در سوگ فرزند عزیزم رئوف

به اطلاع می رسانم که در یک واقعه ناگوار فرزند عزیزم رئوف را از دست دادم. خبر مرگ رئوف برای من و مادرش آمنه و دختر عزیزم پرستو  بسیار تکان دهنده بود. هنوز باورمان نمیشود  که رئوف عزیز در میان ما نیست. مردم زیادی در سراسر جهان، هر یک به شکلی دارند با ما همدردی میکنند، در آغوشمان می گیرند و غم سنگین از دست دادن رئوف عزیزمان را با ما تقسیم می نمایند. این همدردیها  که همچنان ادامه دارد برای ما ستودنی است. همینجا از همه کسانی که با پیام های گرم و صمیمانه شان با ما ابراز همدردی کردند ٬ عمیقا سپاسگزاری می کنم.

هر چقدر مردم انساندوست در گوش و کنار دنیا ما را در حلقه محبت و عاطفه انسانی خود قرار دادند٬ از آن طرف پلیس و مدیای سوئد با بیان اظهاراتی پیرامون این واقعه متاسفانه نشان دادند که چقدر غیر مسئولانه عمل کردند. با اینکه طبق ادعای خود پلیس هنوز انگیزه بروز این رویداد و قتل فجیع روشن نیست ولی مرگ پسر ما را به رقابت میان گروههای بزهکار مربوط  دانستند. به پسر ما چیزهایی را نسبت می دهند که حتی به ادعای خودشان هیچ پرونده ایی نیز علیه او تشکیل نگردید. یک مقام پلیس که نخواست نامش فاش شود در مصاحبه با روزنامه ایی برخورد غیر مسئولانه را به اوج خود رساند و اعلام داشت که:  ” عجیب این است که چنین قتل هایی بیشتر از این اتفاق نمی افتد”! تو گویی زندگی این دوجوان برایشان پشیزی ارزرش ندارد. در این گونه موارد زیاد می توان گفت و نوشت ولی من در حال حاضر به دلیل غم بزرگی که دارم قادر نیستم بیشتر بنویسم و این را به فرصتهای دیگری می گذارم.

اما هر کس که رئوف را می شناخت می دانست که او چگونه انسانی بود. رئوف پراز شور و صمیمیت بود و شخصیتی دوست داشتنی بود. رئوف انسانی آگاه و مهربان بود. کافی بود تنها یک ساعت با او می نشستی  و در مورد علل و ریشه های مصائب جامعه سرمایه داری با وی وارد بحث می شدی تا میدیدی چگونه  با اتکا به آموخته هایش ریشه این جامعه نابرابر را توضیح می داد. او نسبت به تبعیض در جامعه و ایجاد گتوها معترض بود و دوست داشت که این تفاوتها از میان برداشته شود و همه در این جامعه جا داشته باشند و احساس راحتی و خوشبختی کنند. رئوف یکی از مشغله های اصلی اش ورزش بود و احساسات قوی انساندوستانه داشت. طبعا او مانند هر انسان دیگری بری از خطا و اشتباه نبود ولی از زندگانی درس می گرفت و خود را اصلاح می کرد.

حالا من و آمین و پرستو، رئوف عزیزمان از دست داده ایم و در سوگ نشسته ایم . رئوف فرزند دلبند ما بود و جای خالی اش را هر لحظه احساس می کنیم. آرزو می کردم که می شد چرخ زمان را به عقب برگرداند  تا بتوانم رئوف را ازمرگی که در کمینش نشسته بود نجات می دادم. و آرزو دارم که دیگر هیچکس قربانی چنین خشونتهایی نشود.

یکبار دیگر از همه محبتی که در طول این مدت به من٬ آمین و دختر عزیزم پرستو کردید٬ ابراز لطف و محبتی که همچنان بطور بی وقفه ادامه دارد٬ سپاسگزاری می کنم.

با احترام فراوان
۱۵ ژانویه ۲۰۱۱
عبدالله اسدی