در حاشیه نوشته اى از پرویز احمدزاده!

از نزدیک با دوست یا رفیق پرویز احمدزاده آشنایی شخصی ندارم. پرویز احمدزاده در مطلبی  روز جهانی مبارزه با اعدام ۱۰ اکتبر است و نه ۲۹ ژانویه! “نظر” خود را با آکسیونها و همکاریهای مشترک نوشته است. مضمون این نوشته را چند روز قبلتر از انتشار در یک مکالمه تلفنی صمیمانه و خودمانی  با رفیقی نزدیک به خودم از مسئولین «جمعی از چپ های کلن»  را شنیده بودم، و در حد توان و وقت دو طرف تلاش کردم  پروسه اعلامیه و حمایت من و مبارزان کمونیست از آکسیون ۲۹ژانویه را توضیح دهم. مشکل رفیق عزیزم در این جملات بیان شد؛    آیا کسانی که می‏خواهند در کنار و همراه شما به اقدام سیاسی مشترک مبادرت ورزند نباید از قبل در تصمیم گیری و اعلام فراخوان شرکت داشته باشند؟
چه نهادها و شخصیت‏هایی این روز را انتخاب کرده‏اند؟
نامه شما خطاب به چه احزاب، سازمانها و شخصیت‏هایی فرستاده شده است؟ جای آن در پای نامه شما خالی است. و ما در کنار چه کسانی قرار خواهیم گرفت؟
و به رفیق عزیزم اطمینان دادم که هیچ نقشه شوم و توطئه ای برای این حمایت و منزوی کردن کسی و سازمان و حزبی وجود نداشته و قسم خوردم که این آکسیون عکس العمل فوری به اعدامهای دو سه هفته گذشته است که تا کنون بیش از۵۰نفر توسط جنایتکاران جمهوری اسلامی اعدام شده اند. و روزی و مناسبتی دیگر در تقابل با ۱۰ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام هم نیست. و گفتم ما میبایست به یک اقدام فوری علیه اعدام دست میزدیم. گفتم ما در کنار کسانی قرار میگریم که از این آکسیون حمایت کنند.  به این شرح وظیفه نکاتی را اضافه میکنم؛
خوشبختانه آتمسفر اپوزیسیون چپ به سوی همکاری و کار مشترک تغییر کرده است. احساس مسئولیت و تلاش برای گسترده کردن این همکاریها ضروری است. به منظور تقویت همکاریهای تاکنونی و دفاع از حمایتهای ما از آکسیون ۲۹ژانویه جواب کوتاه را ضروری میدانم.
درک من از نوشته پرویز احمدزاده این است که اولا؛ احزاب کمونیسم کارگری، حزب کمونیست ایران و مبارزان کمونیست توسط مینا احدی فریب خورده و به آنها چشم بند زده شده و در یک عملیات متهورانه شناخته شده آنها را زیر پرچم “لغو مجازات اعدام” و برای “آزادی زندانیان سیاسی” و بلند کردن “صدای آزادیخواهی در سراسر دنیا” علیه اعدام بسیج کرده است. تکلیف لیست طولانی فراخوان دهنده ها و حمایت کننده ها که با ما فاقد تاریخ مشترک هستند چی خواهد شد از طرف این دوستان چطور توضیخ داده میشود فعلا مسکوت است.  و دوما؛ چرا نشست و جلساتی پیرامون این فراخوان انجام نشده است. و مساله گرهی تر در این پاراگراف نهفته است:« دومین مهندسی در فراخوان ۲۹ ژانویه، روز جهانی مبارزه با اعدام که از جانب حزب کمونیست کارگری به مردم جهان دیکته شده است، تاریخ صدور فراخوان ها و روز برگذاری اکسیون است. هر ۳ جناح حزب کمونیست کارگری بدون انکه باهم از قبل تبانی کرده باشند، به هم چشمک زده باشند، یا جلسات مشترک پنهانی برگذار کرده باشند، یا گفتگویی با هم داشته باشند و یا قصد حذف دیگر تشکلات “مخالف جمهورى اسلامى” را داشته باشند، تصادفا هر جناح بدون اطلاع از دیگری در تاریخ ۰۱٫۱۱٫ ۲۰۱۱ فراخوانی با متن تصادفاً تقربیاً یکسان مینویسند و از مردم واحزاب “مخالف” رژیم جمهوری اسلامی می خواهند که در اکسیون تصادفاً روز ۲۹ ژانویه شرکت کنند. به عبارت دیگر این ۳ تشکل تصمیم را بدون شرکت “مخالفان جمهوری اسلامی” گرفتند و حالا دیگر مخالفان جمهوری اسلامی باید از تصمیم آنان اطاعت کنند و دنبال لیدر براه افتند۰ از بالای سر مردم برای مردم تصمیم میگیرند». اطاعت از تصمیم. این بزرگترین پروبلماتیک و مشغله فکری”چپ” حاشیه ای است که من شخصا در چند سال گذشته در فعالیت خارج از کشور تجربه کرده ام. با این نظرات و روش های خرد و حاشیه ای بارها روبرو بوده ایم. با شروع کار مشترک و بسرانجام رساندن یک فعالیت موثر سر و کله سهم من پیدا میشود. به این جمله کوتاه توجه کنید؛ «به عبارت دیگر این ۳ تشکل تصمیم را بدون شرکت “مخالفان جمهوری اسلامی” گرفتند و حالا دیگر مخالفان جمهوری اسلامی باید از تصمیم آنان اطاعت کنند و دنبال لیدر براه افتند۰»  من در همان مکالمه تلفنی که این “تصمیم” گیری در غیاب ادعای ابداعی آنها انجام شده توضیح دادم که مادام یک اقدام و حرکت اعتراضی در سطح ماکرو و خارج از مثلا شهر کلن است، وقت و زمان کافی برای جلسه و گفت و گو مقدور نبوده، که ما هم از طریق یک فراخوان عمومی از این آکسیون حمایت کرده ایم. و گفتم این روش اتفاقا مثبت و موثر است و کسی که از فراخوان فرد یا حزبی معین حمایت نکرده است، ما از فراخوان ٢٩ژانویه علیه اعدام های اخیر و در دفاع از آزادی زندانیان سیاسی حمایت کرده ایم. در غیر اینصورت موارد زیادی بوده که ما در سطح کلن در حد توان و امکانات خود جلسات مشترک برای برخی فعالیتهای مشترک را سازماندهی کرده و مواردی البته نادر به همکاری و فعالیت مقطعی مشترک هم به توافق رسیده ایم.
همینجا اینرا اضافه کنم که در فراخوان به آکسیونهای ٢٩ژانویه سازمان و احزاب و شخصیتها از فراخوان کسی و یا حزب و سازمانی، حمایت نکرده است. و اساسا فراخوان دهنده ای ادعای حمایت از او را ما ندیده ایم. از آکسیون ٢٩ژانویه علیه اعدام حمایت بعمل آمده. این حمایتها در تاریخ مبارزه جنبش چپ و سوسیالیستی  علیه اعدام و در دفاع از آزادی زندانیان سیاسی در سه دهه گذشته وجود داشته و در موارد زیادی قدرت و توانایی آکسیون و کمپین ها را بالا برده و به نتیجه مطلوب رسیده است. حمایت گسترده از اعتصاب عمومی در کردستان که توسط سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له، و آکسیون های اعتراضی در اروپا و کانادا در حمایت از آزادی کارگرران زندانی که ماه دسامبر ٢٠١٠ انجام شد، نمونه های بسیار واضح از حمایتهایی است که احزاب و سازمانهای سیاسی انجام داده و در انزوا قرار دادن جمهوری جنایتکار اسلامی و رساندن صدای اعتراض مردم و مخالفین به جهانیان تاثیرات قابل توجه و مثبت و اثر گذاری داشته است. و صد البته به فضای همکاری موثر احزاب سیاسی و تقویت روحیه اعتراضی و مبارزاتی مردم در جامعه افزوده است. با این توضیحات باید برای هر کسی روشن باشد که هر نوع اقدام انقلابی علیه اعدام و فراخوان به کمپین و تظاهرات علیه اعدام مادام در شکل سراسری است، و از طریق رسانه های مجازی و سایتها، فیس بوک و تویتر و……. تحت پوشش خبری قرار میگیرد، از کانال اطلاعیه و فراخوان به حمایت و شرکت سازماندهی خواهد شد. ظاهرا این سبک کار با جلسات محافل خودمانی و نامه نگاری و ارزیابی و روش های قدیمی تر اعلام “مواضع” خوانایی ندارد.
همچنانکه در مقدمه این نوشته کوتاه آمده، یکی از تلاشهای جدی ما ایجاد و دامن زدن به فضای متحدانه با روحیه همکاری در جهت فعالیتهای مشترک است. متاسفانه چپ حاشیه ای از درک ابژکتیو و عملی این وضعیت عاجز است.
نسان نودینیان
۲۸ژانویه ۲۰۱۱ کلن (آلمان)