نگاهی به مقاله ناصر اصغری بنام “عشق آزاد”

انتشار اول: سال ۲۰۰۸

دوست خوبم ناصر اصغری از نویسندگان خوشفکر کمونیزم کارگری اخیرا مقاله ای بنام “عشق آزاد” در روزنه گذاشته(*) که فکر می کنم چند کلمه در مورد آن بنویسم. این نقد برای ایشان هم فرستاده می شود. و متن مقاله ناصر هم در ادامه این نقد در زیر می آید.

مقدمه:

حزب کمونیست کارگری، نقدهای خوبی بر اسلام سیاسی ارائه داده. مدرنیزم انقلابی کمونیزم کارگری در نقد فرهنگ عقب افتاده و اسلامی-مذهبی تبلور یافته و طبعا مقاله ناصر هم روی همین نکته بنا شده. نکته ای که کمتر در مباحث کمونیزم کارگری مورد بحث قرار گرفته اینست که آیا مرزبندی را فقط باید گذاشت روی نقد فرهنگ شرقی-مذهبی؟ مرزبندی فرهنگ سکولار غرب چه جایگاهی در ادبیات حزب دارد؟ آیا وقتی به نقد فرهنگ سکولار غرب می رسیم، فقط ریشه های “بورژوائی” آنرا نقد می کنیم یا عمیقتر هم می شویم؟

من فکر می کنم این یک ضعف نوشته ناصر است. و ضعفهای دیگرش را هم در چند بند بحث می کنم.

“عشق آزاد؟”

ناصر اصغری اسم مقاله اش را گذاشته “عشق آزاد”. این اسم در درون خود یک تناقض حل نشدنی است!

عشق در بطن خود یعنی تقید. چه در ادبیات بشری و چه در روانشناسی مدرن، عشق بمعنی تقید و در بند شدن عاطفی و احساسی به یک موضوع مشخص است.مطالعات تصویر برداری عملکردی مغز نشان می دهد که عشق یک احساس عاطفی همراه با وسواس به موضوع عشق است، در اینجا عشق به یک انسان دیگر. دیگر “آزادی” چه معنی می دهد؟! این تناقض مضمونی در بکارگیری این ترکیب را بگذاریم کنار ببینیم تاریخچه بکارگیری این ترکیب از کجا می آید که ناصر با اشتیاق آنرا بکار گرفته؟

یک جنبش “فرهنگی ” در دهه ۶۰ آمریکا و اروپا داشتیم که از قضا اسمش همین “عشق آزاد” بود. در واقع “سکس آزاد” را پوشش داده بودند مثل یک قناری رنگ شده به خودشان و دیگران دوباره فروختند و اسمش را گذاشتند “عشق آزاد”. یک موج بی بند و باری جنسی یک عده جوان که ترویج بنگ و انواع داروهای مخدر هم می کردند و برای توجیه رفتارهای خود، فلسفه بافی کرده، مثل هر جریان دیگر، و حدود یک دهه هم خودشان و هم تعدادی جوان دیگر را گذاشتند سر کار. این را من “سابقه” این ترکیب متناقض می بینم. ناصر دارد این کلمه را از قبر در می آورد، زنگار زدائی می کند و به جامعه ما پیشنهاد می کند.

سن قانونی بلوغ جنسی برای زن و مرد ۱۵ سالست”

ناصر، می رود روی برنامه آینده بهتر و جمله بالا را کد می کند از منصور حکمت. من معتقدم این برنامه باید رویش کار تخصصی مجدد شود و اینرا همیشه گفته ام. بگذارید روی همین یک جمله بحثم را روشن کنم:

الف:

“سن قانونی” یک موضوع است و “بلوغ جنسی” موضوع دیگر. اولی بحث در قانون است و دومی بحثی در بیولوژی تکاملی. ترکیب “سن قانونی بلوغ جنسی” از پایه مغشوش است.

فرض کنید سن قانونی در آمریکا ۱۸ سالست. در برابر قانون آدمها بعد از این سن “بالغ” حساب می شوند و حقوق و وظایفشان تعریف می شود. مثلا در مقابل جرم، حق تصمیم گرفتن در مورد بسیاری چیزها و حق رای دادن.

در بعد بیولوژیک باید رفت در انتشارات انجمن پزشکان و دید چه تعریفی روی سن بلوغ است. مثلا سن ۱۶ سال را بلوغ جنسی می دانند که اکثریت آدمها در آمریکا در این سن توان تولید مثل پیدا می کنند

ب:

تعیین عدد در مورد سن قانونی و سن بیولوژیک نمی تواند در برنامه سیاسی حزب انجام شود. هیچکدام کار یک حزب نیست. اینکه منصور حکمت این دو سن را یکی می گیرد و یک عدد برای جامعه ایران تعیین می کند با چه معیار است؟ من بر عکس می گویم سن قانونی جامعه ایران باید بالاتر از سن قانونی در غرب باشد چرا که بلوغ اجتماعی انسانها در غرب در سن پائین تر انجام می شود . در مورد سن بیولوژیک هم باید گذاشت تحقیقات در جامعه ایران انجام شود. احتمالا در شمال و جنوب ایران این سن شاید یکسال متفاوت باشد. و امری تحقیقی است.

خلاصه اینکه تعیین عدد برای سن قانونی یا بیولوژیک را کار حزب سیاسی نمی دانم.

پروبلماتیک”

ناصر می گوید

آنچه را که در بند نقل شده بنظر “پروبلماتیک” می رسد، دو پاراگراف زیر می باشند. “برقراری رابطه آزاد و داوطلبانه جنسی حق انکارناپذیر همه کسانی است که به سن قانونی بلوغ جنسی رسیده‌اند.”، “کلیه افراد بزرگسال اعم از زن و مرد، در تصمیم گیری در مورد روابط جنسی خود با سایر افراد بزرگسال کاملا آزادند.”

من که هر چه دو پاراگراف بالا را خواندم متوجه نشدم که چرا اساسا دو پاراگراف هستند

مثل دلبر جانان من برده دل و جان من برده دل و جان من دلبر جانان من ، می مانند

اما نکته مهم اینست که چرا آزادی از دید ناصر تمرکزش روی روابط جنسی است. فلاسفه آزادی تاکیید دارند که آزادی بعد مثبت و بعد منفی دارد. یعنی آزادی از چیزی برای رسیدن به چیزی. هر بحث آزادی باید این دو نکته را بپوشاند. آزادی از کنترل سیاسی بر روابط جنسی انسانها قرار است چه به انسانها بدهد؟ ناصر می گوید این آزادی باید “لذت” بدهد! آدمها باید لذت ببرند. این لذت بردن از چیست؟ جای مسئولیت در روابط انسانی کجاست؟ وقتی بطور ارگانیک روی این مباحث کار نشود “پروبلمایتیک” ما حل نشده می ماند!

ناصر می گوید:

عشق و روابط عشقی و جنسی از ابتدائی و طبیعی‌ترین روابط اجتماعی هستند.

اینجا و مکرر در مقاله اش، ناصر، عشق و روابط جنسی را در کنار هم می آورد. به تفاوت کیفی این دو اساسا اشاره ای ندارد. روابط جنسی در ردیف عشق نیست بخصوص در انسانها عشق بسیار متبلور شده و ابعاد پیچیده ای یافته زیرا امری دماغی و ناشی از فعالیت انتگره مغز احساسی و مغز منطقی است. کنار هم قرار دادن این دو مفهوم تقلیل گرائی انسانست.

ناصر می گوید:

دخالت دولت(در امر ازدواج و ثبت آن) حتی سکولار هم غیرضروری و غیرقابل قبول است. یا اینکه چه اصراری هست که چنین پیوندی در شهرداری ثبت شود؟

ناصردارد می گوید دولت، حتی دولت سکولار فردای رژیم اسلامی هم نباید در جریان ارتباط افراد قرار گیرد. در عین حال ناصر از دولت می خواهد که در برابر نقض حقوق کودک و زن در خانواده از آنها دفاع کند. این دو خواست از دولت در تناقض همست.

اگر روابط انسانها در جائی ثبت نشود چگونه دولت می تواند دخالت قانونی انجام دهد؟ اگر ارتباط بین آدمهائی که با هم زندگی می کنند ثبت نشود، چگونه قانون بر اجرای درست این روابط ناظر می شود؟!

فکر نمی کنم چنین طرحی بتواند منظور ناصر را بر آورده کند!

ناصر می گوید:

. گویا برنامه حزب می گوید هر که خواست با هر کی (معمولا هر مردی خواست با هر زنی!) در ملاعام همبستری بکند و سکس داشته باشد و دیگران هم ظاهرا تماشاچی فیلم پورنوگرافی هستند! این اظهارات از جانب افراد معصومی که تحت تأثیر بمب باران تبلیغاتی بورژوازی قرار گرفته‌اند، عنوان می شوند. این نوشته رو به همین تعداد نوشته شده است.

من شخصا کسی را نمی شناسم که چنین حرف عجیبی بزند! آنهم اتهام به حزب در مورد “تبلیغ برای همبستری در ملاء عام”! اینها را نه در حد “بمباران” بورژوازی دیده ام و نه در حد “زمزمه” بورژوازی!

بورژوازی و نمایندگانش اگر بخواهند سنگر نبلیغاتی در برابر کمونیزم کارگری بسازند، از ضعفهای فرمولبندی خود ما استفاده می کنند. از تکیه یکسویه و سطحی ما ، از نقد یکطرفه ما به فرهنگ اسلامی و عدم نقد ما به فلسفه “لذت جوئی” و سکسیزم و “عشق آزاد”. پایه ها را می گذارند روی ضعفهای واقعی ما .

فعلا تا اینجا چند نکته. امیدوارم ناصر عزیز هم نظراتش را بدهد.

سعید صالحی نیا/بالتیمور

منبع:

  • ·         “عشق آزاد”در توضیح بندی از “یک دنیای بهتر” برنامه حزب کمونیست کارگری(ناصر اصغری)

 

http://www.rowzane.com/0000_2008/e_m02/m23na.htm