گفتند که اسلام کم و بیش ندارد تو بگو من چکنم

گفتند که اسلام کم و بیش ندارد تو بگو من چکنم
بی چادر و روبندک و لچک نشود کار بگو من چکنم
گر شیخ ز محکم متشابه بسرم کوفت بگو من چکنم
گر زهر دگر مار به پیمانهء دل ریخت بگو من چکنم
گر گفت که اسلام دمکرات و عزیز است بگو من چکنم
گاهی به عیان گاه نهان شعبده باز است بگو من چکنم
گر آتشی انداخت به ویرانهء این خانه بگو من چکنم
گر سبز شد و گاه دمکرات و گهی صلح طلب من چکنم
گر گفت تمدن چو شکر حل شود اندر تن اسلام بگو من چکنم
گر پستهء بی مغز فروشی بدل عالم اسلام بگو من چکنم
گر خنده به لب ناز عبای شتری ریخت بگو من چکنم
شیرین سخنی غمزهء صلح نوبلی ریخت بگو من چکنم
اهل نظری عشق به لب سرخک وی داد بگو من چکنم
گاهی به خفا گه به علن دل به رفرم داد بگو من چکنم
گر چید همه بال و پر مرغک آزادهء این راه رهائی چکنم
گه گرد نمود آن همه تیزی و فنا کرد بگو من چکنم
گر شعر دلم حس تن شاعر ما نیست بگو من چکنم
گر اخگرآتش بدلش نیست در این خانه ویران چکنم

آدرس فن پیج نوید اخگر در فیس بوک

 
http://www.facebook.com/pages/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AE%DA%AF%D8%B1-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86/112855218729396?ref=ts