پیروزى مصر و لزوم عبور به دموکراسى…

( کریم قصیم: پاسخ به چند سئوال- ۱۱فوریه ۲۰۱۱)

سئوال:آقای قصیم, مبارک استعفا داد و رفت. نظرتان ؟
جواب: بله رفتن ”مبارک” مبارک باشد. نظرمن دریک جمله شادمانی و البته لزوم هوشیاری است.
س: می شود کمی بیشتر توضیح دهید؟
ج: قرار بود دیروزبرود , بهتر است بگویم توده های تظاهرکننده مردم مصر, افکار عمومی جهان, همچنین مقامات اول آمریکا (هم دولت و هم اپوزیسیون حزب جمویخواه) و دیگر  دول غرب, همه  انتظار داشتند مبارک به خواست اصلی تظاهرات گردن گذارد و بالاخره دیروز قرار بود گورش را گم کند. او بازهم طفره رفت واعلام کرد می خواهد تا سپتامبربماند. که همین سماجت دیکتاتورپیر و منفورمصر  موجب عصبانیت بیشتر توده های مردم شد. فشار تظاهرات بالا گرفت, امروز حتی امکان درگیری و اصطکاک و دگرگون شدن اساسی وضع و بهم ریختن توازن قوای قبلی – با نتایج نامعلوم البته- می رفت. به گزارش لحظه به لحظه خبرگزاریها, امروز صدها هزار نفر در میدان ”التحریر” قاهره و نیز دراکثر شهرهای بزرگ مصر در تظاهرات بودند , با خواست محوری «مبارک گورت را گم کن». جمعیت عظیم تظاهرات در جلوی رادیوتلویزیون و پیشاروی کاخ دیکتاتور لحظه به لحطه افزایش می یافت. فضای توده های تظاهرکننده می توانست بازهم تهاجمی تر شود و کار به جاهای باریک بکشد. شاید هم مانور دیشب مبارک جنبه انحرافی داشته که فرصت داشته باشد بدون دردسر و ایجاد مشکل  به ” رامسر”(شرم الشیخ) پروازکند. درهرحال واکنشهای امروز ارتش حاکی از رفتن قریب الوقوع مبارک بود. رهبری ارتش لوله تانکها را برگرداندند و به تظاهرات خبر دادند خواسته های آنها پذیرفته خواهد شد. الان هم که شب شادمانی توده های مصرو کل آزادی خواهان جهانست. تردیدی نیست که سقوط مبارک , آنهم بدون خون ریزی بزرگ,  دستاورد پیکار آزادی و پافشاری تظاهرات مردم مصر و همبستگی جهانی است. صد البته جای تبریک و تهنیت دارد, درست در روز۲۲ بهمن,  سی و دومین سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ ملت ایران, حالا ملت مصر دیکتاتورحاکم برکشورش را واداربه استعفا کرد. ولی از قضا همین تداعی است که حکم می کند ملت مصر, فعالان و مبارزان خیابانی, سیاستمداران لیبرال و دموکرات, نظامیان مترقی و مردم دوست  همه و همه علاوه بر شادمانی, بسیار بسیارهوشیار باشند. هوشیارو مبارز تا پل عبور به دموکراسی سامان یابد. البته که با رفتن مبارک همه خطرها برطرف نشده, باید مواظب مارها بود. هم مارهای درآستین ارتجاع حاکم و هم مارهای پیشترافسرده مذهبی در اپوزیسیون. خلاصه خطرهای کهنه(برغم جوّ نامساعد) هنوز وجود دارند و البته مخاطره های تازه نیز درپیش است. با این همه, سقوط دیکتاتورپیریک پیروزی بزرگ است و جنبش توده ای را امیدوار و نیرومندتر می کند. با این حال بازهم تآکید می کنم هوشیاری و شناسایی مخاطره ها لازم است. 
س: می توانید توضیح بیشتری بدهید؟
ج: خب, می دانیم که ارتش مصرسابقه طولانی مداخله درسیاست دارد. اززمان سقوط حکومت پادشاهی مصرنظامیها وارد سیاست حکومتی شدند, تا زنده یاد عبدالناصر تا انورسادات و همین مبارک که گمانم درسال ۷۵ به معاونت او و پس از ترورو مرگ سادات خودش  به ”ریاست جمهوری” رسید و ماند تاکنون. ساختار دیکتاتوری مبارک هم با تغییرات زیادی در نهادهای قانونی و امنیتی کشور بتون ریزی شد وسلطه سی ساله وی یک دیکتاتوری شدیدتررا برمردم مصر تحمیل کرد, که با فقر و فلاکت فزاینده توده ها درسالهای اخیروضعیت انفجاری به وجود آمد  و ازجرقه تونس خرمن مصرهم ُگر گرفت….
داشتم این را می گفتم که ارتش مصر یک سازمان و سنّت مداخله درسیاست و به دست گرفتن حکومت دارد و این اواخر هم تا حدودی انتظارمی رفت که ارتش پروسه انتقال را به دست گیرد. خب, دربطن این سنّت بالقوه خطربازسازی دیکتاتوری هم وجود دارد. این که این خطر بالفعل شود یا نه, نظامیان مترقی بالا آیند و کمک کنند پل عبور به دولت منتخب مردم بنا شود, این یکی از دو مسأله مهمی است که هوشیاری و عمل آگاهانه می طلبد. کل جنبش آزادی وفعالان جوان می توانند دراین مسیر نقش آفرین باشند. منظورم درنشست و برخاست آگاهانه با آن بخش ازنظامیان و افسرانی که جانبدارمردم باشند و فکر همان پل دموکراسی هستند.
س: و خطردیگر؟
ج:  همه می دانیم که مصرکنونی , پس از چند دهه دیکتاتوری فزاینده فاقد احزاب و سازمانهای حزبی مدرن و سندیکایی قدرتمندی است , به استثنای یک سازمان نسبتاً قدرتمند و بسیار با تجربه مذهبی, مصرفاقد حزب و سازمان بزرگ و سراسری است.  سوای شبکه های جدید پیکار آزادی در خیابان و فعالان غیرمذهبی که طی این ۱۸ روز رو آمده اند و به ترتیبی درسامان دادن تظاهرات مشارکت داشته اند,  والبته – همانند عمل درهرپروسه انقلابی دیگر – درکشاکش آکسیونها یک شبه ره صدساله پیموده اند, بله غیر ازاین شبکه های مدرن ولی تازه وارد پیکارآزادی مصر, اساساً دو شاکله بزرگ و دیرینه در صحنه سیاست مصر حضور داشته و دارند: ارتش و اخوان المسلمین.  درهردوی این سازمانهای قدیمی و کارآمد می توانست و هنوز می تواند بخشهای مرتجع و استبدادگرا بالا آیند و– با کمک همدیگر یا جدا جدا –  سکاندارسیاست حکومت یا حتی سیاست اپوزیسیون شوند و خلاصه شرایط را برای استقرار استبدادی دیگر فراهم کنند. به عنوان یک مثال,یک خطر دیگر این بود که, در حین درگیریهای مفروض – که اگرمبارک نرفته بود امکان آن زیادترمی شد -, تندروهای اخوان المسلین بالا بیایند, که هنوزهم خطرآن بلکل رفع نشده, دراین صورت سیل می توانست به سمت دیگری کانالیزه شود. الان وضع طوری شده که این مخاطره ها – دستکم درفضای پیروزی توده ها و فریاد « آزادی مصر» – فعلا کاهش یافته اند. اکنون اخوان المسلین مرتب از مسالمت و دموکراسی حرف می زند و خود را برای راه حلی همانند نوار غزه آماده می کند,  اکنون ارتش درمقابل خواسته های مردم ناگزیر با روی خوش حرف می زند, چون توده ها واقعا به یک پیروزی مهم و تعیین کننده دست یافته اند.
س: ولی آقای قصیم, توده ها که سرکارنیامده اند, قدرت دست ارتش است. خود این مسأله نیست؟
ج: بی مسأله که همه چیزرتق و فتق نمی شود. دموکراسی را هم ظرف ۱۸ روزجنبش تثبیت نمی شود, هرگز. ولی هوشیاری و نیزفضای مناسب , هردو ایجاب می کند که به جای مو پیچچ آن را به بینیم. فاکت این است که ارتش دراین فراز ۱۸ روزه جنبش توده ای  نه اعلام بی طرفی کرد و نه اعلام پشتیبانی قاطع ازمبارک. تاحدودی کنترل خیابان را در دست گرفت. اوائل جنبش پلیس ( غلنی و مخفی حکومت) به ضرب وشتم تظاهرکنندگان دست زدند که خیلی زود معلوم شد  ازپس واکنش تند و مبارزه جویانه جوانان برنمی آیند و پیکار خیابانی با ابعاد گسترده تر ادامه یافت. ارتش برای کنترل – به قول معروف خودشان ”نظم عمومی” – وارد میدان شد. ولی خیلی زود معلوم شد حال وهوای سربازان و بسیاری افسران آشتی با مردم است. یک فاکت دیگر این است که همه قدرتهای غربی اعلام پشتیبانی ازجنبش و خواسته های مردم (تامرحله کنونی و رفتن مبارک) کرده اند. واکنش همین قدرتها به قیام مردم ایران درسال ۸۸ این نبود,  وانگهی تاریخ چهل ساله اخیرانقلابات نمونه های جالب توجهی هم ازروی کارامدن نظامیان مترقی به خود دیده است, که به نوبه خود موجب تقویت جنبش مردم شده اند. بعضی ازاین نمونه ها حتی سازمانده پل عبوربه دموکراسی بوده اند, مثل روی کارآمدن نظامیان مترقی درپرتغال سال ۱۹۷۴ میلادی.  من خودم مدتی ازنزدیک درمحل و بعد هم پیگیررویدادهای آن جا بودم.. نظامیان مترقی, به فرماندهی سرهنگ اتللو دکاروالیو, نه تنها فاشیسم حاکم را فشل کردند و ساقط کردند, بلکه کمک کردند پل عبوربه دموکراسی سازمان یابد, البته با امداد کل سیستم  دموکراسی اروپا و بخصوص شخصیتی چون ویلی رانت درآن زمان. آنها با انحلال نهادهای سرکوب امنیتی – پلیسی , با دفاع از آزادیهای دموکراتیک مردم , حمایت از پاگیری سازمانها و احزاب آزاد و… خلاصه  تدارک انتخابات آزاد و سپس انتقال قدرت به منتخبین مردم, نقش سازنده ای درتأسیس پرتغال دموکراتیک ایفاء کردند. پیش ازآن پنجاه و اندی سال کشور و ملت پرتغال زیرسلطه نوعی فاشیسم بود.
اکنون هم بسیار مهم است که نظامیان مترقی دررده های قدرت بالا آیند و در وصل به پپکارآزادی مردم مصر , دولت مردمی و موقت, با شرکت نمایندگان احزاب و گروههای آزادیخواه تشکیل شود و پل عبوربه دموکراسی (با جدایی دین ازدولت) مصر ساخته شود.