در جنگ نان، کارگران خباز تنها نیستند!

مبارزه سندیکای کارگران خباز در سنندج برای افزایش دستمزد ها با توجه به افزایش قیمت نان بعد از حذف یارانه ها، با سد دولت در کنار کافرما روبرو است.
دور قبلی مبارزه سندیکای کارگران خباز تنها توانست دستمزد کارگران را که یک طرفه و توسط کارفرما کاهش یافته بود، به میزان سابق برگرداند. اکنون با توجه به افزایش قیمت نان کارگران خواستار افزایش دستمزدند. این کشمکش همچنان ادامه دارد. کارگران علاوه بر نمایندگان سابق سندیکا، نمایندگان جدیدی را برای مذاکره با دولت و کارفرما تعیین کرده اند تا توطئه تهدید دولت علیه نمایندگان سندیکا را خنثی کنند.
در این جدال، دولت تماما در کنار اتحادیه کارفرمایان خباز قرار گرفته است. هیاتی از دولتی ها به ریاست علیرضا شهبازی استاندار سنندج مدام با نمایندگان اتحادیه کارفرمایان خباز در ارتباطند تا به قول خودشان |” به دغدغه های کارفرمایان جواب دهند”. نمایندگان اتحادیه کارفرمایان اظهار می دارند که طرح هدفمند کردن یارانه ها خوب است اما دولت باید از کارفرمایان خباز بیشتر حمایت کند.
همچنین نمایندگان کارفرمایان از جمله اشرف الدین حسینی و دلاور محمدی معتقدند که به دلیل اینکه تولید نان به نصف تقلیل یافته و میزان مصرف نان کم شده است این تاوان را باید کارگران بپردازند. و کارگران می پرسند، چرا؟
کشمکش کارگران خباز با کارفرما و دولت بر سر جواب به این سوال است.
اما در واقع  این مبارزه ای صرفا متعلق به کارگران خباز نیست. سوال همه کارگران و زحمتکشان و حقوق بگیران اعم از معلم و پرستار و کارمند است که چرا باید تاوان حذف یارانه ها را آن ها بدهند؟ چرا بابد نان را با قیمت چند برابر سابق بخرند؟ چرا باید مصرف نان که غذای اصلی این بخش کم درآمد است را کاهش دهند و گرسنگی بکشند؟
مبارزه کارگران خباز برای افزایش دستمزد جزیی از مبارزه کل کارگران در سنندج و همه شهرهای دیگر و زحمتکشان جامعه علیه این گرسنگی است. کارگران برای این که گرسنگی نکشند میباست دستمزدهایشان را افزایش دهند. 
دولت در کنار کارفرمایان، نمایندگان کارگران را تهدید می کند، به تظاهرات و تجمع شان حمله و تعرض می کند و این حق طبیعی وبدیهی اعتراض را از آن ها می گیرد، اما در پشت درب های بسته استانداری و شورای تامین استان می خواهند دغدغه کارفرمایان را جواب بدهند. سوال این است که دغدغه کارگران خباز را چه کسی باید جواب بدهد؟
دولت در مقابل به گرسنگی کشاندن طبقه کارگر و میلیون ها خانواده کارگری و مردم زحمتکش مسوول است. دولت منابع و سرمایه های طبیعی و نقدی و ثروت جامعه را به کنترل خود در آورد ه است. این ثروت عظیم به کجا می رود؟ صرف چه می شود؟ چرا به مصرف رفاهیات جامعه نمی رسد. چرا گرانی؟ چرا دستمزد و حقوق کم؟ چرا گرسنگی؟ مگر قحطی شده و همه چیز برباد رفته؟
چرا هر اتفاقی می افتد سراغ سفره کارگر می آیند، سراغ دستمزد کارگر می آیند…؟
 نمایندگان اتحادیه کارفرمایان خباز می گویند آرد گران شده و ما نان را گران کردیم و در نتیجه مصرف مردم پایین آمده، یعنی مردم نمی توانند مثل سابق نان بخورند ودر نتیجه کارگران خباز باید دستمزد کم تری بگیرند. چرا کارفرماین خباز نمیروند سراغ دولتشان و بپرسند چرا آرد گران شده. چرا پایین آمدن سودشان را از سفره و جیب خالی کارگران جبران می کنند؟
کارگران خباز برای مقابله با گرسنگی و برای افزایش دستمزدهای شان با سد ماموران انتظامی و اطلاعاتی رژیم مواجه اند. تهدیدشان می کنند و تجمعشان را برهم می زنند. چرا که می گویند دستمزدمان برای خریدن نان گران کفایت نمی کند. درعوض، هیات دولت به ریاست استاندار، تحلیل های اقتصادی تحویل کارگر می دهند. و به خاطر همین کارشان هر کدام چند ده برابر کارگر حقوق می گیرند. اقتصاد کارگر تحلیل بر نمی دارد. اقتصاد کارگر در کتابهای دانشگاهی این آقایان نیست. اقتصاد کارگر، یک سوال ساده است: “چرا کارگر نمی تواند و نباید به اندازاه استاندار و فرماندار و اعضای شورای تامین استان حقوق بگیرد؟ مامورانی که نمی توانند حتی یک نان از تنور در بیاورند. چرا من کارگر و خانواده و فرزندانم نمی توانیم و نباید به اندازه تو بخوریم و بپوشیم و تفریح کنیم و تعطیلی داشته باشیم؟ چرا شما و سرمایه داران آزادید کالایتان را به هر قیمت و هر اندازه سود بیشتر که خواستید، بفروشید. اما وقتی نوبت به کارگر می رسد و می گوید من هم برای نیروی کارم اینقدر نرخ و دستمزد تعیین می کنم با پلیس و باتون و زندان سراغم می آیید؟
 
کارگران! 
مردم زحمتکش!
مبارزه با گرسنگی تنها امر و وظیفه کارگران خباز نیست. در جنگ بر سر نان کارگران خباز تنها نیستند. بار سنگین نان، آب، برق و سوخت و مایحتاج گران، کمر همه کارگران و زحمتکشان را خم کرده و می کند. باید جلو این تعرض غیرانسانی را به سفره  خود و خانواده و فرزندانتان را بگیرید. دولت و سرمایه دران دولتی و خصوصی همه ثروت های جامعه را به کنترل خود در اورده و در اختیار گرفته اند. به این معنی اختیار و اراده و زندگی و حیات ده ها ملیون خانواده کارگر و زحمتکش را گرو گرفته اند. نباید به این گرسنگی و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر تن داد.
از مبارزه کارگران خباز حمایت کنید. علیه گرانی نان و مایحتاج زندگی بایستید. دولت سرمایه داران طبقه کارگر را به مصاف و جنگ مرگ و زندگی طلبیده است. باید این تعرض را به عقب نشاند. این در گرو اتحاد و همکاری و یک مبارزه هماهنگ و همه جانبه است. علی الحساب همسرنوشتان خود در سندیکای کارگران خباز را تنها نگذارید. این تازه شروع یک کشمکش طبقاتی علیه دولت و سرمایه داران است که تعرض آشکار و بی پروایی را به سفره شما آغاز کرده اند.
 ۴ بهمن ماه ۸۹ (۲۴ ژانویه ۲۰۱۱)
mozafarmohamadi.com
mozafar.mohamadi@gmail.com