وعده نجم الدین هم توخالی و هم توطئه است

به دنبال فاجعه ۵ بهمن ماه در ایران خودرو، “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” اطلاعیه ای تحت عنوان “موافقت مدیرعامل ایران خودرو با خواست کارگران برای ایجاد تشکل” صادر کرد که در واقع فراخوانی برای ایجاد شورای اسلامی کار در ایران خودرو بود. در جواب این فراخوان و توجیهاتش فقط می توان گفت “کوه موش زایید”. می گویم کوه موش زایید برای اینکه این جماعت که ظاهرا به هیچ چیزی جز “لغو کار مزدی” و ایجاد تشکل های “سرمایه ستیز” کارگران رضایت نمی داد، و هر فعالیت دیگری چه ایجاد سندیکای واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران و فعالین این تشکل ها و چه احزاب کمونیستی و کارگری و چه لنین و بلشویک ها و انقلاب اکتبر را همه در کمپ طرفداران رفرمیسم چپ و راست و “سرمایه سالار” معرفی می کرد، به ناگاه و یک شبه مبلغ و طرفدار خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار از آب در آمد!
در بخشی از اطلاعیه مذکور آمده است: “کارگران ٢٧ مورد از خواست های خود را به مدیرعامل شرکت – نجم الدین – دادند و از او خواستند به آن ها جواب دهد. … یکی از این خواست ها، ایجاد تشکل بود. کارگران این خواست را به صورت شورای کارگری مطرح کردند و نجم الدین نیز خواست ایجاد شورای کارگری را پذیرفت. بی تردید، منظور نجم الدین از شورا همان شورای اسلامی کار است. افزون بر این، نجم الدین حتی همین شورای اسلامی کار و وعده تحقق آن در شش ماه آینده را نیز تحت فشار کنونی کارگران و برای فرونشاندن خشم آن ها پذیرفته است. اما در شرایط کنونی نفس قبولاندن تشکل کارگری به این مزدور سرمایه حتی به صورت وعده شورای اسلامی کار نیز یک قدم به پیش است.” آن تردستی را که اینجا باید نشان داد و افشا کرد، این است که گویا شوراهای اسلامی کار تشکل کارگری هستند و حالا اگر خیلی هم مطلوب “سرمایه ستیزی” نیستند، اما این “شورای اسلامی کار یک قدم به پیش” است. شوراهای اسلامی کار فقط پیش توده ای ـ اکثریتی ها و محجوب و صادقی ها تشکل کارگری هستند. آنها هم که معلوم است کارشان لو دادن فعالین کارگری و گزارش وضعیت خشم و اعتراض کارگران به مدیریت بوده و هست. توده ای ـ اکثریتی ها و گروه و سازمان هایی که در این طیف قرار دارند، فرقی اساسی در اهداف خود با “خانه کارگری”ها ندارند. در ثانی معلوم است که مدیریت ایران خودرو از فرصت استفاده می کند و برای فرونشاندن خشم کارگران وعده خواهد داد و تازه وعده ایجاد یک نهاد دیگر از نهادهای سرکوب کارگران در کنار انجمن اسلامی، حراست، بسیج کارخانه، امام جمعه و غیره می دهد. شاید بعضی از کارگران جوان تر ایران خودرو که فعلا در این کارخانه از شورای اسلامی کار و لو دادن فعالین کارگری توسط این “شورا” خبری نیست، از ماهیت شوراهای اسلامی کار مطلع نباشند؛ اما کلا فعالین کارگری اینها را خوب میشناسند. از همه اینها گذشته، در شوراهای اسلامی کار بروی هر کسی باز نیست. وظایف اعضای این شوراها رک و پوست کنده توضیح داده شده اند و از تمامی آنها التزام عملی به ولایت فقیه انتظار می رود. ماده بیستم از قانون شوراهای اسلامی کار می گوید: “شورای اسلامی باید در زمینه های اجتماعی بروز حوادث، مراجع ذیصلاح را مطلع و همکاری های لازم را معمول دارد.” همه می دانند که در جمهوری اسلامی عنوان “اعتصاب” جایش را به “حوادث” داده است. کسی هم شکی ندارد که هیچ کدام از مأمورین شورای اسلامی کار زمین شناس نیست و دستگاه پیش بینی زلزله را در اختیار ندارد. تازه رک و راست می گوید “زمینه های اجتماعی بروز حوادث”!؟ همچنین تنها کسانی به عضویت در شوراهای اسلامی کار در می آیند که “هیئت تشخیص صلاحیت” کاندیداتوری آنها را تأیید کرده باشد. دو شرط اساسی و اصلی واجدین شرایط کاندیداتوری شوراهای اسلامی؛ ١) “اعتقاد و التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه و وفاداری به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران” و ٢) “عدم گرایش به احزاب و سازمان ها و گروه های غیرقانونی و گروه های مخالف جمهوری اسلامی” می باشند. همه و از جمله مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی می دانند که قریب به اتفاق کارگران ایران خودرو در یک جنگ و گریز دائم با وفاداران به قانون اساسی جمهوری اسلامی و ملتزمین عملی به اسلام و ولایت فقیه هستند.
در ادامه و در اشاره به همین نقل قول باید پرسید، مگر سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و سندیکای کارگران واحد توسط خود کارگران و زیر فشار اعتراض خود کارگران تشکیل نشدند؟ چرا کسی باید با شورای اسلامی کار این چنین رئوف باشد ولی وقتی که نوبت به تشکل واقعی کارگران که با خون دلشان درست کرده و در دل اعتراضات رزمنده و قهرمانانه شان شکل گرفته اند، این چنین کینه توزانه برخورد کند؟ این سئوالی است که طرفداران جمع “لغو کار مزدی” باید به آن جواب بدهند.

اهمیت پسوند “اسلامی” به شورای کارگری

اطلاعیه “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” در ادامه می گوید: “تا آنجا که به اسم این تشکل مربوط می شود مهم نیست که اسم آن شورای اسلامی کار یا چیز دیگر باشد. اسم تشکل کارگران نساجی کردستان در سنندج، شورای اسلامی کار بود. اما همان شورای اسلامی کار نقش مهمی در مبارزات کارگران آن کارخانه داشت، به طوری که به عنوان مثال یک اعتصاب پرقدرت دوماهه را با موفقیت رهبری کرد. مهم این است که اولا کارگران این خواست خود را با جدیت تمام پیگیری کنند و از نجم الدین بخواهند که به وعده خود عمل کند.” چند نکته را باید در این خصوص روشن کرد. اول این که کارگران یک کارخانه ممکن است از یک ابزاری استفاده کنند و کارهائی بکنند. اما کسی که بیاید از این موضوع یک اصل و قاعده بسازد، دارد کار دیگری می کند. کسی که مبلغ چنین سیاستی است، دارد شوراهای اسلامی کار را از زیر ضرب کارگران بدر می برد. کسی که حساسیتی به اسم “اسلامی” نداشته باشد، دارد در برابر مبارزه ضد مذهبی این جامعه می ایستد.
نکته توضیحی دیگری که در رابطه با پسوند “اسلامی” باید گفت این است که بسیاری از فعالین شوراهای کارگری اول انقلاب متأسفانه در برابر حمله های اولیه جمهوری اسلامی به تشکل های خود که با اضافه کردن پسوند “اسلامی” شروع شد حساسیت نشان ندادند. جمهوری اسلامی به مرور زمان و بعد از قلع و قمع تشکل های کارگری و دستگیری و کشتار فعالین این تشکل ها، شوراهای اسلامی کاری را که بالاتر مختصات آنها را بر شمردم در محیط کار ایجاد کرد. حتی شوراهای اسلامی کار بعد از سرکوب های سال های اولیه دهه ۶٠ با شوراهای اسلامی کار در حول و حوش تصویب قانون کار اسلامی فرق اساسی دارند. رژیم اگر تعدادی از شوراهای اولیه کارگران را بهر دلیلی منحل نکرد، اما پسوند “اسلامی” را به آنها اضافه کرد. به نظر من در مورد مثال مشخص “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” این نکته را باید تأکید کرد که شوراهای اسلامی دوره بعد از تصویب قانون کار اسلامی، نهادهایی بودند که رژیم زیر فشار مبارزه کارگران بر سر قانون کار و اینکه تشکل های کارگری باید در تصویب قانون کار دخیل باشند، با جمع کردن لمپن های چاقوکشی مثل علیرضا محجوب، حسین کمالی، صفدر حسینی، حسن صادقی، علی اکبر عیوضی و دهها لمپن دیگر این تیپی را جمع کرد که “شوراهای اسلامی کار” را به عنوان تشکل کارگری ایجاد کنند که “در تصویب قانون کار دخیل باشند”! اگر انحلال تشکل های کارگری در مراکز مهم کارگری مثل پالایشگاه ها، ذوب آهن، مس سرچشمه، ایران خودرو، پتروشیمی ها، تراکتورسازی و غیره برایش قدم اول سرکوب انقلاب بود، خود سرکوب جنبش وسیعتر توده ای در منطقه کردستان اولویت داشت. نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که آن پسوند “اسلامی”ای که تشکل نساجی کردستان در سنندج داشت، برمی گردد به دوره، منطقه و شرایط کاملا ویژه و متفاوتی که اطلاعیه “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” معلوم نیست چرا مسکوت می گذارد.
شاید با دو مقایسه بتوانم منظورم را بهتر بیان کنم. تشکل کارگران نساجی کردستان مجمع عمومی منظم خود را داشت و تمام تصمیمات آنجا گرفته می شدند. حتی خانواده کارگران و توده وسیعتری از مردم در جلسات آنها شرکت می کردند و مبارزه ای را که کارگران و تشکل آنها به پیش می بردند را امر خود می دانستند. هیچکدام از اعضایش عوامل رژیم نبودند، همچنانکه خود عوامل رژیم هم آن را اقرار کرده بودند. تمام فعالیت چندین ساله اش و تمام فعل و انفعالاتش امر دفاع از منافع کارگران بود. کسی نمی تواند حتی یک مورد هم نشان بدهد که این تشکل امرش “وفاداری به قانون اساسی جمهوری اسلامی و التزام به ولایت فقیه” بوده باشد. آن تشکل زیر فشار جمهوری اسلامی، همچنانکه بالاتر هم گفتم، فقط اسمش شورای اسلامی کار بود و به هیچوجه به دلبخواه “پسوند” اسلامی را بر خود ننهاده بود. در مقابل این تشکل، شما کارکرد شوراهای اسلامی کار و عوامل خانه کارگر را در مقابل اعتراض کارگران واحد دارید که شخص حسن صادقی با موکت بر قصد بریدن زبان منصور اسانلو را داشت. این نهادها رأسا در سرکوب اعتراض کارگران شرکت واحد و متلاشی کردن سندیکای مستقل آنها دست داشتند. و یا با سرکوب، اخراج و زندان کردن فعالین سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، تعدادی پاسدار و بسیجی جمع می کنند تا شورای اسلامی کار در نیشکر هفت تپه ایجاد می کنند.
نکته دیگر اینکه جاهائی که کارگران از تشکل های خود محروم بوده اند که تقریبا همه جا اینطوری بوده، و اگر شورای اسلامی کار در آن جاها وجود داشته اند، بعضا برخی از فعالین کارگری در آنها شرکت و فعالیت کرده اند و امرشان هم دفاع از کارگران بوده و ابدا حتی یک نمونه هم کسی نمی تواند نشان بدهد که امرشان دفاع و به پیش بردن امر و خط شوراهای اسلامی کار بوده باشد. اتفاقا بهمین دلیل هم رژیم همیشه تلاش کرده که در کارخانه های بزرگ و مهم حتی جلو تشکیل شورای اسلامی را بگیرد چون فکر کرده است که کارگران ممکن است از آن علیه کارفرما و بنفع خود استفاده کنند. اما این تماما با این فرق دارد که کسی بیاید و شورای اسلامی را حلواحلوا کند یا برای آن آبرو بخرد.

شوراهای کارگری و شوراهای اسلامی

بالاتر توضیح دادم که چه کسانی می توانند عضو شورای اسلامی کار باشند. چهارچوب شورای اسلامی کاری که مدیریت ایران خودرو وعده اش را می دهد کارگران ایران خودرو تعیین نمی کنند. چهارچوبش از قبل توسط وزارت کار و مدیریت ایران خودرو تعیین شده است. این چه نوع سیاه بازی ناشیانه ای است که “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” تصمیم دارد به کارگران بفروشد؟! اگر ایجاد تشکل کارگری در ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی به همین ساده گی بود، دیگر حتی لازم نبود که اسمش را “شورای اسلامی کار” هم بگذارید. اسمش را بگذارید حراست و بروید کارهای تشکل واقعی کارگری را تحت لوای آن بکنید! (که ظاهرا آن حساسیتی که مدیریت ایران خودرو یک دوره ای با شورای اسلامی کار آنجا داشت را هم نخواهد داشت)
اطلاعیه “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” می نویسد: “از یاد نبریم که چند سال پیش در همین ایران خودرو یک شورای اسلامی کار وجود داشت که مدیریت وقت آن را برنتابید و منحل کرد، به این دلیل که از منافع کارگران در مقابل مدیریت سرمایه سالار کارخانه دفاع می کرد.” وظیفه اصلی شوراهای اسلامی کار نه آنطور که “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” برایش تبلیغ می کند، “دفاع از منافع کارگران در مقابل مدیریت” و پیش بردن مطالبات کارگران، حتی مقطعی و نادر مواردی است؛ بلکه همکاری با مدیران کارخانجات برای جلوگیری از وقفه در تولید، بالا بردن شدت کار، سرکوب اعتصابات کارگری، خفه کردن صدای اعتراض کارگران و از این قبیل وظایف کارفرمائی می باشد. عزت الله عراقی، یکی از اساتید دانشگاه های ایران و عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره شوراهای اسلامی کار می گوید: “شوراهای اسلامی کار اساسا یک تشکل کارگری نیست. … شوراهای اسلامی کار نهاد مشورتی در کنار مدیریت هستند.” مثال تشکل کارگران نساجی کردستان همچنانکه بالاتر توضیح دادم بی مورد است و گرهی از معضل “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” نمی گشاید. تشکل کارگران نساجی کردستان یک مبارزه جانانه ای را با حمایت مردم شهر سنندج، حمایت و کمک فعالین “اتحادیه آزاد کارگران ایران”، “کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری”، “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری”، تلویزیون کانال جدید و کمپین های موفق خارج کشور به پیش برد. آیا “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” تضمین می کند که شورای اسلامی کار ایران خودرو یک چنین کاری بکند. چنین بنظر نمی آید، چرا که قرار است با وعده مدیریت ایران خودرو تشکیل شود! بالاخره اگر این جمع می تواند همینجوری یک مثال بیاورد که سیاست خودش را به پیش ببرد، کسی می تواند هزار تا مثال بیاورد که اتفاقا برعکس اعتصاب نساجی کردستان، خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار کارگرکش هستند. نمونه: کارگران شرکت واحد، کارگران نیشکر هفت تپه.
فونکسیون شورای کارگری اما درست برعکس شورای اسلامی کار، عبارت است از ایجاد آن توسط خود کارگران، انتخاب اعضای هیأت رئیسه و کمیته های آن در مجمع عمومی خود کارگران، دفاع از منافع خود کارگران و غیره. به ولی فقیه و شاهنشاه و غیره هیچگونه وفاداری ای ندارد، التزامی به اسلامیت و میهن ندارد، هیچگونه همکاری با مدیران کارخانجات برای جلوگیری از وقفه در تولید نمی کند، سعی در پائین آوردن هرچه بیشتر شدت کار دارد، برخلاف شوراهای اسلامی کار که اعتصابات کارگری را سرکوب می کنند، اعتصاب راه می اندازد، صدای کارگران را به گوش جامعه می رساند و غیره. اینها از جمله ویژگی های تشکل کارگری ای هستند که هر کسی که به وعده مدیریت و دولت کارگرکش جمهوری اسلامی دل خوش نکند، برای ایجاد آن گام برمی دارد.
 
فراخوان برای ایجاد تشکل کارگری

“کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” در ادامه اطلاعیه خود می نویسد: “ثانیا از هم اکنون بحث در مورد چگونگی ایجاد این تشکل و تدارک شرکت تک تک کارگران در مجمع عمومی چندین هزار نفری و بالاخره انتخاب نمایندگان واقعی خود را مطرح کنند و پیش ببرند.” کسی که می خواهد کارگران را متشکل کند و یک چنین فونکسیونی را سوارش کند، باید برود همین کار را بکند. سندیکاهای کارگران شرکت واحد و کارگران شرکت نیشکر هفت تپه همینجوری که نقل قول بالا آورده است، تشکیل شدند؛ اما “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری” تصمیم گرفت که وجود خود را با تخریب این دو تشکل تعریف کند. اکنون جای سئوال است که چرا این کمیته با حفظ ضدیت خود با مبارزه و تشکل های یاد شده کارگران، می خواهد کارگران را زائده شوراهای اسلامی کار بکند؟ جای سئوال دارد که چرا اینها به نهاد “سرمایه سالار و اسلامی سالار” و دست به گردن مدیریت رضایت داده اند و از کارگران می خواهند که مدیریت ایران خودرو را برای آوردن دوباره شورای اسلامی کار زیر فشار بگذارند؟ کسی که امرش ایجاد تشکل کارگران باشد، باید هر جا و هر زمانی، از جمله درست در موقعی که جواد نجم الدین وعده می دهد، بگوید که تشکیل تشکل کارگران امر خود کارگران است و این امر هم با وعده و وعید دروغین کسی که مسئول مستقیم قتل کارگران است، تحقق نمی یابد. باید کارگران را برای این امر متشکل کند و جواد نجم الدین و دولتش را با یک عمل انجام شده روبرو کند. همچنانکه کارگران اتوبوسرانی واحد و کارگران نیشکر هفت تپه چنین کردند.
٢ فوریه ٢٠١١