در مورد وقایع کردستان عراق / گفتگوى ایسکرا با عبدل گلپریان

آوات فرخی: پنجشنبه گذشته بعد از تجمع اعتراضی مردم در شهر سلیمانیه و راهپیمایی و سر دادن شعار در مقابل مقر شاخه چهار حزب دمکرات مسعود بارزانی، نیروهای مسلح این حزب به سوی مردم تیر اندازی کردند. ماجرا از چه قرار بوده و چرا این تجمع بخون کشیده شد؟ زمینه های این اعتراض  در شهر سلیمانیه را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

عبدل گلپریان: بنا به اخباری که همان روز به ما رسید، ساعت ۲ بعد از ظهر روز پنجشنبه ۲۸ بهمن ماه بیش از چند هزار تظاهرکننده ضمن برپایی تجمع در میدان آزادی شهر سلیمانیه با سردادن شعارهایی علیه فساد اداری، بیکاری، فقر و گرانی خواستار حل مشکلات سیاسی و معیشتی خود توسط حکومت اقلیم کردستان عراق شدند. تظاهرات کنندگان با حضور در مقابل ساختمان استانداری سلیمانیه و یکی از ساختمان های اصلی حزب دموکرات کردستان عراق در این شهر ( مقر شاخه چهار حزب مسعود بارزانی )، به سردادن شعار علیه حکومت کردستان و طرح خواست و مطالباتشان پرداختند. یکی از مسئولین این مقر تظاهرات کننده گان را مورد اهانت و فحاشی قرار می دهد که مردم معترض و خشمگین نیز شروع به پرتاب سنگ بسوی ساختمان مزبور می کنند، نیروهای محافظ ساختمان حزب دموکرات کردستان هم با سلاحهای مختلف به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی می کنند که در نتیجه آن ۲ تن کشته و بیش از ۴۵ نفر زخمی شدند. خبر دیگری تعداد کشته شدگان را ۵ و زخمی ها را ۵۷ نفر گزارش کرده بود. به دلیل فضای امنیتی حاکم بر این منطقه تاکنون شمار دقیق تلفات این واقعه مشخص نیست. بنا به آخرین خبر دریافتی از ساعت ۷ شب روز پنجشنبه تا ساعت ۷ صبح روز جمعه ۲۹ بهمن ماه هرگونه رفت و آمد در داخل شهر سلیمانیه ممنوع اعلام شده است.

 

و اما در پاسخ به بخش دوم سئوال شما باید بگویم که این اولین بار نیست که مردم معترض و ناراضی در شهرهای کردستان عراق دست به تجمع و اعتراض می زنند. در طول حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق ما بارها شاهد اعتراض و نارضایتی مردم بوده ایم. حاکمان کردستان عراق به خود این اجازه را می دهند که اکثریت عظیم مردم ساکن در کردستان را در فقر و تنگدستی نگه دارند و عده قلیلی از انواع احزاب اسلامی و ناسیونالیست نیز طی این بیست سال در حاکمیت و با پولهای باد آورده از یک سو و از سوی دیگر با چپاول دست رنج کارگر و مردم زحمتکش به حیات خود ادامه دهند و وقتی مردم نیز به این نابرابری، فقر و تنگدستی اعتراض می کنند بلافاصله با گلوله نیروهای مسلحشان پاسخ خواستهای آنان را می دهند. تیراندازی به سوی کارگران معترض کارخانه سیمان و کشته و زخمی شدن تعدادی از کارگران که خواهان مطالبات خود بودند، یکی از پرونده های ضد کارگری احزاب حاکم در کردستان عراق است. ترور، کشتن فعالین اجتماعی و روزنامه نگاران، میدان دادن به قتلهای ناموسی، فقر و تنگدستی و بیکاری، میراثی است که این احزاب در چنته داشته اند و طی این بیست سال حاکمیت خود در تلاش برای گسترش آن کوشیده اند. پیداست که مردم و بویژه جوانان که با دنیای اینترنت، فیس بوک و تکنولوژی  سروکار دارند، توقعات خود را با دنیای امروز در غرب مقایسه می کنند. خواهان زندگی شایسته انسان امروز هستند، رفاه، امنیت و آزادی می خواهند. اینها خواستهایی است که احزاب ناسیونالیست و عشیره ای اسلامی حاکم در کردستان عراق مدام در ضدیت با آن عمل کرده و می کنند. اکثریت عظیم مردم در فقر و تنگدستی بسر می برند. در کنار این فقر عده ای هم در ناز و نعمت زندگی می کنند که سرشان به آخور حاکمان وصل است. نتیجتا اینکه باید گفت که اوضاع موجود در شهرهای کردستان عراق و فضای اعتراضی در سلیمانیه بخاطر اوضاع  بد اقتصادی مردم و گردن کشی احزاب حاکم در کردستان عراق است که دیگر برای مردم قابل تحمل نیست و آنان را از این وضع خسته کرده است.

 

آوات فرخی: بدنبال این وقایع احزاب حاکم در کردستان عراق از دست داشتن عوامل خارجی در این اعتراضات سخن گفته اند، موضع حزب دمکرات کردستان عراق و کلا احزاب حاکم در قبال این وضع چه بوده است؟

 

عبدل گلپریان: ابتدا حزب دمکرات و اتحادیه میهنی می گفتند که این اعتراضات به تحریک جریانی به اسم ” گوران ” که مدتی است از اتحادیه میهنی فاصله گرفته و خود را جریانی اصلاح طلب می داند صورت گرفته است. آنها نیز بلافاصله عنوان کردند که ما در این حرکت دست نداشته ایم و از آن بی اطلاع بودیم. اما به محض اینکه وحشیگری نیروهای مسلح پارتی سبب کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم معترض و جوانان شد، این جریان اصلاح طلب که خود را” گوران”  ( به معنی تغیر ) می نامد تلاش کرد حرکت اعتراضی مردم را وسیعا بازتاب دهد تا بلکه بتواند در معادلات و رقابتهای خود با احزاب حاکم از آن بهره ببرد. اما واقعیت مسئله این بود که این حرکت یک اقدام خودجوش بود که اساسا بر مبنای نارضایتی از وضع موجود  شکل گرفت. از سوی دیگر اتحادیه میهنی تلاش کرد تا پدر یکی از کشته شدگان وقایع روز پنجشنبه را به تلویزیون بیاورد تا از  زبان او از مردم بخواهد که مردم و تظاهر کنندگان آرامش خود را حفظ کنند و دست از اعتراض بردارند. در مورادی هر دو حزب حاکم کوشیدند تا اعتراضات روز پنجشنبه مردم را به عوامل حکومت بعث نسبت دهند. حزب دمکرات نیز روز دوشنبه جمهوری اسلامی را به دست داشتن در این ماجرا متهم کرد. این البته سیاست همیشگی هر حکومت و دولتی است تا به این بهانه ها بتواند مشروعیتی برای سرکوب اعتراضات مردم از خود نشان دهد.این جریانات این سیاست را از جمهوری اسلامی به ارث برده اند. هر یک از حکومتهای منطقه خاورمیانه که امروز با انقلابات مردم در کشورشان روبرو هستند همین خزعبلات را بکار می برند اما دوره این بهانه تراشی ها گذشته و کهنه شده است. خلاصه اینکه با تمام توان تلاش می کنند تا اعتراضات و نارضایتی مردم را لوث کنند. از سوی دیگر حزب دمکرات مسعود بارزانی که طی این چند سال نیروهای ویژه مسلح و سرکوبگر خود را برای چنین روزهایی مهیا کرده است، به این نیروها آماده باش داد و کوشید آنان را وارد کارزار سرکوب مردم سلیمانیه و دانشجویان معترض کند اما روز بعد این نیرو را به مکانهای اصلی خود بازگرداندند اکثریت مردم در شهرهای کردستان عراق که از این حاکمان دل خوشی ندارند می دانند که این احزاب طی بیست سال گذشته با چپاول و غارت در داخل و خارج از کردستان به ثروت اندوزی مشغولند و نیروهای مسلح شان را نیز بجان مردم می اندازند. اینها از جمهوری اسلامی یاد گرفته اند که هر حرکتی را به بیگانگان و یا رقبای خود نسبت دهند. این احزاب مدتهاست تاریخ مصرفشان بسر رسیده است. مردم باید آنها را کنار بزنند و خود شان با اتکا به نمایندگان منتخب خود قدرت را بدست بگیرند. در دو ماه گذشته خاورمیانه و کشورهای عربی دستخوش تحولات بزرگی شده است. مردم دیکتاتورهای مادام العمر را دیگر نمی پذیرند. دوره حاکمان عشیره ای و سلطنت برای بشر امروز ننگ است و با معیارهای انسانی و خواست و مطالبات اکثریت عظیم مردم سازگار نیستند.

 

آوات فرخی: سالهاست که احزاب ناسیونالیست و قوم پرست در کردستان ایران می کوشند تا بلکه بتوانند بر بستر معادلات منطقه ای در کردستان ایران کپی حکومت کردستان عراق را عرضه کنند. امکان دست یابی آنان به حکومتی نظیر طلبانی و بارزانی در کردستان ایران چقدر ممکن است؟ و مردم شهرهای کردستان ایران از این وقایع در کردستان عراق چه درسی می توانند بگیرند؟

 

عبدل گلپریان: از قبل از قیام ۵۷ در ایران و متعاقب آن  بعد از یورش حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی به دستاوردهای قیام و انقلاب در کردستان، ما شاهد حضور و عروج چپ و کمونیسم در کردستان بودیم. این کمونیسم با قدرتی که داشت و با خلق کردن فضای چپ و مدرن در شهرهای کردستان، عملا مانع از سازش و مماشات حزب اصلی ناسیونالیسم کرد یعنی حزب دمکرات کردستان ایران با حکومت اسلامی شد. از آنجا که سیاست همیشگی این حزب سازش و لاس زدن با جمهوری اسلامی بود و تلفاتی هم در این راه متحمل شد اما توسط چپ و کمونیستها و فضای رادیکال اجتماعی در جامعه به حاشیه رانده شد. برای اینکه بدانیم که ناسیونالیسم در کردستان ایران چقدر برد و نفوذ دارد باید به خواست و مطالبات مردم نگاه کرد. اعتراض و مبارزات کارگری در شهرهای کردستان حرف اول را می زند و این را کارگران در اول مه ها تثبیت کرده اند اما سنتا و تاریخا احزاب ناسیونالیست کرد در تقابل با هرگونه خواست و مطالبه کارگری قرار دارند. دفاع از حقوق برابر زن و مرد خواست و مطالبه توده های وسیع مردم است و همین خواست به مذاق ناسیونالیسم کرد سازگار نیست. جوانان خود را با توقعات جوانان در غرب می سنجند. گرایش قوی در میان مردم علیه مجازات اعدام را باید دید اما این احزاب بنا به گفته خودشان در مواردی مجازات اعدام را لازم و مشروع می دانند. دفاع از حقوق جهانشمول کودک هم که پیشینه ای قوی در شهرهای کردستان دارد، احزاب ناسیونالیت هیچگاه برای ارج نهادن به حقوق کودک تره هم خورد نکرده اند. مردم در شهرهای کردستان ایران همانند مردم سایر نقاط ایران به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم اسلامی و برچیدن سیستم ستم و استثمار رضایت نمی دهند و دهها مورد دیگر از این قبیل. اما این مطالبات توده های مردم برای احزاب ناسیونالیست و قومی در کردستان پدیده ای هم جدید و هم غریب است. از این رو به نظر من این احزاب ربطی به خواست و مطالبات امروز مردم که مواردی از آنرا در بالا اشاره کردم ندارند.

اگر احزاب حاکم در کردستان عراق صف کارگران سیمان را به گلوله می بندند، اگر حزب دمکرات کردستان عراق اعتراض و تجمع مردم سلیمانیه را مورد تهاجم مسلحانه قرار میدهد، اگر احزاب حاکم قوانین اعدام را رد نمی کنند، احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران نیز اگر قدرتی در دستشان می بود همانند هم مسلکان خود با مردم رفتار می کردند. علاوه بر اینها مردم در شهرهای کردستان ایران بیست سال است در همسایگی خود کارنامه احزاب بارزانی و طالبانی را از نزدیک بخوبی مشاهده کرده اند و از سویی با توجه به فضای چپ جامعه و مطالبات رادیکال مردم در کردستان ایران، احزاب ناسیونالیست و قومی کرد این شانس را نخواهند داشت که کپی بارزانی و طالبانی را در کردستان ایران پیاده کنند. اگر بخواهم خلاصه کنم باید بگویم که توقعات رادیکال، چپ و انسانی در میان مردم کردستان ایران از یک سو و مشاهداتشان از گندیدگی و فساد، فقر و چپاول دستگاه حکومت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق، از فاکتورهای مهمی است که کپی چنین دم و دستگاه زنگ زده ای در کردستان ایران را غیر ممکن می سازد.

اما علارغم اینها باید توجه داشت که این جریانات در مقطع سرنگونی رژیم اسلامی قابلیت مزاحمت، تفرقه افکنی در میان مردم و تقسیم بندی قومی برای قرار دادن مردم در مقابل همدیگر را از خود بروز می دهند و قابلیتهای مخربی در راه اندازی جنگهای قومی دارند. از این رو باید کاملا هشیار بود و مانع از اجرای هرگونه طرحهای ارتجاعی و خانه خراب کن قومی این نیروها شد.

این را هم اضافه کنم که اعتراض مردم به سیاستهای ضد انسانی احزاب حاکم بر کردستان عراق هم چنان ادامه دارد و در روزهای آینده ما شاهد ادامه این اعتراضات خواهیم بود. برگزارکنندگان تجمع روز پنجشنبه گذشته مجددا طی اطلاعیه ای فراخوان داده اند که روز پنجشنبه ۲۴ فوریه تجمع و اعتراض خود به وضع موجود را از سر خواهند گرفت.

 

۲۲ فوریه ۲۰۱۱