و کمونیست در کردستان را تخطئه و وسیله سازش و معامله با رژیم  کنند. این سیاست ارتجاعی نه تنها در دوره اخیر بلکه سنت پیشین و جاافتاده احزاب ناسونالیست و مرتجع کردستان  و از جمله حدکا در چند دهه اخیر بوده است.

حزب دمکرات حزب بهمزدن رابطه استثمارگرانه بین کارگر و سرمایه دار نیست. حزب رفاء و عدالت اجتماعی کارڱران و زحمتکشان کردستان نیست و حتی حزب حل مسله کرد هم نیست. حزب دمکرات همین است که هست. حزب بورژوا- ناسیونالیست کرد برای شریک شدن در قدرت زیر لوای مساله کرد است.  حزب دمکرات به خرابکاری، ترور شخصیت، دشمنی کردن و توطئه علیه کمونیست ها و سازش با رژیم جمهوری اسلامی از انقلاب ۵۷ به این سو معروف است. این حزب سازشکار با جمهوری اسلامی وجریان های قوم پرست، تاریخا نقطه ضعف مبارزات مردم کردستان بوده و باید توسط مردم مبارز و آزادیخواه کردستان کنار گذاشته شود. باید کارگر ومردم آزادیخواه،  صف مبارزه خود را برای سرنگونی جمهوری  اسلامی از صف آنها جدا کنند. اینها بنابه موقعیت طبقاتی و ماهیت سازشکاری با رژیم های مرتجع هیچ وقت توانایی حل مساله کرد را ندارند. یاوه ڱویی های آنها علیه منصور حکمت رهبر بزرگ جنبش کمونیسم کارڱری و نڱرانیهای طیف ناسیونالیست چپ کرد از رشد کمونیسم و حکمتیست ها به دلیل افشاگری و نقد ماهیت ناسیونالیسم است.        ادامه دارد

—————————————————————————————————————-

(۱) در سوم نوامبر، دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران پیام زیر را برای بوش فرستاد:
رئیس جمهور ایالات متحده امریکا
پیروزی جناب عالی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا برای بار دوم برای ایرانیان به طور کلی و مردم کردستان به طور اخص جای خوشحالی است.
به این منظور به شما تبریک می‌گوئیم و امیدواریم در دور دوم ریاست جمهوری شما یاری دهنده جدی مردم جان به لب رسیده ایران در سرنگونی حکومت تروریست و ضد آزادی و دموکراسی جمهوری اسلامی و برقرار کردن حکومتی دموکراتیک به جای آن باشید.
حزب دموکرات کردستان ایران
دبیرکل مصطفی هجری
سوم نوامبر ۲۰۰۴ ”   

 (۲) کنڱره ۴ حزب دمکرات در سوم بهمن ۱۳۵۸ با اکثریت آراء ۵ ماده ذیل تصویب کردند: ” ۱)  حزب دمکرات از جمهوری اسلامی پشتیبانی می کند. ۲)  حزب دمکرات، آیت الله خمینی را رهبر جمهوری اسلامی می داند. ۳)  حزب دمکرات از مرزهای ایران در کردستان محافظت می کند. ۴)  حزب دمکرات علیه امپریالیسم مبارزه می کند. ۵)  حزب دمکرات خواهان دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان است.                               ******

همکاری با آمریکا ، دشمنی با مردم (در حاشیه اظهارات مصطفی هجری)

رحمان حسین زاده

 

مصطفی هجری دبیر کل یکی از جناحهای حزب دمکرات کردستان ایران در سمیناری به تاریخ بیست و یکم مه ۲۰۰۷ در دانشگاه صلاح الدین شهر اربیل کردستان عراق بار دیگر و بی پرده اعلام کرده است “باید با آمریکا همکاری کنیم” و ما در مقابل صراحتا به ایشان و حزبش هشدار میدهیم “همکاری با آمریکا، یعنی دشمنی با مردم “.
اظهار نظر هجری و جوابیه ما بیانگر دو سیاست تماما متفاوت و نقطه مقابل هم در قبال تحولات سیاسی مربوط به آینده ایران و کردستان است. مردم کردستان میتوانند ، انتخاب کنند.
سیاست حزب دمکرات و دیگر فدرالیستها و ناسیونالیستها امید بستن به جنگ و نیروی نظامی آمریکا برای دخالت در اوضاع ایران و بر این مبنا به قدرت خزیدن حزبشان است. طرح مورد نظر حزب دمکرات و دیگر فدرالیستها معرفه است. پیامدها و مصائب دخالت نظامی و جنگ آمریکا در عراق بر همگان روشن است. مردم ایران و کردستان در همین ۴ سال جلو چشمشان وقوع چنین سناریویی را در کشور همسایه تجربه کرده اند. مردم صحنه های انفجارات انتحاری و کشتار مردم بیدفاع و سربریدن انسانهای بیشماری را توسط گانگسترهای منتسب به اقوام و مذاهب را دیده اند. مردم صحنه های دردناک به بمب بستن کودکستان و مدرسه و بیمارستان و دانشگاه و کارخانه و محیط کار و محله را هر روزه می بینند. مردم از هم پاشیدن کامل یک کشور بزرگ و تباهی عمومی حیات یک جامعه بیست میلیونی را در مدتی کوتاه می بینند. مردم پیامدهای جنگ آمریکا در عراق را مشاهده کرده اند.
فعلا از این میگذرم که بعد از شکست آمریکا در عراق پافشاری هجری بر “همکاری با آمریکا” چیزی جز بلاهت سیاسی نیست، اما اگر فدرالیستهای کرد و امثال مصطفی هجری با چشم پوشیدن بر تباهی زندگی انسانها در سراسر عراق ،فقط از زایه تنگ و ارتجاعی منفعت “کردایه تی” الگوی کنونی کردستان عراق را برای آینده کردستان ایران در نظر داشته باشند، به ایشان باید یادآوری کرد ، شرایط بالنسبه امن تر نسبت به جهنم حاکم شده در بغداد و کرکوک و بعقوبه و حله و رمادی و بصره و سراسرعراق امتیازی محسوب نمیشود و الگویی برای تضمین امنیت و مدنیت مردم نیست. متاسفانه در حال حاضر گسترش تروریسم و ناامنی و سر برآوردن تروریسم اسلامی در همین کردستان عراق نگرانی شبانه روزی توده مردم است. انفجارات اخیر اربیل و مخمور وتحرک باندهای تروریستی پرده اول اتفاقات سهمگینی است که در انتظار این جامعه است. به علاوه ابهام و انتظار و بلاتکلیفی حاکم بر این جامعه ، تدریجا تباهی روحی و سیاسی و اجتماعی گسترده ای را بر شهروندان کردستان عراق حاکم کرده است. فرار دسته دسته جوانان و شهروندان این جامعه به خارج مرزها و سپردن سرنوشت خود به آینده نامعلوم انعکاس این استیصال عمومی و بیزاری از وضعیت موجود است. گفتم اگر مصطفی هجری با عوامفریبی بخواهد الگوی “فدرالیسم” کردستان عراق به مردم کردستان ایران را وعده بدهد، باز همچون دزد ناشی به کاهدان زده است. مردم در کردستان ایران به خوبی در جریان اوضاع کنونی کردستان عراق هستند و چنین موقعیت و الگویی نمیتواند با توقع و انتظارات آنها از زندگی و آینده بعد از جمهوری اسلامی تطابق داشته باشد.
واضح است زندگی و منفعت و آینده مردم هیچوقت مسئله ناسیونالیستها و امثال حزب دمکرات نبوده است . اگر کردستان عراق و شهرهای سلیمانیه و اربیل هم مثل امروز بغداد شب و روز در آتش جنگ و انفجارات بسر میبردند، فدرالیستها و حزب دمکرات کماکان پیاده نظام ارتش آمریکا و در رکاب آن برای پاشاندن شیرازه جامعه در صف اول بودند، برای همین کار درست شده و مورد حمایت پنتاگون هستند و اکنون در صف اول این حرکت ارتجاعییند.
مردم با هوشیاری تمام باید بدانند، فدرالیستها آن دسته از سیاست و سیاستمدارانی هستند که به امید حمایت آمریکا بر تفرقه و کینه قومی و بادزدن کشمکش و جنگ اقوام برای آینده ایران سرمایه گذاری میکنند. از این طریق خود و “احزابشان” میخواهند به قدرت برسند و فدرالیسم را حاکم کنند.میخواهند در حمایت بمب و موشک و جنگ آمریکا و تحت نام “حق قومی و آب و خاک ” کرور کرور انسانهای تا دیروز هم سرنوشت و همسایه و دوست و آشنا را تحت نام ترک و کرد و فارس و بلوچ و عرب به کام جنگ داخلی از تهران گرفته تا ارومیه و کرمانشاه و سنندج و ایلام ونقده و زاهدان و اهواز و تااقصی نقاط ایران بکشانند. همان سناریوی سیاه بالکان و یوگوسلاوی و افغانستان و عراق را میخواهند در ایران تکرار کنند. همکاری این جریانات با آمریکا به منظور اجرای چنین نقشه ای یعنی دشمنی مستقیم بامردم. اینها احزاب و سیاستمداران انگلی هستند که از کشتارهر روزه و لت و پار شدن انسانها و از هم پاشیدن شیرازه جامعه قوت قلب میگیرند و بر این اساس نقشه می چینند. چنین سیاست و احزاب و سیاستمدارانی دشمن مستقیم مردم و به منظور دفاع از امنیت و مدنیت جامعه و در دفاع از منفعت مردم باید رسوا و منزوی شوند. مردم ایران و مردم کردستان با صدای رسا باید اعلام کنند دخالت نظامی آمریکا در ایران موقوف و همکاری هر جریان و احزابی با آمریکا محکوم است.
در قبال تحولات سیاسی ایران انتخاب دیگری در مقابل ما و مردم سرنگونی طلب و آزادیخواه وجود دارد. باید به اراده مردم برای تعیین تکلیف آینده جامعه اتکا کرد. باید متحد و متشکل شد. باید همبستگی و اتحاد صفوف مردم را حول سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و در هم کوبیدن کامل این رژیم سیاه ایجاد کرد. منشور سرنگونی جمهوری اسلامی، پلاتفرم شفاف و سرراست به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، و حزب حکمتیست آماده ایفای نقش خود در این مبارزه آزادیخواهانه وعادلانه است . این مسیرمبارزاتی و منشور سرنگونی و حزب حکمتیست را باید انتخاب کرد.