محسن ابراهیمى : لحظه های انقلاب مصر: روز بیستم – ١١ … ارتش، دستکشهای سفیدش را در می آورد!

۴۸ ساعت از لحظه ای که انقلاب مصر، طبقه حاکم  را مجبور کرد به خاطر حفظ نظام، رئیس جمهور نظام را به شرم الشیخ ببرد گذشته است. همچنین، ۴۸ ساعت از لحظه ای که مصر انقلاب غرق شادی شد گذشته است. مردم مصر ۱۸ روز نبردی جانانه علیه یکی از فاسدترین نظامهای بورژوایی منطقه را پیش برده بودند و هزار بار حق داشتند به خاطر این پیروزی اولیه اشگ شادی در چشمانشان حلقه بزند. اما، تداوم این شادی منوط به تداوم انقلاب است. فقط ادامه انقلاب میتواند از تبدیل شدن این اشگ شوق و شادی به اشگ غم مانع شود.   اگر فرار مبارک از قاهره، یک پیروزی برای مردم است؛ از نقطه نظر طبقه حاکم، رفتن مبارک، یک عقب نشینی با کمترین تلفات محسوب میشود.

دیروز صبح، میدان تحریر بر قاهره ی بدون مبارک چشم گشود؛ اما مصر همچنان در دست طبقه بورژواست. دیروز صبح، انقلابیون میدان تحریر جارو بدست گرفتند و سنگرهایشان را تمیز کردند؛ اما مصر از ارگانهای قدرت نظام سابق تمیز نشده است. دیروز صبح انقلابیون میدان تحریر، این میدن را با همان سنگهای خونینی که چند روز پیش بر سر انقلاب باریده بود، با همان سنگهایی که سلاح دفاع از انقلابشان بود، سنگفرش کردند؛ اما سلاحهای ضد انقلاب دست نخورده بر سر جایشان هستند. دیروز انقلابیون آثار جرم و جنایت ضد انقلاب را با دست خود پاک کردند؛ اما خود مجرمین و جانیان بر سر قدرت هستند. 

وقتی از این انقلابیون پرسیدند چرا میدان را تمیز میکنید، یکی پاسخ داد: چون الان دیگر مصر کشور ماست. این نشانه ای از توهم انقلاب است! زن جوانی که جارو بردست داشت گفت: دیشب خیلی خوشحال بودم، اما صبح که بیدار شدم کمی نگران شدم، ارتش بیش از پنجاه سال حکومت کرده است، آیا باز هم حکومت نظامی خواهیم داشت؟ این نشانه ای از تردید انقلاب است. پاسخ جوان دیگری حاکی از حقیقت دیگری است: ما در میدان تحریر خواهیم ماند تا مطمئن شویم که خواسته هامان برآورد شده است؛ این یک انقلاب مداوم است؛ ما راه خیابان را یاد گرفته ایم؛ اگر خواسته هامان برآورده نشود به خیابان باز میگردیم. این نشانه ای از عزم انقلاب است! انقلاب مصر، مثل همه انقلابها، مسیر خود را از درون توهمات و عقب نشینها و تعرض ها و فداکاریها و شجاعتها و ابتکارات و خلاقیتها باز میکند و پیش میرود.

انقلاب مصر، اگر چه در سطح سازماندهی اعتراض، نمونه خیره کننده ای از یک رهبری کارساز بیرون داده است اما هنوز نتوانسته است در سطح ماکروی سیاسی، زبان و سخنگوی خود را بیرون دهد. به این دلیل بسیار سخت است حرکت بعدی انقلاب را تا آنجا که به وجه آگاهانه و هدایت شده انقلاب مربوط است تشخیص داد. با این وجود، هر کدام از اظهارات اکتیویسهای جوان انقلاب، هر اقدام انقلاب در هر گوشه ای، وجوه سرشار از تنوع انقلاب را به نمایش میکذارد.

انقلاب، پیش از اینکه کل نظام را از مصر جارو کند، سنگر اصلی اش در میدان تحریر را جارو میکند. انقلاب سلاحهای سنگیش را بر زمین میگذارد پیش از  اینکه ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی سلاحهای آتشینشان را بر زمین بگذراند. مهمتر از همه اینها، موقعیت کنونی انقلاب و ضد انقلاب را میتوان از اینجا در یافت که در حال حاضر، ارتش، این نهاد لاینفک نظام حاکم، این ارگان کلاسیک نظم کهنه، در نقش انتقال از نظم کهنه به نظم جدید ظاهر شده است! مردم برای “نان و آزاد و حرمت انسانی” انقلاب کرده اند؛ دزدان نان و آزادی، پایمال کنندگان حرمت انسانی همچنان در قدرت هستند.  ارتشی که نتوانسته است انقلاب را از روبرو در خون غرق کند، زیر پای انقلاب را خالی میکند. مرموزترین وکثیفترین نقش ضد انقلاب بر گردن ارتش است.

ارتش به سرکوب مستقیم انقلاب دست نزد چون نتوانست. چون تشخیص داد این میتواند آخر بازی باشد. میتواند پایان نظام باشد. ارتش نتوانست به مردم شلیک کند  اما توانست ارگانهای قدرت را از تعرض انقلاب حفظ کند. مفسرین کلاش بورژوازی میگویند ارتش در مقابل یک انتخاب قرار گرفت: مبارک یا مردم؟ و جانب مردم را گرفت، جانب انقلاب را گرفت. اما در حقیقت، ارتش به نام مردم علیه مردم کار کرد. به نام انقلاب علیه انقلاب توطئه کرد. همان کاری را کرد که از لحظه آغاز انقلاب قرار بود انجام دهد.

امروز صبح، ماه عسل به دقت سازمان دهی شده ارتش و مردم، ارتش و انقلاب اولین نشانه های قلابی بودنش را نشان داد. فرمانده ارتش باد در غبغب انداخت و با اطلاعیه شماره ۵، امتیازات به انقلاب را لیست کرد: پارلمانی را که همان دیروز از دست انقلاب  محافظت کرده بود، امروز به دست خود منحل کرد. قانون اساسی را که  تا همین دیروز به عنوان حافظ نهایی اش ظاهر شده بود، بدست خود تعلیق کرد! شخص دیکتاتور را در کاخ شرم الشیخ از تعرض بعدی انقلاب محافظت کرد؛ اما تمثال دیکتاتور را  از کابینه انتصابی همان دیکتاتور بیرون برد! اینها را به عنوان پاسخ به مطالبات انقلاب اعلام کرد تا پایان انقلاب را اعلام کند.

این عقب نشینی سیاسی، با آغاز  تعرض نظامی در میدان تحریر تکمیل شد. اگر انقلاب از دیروز به پاک کردن میدان تحریر دست زده است، ارتش امروز به پاک کردن خود انقلابیون از میدان تحریر دست زد. چادرها را برچید. تعداد زیادی را دستگیر کرد. تلاش کرد سمبل انقلاب را به خاطره ای از انقلاب تبدیل کند. اگر سقوط نظام هدف اصلی انقلاب بود و میدان تحریر با  این هدف تداعی میشد، پس باید میدان تحریر را از دست انقلاب تماما گرفت. اگر میدان تحریر، سمبل انقلابی برای رها شدن از نظم کهنه بود، پس برای تضمین پایان انقلاب و حفظ نظم کهنه این میدان را خالی کرد. ارتش بهانه کرد که میخواهد شهر را از ترافیک سنگین نجات دهد. این دروغ است. ارتش میخواهد ترافیک مقابل ضد انقلاب را باز کند. اما اگر بورژوازی سمبلش را به شرم الشیخ برد اما همچنان تحرک ضد انقلابی را ادامه میدهد؛ انقلاب هم میتواند حتی با از دست دادن سمبلش، انقلابش را ادامه دهد.

اکتیویستهای انقلاب، اعلام کرده اند  که میخواهند در میدان تحریر بمانند تا همه مطالباتشان تحقق یابد. حتی صحبت از بازگشت به میدان تحریر درجمعه آینده است. هنوز ممکن است انقلاب مصر، در ابعاد حتی وسیعتری پا به میدان بگذارد. به این دلیل که اولا این انقلاب آنچنان قدرتمند بود که بورژوازی تا کنون نتوانسته است با یک تعرض همه جانبه در هم بشکند. ثانیا، درست پیش از عقب نشینی ضد انقلاب، ستون فقرات جامعه، طبقه کارگر به میدان آمد و به یک  نمایش قدرت دست زد. ثالثا، مردم، قدرت عظیم و تکاندهنده خود در خیابان را باور کرده اند. انقلاب، اگر چه بسیار پر سر و صداست اما سرشار از ناگفته ها هم هست. به این اعتبار، کسی نمیتواند آینده پیش روی انقلاب مصر را دقیقا پیش بینی کند.  اما یک چیز روشن است. انقلاب مصر اگر میخواهد پیروز شود، اولا باید بسرعت از درون صف انقلاب سازمان رهبری سراسری خودش را بیرون دهد. ثانیا،  انقلاب وقتی راه میافتد باید پیشروی کند. نباید حتی یک لحظه مجال تجدید قوا به دشمن دهد. نباید حی یک لحظه فرصت طراحی توطئه به دشمن دهد. انقلاب باید دائما، بیوقفه پیشروی کند.  *

یکشنبه ۱۳ فوریه ۲۰۱۱، ۲۴ بهمن ۱۳۸۹