۲۵ بهمن و چند نکته

دیروز، ۲۵ بهمن، در ایران مردم به خیابانها بازگشتند. در شهرهای کلیدی مخصوصا تهران، علیرغم توحش قابل انتظار لشگریان با نام و بی نام حکومت امام زمان، مردم به خیابانها ریختند، تظاهرات کردند، با نیروهای سرکوب در گیر شدند، جنگ و گریز کردند و چشم در چشم لشگر تا دندان مسلح حکومت اسلامی فریاد زدند: در قاهره با شتر، توی تهران با موتور، مرگ بر دیکتاتور؛ مبارک، بن علی، نوبت سید علی؛ با یک بلیط یکسره، خامنه ای باید بره! مردم علنا گفتند برای ساقط کردن نظام اسلامی به خیابان آمده اند.

اتفاق دیروز حقایق زیر را مجددا جلوی چشم جامعه ایران وجهان قرار داد:

۱- قبل از هر چیز ومهمتر از هر چیز، معلوم شد که جنبش انقلابی همچنان زنده است. معلوم شد که علیرغم توحش کم نظیر دستگاه سرکوب حکومت اسلامی  در سال ۸۸، ساقط کردن نظام اسلامی همچنان در دستور است.  جامعه همچنان در نقطه انفجار است. مترصد فرصت است تا آخرین نبردش با هیولای حاکم بر ایران را به فرجام رساند. اگر چنین فرجه ای گیر بیاورد  حتما به میدان می آید. معلوم شد که خامنه ای و مافیای حاکم در ایران همچنان باید در کابوس بازگشت انقلاب ۸۸ شب را به روز برسانند. معلوم شد که طوفان انقلاب باز خواهد گشت. این تصویر که انقلاب شکست خورده است و پایان یافته است پوچ از آب درآمد.

۲- اعتراض گسترده دیروز، بازگشت جوانان به خیابان در مقیاس وسیع، آنهم با شعارهای علنا ضد نظام و با  قصد سرنگونی حکومت، از یک نظر دیگر هم بسیار مهم است. انقلاب ۸۸، علیرغم ابعاد میلیونی، جسارت انسانی و عزم سیاسی، پیروز نشده بود؛ به هدف اصلیش یعنی سرنگونی حکومت اسلامی نرسیده بود. این میتوانست به دوره ای از افسردگی سیاسی، یاس و ناامیدی، درخود فرورفتن فردی، بی اعتمادی به خود و احساس درماندگی روحی و حتی به انواع و اقسام تئوریهای پوچ گرایانه منجر شود. اعتراض گسترده و شجاعانه دیروز، علنا اعلام کرد که انقلاب ۸۸ اگر چه  به فرجام نرسید اما مردم انقلابی هم شکست نخورده اند. اراده مردم برای ساقط کردن نظام  بر سر جایش است. هر آغازی سخت است. انقلاب ۸۸ خود یک آغاز بزرگ بود که با قدرت شروع شد. فاصله یک و نیم ساله گذشته، آغاز دیگری را در دستور انقلاب قرار داده بود که همچنان سخت بود. دیروز، یک آغاز قدرتمند دیگر بود.

۳- خامنه ای اعلام کرده بود که اصلا انقلاب تونس و مصر مستقیما از اندیشه های امام خمینی الهام گرفته است. این یک بیداری اسلامی است. انقلابیون مصر به این مالیخولیای مضحک خندیدند و  گفتند که انقلاب ما به آنچه در ۸۸ در ایران رخ داد شبیه است. ما از جوانان ایران آموختیم، حال نوبت جوانان ایران است که از ما بیاموزند. انقلابیون ایران جواب اراجیف خامنه ای را در همان بیخ گوش خود خامنه ای در خیابانها دادند: مبارک، بن علی، نوبت سید علی!  معلوم شد انقلابات تونس و مصر از انقلاب ۸۸ ایران الهام گرفته اند و انقلاب ایران هم دارد از انقلاب مصر یاد میگیرد.  به نظر میرسد رژیم  ایران شکمش را صابون زده بود که شاید، شاید از درون این  شعله های سیاسی، شمعی هم برای اسلام سیاسی روشن شود که در درحال سقوط به قعر تاریکی است. نه تنها جوانان مصری اعلام کردند انقلاب ما اسلامی نیست، انقلاب ما برای نان و آزادی و حرمت انسانی است بلکه خود جریانات اسلامی در تونس و مصر، برای بی آبروتر نشدن، مجبور شدند حسابشان را از خامنه ای و خمینی  جدا کنند. شمعی برای خمینی روشن نشد. آبی برای خامنه ای گرم نشد.

۴- ۲۵ بهمن ایران خود را مستقیما به ۲۵ ژانویه مصر وصل کرد. انقلاب۸۸ اگر چه کم سابقه ترین همبستگی انسانی در جهان را به سمت خود جلب کرد، اما تنها انقلاب از نوع خود در اول قرن بیست و یک بود. تونس و مصر، انقلاب ۸۸ را از  تنهایی در آوردند. جبهه تازه علیه دیکتاتورهای منطقه باز کردند. انقلابیون ایران به گرمی از این جنبشها استقبال کردند. خیزش توده ای ۲۵ بهمن، علنا انقلاب  ۸۸ را به مثابه حلقه ای از زنجیره انقلابهای رو به گسترش در طلوع قرن بیست و یک اعلام کرد. حلقه ای که با تمام شباهتهایش با حلقه های دیگر، یک وجه ویژه اما بسیار مهمی را هم با خود حمل میکند. در ایران هم، مثل تونس و مصر، انقلاب برای نان و آزادی و حرمت انسانی است. همه این انقلابها، اعلام جنگ طبقات و اقشار عظیم تهیدست و  تحقیر شده علیه دیکتاتوریهای سرمایه داری است، اما انقلاب ایران فراتر از این است. عنصر جدیدی را وارد این سلسله کشمکشها میکند. اینجا با انقلابی علیه یکی از خونین ترین ابزارهای ایدئولوژیکی سرمایه داری معاصر، اسلام سیاسی مواجه هستیم. اگر در خاورمیانه و شمال آفریقا، رنسانسی علیه  دیکتاتوریهای سرمایه داری آغاز شده است؛ انقلاب ایران، رنسانسی علیه دیکتاتوری اسلامی سرمایه، علیه ایدوئولوژی اسلامی، اسلام سیاسی، جنبش اسلامی، این ابزار سیاسی خونین و چرکین سرمایه علیه طبقه کارگر و آزادی و حرمت انسانی هم هست. یک رنسانس ضد مذهبی هم هست. انقلاب در ایران که مستقیما با اسلام سیاسی حاکم در نبرد  است، هر چقدر پیشروی کند، همانقدر بیشتر میتواند این اپوزیسیونها را از لحاظ سیاسی زمینگیر کند و دستشان را کوتاه کند. 

۵- جبهه مشارکت اسلامی،  بیانیه داده بود  و خیال خامنه ای را راحت کرده بود که “ملت ایران” خواهان  سقوط نظام نیست؛ خواهان اصلاحات برای مصون سازی نظام است! تظاهرات دیروز با شعارهای علنا ضد نظامش یک تودهنی محکم به این جبهه و کل طیف اصلاح نظام برای حفظ نظام بود که بیخود در شکل و قیافه سخنگوی “ملت ایران” ظاهر میشوند.  تظاهرات دیروز، هم ابراز قدرت در مقابل جناح حاکم اسلامی بود و هم اعلام بیربطی و بی پایگی و بی اثری طیف ملی اسلامی مغضوب حکومت اسلامی است. این طیف نمیتواند چوب لای چرخ انقلاب کوبنده در ایران قرار دهد. *

۲۶ بهمن ۱۳۸۹، ۱۵ فوریه ۲۰۱۱