سال توده ها!( ارژنگ بامشاد )

a.bamshad@yahoo.cm
سالی که گذشت، سال مبارزه ی مدام و پیشرونده ی اقشار گوناگون مردم بود. نگاهی به تحولات در میان پائینی های جامعه، این امید را بیدار می کند که نیروی مردمی به تدریج خود را برای تحولات گسترده تر آماده می سازد. چنین روندی در شرایط به شدت حساس و خطرناک کنونی این امید را ایجاد می کند که با تداوم و رشد جنش توده ای و با شکل گیری سازمان یافته و مستقل نیروی سوم، امکان تأثیرگذاری بر تحولات کشور و مهار زدن بر ماجراجویی های دو نیروی دشمن، دشمن داخلی و  دشمن خارجی، افزایش می یابد.

در سالی که گذشت، مبارزه مداوم کارگران شرکت واحد و نقش فعال سندیکایشان در تدوام این مبارزه و رساندن  اعتراضاتشان  به گوش مردم کشور و جهان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این مبارزه به مبارزات کارگری کشور که هر روز در گوشه ای از این سرزمین جریان داشت رنگ و بوی ویژه ای بخشید. نقش فعال سندیکای شرکت واحد و حمایت های گسترده از سوی کارگران و دیگر زحمتکشان و دانشجویان و زنان مبارز و همچنین حمایت های اتحادیه ها و سندیکاهای بین المللی از مبارزات این سندیکا و کارگران شرکت واحد، ایده ی ضرورت تشکل برای پیشبرد مؤثرتر مبارزات را به میان کارگران برد. وجود تشکل و سندیکای مستقل سبب شد که کارگران بتوانند در مقابل فشارها ی گوناگون کارفریان و دولت و نهادهای سرکوب رژیم به مقاومتی جدی دست بزنند.
در سالی که گذشت، جنبش دانشجویی توانست یکبار دیگر مستقل از جناح های رژیم قد علم کند و مبارزات صنفی و سیاسی خود را به پیش برد. با کنار زده شدن اصلاح طلبان حکومتی از قدرت و حاکمیت کامل محافظه کاران، این تصور تبلیغ می شد که جنبش دانشجویی دیگر توان حرکت را از دست داده است. اما مبارزات گسترده ی دانشجویان در دانشگاه های مختلف کشور و برگزاری با شکوه سالگرد ۱۶ آذر نشان داد که نه تنها جنبش دانشجویی منفعل نشده بلکه توانسته است به تدریج خود را از زیر بار سنگین اصلاح طلبان که همواره تلا ش داشتند این جنبش را به نیروی دنباله رو خود در اختلافات جناحی تبدیل کنند، برهاند. این امر هر چند موقتأ از دامنه ی جنبش کاسته است اما بر عمق و رادیکالیسم آن افزوده است. از این روست که جنبش دانشجوئی اکنون با جسارت بیشتری از دیگر جنبش های اجتماعی حمایت کرده  و در طرح شعارهای خود، به نیازهای واقعی دانشجویان توجه بیشتری می کند.
در سالی که گذشت، جنبش زنان توانست بر خواست ها و حقوق خود در جامعه ای مردسالار و حکومتی تاریک اندیش و مردسالارتر تأکید بیشتری کرده و مبارزات مستقل خود را علیرغم فشارهای مختلف، چه از سوی نهادهای حکومتی و چه از سوی خرافه های مردسالارانه حاکم در جامعه به پیش برد. مبارزه با تبعیض جنسی، مبارزه برای آزادی دختران و زنانی که با قوانین متحجرانه محاکمه شده اند، مبارزه برای آزادی فعالین زن زندانی که به جرم دفاع از برابر حقوقی زنان و مردان به زندان افتاده اند، و برگزاری شکوهمند ۸ مارس، روز جهانی زن، جلوه های این مبازرات بوده است. جنبش یک میلیون امضاء، نمونه ای دیگری از فعالیت سازمان یافته جنبش زنان کشور است.  تداوم و گسترش این مبارزات شکوهمند، در حکومتی که بر اساس قوانین دوران عشیرتی با زنان رفتار می کند، زمان انفجار آتشفشان به جوش آمده نیمی از جمعیت کشور را نزدیکتر می کند.
جنبش خلق های تحت ستم نیز در سال گذشته برآمد چشم گیری داشت. اعتراضات گوناگون در آذربایجان، کردستان، بلوچستان و خوزستان به اجحافات گسترده ی حکومت مرکزی و پایمال کردن حقوق ملی مردم این دیار، در اشکال گوناگون جریان داشت. دامنه ی این اعتراضات به حدی بود که رژیم اسلامی با اعزام نیروهای جدید برای سرکوب  مبارزات و خواست های مردم و بر پا کردن چوبه های دار و اعدام بیرحمانه جوانان، شکلی از حکومت نظامی را در این مناطق حاکم کرده است. دولت اسلامی برای این که بتواند در سرکوب این مبارزات  با دست بازتری عمل کند، تلاش نموده که این مبارزات را  تحریکات نیروهای امپریالیستی بداند. هر چند نباید از نظر دور داشت که امپریالیسم  آمریکا در چهارچوب سیاست بر هم زدن تعادل  رژیم  به شکل گسترده ای از برخی جریانات ملی حمایت کرده و گاه نیز پاره ای از جریانات را در انجام عملیات تروریستی آموزش داده و تسلیح کرده است. با این حال سوءاستفاده نیروهای ارتجاعی از عمق و دامنه ی نارضایتی ملی نباید به کتمان ظلم و ستمی که بر خلق های مختلف ساکن کشور می رود و به کتمان حق تعییین سرنوشت شان انجامد. واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی مسببب اصلی ظلم و ستمی است که علیه خلق های تحت ستم کشور روا می رود  وسیاست های سرکوبگرانه اش، زخم های عمیقی در رابطه خواهری و برادری ملیت ها ی کشور ایجاد می کند. ابن امری که لازم است با هوشیاری مورد توجه نیروهای روشنفکر و آگاه جامعه قرار گیرد.
ارزیابی عمق، دامنه و ویژگی های  مبارزات گوناگون توده ای زمانی می تواند به درستی انجام گیرد که شرایط حاکم بر کشور مورد بررسی قرار گیرد. واقعیت این است که با یک دست شدن قدرت حکومتی و افتادن تقریبأ تمامی نهادهای دولتی در دست تمامیت گرایان و تشکیل یک کابینه ی جنگی نظامی ـ امنیتی، فضا برای مبارزات  توده ای به شدت سنگنین شده است.ترکیب  کابینه ی احمدی نژاد با این هدف انتخاب شده بود که امکان حرکت های توده ای  را به حداقل برساند و با جلوه های بروز جنبش با سرعت و هم آهنگ برخورد کند. هم زمان با پیشبرد این سیاست، تلاش برای راضی نگهداشتن بخشی از توده های پائیینی جامعه از طریق دادن وعده ی امکانات گوناگون اقتصادی و رفاهی و تغییر در پاره ای از الگوهای رفتاری مقامات حکومتی در قبال مردم و مراجعین به ادارات نیز در دستور قرار گرفت و تلاش شد دولت کنونی را دولت توده های پائین جامعه جا بزنند  و از این طریق یک شقاق طبقاتی در عمق جامعه ایجاد کنند. از سوی دیگر با کوبیدن بر طبل ناسیونالیسم با شعار انرژی هسته ای تلاش کرده اند مردم را از مبارزات روزمره ی خود دور کرده و به دنباله رو و نیروی بسیج شده در دفاع از سیاست های ماجراجویانه رژیم وادارند. در چنین شرا
یطی، سیاست های تجاوزگرانه و زورگویانه آمریکا و متحدینش شرایط تبلیغی مؤثری برای رژیم فراهم آورده است. بر این پایه دولت اسلامی  بروز هر  نوع صدای اعتراض و نارضایتی را به  همراهی و همگامی با بیگانگان نسبت داده تا اقدامات سرکوبگرانه اش علیه آن ها را توجیه کند.
بر بطن این شرایط به شدت دگرگون شده و دشوار، مبارزه انقلابی توده های مردم ، در سالی که گذشت با تداومی تحسین برانگیز همراه بوده است و ویژه گی هائی داشته است.
الف: استقلال جنبش های اجتماعی
یکی از اصلی ترین ویژه گی های جنبش های اجتماعی سال گذشته استقلال آن ها بوده است. این استقلال ازجناح های رژیم از یک سو و از جریانات سلطه جوی خارجی از دیگر سو معنا یافته است. مردم در حرکت های خود دیگر نمی توانستند از سپر اصلاح طلبان حکومتی چون گذشته استفاده کنند. این امر هر چند دامنه و پایه ی توده ای جنبش را محدودتر کرده بود اما بر عمق آن افزوده بود. همین استقلال باعث شده است که این جنبش ها بتوانند خواست های ملموس خود را با شفافیت بیان کنند و برای رسیدن به آن از اشکال گوناگون مبارزاتی بهره گیرند. از سوی دیگر این جنبش ها به دلیل خصلت آزادی خواهانه و برابری طلبانه ی خود، نمی توانستند در کنار جریانات وابسته به امپریالیسم قرار گیرند. با این حال آمریکا و ایادی شان تلاش داشتند با اتکا به قدرت رسانه ای خود، هر جا که ممکن بود از این جریانات بهره برداری تبلیغی کنند هر چند نمی توانستند آن ها را به خود منتسب نمایند.  جدا از این به دلیل خصلت بالای توده ای و جوهره خواست هایشان، این جنبش ها بیانگر منافع بخش های گوناگون درونی خود بوده اند و تمامی جریانات فکری و سیاسی درون این جنبش ها به امر وحدت درونی و پلورالیسم سیاسی از یک سو و پرهیز از چندپاره گی مرسوم تاکنونی  توجه ی ویژه ای مبذول داشته اند. این امر بر قدرت این جنبش های اجتماعی افزوده است.
ب: تشکل یابی به عنوان اهرم تداوم مبارزه
دومین ویژه گی جنبش های اجتماعی سال گذشته ، تلاش فعال برای تشکل یابی بود. اکنون ضرورت وجود تشکل های مستقل که بیانگر خواست های این جنبش ها باشند بیش از پیش از سوی پیشروان پذیرفته شده و در این راستا اقدام شده است. کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد به خوبی دریافته اند که بدون سندیکای خود نمی توانستند تا به این حد مبارزات خود را به پیش برند و از حقوق خود و کارگران اخراجی دفاع کنند.  معلمان کشور نیز که مبارزه شکوهمندی را آغاز کرده اند، به یقین دریافته اند که بدون کانون صنفی معلمان نمی توانستند این چنین همبسته و سراسری از خواست های خود دفاع کنند و در مقابله با سیاست های سرکوبگرانه ی رژیم از خود مقاومت نشان دهند. همبن امر در جنبش زنان نیز به چشم می خورد که تلاش می شود از هر امکانی برای نزدیکی جریانات مختلف درون خود بهره برداری کند و محورهای اساسی خواست های خود را به گونه ای بیان کند که دامنه ی جنبش را تقویت کرده و پیوند خود با توده ی زنان کشور را تقویت کند. در میان دانشجویان نیز شاهد همین روند هستیم. جنبش دانشجوئی مستقل در حرکت خود در تلاش است تا از یک سو خود را سازمان دهد و از سوی دیگر مانع از آن شود که تشکل های موجود دانشجویی وابسته به جناح های رژیم چون گذشته فضای دانشگاه ها را به محل درگیری های اختلافات جناحی تبدیل سازند. بنابراین تلاش برای تشکل یابی مستقل، علیرغم مشکلات گسترده ای که از سوی نهادهای گوناگون حکومتی پیش پای آن ها گذاشته می شود، در سال گذشته با قدرت صورت گرفته است.
ج: همبستگی و نزدیک شدن  جنبش ها ی اجتماعی به همدیگر
سومین ویژه گی جنبش های اجتماعی در سال گذشته ، همراهی و حمایت آن ها از یک دیگر بوده است. در تمامی مبارزات اجتماعی و توده ای سال گذشته ، شاهد جوانه های نویدبخش یک نوع همبستگی در میان مبارزات اقشار گوناگون بوده ایم. مبارزه شکوهمند کارگران شرکت واحد ، انعکاس گسترده ای در میان کارگران دیگر بخش های کارگری داشت. نمونه های حمایتی در این جا و آن جا نشان می دهد که جنبش کارگری اکنون بیش از گذشته به ضرورت همبستگی طبقاتی و ایجاد همآهنگی مبان تشکل های گوناگون کارگری در واحدهای تولیدی رسیده اند. اما رشد همبستگی در میان کارگران تنها نمونه ی رشد همبستگی جنبش های اجتماعی نیست. در تمامی حرکت های کارگری و توده ای ، مبارزان دانشجویی به حمایت فعال از این مبارزات پرداختند و از امکانات خود برای گسترش این حمایت در حد امکان استفاده کردند. بیانیه ی حمایتی سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد از مبارزات زنان و گرامیداشت ۸ مارس در دانشگاه های کشور طلعیه جدیدی از همبستگی را به نمایش گذاشت. گسترش این روحیه همبستگی که روز به روز در حال گسترش است، قدرت مقاومت این جنبش ها در مقابل تهاجمات نیروهای سرکوبگر رژیم را بالا برده و این امکان را از رژیم خواهد گرفت که بتواند جنبش های اعتراضی جدا از هم را به راحتی و به بهانه های مختلف و اتهامات واهی سرکوب کند. بنابراین با تداوم بخشیدن به این همبستگی و یافتن راه ها ی پیوند جنبش های اجتماعی به یکدیگر از طریق تکیه بر خواست های مشترک و ملموس، هم می توان پایه ی حمایتی  حرکت ها و اقدامات مبارزاتی را گسترش داد و هم می توان تیغ سرکوب را کند یا بی اثر ساخت.
د: شکستن سانسور خبری و استفاده فعال از شیوه های تبلیغی
چهارمین ویژه گی جنبش های اجتماعی سال گذشته ، انعکاس سریع و گسترده ی آن بود. امروزه با وجود پیشرفت علمی و گسترش شبکه جهانی اینترنت و سیستم های ارتباط جمعی مدرن، سیا
ست سانسور خبری رژیم عملأ بی اثر شده است. اکنون در شرایطی به سر می بریم که اقدامات مبارزاتی می تواند به سرعت منعکس شده و پوشش حمایتی گسترده ای ایجاد کرده و مانع از سرکوب در سکوت شود. حضور فعال دانشجویان مبارز هم باعث شده که امکانات تبلیغی دیگر جنبش های اجتماعی به شدت افزایش یابد. همین امر بر همبستگی توده ای نیز تأثیراتی گسترده ای گذاشته است. شکسته شدن دیوار سکوت و سانسور خبری رژیم و انعکاس سریع اخبار مبارزات توده ای ، این امکان را برای نیروهای خارج از کشور نیز فراهم آورده است که بتوانند در انعکاس گسترده تر اخبار این مبارزات و جلب حمایت های بین المللی از مقاومت توده ای فعالتر از گذشته عمل کنند.
اما علیرغم پیشرفت های ملموس جنبش توده ای در سال گذشته آیا می توان این حد از پیشترفت را رضایت بخش دانست؟ واقعیت این است که وضعیت کنونی که در آن قرار داریم بشدت نگران کننده است. در آستانه ی تصویب دومین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در قبال ایران هستیم. این قطعنامه عملأ، تحریم کامل اقتصادی و تسلیحاتی ایران را در دستور قرار داده است. تحریم کامل اقتصادی می تواند اقتصاد ضعیف کشور را در هم شکسته و وضعیت زندگی مردم که در آستانه ی نوروز از گرانی سرسام آوری در رنج هستند، را به شدت خراب کند. جدا از تحریم های اقتصادی گسترده و تحریم تسلیحاتی، دولت جورج بوش خود را برای تعرضات نطامی در صورت عدم تأثیرگذاری تحریم های اقتصادی و تسلیحاتی آماده ساخته است. از این رو اوضاع به سرعت به سمت یک فاجعه ی همه جانبه به پیش می رود و سران رژیم نیز حداقل تاکنون قصد دست برداشتن از سیاست های ماجراجویانه ی تاکنونی را نشان ندانده اند. بنابراین بدون دخالت نیروی سوم که سرنوشت کشور و آحاد آن برایش اهمیت درجه اول دارد نمی توان بن بست کنونی را شکست. تنها نیروی سوم  یعنی نیروی توده های سازمان یافته و معترض است که می تواند رژیم را مجبور کرده دست از سیاست های ماجراجویانه ی خود بردارد و در مقابل خواست های مردم دست به عقب نشینی بزند. همین نیروی مردمی است که می تواند به نیروهای جهانی نشان دهد که در ایران، حکومت اسلامی نماینده خواست ها ی مردمی نیست بلکه بیانگر منافع یک اقلیت کوچک زورگو و سرکوبگر  است که در مقابل مردم ایستاده و به سرکوب آن ها مبادرت می ورزد. از این رو برای شکستن بن بست کنونی ورود سازمان یافته و فعال جنبش توده ای که بصورت همبسته ، متشکل و همآهنگ عمل کند از ضرورت ویژه ای برخوردار است. برای این که این جنبش بتواند به سرعت و هوشیاری کامل وارد عمل شود باید ضمن تلاش برای همآهنگ و متشکل کردن خود با توهماتی که توسط طرفداران و متوهمین به رژیم  یا توهماتی که توسط متحدین و امیدواران به آمریکا در میان جنبش پراکنده می شوند به شدت مقابله کند. در چنین شرایطی نقش نیروهای آگاه جامعه، نقش جریانات و سازمان های مبارز و انقلابی که در راه خواست ها و آرزوهای مردم گام برمی دارند، نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در آستانه ی سال نو،در شرایط به شدت خطرناک و انفجاری کنونی، تنها نیروی متشکل و همآهنگ توده ای می تواند کشور را از لبه پرتگاهی که در آن قرار گرفته است نجات دهد. برای هر چه متشکل تر شدن و هر چه هم آهنگ تر شدن جنبش های اجتماعی با تمام توان تلاش کنیم. فردا می تواند دیر باشد!
۲۸ اسفند ۱۳۸۵ـ ۱۹ مارس ۲۰۰۷