کمونیسم علیه سکتاریسم ( وبلاگ پرچم سرخ )

مقدمه

 جنبش کارگری ایران در سال های اخیر مشخصا پس از شکست الترناتیو بورژوایی دوم خرداد جان دوباره ای یافته است.اعتصاب گسترده معلمان در یک ماه گذشته٫ مقاومت سندیکایی کارگران شرکت واحد در برابر تعرض حکومت سرمایه ومبارزات به خاک وخون کشیده شده کارگران شهر بابک ودهها اعتصاب واعتراضی که در چند سال اخیر به وسیله کارگران پیشرو سازماندهی واجرا شده است همگی نوید عروج دوباره طبقه کارگر ایران را می دهد.این اعتلای مبارزاتی که نمی تواند چیزی جز بازتاب رشد تضاد های ویرانگر سر مایه داری حاکم بر ایران باشد دینامیزم خود را به سایر اندام های اجتماع نیز تسری داده است مشخصا رشد فزاینده رادیکالیسم در دانشگاه وعبور جنبش زنان از الترناتیو های اسلام خوش خیم وفمنیسم رفرمیست بازتابی از خیزش دوباره طبقه کارگر ایران است.

فاکت هایی که در بالا بیان شد نهایتا رشد تضاد کار وسرمایه را نوید می دهد. از منظر منافع مستقل پرولتاریا حل نهایی این تضاد در گرو یک انقلاب سوسیالیستی است با این حال جنبش کارگری ایران با وجود پیشروی بسیار هنوز اعتلای «انقلابی» نیافته است. مسئله بی نهایت اساسی این است که اعتلای جنبش کارگری به مرحله انقلاب امری جبری نیست وتابعی از فعالیت عملی-انتقادی پراتیسین های کمونیست برای رفع محدودیت های نظری وعملی جنبش کارگری می باشد. در این راه سکتاریسم یکی از محدودیت های اساسی جنبش کارگری ایران است.

کمونیسم فرقه یا جنبش اجتماعی

از دیدگاه متفکران بزرگ پرولتاریا کمونیسم جنبش اجتماعی طبقه کارگر برای سرنگونی انقلابی دولت سرمایه داری٫ الغای مالکیت خصوصی وبرقراری دیکتاتوری انقلابی پرولتاریاست در حالی که سکتاریسم گرایشی است که مشخصا خصلت اجتماعی- کارگری جنبش کمونیستی را نفی می کند.در واقع سکتاریسم نتیجه تهی شدن کمونیسم از همه بنیان های طبیعی خود وهژمونی گرایشات خرده بورژوایی وغیر کارگری بر ان است به این اعتبار مبارزه با سکتاریسم نمی تواند معنایی جز بازگشت به کمونیسم داشته باشد.

چرایی سکتاریسم در جنبش کارگری ایران

سکتاریسم در جنبش کارگری ایران ریشه در دو محدودیت درونی وبیرونی دارد. واکاوی بیشتر این محدودیت ها همزمان نشان می دهد که چگونه رفع انها در گرو بازگشت به کمونیسم است.

دیکتاتوری محدودیت بیرونی جنبش

در کشورهای پیرامونی سود اوری سرمایه به دلیل کارکرد های خاص امپریالیسم و به دلیل تکنیک ابتدایی تولید وابستگی تام به استثمار وحشیانه طبقه کارگر دارد به دنبال ان کارکرد اساسی دولت در این گونه کشورها نیز مطیع ومنقاد نگاه داشتن کارگر ارزان است.بنابراین روبنای سیاسی شیوه تولید سرمایه داری وابسته(سرمایه داری کشور پیرامونی در عصر امپریالیسم) همواره یک دیکتاتوری خشن وعریان می باشد.این دیکتاتوری که در تاریخ سرمایه داری ایران در اشکال سلطنتی واسلامی ظهور یافته همواره یکی از محدودیت های اساسی جنبش کمونیستی برای اجتماعی شدن وعامل گرایش به سکتاریسم چه در شکل سازمانی وچه در اشکال مبارزاتی بوده است. توضیح اینکه سرکوبگری دولت های هار سرمایه داری حاکم بر ایران همواره مانعی اساسی در برابر ارتباط مبارزان کمونیست با یکدیگر وبا طبقه کارگر ایجاد می کند. در این شرایط هسته های کمونیستی به صورت جزیره هایی جدا از هم وجدا از طبقه کارگر تشکیل می شوند .در نتیجه ایزوله شدن به تدریج خود محوری بر این هسته ها حاکم می شود به دنبال ان اشکال غیر اجتماعی مبارزه نیز مانند چریکیسم وفعالیت زیر زمینی شکل می گیرد که اینها نیز به نوبه خود فرقه گرایی سازمانی را تقویت می کنند. مشخصا در چنین وضعیتی فرقه گرایی یکی از بنیان های طبیعی کمونیسم یعنی خصلت اجتماعی ان را از پراتیک حذف می کند.

ترکیب غیر کارگری محدودیت درونی جنبش

مارکسیم در سال های پیش وپس از انقلاب ۵۷ تبدیل به سلاح تئوریک طبقاتی غیر از طبقه کارگر شد. مشخصا در ان سال ها روشنفکران رادیکال و بخشهایی از خرده بورژوازی معترض زیر پرچم مارکسیسم قرار گرفتند انها به سرعت سنت ها و گرایشات عقب افتاده طبقاتی خود را به جنبش تحمیل کردند. در واقع فرقه گرایی گرایشی روشنفکرانه وخرده بورژوایی است که در نتیجه تسلط خطوط غیر کارگری بر جنبش کمونیستی تحمیل شد وبه طبقه کارگر و امکانات انقلابی او پشت پا زد. توضیح اینکه در چهار چوب شیوه تولید سرمایه داری در نتیجه گذار از مرحله مانوفاکتور به تولید صنعتی بزرگ٫ تولید مشخصا خصلتی اجتماعی به خود گرفت سرمایه داری انسان های زیادی را به عنوان کارگر در کارخانه ها وشهر های صنعتی گرد اورد. این واقعیت امکان تبدیل مبارزه کارگری را به یک مبارزه اجتماعی در اشکالی مانند اعتصاب مهیا کرد اشکالی از مبارزه که ذاتا ضد فرقه گرایی ومبتنی بر اتحاد عمل کارگری هستند. اما در نتیجه تسلط گرایش خرده بورژوایی بر جنبش کمونیستی ایران به جای خط مبارزه اجتماعی متکی بر امکانات مبارزاتی طبقه کارگر خط مبارزه فرقه ای مبتنی بر چریکیسم وفعالیت زیر زمینی بر جنبش حاکم شد . در واقع در این عرصه نیز فرقه گرایی خصلت اجتماعی- کارگری کمونیسم را از پراتیک حذف کرد و به عنوان یک محدودیت در برابر اعتلای جنبش کارگری ایران به مرحله انقلابی قرار  گرفت.

چه باید کرد

گفتیم فرقه گرایی ریشه در تهی شدن کمونیسم از بنیان های طبیعی خود دارد وانچه را که نفی می کند خصلت اجتماعی-کارگری جنبش کمونیستی است.همچنین گفتیم که سکتاریسم بیش از انکه ناشی از اشفته ذهنی یا خود محوری فعالین چپ باشد ریشه در محدودیت های سیاسی وگرایش های طبقاتی جنبش کمونیستی ایران دارد. در ایران ازیک سو دیکتاتوری با اعمال سرکوب خصلت اجتماعی مبارزه کارگری را می گیرد و ان را به سوی سکتاریسم سوق می دهد از سوی دیگر خرده بورژوازی با پشت کردن به طبقه کارگر و امکانات انقلابی او خود به سوی سکتاریسم پیش می رود. بنابراین رفع محدودیت فرقه گرایی در گرو بازگشت به بنیان های نفی شده کمونیسم یعنی پراتیک اجتماعی-کارگری است.پراتیکی اجتماعی که بر امکانات انقلابی طبقه کارگر(تشکل-اتحاد عمل-اعتصاب و قیام عمومی)تاکید می کند و پراتیکی کارگری که رهبری او نه یک رهبری خرده بورژوایی بلکه حزبی متشکل از اگاه ترین کارگران ان