لحظه های انقلاب مصر: روز سیزدم –٣ … خطر اسلام سیاسی، حرکت خزنده اسلام سیاسی!

دیروز، رهبر اخوان المسلمین، در مصاحبه با سی ان ان به مردم مصر تضمین داد که قصد بدست گرفت قدرت سیاسی را ندارد. خامنه ای گفته بود که انقلاب مصر نشانی از “بیداری اسلامی” است! رهبر اخوان المسلمین پاسخ داده بود نه خیر انقلاب مصر اسلامی نیست. امروز صحبت از این است که مذاکراتی میان گروههای اپوزیسیون و دولت در جریان است. اخوان المسلمین یکی از شرکت کنندگان است.

در این یادداشت کوتاه فقط میخواهم چند نکته در باره خطر اسلام سیاسی طرح کنم. آیا این خطر واقعی است؟ آیا این یک پروپاگاند سیاسی با هدف سیاسی ویژه ای است؟

۱- اخوان المسملین مجبور است اعتراف کند که انقلاب مصر اسلامی نیست. آفتاب آمد دلیل آفتاب. فقط باید بصیرت معمولی داشت و دید که مقابل چشمان ما یکی از شکوهمندترین حرکتهای توده ای برای شکوهمندترین  ایده الهای انسانی، رفاه و آزادی و حرمت و برابری در جریان است. بگذریم از اینکه انقلاب اسلامی تناقض در خود است. انقلاب را میتوان شکست داد و اسلامیش کرد آنچنان که در انقلاب ۵۷ ایران رخ داد. انقلاب حرکتی برای زیر رو رو کردن جهان وارونه با تمام ستمها و تبعیضها و بی عدالیتهایش است. نمیتوان انقلاب کرد تا جامعه سیاه پوش شود، عشق ممنوع شود، موسیقی حرام شود، زن انسان محسوب نشود و پشت نقاب محبوس شود، خرافات جای علم بنشیند، انتقاد ممنوع شود، دولت مافیای قاچاق شود، آخوند میلیاردر شود، کارگر گرسنه بماند، و … 

۲- در میدیای غرب این سئوال مکرر و به طور برجسته طرح میشود: آیا خطر عروج اخوان المسلمین از میان این اعتراضات وجود ندارد؟ اولین سئوال این است که خطر به چه معنا؟ خطر برای دول غرب؟ خطر برای مردم؟ خطر راه انداختن بساط ارتجاع اسلامی در مصر؟ پاسخ این سئوال به نظرمن بسته اینکه چه کسی پاسخ میدهد متفاوت است؟ از نظر دول غرب، اخوان المسلمین فقط در صورتی خطر محسوب میشود که تمام قدرت را بگیرد و پرچم اسلامی سیاسی را به مثابه رقیب  قدرت منطقه ای بلند کند.  و گرنه اخوان المسلمین شریک در قدرت مهار شده برای غرب ابدا خطری محسوب نمیشود. اگر دقت کنید دول غرب الان بر طبل دولت انتقالی با حضور “اپوزیسیون” از جمله اخوان السلمین میکوبند.

با این وجود هنوز خطر این جریان در هوا چرخ داده میشود. اینجا اخوان المسلمین نقش لولو خورخوره سیاسی را بازی میکند. غرب به تصویر منفی جنبش اسلامی در میان نسل جوان و بخصوص زنان واقف است و دارد از همین تصویر منفی برای کنترل اوضاع، استفاده سیاسی میکند. لولو خورخوره را بالای سر مردم گرفته اند تا مردم را به خانه بازگردانند، تا پیش از اینکه دیر شود انتقال تدریجی، کنترل شده و حساب شده قدرت از گارد کهنه بورژوازی مصر به گاردهای تازه نفس همان بورژوازی را به فرجام برسانند. حکومت هم دقیقا به این معنا خطر اسلام سیاسی را برجسته میکند: دارد به صف انقلاب میگوید که سرجایتان بنشینید و الا جمهوری اسلامی خامنه ای نصیبتان خواهد شد. به خانه بازگردید تا عمر سلیمان و محافل حاکم غرب، روی دوش انقلاب شما، نظام را با ترکیب حکومتی متفاوتی حفظ کنند.

۳- آحتی اگر هیچ اطلاعی از ادعاهای قبلی اخوان المسلمین نداشته باشیم، این سئوال مطرح  است که چرا یکی از قدیمی احزاب جنبش اسلام سیاسی، جنبشی که داعیه برافراشتن پرچم اسلام در همه پایتختهای جهان را داشته، به چنین وضعیتی افتاده است که در بحرانی ترین لحظات سیاسی، در لحظه ای که قدرت سیاسی نیمه آویزان است، اینقدر شکسته نفسی میفرماید و بی اشتهایی به قدرت نشان میدهد؟ به مردم  جهان و مصر تضمین میدهد که قصد گرفتن کامل قدرت سیاسی را ندارد! این بسیار جالب است. این حزب در اپوزیسیون است اما به مردم معترض، آنهم درست در لحظاتی که این مردم معترض مصممند بساط نظام حاکم را برچینند، قسم و آیه می آورد که قصد قدرت گرفتن ندارد. و مهمتر از این قصد برقراری حکومت اسلامی ندارد. آیا این یک تاکتیک زنی سیاسی است؟ اگر هست، چه واقعیتهای سیاسی موجب شده است که یک جریان برای تاکتیک زدن ناگزیر شده است ماهیت واقعی سیاسی خود، یا بهتر است بگوییم آرمان واقعی سیاسی اش را پنهان کند؟ تردیدی نکنید که حتی اگر منفذی برای اخوان المسلمین وجود داشت که به عنوان رهبر اعتراض مردم ظاهر شود و خلاء قدرت را پر کند، بدون ذره ای تردید چنین فرصتی را  در هوا می قاپید.

برای داشتن تصویر واقعی از یک پاسخ واقعی در باره این همه  “فروتنی” سیاسی اخوان المسلمین و به این اعتبار موقعیت واقعی این جریان باید روی این فاکتورها دقیق شد:

۱- چهره چرکین جنبش اسلامی لخت و عور در مقابل مردم جهان است. اخوان المسلمین به تصویر منفور اسلامی سیاسی در منطقه واقف است. ۲- انقلابی که راه افتاده است هیچ سنخیتی با اهداف و آرمانهای ارتجاعی هیچ جنبش ارتجاعی از جمله اسلام سیاسی ندارد. اخوان المسلمین به این هم واقف است. ۳- فعلا توازن قوا و ابتکار انقلاب در دست نیروهای واقعی انقلاب است: نسل جوان مدرن و آگاه و آزادیخواه و ضد ارتجاع  و خرافات و خواهان حرمت انسانی و خواهان برابری انسانها. هر جریان عقب مانده و تبیض گر اپوزیسیون اول باید در مقابل این نسل قسم بخورد که به افکار و آرمانهای عقب مانده اش وفادار نیست تا بتوند با قیافه اپوزیسیون ظاهر شود. اخوان المسلمین هم دقیقا دارد همین کار را میکند. این یعنی اینکه انقلاب برای آزادی و برابری و انسانیت دست بالا دارد.
  
در آخر: انقلاب اگر چه تمام صفا و سلامت و صمیمیت و انسانیت کودک را دارد اما آنقدر هوشیار است و باید باشد که به لولو خورخوره اسلام سیاسی در قامت واقعی اش نگاه کند: نه از ترس این موجود ترسناک ساکت شود و نه اجازه دهد این موجود پا از گلیمش فراتر بگذارد.*

بعد از ظهر یکشنبه به وقت قاهره. ۶ فوریه ۲۰۱۱