یاد باد ! سخنی کوتاه به بهانه سالگرد قیام مردمی سال ۵٧ در ایران !

۳۲ سال از قیام توده ای مردم ایران که سرنگونی رژیم سلطنت پهلوی را در پی داشت و به زباله دان تاریخ سپردن آن ، بدین بهانه یادآوری نقاط ضعف و قوت این حرکات جای خود دارد بدان پرداخت و با دیدی باز و اصولی آنرا بررسی نمود وبا نقدی سازنده و پیش برنده  و کارساز اشکالاتش را برشمرد .

قیام توده ای ۵۷ اعتراضی همگانی و از پائین جامعه بوضع موجود رژیم دیکتاتوری و خفقان سلطنتی و دم و دستگاه مخوفش که هرگونه آزادگی و آزادیخواهی را بر نمی تافت و مردم به خیابانها و کوچه وبازار ریختند و خواستار ساقط شدنش گشتند .

توده مردم ستمدیده و حاشیه شهرها با آرزوی آینده ای روشنتر و زندگی شایسته انسان رفته رفته در سراسر ایران به این قیام همگانی پیوستند و در راه پیمائیها واعتراضات خیابانی و…. حضوری فعال داشتند .

غافل از اینکه هر چه حرکات رادیکالتر می نمود وحشت و اضطراب و نگرانی دول غربی نیز بیشتر و بفکر چاره جوئی و یا بنحوی کنترل ومهاری بر روند رو به رشد شرایط انقلابی که از آن هراس داشتند  در پشت درهای بسته و توطئه گریهای همیشگی شان شرایطی فراهم کرده با استفاده از احساسات مذهبی مردم بر موج انقلاب و خشم توده ای قیام کنندگان سوار و در مدتی کوتاه و با برنامه ای حسابشده  جریانات لیبرال را بهمراه جریان مذهبی مورد نظر و در راس آن خمینی که سالها بقولی در عراق در تبعید بسر برده و دشمنی دیرینه با دم و دستگاه سلطنتی داشت را در فضائی تبلیغی مسموم کننده بین المللی از طرق مدیای غرب و در راس آن ” بی بی سی ” پا به میدان گذاشته و قیام توده ای مردم را که کارگران نفتگر مکمل حرکت خط بطلان را بر رژیم شاه کشیده بود را به بیراهه و در مدتی کوتاه با دسیسه و فریب و نیرنگ و حتی هشدار و تهدید ، مردم حاضر در صحنه مبارزه را خلع سلاح و بقولی کار را خاتمه یافته تلقی  و خواستار بخانه برگشتن مردم و ادامه  کار و سامان دادن بعد از رژیم شاه را بدست گرفته و مرحله به مرحله سکان قدرت را در دست و با اعدام تنی چند از سران سابق که در دسترس مانده بود آغاز بکار و تلاش در جهت ساماندهی برغم خودشان را در دستور کار قرار دادند  و بشیوه ای ادامه دهنده و رهرو رژیم قبلی در ادامه سرکوبی که در آن مانده بودند  گشته و تازه بقدرت رسیدگان سعی و تلاش شبانروزی شان آن شد که بسرعت مظاهر و دستاوردهای جنبش مردمی را درهر گوشه ای در نطفه خفه کنند و از دور و بر خودشان شروع و هر صدای اعتراضی را خاموش و در صورت لزوم با قهر و سرکوب جوابگو بودند که نمونه های بارزش از سرکوب دانشگاهها ، سرکوب و کشتار ماهیگیران بندر انزلی و کشتار مردم ترکمن صحرا وبخاک وخون کشیدن شوراهای شان و کشتار و لشکرکشی هایشان به کردستان برای درهم شکستن شان زیرا که قیام را ناتمام و خواستار آزادی و سیستمی غیر مذهبی و در میدان مبارزه حاضر بقبول این ناعدالتیها نبودند ، بود . سعی و تلاش بیوقفه شان در مهار زدن بر هر حرکتی که رنگ و بوی انقلابی و پیشرو داشت از شوراها وتشکلهای سیاسی و صنفی زنان تا شوراهای محل کار و زیست همه و همه مورد تعرض قرار گرفت و همانطور که مشاهده شد با یاری رسانیهای دول غربی که منافعشان ایجاب میکرد که سیستمی استوار گردد که همچنان منافع و خواستهای آنها حفظ  زیرا که کشور ایران بهر لحاظ چه اقتصادی و چه موقعیت سوق الجیشی و.. حائز اهمیت بوده و هست و راحت نمی توان از آن گذشت .

زنان و دختران که نیمی از جامعه فعال که در قیام نقش برجسته ایفا نمود با یک فرمان بزیر پوشش ومقنعه رفته و بخانه ها فرستاده شد تا بقولی بوظایف شرعی خود یعنی خدمت به شوهر و بچه داری و پخت وپز و همه کار ولی بی وظیفه گردد که در واقع همواره مقاومت و پایداری و عدم قبول این ننگ و بردگی را در سه دهه حاکمیت ارتجاع مذهبی با رشادت و دانائی و فداکاری به آنها تحمیل و نشان داده اند . از حق قضاوت محروم گشت و حتی فضائی آفریدند که بتوانند محیط های کاری را نیز جدا از مردان ، حتی در مدارس ، دانشگاهها، اتوبوس و مترو و قطار و….براه اندازند که در همه موارد  اگر موفق گشته  همواره مقاومت و مبارزه بهر شیوه وجود داشته وخواهد داشت . مردم ستمدیده از زن و مرد ، پیر و جوان علیرغم سرکوب ، خفقان، زندان و شکنجه و اعدام هر روزه مصمم تر وجدی تر در مقابل این جانیان قد علم میکنند و خواب راحت از چشمان دریده شان می ربایند .

هرچه بیشتر از عمر ننگین رژیم جهل و خرافه و کشتار میگذرد ، غیر از بی حقوقی بیشتر برای توده ستمدیده و کارگرو زحمتکش ببار نمی نشیند  زیرا که انتظاری نمیرود ،

مرحله ای با فضا سازی جنگی که نعمت است و بقولی صدورانقلاب اسلامی  از نظر خودشان  ۸ سال جنگ خانمانسوز را بر جان و مال مردم رنجدیده دو کشور تحمیل و هر صدای اعتراضی با گلوله پاسخ میگرفت و اظهار میداشتند که کشور بدست بیگانه در خطر است و….

در مرحله بعد با سر کشیدن جام زهر رهبر مبنی بر آتش بس جنگ خانمان بر انداز  ایران و عراق و شرایط ویرانی

کشور و از هم پاشیدن شیرازه همه کارها و توقعات مردم پس از ۸ سال بدبختی و قربانی دادن و آوارگی و خانه خرابی  بر بحرانهای رژیم می افزود و در پی چاره بود که بنحوی از بار فشارها و توقعات بعد از جنگ خود رابی وظیفه کند ودر ضمن زندانهایش مملو از آزادیخواهان و مبارزان در بند که احساس خطر بزرگی بود چه در نگه داشتنش و یا رهائی شان . بفکر توطئه ای افتاد و با سازماندادن کومیسیونی از جانیانی از دست پروردگان خود با ترتیب دادگاههای چند دقیقه ای و فرمایشی در پشت درهای بسته در گروهها و دسته های بزرگ و کوچک این انسانهای عاشق آزادی وانسانیت را به جوخه های اعدام سپردند که صدها و هزاران نفر شامل میشد که هرگز نه فراموش میشود و نه قابل بخشش و امروز خاوران ها میعادگاه عاشقان آزادی و برابری طلبی گشته که رژیم همواره از آن بیم داشته و حتی در پی توطئه ای برای از میان برداشتنش در سالها بوده ولیکن برایش آسان نیست وبرایش گران تمام میشود .

امروز پس از ۳۲ سال از گذشت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی ، رژیمی که بر بحران آمد و همواره با بحران سیاسی و اقتصادی دست به گریبان بوده و فشارها را به زندگی و معیشت توده مردم رنجدیده منتقل کرده و بگونه ای اکثریت جامعه تاوانش را پرداخته و  با زندگی بخور و نمیر و زیر خط فقر روز را به شب و شکم گرسنه را بخواب میسپارند و در سیاستهای اخیرشان مبنی بر حذف یارانه ها تعرض دیگری به سطح معیشت مردم ستمدیده و کارگر و زحمتکش بود که سفره بی رونق آنها را بی رونق تر نمود و بلافاصله با افزایش بیش از ده برابری اجناس و مواد و مایحتاج خوراکی و سوختی و پوشیدنی  روبرو گردید که تاوانش را مردم تحت ستم و کارگر می پردازد .

پس میشود گفت : چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است …

باید هر چه جدیتر در راه علاج کلی بود تا رژیم نتواند راحت بدانها تعرض نماید ، کارگر متشکل در تشکل و شورای واقعی اش و آگاه به منافع طبقاتی و زنان آزاده و معترض در تشکلها و دانشجویان رادیکال و مبارزوحمایت از جنبش انقلابی کردستان  با تلفیق با و  تحت رهبری کارگر متشکل و آکاه میتواند رژیم را به چالش جدی وازاین تعرضات به معیشت و زندگی شان جلوگیری کند و ظرفیت وتوان سرکوبگریش را زمین گیر کند.

در سالگرد این قیام در تکاپوی اینچنین قیامی باشیم که مولفه های بالا را سازمان ودر درون جامعه ساماندهی نماید .

به امید پیروزی !

زنده باد آزادی ، برابری ، حکومت کارگری !

اردشیر نصراله بیگی

بهمن ۸۹ /فوریه ۲۰۱۱