شمال آفریقا و تنشهای سیاسی! وظایف عاجل تشکلهای مبارز، مردم برابری طلب و کارگران کمونیست

اعتراضات سیاسی در تونس و دیگر کشوری ها شمال آفریقا وارد چهارمین هفته خود میشود. اتحادیه کارگری

UGTT 

که یکی از سازمانهای مبتکر این اعتراضات اخیر در تونس است و یکی از سازمان دهندگان دور اخیر تظاهرات در سراسر کشور است تلاش میکند دولت موقت استعفا دهد و انتخابات برگزار شود.، بگفته منابع داخلی تونس و تظاهر کنندگان رهبری این اتحادیه در شکل دادن به تظاهرات نقش کلیدی داشته و دارد. در روز شنبه کاروان آزادی راه انداختند و از سراسر کشور به طرف پایتخت آمده اند. اعتراضات مردم تونس علیه دیکتاتوری دارد سر فصل جدیدی از اعتراضات را در شمال افریقا و کشورهای عربی حوزه مدیترانه را دامن میزند. در چند روز اخیر اعتراضات یمن و اردن در سر خط اخبار قرار داشت. علی عبداله صالح در تدارک تغییر قانون اساسی کشور یمن بود تا بتواند با تغییر قانون اساسی رئیس جمهور مادام العمر شود اما از تظاهرات روز شنبه جا خورده و فعلا دست نگهداشته است. اعتراضات اردن که هفته پیش در برابر مجلس بود باز دوباره روز شنبه مردم در صنعا پایتخت اردن دست به تظاهرات زدند و دولت را به تکا پو انداخته است. مردم مصر امروز سه شنبه در یک اعتراض همگانی خواستار برکناری حسنی مبارک شده اند که تظاهرات مسالمت میز آنها به خون کشیده شده و تا کنون سه نفر کشته اند که یکی از آنها پلیس است. (لازم به گفتن است که حزب اسلامی اخواالمسلمین در اعترضات امروز سه شنبه ۲۵ ژانویه نقشی نداشت)  میتوان گفت مردم شمال افریقا و کشورهای عربی حاشیه مدیترانه چشم به فعل و انفعالات سیاسی تونس دوخته اند. تونس و اعتراضات آن میتواند راه حل را به بقیه معترضین دیگر در این منطقه نشان دهد. اما معادلات موجود به این سادگی نیست. روسای کشورهای غربی در بیانیه های مختلف در مورد وضعیت تونس و اعتراضات موجود در منطقه شمال آفریقا اظهار نظر کرده اند و متحدا به این نتیحه رسیده اند که دیگر از دیکتاتورهای کشورهای عربی پشتیبانی نکنند. تونس مورد استثنایی نیست بلکه برآینده وضعیت سیاسی است که در شمال آفریقا و کشورهای حوزه مدیترانه موجود است و کشورهای غربی و آمریکا و کانادا از منافع اقتصادی خود در منطقه میترسند. چون اگر اعتراضات رادیکالی دامن منطقه را بگیرد آنها پایگاههای خودرا از دست میدهند. برای همین تلاش میکنند اعتراضات را دست مایه برای سرکار آوردن جریانهای لیبرال کنند. همچنین خواستار سرکار آمدن اسلامی ها هم نیستند چون تجربه ایران، عراق و افغانستان و پاکستان را دارند و میبینند چگونه به گل نشسته اند. بنابراین غربی ها و آمریکا خیلی محتاط دارند معادلات منطقه را تعقیب میکنند.. امروز در جهان عرب این نیروی جوان و لشکر میلیونی بیکاران هستند که راه افتاده اند علیه نابرابری و علیه رشد قیمتها و گرانی سرسام آور ارزاق و مایحتاج عمومی در این کشورها. وضعیت تونس نشان داد که موقعیت تمامی دیکتاتورهای جهان عرب بی ثبات است و هر آن باید نتظر اتفاقی مثل تونس در الجزائر، مراکش، مصر و کشورهای عربی حوزه مدیترانه بود. رهبران کشورهای عربی شمال آفریقا دیدند که فرانسه که دوست چندین ساله رئیس جمهور سابق تونس بود در هنگام فرارش از تونس( زین العابدین بن علی) اجازه نداد که به فرانسه برود و به آنجا پناهنده شود. مسئولین آلمان در اظهار نظرهای متفاوت میگویند وقت آن رسیده که ندای آزادیخواهی در منطقه را تقویت کنند و تظاهرات و اعتراضات مردم را برسمیت بشناسند. همه اینها نشان از یک تغییر و تحولات جدی در اوضاع سیاسی منطقه شمال آفریقا و نتیجه بالطبعش آن در خاورمیانه میباشد.

هم اکنون در اعتراضات بین گروههای رقیب در لبنان و سنگر بندی حزب الله و سنی های طرفدار دولت اوضاع را بحرانی کرده و بخصوص اطلاعات ویکی لیکس در مورد اینکه رهبران فلسطینی توافق کردند (از سالها قبل) که اسرائیل منطقه شرقی بیت المقدس را اشغال کند. دور جدیدی از بی آبرویی و بی پرسیبی سیاسی رهبران فلسطین را به نمایش میگذارد. اینها فاکتورهایی هستند

 

فاکتورهای سیاسی موجود و وظیفه کارگران و کمونیستها!

 

الف : با توجه به اختناق سیاسی دهها ساله بر این منطقه> وجود اختناق سیاسی، حیف و میل ثروتهای جامعه دزدی و فساد مالی در این کشورها. اکثریت مردم جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند و بیکاری وحاشیه نشینی و در عین حال تقیب فعالین سیاسی فضای سیاهی را بر جامعه پسترانده است. فشار اقتصادی و نیز اختناق سیاسی مردم را به تنگ آورده و در نتیجه اعتراضات خود جوش یکی از راه حلهای ممکن شده است. اما به یمن ارتباطات و انترنت هر اعتراض کوچک یا بزرگ در محدوده  کشورباقی می ماند و بسرعت تمام جهان از آن مطلع خواهند شد. این ارتباطات و خبر رسانی فضای بازی را ایجاد میکند که غیر قابل کنترل برای حکومتهاست. خود این مسئله و ارتباط اعتراضات با جهان خارج باعث میشود که دیکتاتورها در بکار پیری خشونت محدود شوند. مثلا همین اعتراض امروز مصر سه کشته داده و حسنی مبارک به طرفداران دولت گفه است که تظاهرات موافقین دولت را برگزار کنند. در صئرتیکه در اعتراضات سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ و نیز در انتخابات اخیر دهها کشته در اعتراضات برجای گذاشته شد. دولت تونس در طول ۲۳ سال اجازه ک.چکترین اعتراضات را نداد و نیز تمامی معترضین در جامعه را یا تبعید کرده و یا به زندان انداخته بود. دولت موقت کنونی برای اینکه بتواند خودرا نگاه دارد تمامی زندانیان سیاسی را آزاد کرد. آزادی مطبوعات را برسمیت شناخته و همگی روزنامه ها آزاد هستند چون میدانند اگر اینکار را نکنند مردم اینکار را خواهند کرد و نیز میخواهند تا سوار اسب مراد میشوند خودرا دمکرات نشان دهند.

 

ب : در این اعتراضات تونس و کشورهای دیگر اکثریت قاطع مردم در گیر هستند. روشنفکران، اتحادیه ها سعی میکنند

خواستهای مردم را شعار خود کنند. مثلا در روزهای اول دولت موقت تونس اتحادیه کارگری  

 UGTT

 از آن پشتیبانی کرد اما وقتی گستردگی اعتراضات را دی از پشتیبانی آن دست برداشت. همچنین پشتیبانی مردم دیگر کشورهای منطقه از اعتراضات تونس صفی از دوستان آنهارا در جهان عرب و دیگر کشورها را بوجود آورده . مجموعه اینها و فاکتورهای موجود تا کنون به نفع اعتراضات مردم بوده و هست. اما تا کی و چگونه جزو مسائل جدی است که روی میز رهبران اعتراضات میباشد. رهبری اعتراضات باید ضمن سازماندهی مردم بتوانند با شعارهای رادیکال خواستهای مردم را جوابگو باشند. حزب کمونیست کارگران تونس در روز ۲۰ ژانویه بیانیه ای تحت عنوان جبهه ۱۴ ژانویه ، در ۱۴ بند ارائه داده است و خواهان ایجاد دولتی دمکراتیک و آزاد شده است. خواستهایی که این بیانیه بدان اشاره کرده است خواستهای دمکراتیکی است که باید برای آن مردم معترض سازماندهی شوند.اینکه حزب کمونیت کارگران چه اندازه در بین مردم نفوذ دارد و نوانسته به خواستهای آنها در بیانه اش جواب بدهد مسئله ای است مورد مناقشه از نظر سیاسی زیرا خواستهای دمکراتیکی که این حزب در بیانیه اش بدان اشاره کرده برای برون رفت موقت از وضع موجود است نه جواب طبقه کارگران به نظام فاسد سرمایه داری. اما آنچه که از وضعیت پیداست مردم تونس در یک مقطع حساس سیاسی قرار گرفته اند. متاسفانه بدلیل اختناق و دیکتاتوریت در جوامع شمال آفریقا، آسیا، خاورمیانه و دیگر کشورهای آفریقایی مردم نه در یک سازماندهی سیاسی جدی بلکه در یک انفجار خود بخودی به خیابان میریزند. شاید کسی مدعی شود، نه همچنین اعتراضاتی سازماندهی دار. اما آنچه که در این موقعیتها دیده میشود و تجربه های قراوانی از این نوع موقعیتها وجود دارد نشان میدهد که اعتراضات خود جوشی که نتواند شغعارهای رادیکال جامعه و مردم برابری طلب را نمایندگی کند، نتایج درستی را ببار نخواهد آورد.

 

ج : اکنون سرنوشت مردم و مبارزات مردم تونس در یک دوراهی قرار دارد.  اگر سازمانهای سیاسی و تشکلهای کارگری هوشیارانه عمل نکنند. حرکت اعتراضی شان به نتیجه و خواست مردم نخواهد رسید.  موفقیت اعتراضات در بدست گرفتن شعار رادیکالی است که تواند نیاز جامعه و مردمش را جواب دهد. مردم از فقر و فلاکت به تنگ آمده اند. مردم از بیکاری و رباخواری بانکها به تنگ آمده اند رشوخواری و دزدی تار و پود رهبران فاسد و ضد کارگر را گرفته است. مسئله بیکاری و نیز مسئله بهداست و تامین اجتماعی و در یک کلام ایجاد دنیایی بهتر خواست امروز مرد زحمتکش تونس و بقیه کشورهای منطقه است. مبارزان و تشکلهای کارگری و کمونیستی در تونس امر خطیری را بر دوش دارند. بار گران فقر و نداری که سالهای سال بر گرده مردم بوده و هنوز هست، همچنین اختناق سیاسی که صد ها سال بر جامعه حاکم بوده و به یمن مبارزات مردم فعلا بر چیده شده. جوابش را یک پلاتفرم رادیکال کارگری میتواند بدهد، ورژوازی و لیبرالهای مل و یا مذهبی هما بلا را سر مردم می آورند که دیگران آوردند. طبقه کارگر مبارز و کمونیستها وظایف عاجل و فوری باید در دستور خود گذارند و پلاتفرم رادیکال خودرا جلو چشم مردم مبارز و برابری طلب جامعه بگیرند.

 

زنده باد مبارزات مردم تونس برای یک دنیای بهتر