مقایسه بیگانه پرستی ایرانی و میهن پرستی اسپانیایی

اخیرأ سید حسن نصرالله رهیر حزب الله لبنان به درستی به جهانیان گفت که از هویت ایرانی دیگر خبری نیست و ایرانیان اکنون عرب هستند و در واکنش به این پیام در ایران به دروغ گفته شد که این ایرانیان بودند که دستور زبان عربی را نوشتند! اگر این ادعا درست باشد معلوم نیست که این ایرانیان نابغه! چرا به جای کمک به اعراب و نوشتن دستور زبان برای آنان، برای زبان خودشان فکری نکردند و برای آن یک الفبای خوب ننوشتند و الفبای زبان عربی را قبول کردند! ایرانیان بنیانگذار سیستم حکومتی و اجتماعی و طبقاتی “کاست” هستند و این سیستم ضد بشری تا زمان فتح ایران توسط اعراب در ایران ادامه داشت و حتا آن بخش از ایرانیان که از دست اعراب به هند فرار کردند این سیسم سخیف ضد بشری را در هند نیز پیاده و اجرا کردند! در واقع قبل از ایجاد سیستم آپارتهاید در کشور آفریقای جنوبی توسط هلندیها و انگلیسیها بر علیه ساکنان بومی آن کشور، هزاران سال قبل از آن ایرانیها سیستم آپارتهاید را بنیانگذاری کرده بودند با این تفاوت که سیستم آپارتهاید ایرانی نه بر علیه بیگانگان بلکه بر علیه خودیها ایجاد شده است! در جنگلی که جامعه بشری نام دارد این سنت انسانی است که همه ملتها وقتی که پای منافع خودشان مطرح می شود ضمن حمایت از خودی بر علیه بیگانگان با هم متحد می شوند اما در بین ایرانیان معکوس این قضیه درست است و انان ضمن ستایش و حمایت از بیگانه بر علیه همدیگر تبعیض قائل می شوند. براستی برای من مشکوک است که چگونه کوروش پادشاه ساسانی در حالی که حافظ سیستم کاست در ایران بوده است اما بیانه حقوق بشر را صادر کرده است! بدون شک روی کار آمدن حکومت عرب پرست آخوندی را باید در راستای فرهنگ و سنت تاریخی بیگانه پرستی در بین مردم ایران معنی کرد. هرودت از یک خصوصیت ایرانیها نوشته بود که ” هیچ قومی را ندیده ام که بسان ایرانیان از اداب و رسوم و پوشش بیگانگان استقبال و تقلید کند”. برای درک بهتر این موضوع و دلیل بیگانه پرست بودن و عرب پرست شدن مردم ایران که به مسلمان و عرب پرست بودن خود نیز شدیدآ افتخار می کنند بد نیست تا ما نگاهی به وضعیت مردم اسپانیا بیاندازیم که سرزمین آنان نیز در برهه ای از تاریخ خود در اشغال اعراب بوده است اما برخلاف ایرانیان آنان عرب نشدند و هویت خود را حفظ کردند. بعد از حمله اعراب به ایران، مردم غیر مسلمان ایران عنوان ذمّی گرفتند و با آنان به عنوان شهروندان درجه دوم رفتار می شد. رفتار با ادیان دیگر نیز بسیار بدتر از پیش از اسلام بود. کافران ذمّی اجازه داشتند تا بر دین خود بمانند، آداب دینی خود را برپا دارند ولی از سوی دیگر مجبور بودند علاوه بر خراج، جزیه نیز به فاتحان عرب بپردازند. همچنین آنان مجبور بودند یک سری از قوانین و آداب خاص را بپذیرند؛ مانند اینکه حق حمل سلاح نداشتند، در بعضی اوقات اجازه سوارکاری از آنان گرفته می شد و در دادگاه ها، هنگامی که یکی از طرفین مسلمان بود، اجازه شهادت دادن نداشتند. در بسیاری از این دورانها، آنان مجبور بودند تا لباسهای متمایزی از مسلمانان بپوشند. اگرچه در بعضی زمانها این قوانین و محدودیتها تا حدی نادیده گرفته می شدند ولی این شرایط ناعادلانه تا زمان فتح ابران به دست مغولها باقی بود. اما ایرانیان بی توجه به این شرایط دین تحمیلی مهاجمان عرب را بر گرفتند، با خط انها شروع به نوشتن کردند، زبان فارسی را تا گلو پر از عربی کردند{که در انستیتو زبان شناسی سازمان ملل از ان بعنوان سی و دومین دایالکت زبان عربی نام بردند} ، رسم و روش و سنن اعراب را از بر شدند و به پیامبری محمد عرب ایمان آوردند و برای اینکه بعد از مرگ با محمد عرب در بهشت همنشین شوند و شیر و عسل بنوشند و حور و غلمان به انان داده شود هزاران سال است که در روز عاشورا بر سرو صورت خود گل می مالند و فرق سر خود و فرزندانشان را با قمه می شکافند و لخت می شوند و با زنجیر بر بدن خود می کوبند اما نسبت به سرنوشت هموطن ایرانی خود بی تفاوت هستند. ناسیونالیسم ایرانی که مارکسیستها به اصطلاح مخالف آن هستند نیز ناسیونالیسم نیست بلکه آن هم بیگانه پرستی و اروپایی و آمریکایی پرستی است! همانطور که مارکسیستها نیز روس پرست و چینی پرست هستند! شاید بتوان تا حدودی ژاپنی ها و آلمان ها را ناسیونالیست نامید اما ایرانی ها نه تنها ناسیونالیست نیستند بلکه بیش از هر ملت دیگری بیگانه پرست هستند! من ضد عرب نیستم اما پرستش دین اعراب مهاجم که با زور شمشیر و تحقیر دین خود را به مردم ایران تحمیل کردند یک حقارت تاریخی می دانم.
کشور اسپانیا نیز در بخشی از تاریخ خود به اشغال اعراب گرسنه درآمد و این کشور از نظر وسعت کمی کوچکتر از ایران و کوهستانی و صحرایی است و قبل از حمله عرب مخلوطی از اسیگوتها، ژرمنهای شرقی، الان ها {هم قومان مادهای ایران}، ایبریان {که از ۲۵۰ میلادی از شمال ایران به منطقه باسک در شمال اسپانیا کوچ کردند } و فرانک ها بود و مثل ایران با عربها و بربر های شمال افریقا همسایه است، اعراب به اسپانیا نیز حمله کردند و آنجا را اشغال کردند و آنان ۵۰۰ سال در اسپانیا حکومت کردند ولی اسپانیایی ها نه زبان{بجز چند ده واژۀ عربی} نه الفبا و نه دینشان را رها نکردند و به جز ۲ شاعر اسپانیایی هیچ شاعری به عربی شعر نگفت و هیچ دانشمندی و نخبه ای به عربی کتاب ننوشت و ۵۰۰ سال گذشت و اسپانیا خود را ازاد کرد و با غرور ملییش قاره ها را کشف کرد و ۳۰۰ سال بر دنیای رنسانس حکومت کرد.
اما ایرانیان بعد از هزاران سال تحمل و حمایت از حکومت های خون آشام پادشاهی، حتا وقتی که می خواهند تغییر حکومت نیز بدهند و رژیم عوض کنند، شرایط را از قبل نیز بدتر می کنند و حکومت شاهنشاهی را می برند و ولایت مطلقه فقیه آخوندی عرب پرست را می آورند! و اکنون نیز که مردم ایران از ایران یک جهنم درست کرده اند به جای ستیز با رژیم، به جان همدیگر افتاده اند و در مقابل کشتار زندانیان سیاسی توسط رژیم به تماشا می ایستند و هر کس به فکر خودش است و در فکر فرار از ایران و رسیدن به اروپا و امریکا یا استرالیا است تا در این کشورها به نوکری بیگانگان مفتخر شوند! آری فرق بین یک ایرانی و یک اسپانیایی این است که آنان هویت خود را حفظ کردند و اعراب را خوار کردند اما ایرانی خود را خوار کرده و هنوز می کند و عرب پرست شده است. آری ایرانی ها به دبی و بحرین می روند و با اختصاص سیصد میلیارد دلار آنجا را آباد کرده اند اما در ایران مردم در سرمای زمستان کارتن خواب هستند و از سرما می میرند! و هر بار دهها میلیون نفر به پای صندوق های رآی می روند و به حکومت آخوندی رای می دهند بدون آنکه از خود بپرسند که این رژیم مسئول نابسامانی تمام مردم ایران است. آری مردم عرب پرست ایران پول ها و طلاهای خود را می دهند تا در عراق برای امامزاده هایشان معقد طلا بسازند. در تاریخ ‏۰۱‏/۰۲‏/۲۰۱۱ رییس سازمان حج و زیارت کشور گفت: روزانه حدود ۴ هزار زائر ایرانی به عتبات عالیات اعزام می شوند و هیچ برنامه ای برای کم کردن تعداد زائرین اعزامی به عراق را نداریم. امسال ۸۰۰ هزار نفر به عمره مفرده اعزام خواهند شد و در سال آینده نیز این تعداد افزایش یافته و به حدود یک میلیون نفر خواهد رسید. وی به عدم پذیرش متقاضی جدید برای حج تمتع اشاره کرد و افزود: سالانه حدود یکصد هزار زائر به حج تمتع اعزام می شوند و یک میلیون ۶۰۰ هزار نفر در نوبت اعزام به حج تمتع هستند. به گزارش خبرگزاری پارس رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات از آغاز طلاکاری حرم امامین عسگرین در سامرا که توسط گروههای سنی تخریب شدند، خبر داد. آری این مردم بجای اینکه پولهای اضافی خودشان را صرف بهبود زندگی ایرانیان زاغه نشین و حلبی آباد نشین بکنند، صرف رفتن به عراق و عربستان می کنند تا در آنجا دور قبر مرده های عرب بگردند و برای خودشان در بهشت جا رزرو کنند! و مضحک این است که مارکسیستها به این مردم ناسیونالیست میگویند! معمولأ اگر کسی در باره اسرائیل حرف بزند و به این کشور فحش ندهد فورأ مارکسیست های هم خط با دولت جمهوری اسلامی چماق اتهام را از آستین بیرون می آورند اما واقعیت این است که مردم کشور کوچک اسرائیل فقط با شش میلیون نفر جمعیت در بین صدها میلیون عرب تشنه به خون در محاصره هستند و آنان در آرزوی نابودی و به دریا ریختن تمام مردم اسرائیل هستند و اعراب اگر توان آن را داشتند تا کنون این کار را کرده بودند. البته تنفر اعراب فقط شامل یهودیان نمی شود بلکه آنان از ایرانیان نیز بیزار هستند اما ایرانیان برخلاف اسرائیلیها عاشق اعراب هستند! در شهر یزد قبرستانی وجود دارد که در آنجا اعراب ایرانیانی را که اسیر کرده بودند بطور سطحی زنده بگور کرده اند و چون سطحی دفن شده اند و اسکلت ها بیرون افتاده  گردشگران به عنوان یادگاری از آنجا مثلآ جمجمه با خود می آورند! البته بطور استثنایی بوده اند ایرانیانی که اسیر اعراب شدند اما تسلیم آنان نشدند و در کنار کسانی مانند بابک خرمدین، کسانی مانند  ابو لؤلؤ نیز بوده اند که عمر خلیفه اعراب را به قتل رساند اما عملکرد این افراد ماهیت مردم ایران را تغییر نمی دهد. ممکن است که مارکسیستهای به اصطلاح فاضل ما فورآ مدعی شوند که رفتار مذهبی مردم ایران نتیجه سیاستهای حکومت آخوندی است ولی در جواب باید گفت که در زمان شاه نیز وضعیت به همین منوال بود و اصولآ حکومت شاه و خمینی دستپخت مردم ایران هستند همانطور که حکومت سوئد نیز دستپخت مردم سوئد است! آری مردم عرب پرست ایران در روز عاشورا برای تقدیس اعراب کارناوال زنجیرزنی و عزاداری برگزار می کنند و مردم برزیل نیز در ریودوژانیرو کارناوال رقص و شادی برگزار می کنند! البته نباید از نظر دور داشت که کیفیت عرب پرستی در بین مردم سنی غیر عرب در ایران و دیگر کشورها تا حدی متعادلتر از شیعیان در ایران و دیگر کشورها مانند پاکستان است. مارکسیسم ایرانی که محصول یک چنین شرایطی است نیز بی دلیل نیست که انقلابیگری را با انتقامجویی جایگزین کرده است و به خاطر پاسداری از گفته های مارکس و لنین و استالین و مائو، به همدیگر فحش و تهمت می زنند و برای اعدام مخالفان خود در فردای روزی که به قدرت برسند نقشه می کشند و از همدیگر فرار می کنند و بیزار هستند! آری عرب پرستی ایرانی ریشه در یک فرهنگ کهن بیگانه پرستی دارد و بی دلیل نیست که گروههای تشنه به خون مارکسیست مانند حزبک توفان و گروه چریکهای طرفدار اشرف دهقان، از یک طرف استالین را مرجع تقلید خود قرار داده اند و از طرف دیگر در آرزوی اعدام مخالفان خودشان هستند و در همان حال با دیگر گروههای مارکسیست آشتی ناپذیر هستند.

نادر احمدی
‏ ‏شنبه‏، ۲۰۱۱‏/۰۲‏/۱۹
http://.rahaii.weebly.com