ایجاد تشکل کارگری امر خود کارگران است , وعده قاتلین کارگران توطئه است

بدنبال فاجعه اخیر در کارخانه ایران خودرو که منجر به کشته و زخمی شدن حدود ٣٠ تن از کارگران شد، کارگران این کارخانه برای پیگیری مسائل خود و از جمله پیگیری علل و عوامل این فاجعه، خواستار تشکیل و به رسمیت شناخته شدن تشکل مستقل خود شدند. عوامل ریز و درشت جمهوری اسلامی نیز در گرماگرم خشم و اعتراض کارگران ظاهرا عقب نشینی هائی کرده اند که از جمله می توان به توقف کار در روز جمعه و وعده تشکیل شورای اسلامی کار در ایران خودرو اشاره کرد! منتها وعده تشکیل شورای اسلامی کار همانند پاشیدن نمک بر زخمی عمیق و دردناک است. این موضوع را باید از دو نظر مورد توجه قرار داد. اول اینکه تشکیل شورای اسلامی کار یعنی ایجاد یک نهاد سرکوب دیگر در کنار چندین نهاد مختلف، از جمله حراست کارخانه، انجمن اسلامی کارخانه، اطلاعات و بسیج کارخانه و دیگر نهادهای شناخته شده سرکوب کارگران؛ چرا که شوراهای اسلامی کار برای شناسائی فعالین کارگری و خبرچینی از وضعیت اعتراضی کارگران به مدیریت و سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی تشکیل می شوند و نه برای دفاع از منافع کارگران. کارگران مطالبه ایجاد و به رسمیت شناخته شدن تشکل خود را مطرح کرده اند، اما مدیریت وعده ایجاد یکی دیگر از نهادهای جاسوسی و سرکوب کارگران را به آنها می دهد! دوم اینکه امروز امر انحلال شوراهای اسلامی کار جزئی از خواست ایجاد تشکل های مستقل کارگری در سراسر ایران است و اولین سدی را که کارگران و فعالین کارگری باید در راه ایجاد تشکل خود کنار بزنند، که در تجربه زنده ایجاد سندیکای کارگران واحد دیدیم، همین عوامل و پادوهای شوراهای اسلامی کار هستند. ایجاد شورای اسلامی کار در این مقطع از مبارزه کارگران و بخصوص در ایران خودرو که اخبار اعتراض آن هر روزه به بیرون درج میشود، نه تنها هیچگونه پیشروی نمی تواند به حساب بیاید، بلکه تحمیل یک شکست و عقب نشینی به جنبش کارگری خواهد بود. در نتیجه اگر کسی پیدا شد که مثل محجوب و صادقی که از همکاران اصلی سپاه پاسداران هستند و دائم فعالین کارگری را لو می دهند، از شوراهای اسلامی کار دفاع کرد، کارگران باید بدانند که در عالم واقعی سیاست جمهوری اسلامی را در میان کارگران به پیش می برد. اگر کس و محفل دیگری هم پیدا شد که بخواهد کارگران را قانع کند که “تا آنجا که به اسم این تشکل مربوط می شود مهم نیست که اسم آن شورای اسلامی کار یا چیز دیگر باشد.” و یا “اما در شرایط کنونی نفس قبولاندن تشکل کارگری به این مزدور سرمایه حتی به صورت وعده شورای اسلامی کار نیز یک قدم به پیش است.” و یا “از یاد نبریم که چند سال پیش در همین ایران خودرو یک شورای اسلامی کار وجود داشت که مدیریت وقت آن را برنتابید و منحل کرد، به این دلیل که از منافع کارگران در مقابل مدیریت سرمایه سالار کارخانه دفاع میکرد.” در واقع ندانسته دارد همان سیاست دفاع از جمهوری اسلامی را تحت عناوین و بهانه های دیگری به کارگران حقنه می کند.
 
اهمیت تشکل کارگری در امر پیگیری فاجعه اخیر

تشکل کارگری در شرایطی مثل شرایط امروز ایران برای کارگران از نان شب هم واجب تر است. می گویم از نان شب هم واجب تر است، چرا که حتی نان شبش هم به تشکل ربط دارد. امروز تشکل ندارد، نان شب هم سر سفره ندارد! تشکل ندارد حداقل دستمزد بارها زیر خط فقر برایش تعیین می کنند و همان را هم نمی پردازند! در همین رابطه زیاد نوشته و صحبت کرده ایم و در آینده هم باز بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت؛ منتها اینجا می خواهم درباره ربط بی تشکلی کارگران با وعده مثل همیشه توخالی کارفرماها، در رابطه با “کمیته تحقیق”، چند جمله ای بگویم. باز هم در گرماگرم خشم و اعتراض کارگران، جواد نجم الدین، مدیر عامل کارخانه ایران خودرو، قول تشکیل “کمیته”ای برای تحقیق علل این فاجعه را می دهد. منتها این هم از همان وعده های پوچ و سردواندن کارگران است. این اولین باری نیست که کارگران ایران و مشخصا کارگران ایران خودرو با یک چنین فاجعه ای روبرو می شوند و کار و سرانجام اینجور “کمیته”ها را خوب می دانند. کمیته ای که به تشکل مستقل کارگران گزارش ندهد، گزارشش به درد جواد نجم الدین می خورد! (و درست همین کار را هم دارند می کنند. رئیس پلیس ترافیک شهری اداره راهنمایی و رانندگی، سرهنگ محسن مهرایی، که لابد یکی از اعضای “کمیته تحقیق” مدیریت کارخانه ایران خودرو است، گزارشی تهیه کرده است که تمام کاسه کوزه ها را بر سر راننده تریلی شکسته است.) تشکل مستقل کارگری می خواهیم که اتفاقا به یک چنین مسائلی بپردازد، که کمیته های مختلفی از فعالین کارگری آن کارخانه، از جمله کمیته ایمنی محیط کار به بررسی علل بروز حوادث محیط کار بپردازد و آخر سر هم به نمایندگان خود کارگران در تشکل هایشان گزارش بدهد نه به سازمان اطلاعات و حراست و مدیر کارخانه! تشکل مستقل کارگری می خواهیم که بتواند موضوع پرداخت غرامت کامل به بازماندگان قربانیان این جنایت و هر آنچه که لازم و ضروری برای بازیابی سلامت کامل کارگران آسیب دیده باشد را تا ته قضیه پیگیری کند. “کمیته تحقیق” جواد نجم الدین نفع شخصی و مادی دارد که به نفع جواد نجم الدین و کل ماشین سرکوب جمهوری اسلامی گزارش تهیه کند. مدیریتی که با تمام قدرت از ایجاد تشکل کارگری ممانعت کرده است، از ایجاد کمیته تحقیقی که کوچکترین رأی ای به نفع کارگران هم بدهد پرهیز خواهد کرد. کارگران وعده های پوچ را قبول نمی کنند.

دستمزد و بیمه مکفی

مسئله دستمزد ناچیز و ناکافی کارگران ربط مستقیم به حوادثی مثل حادثه پنجم بهمن ماه ایران خودرو دارد. زندگی عادی هیچ کارگری در ایران بدون داشتن چند شغل نمی گذرد. امروز اگر دستمزد کارگران پرداخت شود، بخشی از دستمزد بخور و نمیرش را از راه اضافه کاری و کار در روزهای تعطیلی رسمی و آخر هفته تأمین می کند. فاجعه پنجم بهمن ماه در روز تعطیل رسمی رخ داد. انسانی که وقت کافی برای استراحت نداشته باشد، معلوم است که هوشیاری و دقتش را در حین کار از دست خواهد داد. و اتفاقا رسانه های جمهوری اسلامی و کارفرماها، قریب به اتفاق حوادث محیط کار را به “بی احتیاطی، بی دقتی و عدم هوشیاری و عدم رعایت موارد ایمنی کارگران” ربط می دهند! اما مگر کارگر خودآزار است که بی احتیاطی کند تا دست و پایش را زیر دستگاه پرس جا بگذارد!؟
فاجعه ایران خودرو اما یک موضوع دیگر را هم زیر نورافکن می گیرد. اینکه واگذار کردن قراردادهای کارگران به شرکت های پیمانکاری، باعث می شود که این شرکت ها هم هرچه بیشتر از هزینه های ایمنی بکاهند و فاجعه ای مثل فاجعه پنجم بهمن ماه اتفاق بیفتد. همین موضوع هم ربط مستقیم به دستمزد کارگران دارد. وقتی که کارخانه ای با خود کارگران طرف حساب نیست و کارگران با یک شرکت پیمانکار طرف حساب هستند، بخشی از دستمزد این کارگران به جیب همین پیمانکاران می رود. کارخانه و کارفرمای اصلی مسئولیتی در قبال بیمه کارگران قبول نکرده است! این مسئله باید تغییر بنیادی بکند.
آخر سال است و بحث بر سر دستمزدها باز روی میز کارگران و فعالین کارگری قرار گرفته است. معلوم است که جمهوری اسلامی باز هم به خواست و مطالبه کارگران بی اعتنائی خواهد کرد. اما برای آنکه بشود زندگی کرد و از فجایعی مثل فاجعه پنجم بهمن ماه ایران خودرو پرهیز کرد، باید دستمزد مکفی طلب کرد. باید بر خواست تعیین حداقل دستمزد کارگران توسط نمایندگان و تشکل های خود کارگران تأکید کرد. باید بر این مسئله تأکید چندین و چند باره کرد که در غیاب تشکل مستقل کارگری نهایتا کارفرماها و مشاورانشان در شوراهای اسلامی کار، برای ما کارگران دستمزد تعیین خواهند کرد. باید گفت: “از نظر ما اگر قرار شده است قیمت اکثر کالاهای اساسی زندگی چندین برابر بشود ما کارگران نیز حق داریم دستمزدهای خود را به چندین برابر افزایش دهیم. آیا به جز این است که نیروی کار ما کارگران تنها کالایی است که ما از طریق فروش آن به صاحبان سرمایه امرار معاش میکنیم؟ آنوقت چرا باید وقتی نوبت تعیین قیمت نیروی کار ما کارگران فرا میرسد ما نظاره گر باشیم و عده ای در شورای عالی کار بدون حضور نماینده های واقعی ما، قیمت نیروی کار ما را تعیین بکنند و یک زندگی زیر خط فقر را بر ما و خانواده هایمان تحمیل نمایند.” (از بیانیه ۶ تشکل مستقل کارگری در باره حداقل دستمزد کارگران) در غیر اینصورت مواردی مثل فاجعه پنجم بهمن ماه ایران خودرو اجتناب ناپذیرند!
واقعیت امر این است که مسئول مستقیم فاجعه ایران خودرو و فجایعی مثل معدن باب نیزو و غیره، خود جمهوری اسلامی با تمام پادوهای ریز و درشتش است. رژیمی که دستمزد کارگران را زیر خط فقر نگه می دارد و کارگران اجازه ندارند که برای افزایش دستمزد اعتصاب و اعتراض کنند؛ رژیمی که هرگونه تشکل کارگران را سرکوب می کند و فعالین کارگری را مورد اذیت و آزار قرار داده و زندان و شکنجه می کند؛ رژیمی که کارخانه ای مثل ایران خودرو را پر از پاسدار و پلیس و بسیجی و حراستی کرده و آن را به یک پادگانی تبدیل کرده است؛ این رژیم در چشم کارگران عامل اصلی جنایت اخیر در ایران خودرو و دیگر جنایات بر علیه کارگران و کل جامعه است، و باید برود.