مختصری در باره شرایط کار کارگران در بوکان

بوکان یکی از شهرهای به ظاهرزیبای استان آذربایجان غربی است. طبیعت زیبا، شهرسازی نو وبناهای مدرن وهمچنین مردمی خونگرم و به نسبت مدرن، زیبایی ظاهری این شهررا بیشتر می کند. اما در ورای این پرده ظاهری، وقتی وارد جزئیات زندگی مردم می شوید و بافت اقتصادی، سطح معیشت ونوع زندگی وکار وشغل و درآمد وسرگرمیهای شهروندان این شهررا مورد بررسی قرار می دهی، چیزی جز فقر وفلاکت وبیکاری واعتیاد ومریضی وترس واسترس وگرسنگی وبی خانمانی را نمی توان یافت. بافت این شهر هم مثل هر جای دیگری در این دنیای حکومت سرمایه داران به قسمتها وبخشهای بالا نشین و پایین نشین، اعیان نشین و فقیر نشین تقسیم شده است. بالایی ها زندگی شاهانه دارند وپایینی ها شب ها وروزها را با گرسنگی ودرد وآزار سر می کنند. بیکاری بیداد می کند، هیچ امنیتی نه از نظر اقتصادی ونه ازنظر جانی ومالی وجود ندارد و این مردم را به شدت نگران کرده است. جوانان بی شمارو بیکار کار وسرگرمی ای جز متر کردن خیابانها وکوچه ها ندارند. این بشدت آزاردهنده است. پای حرف وسخن هر کدام از این جوانان می نشینی متوجه می شوی که برای یافتن کار وشغل ومقداری درآمد به تمام شهرهای دور ونزدیک سفر کرده اند. اما جز نا امیدی وسرخوردگی چیزی عایدشان نشده است. همه از این وضعیت ناراضی هستند وموجی از تنفر واعتراض در میان این جوانان موج می زند. اما نه سازمانی ونه کمیته و تشکلی تا به حال نتوانسته این لشکر از بیکاران را در مسیر وکانال موثری قرار دهد و این وظیفه ای مهم است که باید راه چاره ای اندیشید.
این شهر از نظر اشتغال وکار در سطح خیلی پایینی قرار دارد وبا وجود کارگاهها وتولیدی های کوچک وبزرگ در داخل وخارج از شهر ولی باز به نسبت جمعیت این شهر که تقریبا الان ازمرز ۲۵۰۰۰۰ نفر هم گذشته است همچنان بیکاری بیداد می کند ومردم خیلی زیادی متاسفانه هیچ شغلی ندارند و این در حالی است که بخش بزرگی از کارگران در این شهر برای امرار معاش وزنده ماندن به مشاغل و کارهای فصلی مانند کار درکوره های آچرپزی و یا کارهای کشاورزی روی می آورند. این کارگران نیز از هر نظردر شرایط خیلی سختی کار می کنند.
وضعیت کارگران شاغل هم زیاد تعریفی ندارد و آن درصد از مردم شاغل هم به نسبت تورم وگرانی موجود از هرنظر بشدت در تنگنا هستند. هیچ کارگری به نسبت در آمدی که در ماه دارد نمی تواند هزینه تامین یک سرپناه حتی محقر وخورد وخوراک برای زنده ماندن وهمچنین هزینه های پزشکی و هزینه تحصیل فرزندان خود را فراهم نماید. واین زجر آور است. وضعیت کار از ساعت کار گرفته تا سطح دستمزدها و بهداشت وامنیت و… با هیچ استانداردی جور در نمی آید ونمی شود حتی با دوره تزار مقایسه اش کرد. کارگران از ترس بیکار شدن به ضد انسانی ترین شرایط کار تن میدهند. وشدیدترین استثماررا در اینجا می توان دید. قطعه کاری، سنگ بری، جوشکاری، خیاطی وخبازی و….از جمله کارگاه ها وتولیدی هایی هستند که می شود در داخل شهر نام برد. درمیان آن ها، شدت استثمار در کارگاههای سنگ بری از همه شدیدتر است. بطور متوسط کارگر باید ۱۳ تا ۱۴ ساعت درروز وبا سختترین شرایط کار کند و دستمزد نا چیزی از ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزارتوان دریافت کند. کارگران تعطیلی آخر هفتگی بجز بعد از ظهرهای جمعه، ندارند.
بخش دوم: شرایط کار کارگران در شهرک صنعتی بوکان (در شماره بعد نشریه خواهد آمد)
***